مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی تحولات قفقاز جنوبی در مصاحبه با دکتر میتات سلیکپالا استاد روابط بین­ الملل دانشگاه قدیرهاس در استانبول

اشتراک

ولی کوزه­گر کالجی

مرکز مطالعات بین­المللی صلح – IPSC

مقدمه: میتات سلیکپالا،[1] دانشیار رشته روابط بین­الملل در دانشگاه قدیرهاس[2] در استانبول است. متولد 19 اکتبر 1969 در آنکارا است و کارشناسی خود را در گرایش خاورمیانه از دانشکده علوم سیاسی و مدیریت عمومی دانشگاه فنی ترکیه[3] و کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته روابط بین­الملل از دانشگاه بیلکنت ترکیه[4] دریافت کرده است. قفقاز، دیاسپورای قفقاز شمالی، مردم و امنیت در قفقاز جنوبی و منطقه دریای سیاه و نیز روابط ترکیه و روسیه از مهم­ترین حوزه­های مطالعاتی و پژوهشی مورد علاقه سلیکپالا به شمار می­رود. علاوه بر تدریس در دانشگاه قدیرهاس استانبول، به عنوان مدرس مباحث سیاست خارجی ترکیه، سیاست، تاریخ و امنیت در قفقاز و آسیای مرکزی و ساختار سیاسی ترکیه در کالج جنگ ترکیه و آکادمی امنیت ملی ترکیه نیز فعالیت دارند. در سوابق کاری سلیکپالا، مسئولیت­هایی نظیر مشاور آکادمیک مرکز عالی دفاع در مقابل تروریسم وابسته به ناتو[5] و نیز آکادمی امنیت ملی، عضویت در هیات مدیره مرکز تحقیقات استراتژیک وزارات امورخارجه ترکیه و نیز مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به نیروهای مسلح ترکیه به چشم می­خورد. با توجه به تخصص و سوابق قابل توجه دکتر سلیکپالا در زمینه تحولات منطقه قفقاز، بر آن شدیم تا تحولات پرشتاب و پیچیده این منطقه را در گفت وگو با ایشان مورد واکاوی قرار دهیم تا درک بهتری از شرایط کنونی منطقه بویژه با توجه به نقش و جایگاه دو کشور ایران و ترکیه حاصل شود. هر چند ذکر این نکته ضروری است که ترک­ها اعم از لائیک­ها و اسلام­گرایان همواره قفقاز را به منزله حیات خلوت خود تلقی کرده­اند و در این راستا قائل به نقش­آفرینی دیگر بازیگران منطقه­ای بویژه ایران نیستند. این رویکرد در پاسخ­های دکتر سلیکپالا نیز کاملاً به چشم می­خورد. از این­رو انتشار برخی از پاسخ­ها الزاماً مورد تایید مرکز مطالعات صلح نیست و صرفاً برای آگاهی از دیدگاههای یک کارشناس ترک در قبال تحولات منطقه بویژه نسبت به نقش آفرینی ایران در تحولات منطقه قفقاز جنوبی منعکس می­شود.

مرکز مطالعات صلح: پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002، ترکیه تحولات قابل توجهی را در سیاست داخلی و خارجی خود طی سال­های اخیر تجربه کرده است. از این منظر، مهم­ترین تحول در سیاست خارجی ترکیه در قبال منطقه قفقاز جنوبی را در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه چه مواردی می­دانید؟

– از زمانی که مساله قفقاز مطرح شده است، شخصاً هیچ­گونه تغییر بنیادینی در نحوه تفکر و تصمیم­گیری سیاست خارجی ترکیه در قبال این منطقه مشاهده نمی­کنم. اولویت­های اصلی ترکیه، یکپارچگی سرزمینی همه کشورهای منطقه قفقاز، حل و فصل مسالمت­آمیز کلیه مناقشات، افزایش همکاری های اقتصادی و روابط تجاری و ایجاد خطوط انتقال انرژی است. از این رو در قبال منطقه قفقاز، قبل و بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه اولویت­های مشابهی وجود دارد. بنابر این می­توانم بگویم نه تنها هیچ گونه تحول بنیادینی در سیاست خارجی ترکیه در قبال منطقه قفقاز رخ نداده، بلکه همان سیاست گذشته تداوم نیز یافته است. گرجستان هنوز یک شریک مهم برای ترکیه محسوب می­شود و آذربایجان از نقش کلیدی در سیاست­های ترکیه در قفقاز برخوردار است. ارمنستان نیز هنوز در نقطه مقابل این دو کشور در قفقاز قرار دارد.

