مهري خيري
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بيان رخداد:
فروپاشی شوروی شرایط نوینی را در جهان و به خصوص، در منطقه اوراسیا به دنبال داشت. پيدايش جمهوري هاي مستقل شرايط پيچيده اي را در «خارج نزديك» روسيه و از جمله منطقه قفقاز رقم زد. اين منطقه به دليل مسير ارتباطي حوزه اروپا و آسيا از اهميت استراتژيكي ويژه اي برخوردار است. شرايط مناسب جغرافياي و وجود منابع نفتي و گازي قابل توجه در اين منطقه به خصوص در منطقه آذربايجان بازيگران منطقه اي و جهاني بسياري را براي تسلط و نفوذ بيشتر متوجه اين منطقه كرده است. روسيه پس از فروپاشي به دنبال تحكيم موقعيت سياسى، اقتصادى و نظامى گذشته خود بر قفقاز توجه ويژه اي به اين منطقه داشته و سياست چندگانه اي را در اين منطقه دنبال مي كند. اين نوشتار تعاملات چند گانه روسيه را در رسيدن به اهداف خود در ارتباط با دو جمهوري قفقاز جنوبي يعني آذربايجان و ارمنستان بررسي مي كند.
تحليل رخداد:
روسيه با وجود اينكه خود از اولين توليد كنندگان گاز در جهان بوده و در توليد نفت نيز مقام دوم را داراست در عين حال تلاش مي كند سياست هاي خود را به گونه اي تنظيم كند تا بر منابع انرژي و نيز خط لوله انتقال انرژي در منطقه «خارج نزديك» تسلط داشته باشد. روسيه با توجه به زيرساخت هاي اقتصادي دوره شوروي بويژه در حوزه انرژي سعي مي كند تا از اين مزيت اقتصادي براي منافع درازمدت خود در منطقه بهره برداري كند. با توجه به اين موضوع كه بسياري از خطوط انتقال انرژي در دوره شوروي از خاك اين كشور عبور مي كردند، امروزه روسيه همچنان در تلاش است اين روند همچنان تحت نظارت و اداره اين كشور ادامه داشته باشد. در بين كشورهاي قفقاز جنوبي كشور آذربايجان از منابع طبيعي چشمگيري برخوردار است و در گذشته خطوط انتقال انرژي اين جمهوري از خاك شوروي مي گذشت و حتي امروزه پس از تغيير شرايط و فروپاشي شوروي شاهد هستيم كه روسيه در بسياري از خطوط انتقال انرژي داراي سهم است. اما روسيه تنها به حضور در منطقه بسنده نكرده و به نوعي به دنبال استفاده از اهرم انرژي براي اهداف سياسي خود است. اهرمي كه هم در برابر قدرت هاي منطقه اي و هم قدرت هاي جهاني استفاده كند.[i] آذربايجان داراي منابع نفتي چون آذري-چيراك، گونشلي و معادن گازي چون شاه دنيز است و اين كشور از نظر انرژي و منابع طبيعي در بين كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز مقام نخست را داشته و از اين نظر اهميت زيادي براي روسيه دارد. قراردادي كه بين شرکت سوکار و گازپروم در سال 2010 به امضا رسيد و مدت اعتبار آن 4 سال تعيين شد از جمله اقدامات روسيه در همگرايي آذربايجان در زمينه انرژي بود.[ii] از آنجايي كه كشورهاي غربي براي كاهش وابستگي انرژي خود به روسيه و رهايي از اين اهرم فشار عليه خود هستند، راههاي انتقال انرژي ديگري را مورد بررسي قرار مي دهند كه خط لوله انتقالي نابوكو در راستاي اين هدف است. اين خط لوله اگر چه مورد حمايت غرب بوده اما كاملا با منافع ملي روسيه منافات دارد، به همين دليل سياست مسكو در جهت خريد گاز از آذربايجان و بالا بردن نرخ آن از راهكارهايي است كه دوباره آذربايجان را در زمينه انرژي با خود همراه سازد. روسيه همچنين در روند اعمال سياست هاي انرژي خود پيشنهاداتي را در خصوص احداث خط لوله جريان شمالي در زير درياي بالتيک و احداث خط لوله جريان جنوبي ارائه داده است. انرژي براي روسيه مهمترين اهرم فشاري است كه مي تواند براي پيشبرد اهداف اقتصادي و سياسي خود در مقابله با غرب استفاده كند.
البته اين موضوع را نيز نمي توان دور از نظر داشت كه در اولويت هاي صادراتي آذربايجان نيز در زمينه انتقال انرژي تغييراتي رخ داده است. اين كشور در مذاكرات خود با تركيه دچار مشكلاتي شده و انتقال انرژي به اين كشور را به صرفه نمي داند، به عنوان نمونه توافق بر سر قيمت انتقال گاز از فاز اول شاه دنيز هنوز انجام نگرفته است و با وجود رضايت آذربايجان با طرح انتقالي نابوكو غرب و آمريكا حمايت اقتصادي و سياسي روشني از آن نكرده و حتي به انعقاد قرارداد بين تركيه و آذربايجان كمك نكرده اند.[iii]. ابهام در بازارهاي سنتي آذربايجان را مجبور كرده است كه به دنبال خريداران جديد و تضمين شده بگردد و در اين شرايط است كه روسيه به يكي از شركاي اصلي آذربايجان تبديل مي شود.
