دكتر مهدي مطهرنيا
آينده پژوه سياسي و استاد دانشگاه
سياست خارجي ايران در ارتباط با انتخابات 24 خرداد تعريف پذير است. تغيير زائقه سياسي در ايران و حمايت اراده حكومتي (كه در فرمايشات رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران در چارچوب دانشواژه راي مردم حق الناس است ورود پيدا كرد) و با درخواست ايشان براي راي تمام كساني كه به ايران علاقمند هستند، در پاي صندوق هاي راي زمينه اي را ايجاد كرد كه تغيير زائفه سياسي در بيست و چهار خرداد بسيار معنا پذير و محتوا ساز باشد. راي آوردن حسن روحاني به عنوان شيخ ديپلمات با تاكيد با دكترين تعامل سازنده سياست خارجي شعارمحور انفعالي و عاطفه گراي دولت يازدهم را به سياست خارجي مدبرانه و خردگراي معتدل انتقال بخشيد. اين انتقال آنچنان پژواك وسيعي داشت كه تابوهاي موجود در مورد روابط ايران و غرب را شكست. چنانچه تا ماه قبل از انتخابات هر گونه لبخند مسئولان رسمي ايران در مجامع بين المللي با مسئولان رسمي كشورهاي غربي بويژه امريكا نوعي جرم عرف محور سياسي بود، اما ما شاهد دست دادن با مسئولان امريكايي با ايراني و مذاكرات رسمي در چارچوب پرونده هسته اي و ورود پشت درهاي بسته و تماس هاي متفاوت بوديم. لذا بايد گفت سياست خارجي ايران در جهت ادبيات مدبرانه، رفتارهاي معقولانه و كردار و كنش هاي معتدلانه قرار گرفت و توانست به دستاوردهاي قابل تعريفي در شكستن تئوري جنگ نامتعادل بر ضد جمهوري اسلامي ايران قرار گيرد. از سوي ديگر توانست فشارهاي موجود در بين نو محاظه كاران شامل پايداريست ها، كيهانيست ها و احمدي نژاديست ها را در مورد پرونده هسته اي مديريت كند. به گونه اي كه ما با بيشترين حجم پرسش از وزيرخارجه توسط نيروهاي نومحافظه كار در مجلس و بسياري از هجمه هاي مطبوعاتي كه مي توانست كمر هر دولتي را خم كند مواجه بوديم. لذا بايد پذيرفت تا حدودي سياست خارجي ايران در اين زمينه بعد از به قدرت رسيدن روحاني موفق بوده است. هر چند اين موفقيت در گرو استمرار دستاوردهاي ناشي از ژنو سه و تحكيم خطوط قرمز جمهوري اسلامي ايران در ارتباط با مساله هسته اي در مذاكرات نهايي نشده، و هنوز مشكلات انبار شده اي وجود دارد.
نكته ديگري كه از نظر سياسي بايد بدان اشاره كنيم سويه گيري ايران در زمنيه نظام بين الملل با آمدن حسن روحاني و در چارچوب تعامل دكترين تعامل سازنده بود. اين دكترين طرح جنگ نامتعادل بر عليه جمهوري اسلامي ايران را تا حدي با چالش هاي جدي و محتوايي روبرو كرد. اين جنگ در بعد بين الملل با اسلام هراسي و در بعد منطقه اي با ايران هراسي همراه بود، اما با ورود تعامل سازنده و ادبيات سياست خارجي ايران و اقدام ايران در مسير حل و فصل پرونده هاي خود در چارچوب ديپلماتيك (كه پژواك و انعكاسي از مقوله نخست بود) موجب چالش طرح تئوري جنگ نامتعادل بر عليه جمهوري اسلامي ايران شود. به گونه اي كه پس از آن ما شاهد تلاش هاي روزافزون كشورهاي اروپايي و حتي ايالات متحده امريكا براي حل و فصل مسائل با ايران هستيم در چارچوب اين معنا ما شاهد ايجاد فضايي مساعد براي زمينه سازي در جهت كاهش تحريم ها و افزايش سطح تعاملات بين المللي و به موازات آن منطقه اي بوده ايم كه سفر آقاي روحاني به غرب در اين مسير قرار داشت .يكي از نقاط عطف سياست خارجي ايران را مي توان تماس تلفني اوباما با روحاني دانست كه در نيويورك انجام شد. اين تماس و نوع برخورد خردورزانه از سوي رهبران دوكشور و دولت موجب شد تا حد زيادي زمينه سياسي براي پيمان نو فراهم و تا حدي زيادي ما مذاكرات مستقيم ايران و امريكا را در چارچوب پرونده هسته اي ديديم در حوزه سياست هم مهمترين مسائلي بود كه خود را نشان داد.