مرکز مطالعات صلح: ترکیه و ارمنستان دو کشور همسایه­ای هستند که بیش از یک قرن تحت تاثیر ادعای قتل­عام ارامنه به دست ترکان عثمانی و مناقشه ناگورنو قره­باغ از یکدیگر فاصله داشتند. اما علی­رغم     چالش­های یادشده، شاهد عادی­سازی روابط دو کشور از سال 2008 هستیم. تحلیل شما از فرایند       عادی­سازی این روابط چیست؟

– هر دو طرف برای عادی­سازی روابط کوشش نمودند اما این روابط هنوز عادی نشده است. دو کشور تنها دو پروتکل پس از جنگ اوت روسیه و گرجستان امضا کردند اما نتایج تصور شده در آن محقق نشده است. مرز دو کشور هنوز مسدود است، مسائل دو طرف هنوز بر روی میز است، سال 2015 (یکصدمین سالگرد رویداد سال 1915) در پیش است، ناگورنو- قره باغ هنوز تحت اشغال است و پروتکل­ها نیز هنوز در انتظار تصویب به سر می­برند. گذشته از این، رهبران هر دو طرف در حال رجزاخوانی علیه یکدیگر و متهم نمودن طرف مقابل به تخریب فضای کنونی هستند. در چنین شرایطی، دست­یابی به هر نوع راه­حلی برای مشکلات بین دو طرف را تقریباً غیر ممکن است. 

مرکز مطالعات صلح: پس از عادی­سازی روابط ترکیه و ارمنستان، دولت و ملت آذربایجان از سیاست ترکیه انتقاد کردند. نظر شما درباره روابط دو جانبه آذربایجان و ترکیه پس از این رویداد چیست؟

– واضح است که آذربایجان از این امر و یا امضا پروتکل­های دیگر و عادی­سازی روابط با ارمنستان رضایت نداشته باشد. در خلال سال 2009، مواردی که پیش از این آشکارا مطرح نشده بود، به وضوح بیان شد؛ این­که آن­ها (آذری­ها) در کانون موضوعاتی چون تعهد به آذربایجان در سیاست قفقازی ترکیه، وجود منافع خاص دو کشور و مباحث پربوط به قیمت­گذاری گاز طبیعی  قرار دارند. این شرایط در آن مقطع ایجاب می­کرد که دو طرف از زمینه­های معمولشان در روابط دو جانبه فاصله بگیرند. اما به نظر می­رسد که دو طرف پس از دو سال مذاکرات، این روابط را بهبود بخشیده باشند. ترکیه روند عادی سازی روابط را آرام کرده است و دو طرف (آذربایجان و ترکیه) توافقنامه جدیدی را در بخش انرژی به امضاء رساندند.  هر دو کشور روابط رسمی فی مابین را بیش از پیش توسعه دادند و در تلاش هستند تا منافع ملی یکدیگر را بهتر درک کنند تا بر مبنای آن با واقع نگری بیشتری همکاری و روابط دوستانه را توسعه دهند.

مرکز مطالعات صلح: در پی جنگ روسیه و گرجستان در اوت 2008 و اقدام روسیه در شناسایی استقلال دو منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی، شرایط قفقاز تغییر کرده است. دولت ترکیه طرحی را با عنوان «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز»[6] با هدف حل و فصل مشکلات طراحی کرد. نظر شما درباره این طرح و نتایج ملموس آن چیست؟

– نخستین واکنش ترکیه به فضای ناامنی و هرج و مرجی که بواسطه جنگ پدید آمده بود، طرح ایجاد «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» بود که پایان بی­درنگ جنگ و یافتن راه حل برای مسائل موجود را در سطح منطقه­ای مد نظر داشت. این طرح زمانی که رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه اظهار داشت که ترکیه در تلاش است تا یک «اتحاد قفقازی»[7] مشابه با الگوی منطقه بالکان ایجاد کند، منجر به یک دستور کار عملی شد. وقتی عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه نیز حمایت خود را از این طرح اعلام کرد، فرایند مذکور از شتاب بیشتری برخوردار شد. هدف اصلی طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز»      مشارکت کردن با هدف ایجاد صلح و ثبات در منطقه از طریق گفتگو بود. در این راستا، طرح یادشده در نظر داشت تنش­هایی با گرایشات جنگ­طلبانه را در میان کشورهای منطقه از طریق  توافقی که روابط تجاری و اقتصادی در کانون آن قرار داشت، از میان بردارد. این ابتکار عمل به عنوان یک سکوی همکاری در نظر گرفته شده بود که کشورهای قفقاز جنوبی و روسیه را در درون چهارچوب اهداف «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» گرد هم می­آورد و اولویت را به ایجاد امنیت و بهبود ثبات در منطقه می­داد. اگرچه پیشنهاد طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» رسماً به همه این کشورها تحویل شده بود، اما تا بهار 2010 هیچ­گونه اقدامی در راستای نهادینه کردن آن صورت نگرفت. به نظر می­رسد که بزرگ­ترین مشکل بر سر راه همکاری در منطقه، فقدان نهادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مناسب در جمهوری­های قفقاز است.  یک فضای بی اعتمادی هچنان در بین کشورهای منطقه قفقاز حاکم است. در خلال نشست­هایی که از طریق ابتکار عمل ترکیه برگزار شد، طرف­های شرکت کننده تعهدشان را به کوشش­های مشترک و همکاری برای حل و فصل اختلافات در منطقه اعلام کردند، با این وجود جو منفی ناشی از مشکلات دوجانبه مانع از شکل­گیری و تحقق طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» شد. ایده تشکیل یک سکو (پایگاه) منطقه­ای با توجه به نامناسب بودن و ناکارامدی پیشنهادهای فرامنطقه­ای برای حل و فصل مسائل منطقه شکل گرفت؛ با این وجود کشورهایی مانند گرجستان با توجه به اهمیتی که برای نقش­آفرینی بازیگران سیاسی خارج از منطقه نظیر ایالات متحده و اتحادیه اروپا قائل هستند، به این طرح بی­اعتنا ماندند. از سوی دیگر، پیشنهاد نهادینه کردن طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز»  با توجه اهداف سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز به معنی کنار گذاشتن بازیگران منطقه­ای نظیر ایران از این فرایند و وارد کردن طرف های درگیر در مناقشه مانند آبخازیا و اوستیای جنوبی با یک وضعیت مبهم بود. با این وجود، طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» بدگمانی­هایی را – حتی واکنش­هایی را- در بین متحدین غربی بویژه امریکا در گام اول به دنبال داشت. دلیل این واکنش ریشه در این بدگمانی داشت که ترکیه ممکن است گام هایی را مستقل از متحدانش