گذشته از اين با ورود ادبيات اعتدال و پارادايم اعتدال در رفتارهاي و كنش هاي جمهوري اسلامي ايران ما شاهد ايجاد فضاي مثبت در ارتباط با قبول ايران در نظام بين المللي و منطقه اي هستيم. اين خود نكته اي برازنده و داراي نكات مثبت براي جمهوري اسلامي ايران بود. يعني نگاه به اين امر در چارچوب تئوري جنگ نامتعادل تا حد زيادي مديريت شد. در تئوري جنگ نامتعادل الگوي اقدام رسانه اي براي انتقال قدرت هدف به تهديدي براي تهديدي نظام منطقه اي و بين المللي و ايجاد اجماع جهاني بر ضد كشور هدف در برخورد با وي مد نظر است. در اين حوزه هم با ورود روحاني در مرحله ورود به مرحله جنگ رواني تئوري جنگ نامتعادل جلو اين رويكرد امريكا گرفته شد. اين جنگ رواني مي توانست زمينه برخورد ميداني با جمهوري اسلامي ايران را در پرتو اجماع منطقه اي و بين الملي را ايجاد كند.ولي با رويكرد روحاني زمينه شكست نسبي تئوري جنگ نامتعادل فراهم كرد . چنانچه اقدامات رسانه اي آنها كمتر شد. در كنار اين نيز تحركات ايران عملا نوعي زمينه هاي موجود براي شكاف در بين شوراي همكاري خليج فارس بوجود آورد و فراخواني سفراي سه كشور از قطر را بايد در اين چارچوب مورد تحليل قرار داد. در اين بين نكته ديگري كه بايد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران به آن توجه كند آن است كه موجبات اين زمينه ايجاد گردد كه هم وزن تحركات در مذاكرات هسته اي تلاش هايي براي ايجاد فضاي آرام در منطقه صورت گيرد. در اين صورت مي توان گفت سياست خارجي ايران توسعه متوازن در بعد منطقه اي و بين المللي را دنبال خواهد كرد.
چالش ها
مهمترين چالش سياست خارجي ايران بيش از آنكه در خارج از كشور باشد در داخل كشور بود. چالش اساسي اين امر مديرت نومحافطه كاران براي برهم نزدن توافق هسته اي ژنو سه بود. بسياري از نمايندگان اين طيف تلاش كردند با سخنراني هاي متفاوت زمينه هاي برهم زدن توافقات موجود را ايجاد كنند. در كنار آن مهمترين چالش در خارج نيز تلاش نتانياهو به عنوان رئيس رژيم صهونيستي و تلاش لابي هاي در امريكا و فرانسه براي بر هرم زدن تحركات سياست خارجي ايران بود. چنانچه ايپك لابي صهيونيستي فعال شد تا بتواند ماجراي ژنو سه را برهم زند. سفر اولاند به تل ويو نيز بايد در همين راستا مورد نظر قرار گفته شود. اما با رويكرد اوباما نوعي اعتماد سازي بين ايران و اوباما را افزايش يافت.
واژگان كليدي: ايران در سالي كه گذشت، سياست خارجي ايران در سالي كه گذشت ، سياست خارجي ايران در سال 92، سياست خارجي ايران در 92