بردارد؛ آن هم در حالی که متحدان در غرب در تلاش بودند یک موضع مشترک را علیه فدراسیون روسیه در چهارچوب اتحادیه اروپا و ناتو بردارند. باید خاطرنشان کرد که نگرش بدبینانه آن هم در مراحل اولیه طرح اساساً به دلیل کنارگذاشتن طرح­های متحدین و تاکید بر منطقه­گرایی و ناخرسندی از برگزاری سازماندهی نخستین نشست ها با حضور مسکو بوجود آمد. از دیدگاه آذربایجان،  در طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» باید موضوع ناگورنو- قره باغ، آن هم با توجه استدلال های آذربایجان مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر انتظار بحث و حل و فصل کردن این موضوع در قالب یک سکوی (پایگاه) منطقه­ای با حضور ترکیه  و بیرون از یک مکانیسمی که از گسترش مناقشه در مرزهای منطقه قفقاز جلوگیری می­کرد نیز مطلوب آذربایجان بود. از سویی دیگر، ارمنستان نشان دادکه تمایل به بررسی طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» به عنوان مکانیسمی دارد که انتظارات خاص خودش را برآورده سازد. انتظارات اولیه ارمنستان، گشودن مرز ارمنستان- ترکیه، امکان مذاکره با ترکیه بر سر موضوعات جدید، حل و فصل موضوع ناگورنو- قره باغ مطابق با نظر ارمنستان و تبدیل طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» به سکوی حمایت کننده و تکمیل کننده فعالیت گروه مینسک وابسته سازمان امنیت و همکاری اروپا (در حل و فصل مناقشه قره باغ) بود. علاوه بر این، این انتظار که طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» یک مکانیسم جدید و مناسب برای غلبه بر خسارات اقتصادی و تجاری ناشی از جنگ گرجستان را ایجاد خواهد کرد نیز حائز اهمیت بود. زمانی که طرح به گرجستان رفت، این استدلال مطرح شد که این طرح می­تواند به عنوان توافقی عمل کند که مانع از رویکردهای تهاجمی روسیه می­شود و بویژه به فرایند عضویت گرجستان در اتحادیه اروپا کمک می­کند.  به هر حال، گرجستان با توجه به این که طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» به عنوان توافقی که امکان حضور اتحادیه اروپا را نادیده گرفته بود و انتظارات گرجستان را برآورده نمی­ساخت، موجب بی اعتنایی این کشور به این طرح شد. حتی اگرچه ساکاشویلی در دیدار با اردوغان در 14 آگوست، از طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» حمایت کرد، اما گرایش کلی گرجستان، عدم مشارکت در هرگونه مکانیسم (سکوی) مشترک با روسیه بود؛ تا زمانی که این کشور قابل اعتماد بودن خود را ثابت کرده باشد. در انتهای این بحث باید اشاره کنم که طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» همچنان به عنوان یک پیشنهاد  بر روی میز قرار دارد و آشکارا از سوی هیچ یک از طرف­ها در قفقاز رد نشده است، اما ثابت کرد که نهادسازی وابسته حل و فصل مشکلات منطقه است و رقابت­های منطقه­ای به عنوان بزرگ­ترین مانع بر سر راه همکاری و ثبات به شمار می­رود. طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» که یک راه حل منطقه ای با ادعای حل و فصل مشکلات منطقه بوده­، قربانی چنین مشکلاتی شده است و طرف­ها سیاست «به انتظار بنشین و نظاره­گر باش» را در پیش گرفته­اند.

مرکز مطالعات صلح: بیش از دو دهه، دیاسپورا (آورگان) قفقازی در ترکیه در حمایت از چچنی ها علیه ارتش روسیه فعال بودند و در مقابل، دولت روسیه نیز در قبال فعالیت­های حزب کارگران کردستان (پ. ک. ک.) در خاک خود با تسامح برخورد نمود. علاوه بر این، دو کشور سیاست متفاوتی را در قبال آذربایجان و ارمنستان داشتند. اما رویکرد جدید سیاستگذاران ترکیه یک اثر مثبت بر سیاست خارجی این کشور برجای گذاشته و به آن­ها اجازه داده روابط بهتر با روسیه و امکان همکاری برای حل و فصل مسائل منطقه­ای را مورد توجه قرار دهند. نظر شما درباره تاثیر روابط جدید روسیه و ترکیه بر تحولات قفقاز جنوبی چیست؟        

– روابط ترکیه و روسیه از سال 2001 پیوسته در حال توسعه است و هر دو طرف اوراسیا را به عنوان زمینه همکاری و اقدام تعریف نمودند. علی­رغم وجود اختلاف نظر در برخی مسائل ، طرفین ترجیح می دهند آن را در کلیت روابط مورد توجه قرار دهند. این امر در عمل خوب است. اما منافع اصلی یکسان نیست. در جریان دیدار رسمی سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه از ترکیه در 2 سپتامبر 2008،  طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» همراه با موضوعات مربوط به همکاری های منطقه ای مورد بحث قرار گرفت. لاوروف در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با علی بابکان (وزیر خارجه وقت ترکیه) اظهار داشت که  طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» به دلیل انگشت­گذاشتن بر تشویق کشورهای منطقه به حل و فصل مشکلات خاص خودشان و تعریف آن به عنوان راه­حلی که ثبات منطقه­ای را افزایش می­دهد و از هرگونه ظرفیت بالقوه برای مناقشه می­کاهد، تجسم یک حس مشترک  است. کنارگذاشتن بازیگران خارج از منطقه بویژه ایالات متحده، از جمله دلایل پاسخ مثبت و سریع روسیه به این طرح بود. در مقابل دورنمای مثبت توسعه روابط بین روسیه و ترکیه، طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» از سوی کشورهای منطقه قفقاز به عنوان راه­حلی که تضمین کننده نفوذ روسیه در منطقه بود، شناخته شد. رهبران هر دو کشور روسیه و ترکیه در خلال دیدارهای منظم خود این موضوعات را مورد بحث و بررسی قرار می­دادند. اما          بیشینه­سازی منافع محل اختلاف است و پتاسنیل هرگونه اختلاف­نظر منطقه­ای وجود دارد. ترکیه خواهان تغییر در منطقه مطابق با منافع خود است و در مقابل روسیه می­خواهد موازنه منطقه­ای را به سود خود حفظ کند.  

مرکز مطالعات صلح: پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در نوامبر 2002، روابط سیاسی و اقتصادی ایران و ترکیه رشد قابل توجهی پیدا کرد. اما با این وجود به نظر می­رسد ایران و ترکیه همچنان به عنوان دو رقیب در صحنه قفقاز جنوبی باقی مانده­اند. به عنوان مثال، آنکارا هیچ گونه اشاره ای به نقش ایران در طرح «سکوی ثبات و همکاری برای قفقاز» نداشت. تحلیل شما در این رابطه چیست؟ ایران و ترکیه چگونه می­توانند در قفقاز جنوبی با یکدیگر همکاری کنند؟ 

– هر دو طرف در دو سمت متفاوت هستند. ترکیه به دلایل مختلف ایران را به عنوان یک شریک در قفقاز نمی­بیند. دلایلی مانند روابط ایران و ارمنستان، تحریم های آمریکا، رویکرد ایران در قبال اذربایجان و بازی در حوزه انرژی. نکات غیر قابل انطعافی وجود دارد. در شرایط کنونی، شحصاً چشم اندازی برای همکاری میان ایران و ترکیه در قفقاز نمی­بینم.   

مرکز مطالعات صلح: و در پایان، پیشنهاد شما برای همکاری میان بازیگران اصلی قفقاز جنوبی شامل سه کشور منطقه، روسیه، ترکیه، ایران، اتحادیه اروپا و ایالات متحده چیست؟ آیا این امر با توجه به منافع و اهداف متفاوت امکان پذیر است؟

–  خیر. شخصاً هیچ گونه تغییری در وضعیت دسته­بندی موجود در قفقاز مشاهده نمی­کنم. ترکیه در حال افزایش همکاری با آذربایجان و گرجستان است. ارمنستان هنوز در نقطه مقابل آذربایجان و ترکیه قرار دارد. به نظر می­رسد ایالات متحده خود را از منطقه دور نگه داشته است و اتحادیه اروپا با مشکلات جدی خاص خود دسته و پنجه نرم می­کند. بنابراین ترکیه و روسیه، قطب­های اصلی برای دولت­ها و ملت­های منطقه قفقاز هستند. ایران نیز در تحولات کنونی چیز خاصی برای ارائه به این بازیگران ندارد.

مرکز مطالعات صلح: از پاسخ­ها و همکاری شما در این مصاحبه سپاسگذارم.


1. Mitat Çelikpala

2. Kadir Has University

3. Technical University Dep. of Political Science and Public Administration

4. Bilkent University

5. NATO’s Centre of Excellence Defense Against Terrorism (DATR)

6. Caucasus Stability and Cooperation Platform (CSCP)

7. Caucasian Alliance

مطالب مرتبط