اما به همان اندازه كه روسيه در سياست هاي انرژي خود معطوف به آذربايجان بوده، در سياست هاي مربوط به حوزه نظامي متوجه ارمنستان است. در واقع روسيه در سياست هاي چندلايه خود در منطقه قفاز جنوبي و به دست گيري امنيت منطقه اي متوجه ارمنستان بوده و ضمن ورود به تعاملات راهبردي با اين كشور تضمين امنيت آن را نيز عهده دار شده است. تفاهمنامه امنيتي كه در سال 1992 بين دو كشور بسته شد و پس از پنج سال مدت آن براي 24 ديگر تمديد شد از جمله اين فعاليت هاي راهبردي است. استقرار پايگاه نظامي گيومري و ادامه فعالت آن تا 49 سال نمونه بارز همكاري هاي نظامي و امنيتي دو كشور است. از اهداف روسيه براي برقراري روابط سياسي نظامي با جمهوري ارمنستان مي توان به اين دلايل اشاره كرد، حفظ حضور نظامي در ارمنستان، گسترش همكاري نظامي-فني با اين كشور، استفاده از حظور فعال ارمنستان در ساختارهاي نظامي كشورهاي مشترك المنافع كه براي نمونه مي توان به حضور ارمنستان در سازمان امنيت دسته جمعي كه در سال 2003 تشكيل شد و شركت در سيستم دفاع هوايي مشترك كشورهاي CIS اشاره كرد.[iv] در آگوست 2010 برخي رسانه هاي روسيه اطلاعاتي را در خصوص تحويل سيستم دفاع ضد موشكي« اس 300» روسيه به آذربايجان منتشر كردند. اين واقعه به معني افزايش قدرت نظامي آذربايجان در برابر ارمنستان محسوب مي شد. اما گزينه اي كه به نوعي امنيت ارمنستان را هم تامين مي كرد گسسترش حوزه عملكرد و مسئوليت پايگاه 102 نظامي روسيه در گيومري است. در اين پايگاه 5 هزار نيرو مشغول فعاليت بوده و مجهز به سامانه ضدموشكي «اس 300» و جنگنده هاي «ميگ 29» است. اين پايگاه علاوه بر دفاع از منافع روسيه امنيت ارمنستان را دنبال خواهد كرد و در واقع نوعي سيستم امنيتي روسيه در خارج از مرزهاي اين كشور محسوب مي شود كه حفظ امنيت در سواحل درياي خزر و درياي سياه را نيز مدنظر دارد.[v]
از جمله عواملي كه منجر شد روابط استراتژيكي روسيه و ارمنستان عمق بيشتري يابد تحولات داخلي كشور گرجستان بود. اين كشور پس از روي كار آمدن غرب گراها و پيرو ادامه واگرايي از روسيه، كشور روسيه را مجبور كرد پايگاه نظامي خود يعني «آخالكلاكي» را به كشور ارمنستان منتقل كند و به اين ترتيب به همكاري هاي استراتژيك خود با اين كشور شتاب بيشتري بدهد.[vi]
از جمله اهداف مشتركي كه روسيه در دو كشور ارمنستان و آذربايجان دنبال مي كند كاهش نفوذ قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي است. روسيه از تداوم سياست هاي قدرت هاي منطقه اي و جهاني در تضعيف موقعيت ژئوپليتكي خود در اين كشورها نگران و ناراضي بوده و به دنبال راه حلي براي گسترش نفوذ خود در منطقه و رقابت با آنها است. در حال حاضر کشورها و سازمان های مختلف، چه در حوزه امنيت انرژي و چه در حوزه فعاليت هاي اقتصادي و سياسي در اين دو كشور مشاركت دارند. قدرتهاي منطقه اي حاضر در منطقه شامل ايران و تركيه، و قدرتهاي جهاني همچون آمريكا و سازمان هاي بين المللي چون اتحاديه اروپا و ناتو از وزن مخصوصي در منطقه برخوردارند كه روسيه همچنان در صدد رقابت با آنهاست. ایران به دليل بسترهاي مناسب فرهنگی ، دینی و تاریخی با مردم منطقه قفقاز قادر است در اين كشورها نفوذ كرده و روابط خود را با آنها گسترش دهد. اين كشورها حوزه تمدني ايران محسوب مي شوند موضوعي كه هرگز مورد پسند روسيه نبوده و به سردي از آن استقبال كرده است. ترکیه نيز به عنوان کشوری که عضو ناتو است مي تواند در تحولات حوزه قفقاز بسیار تاثیر گذار باشد. این کشور از يك سو به دنبال احياء هويت فرهنگي تركي و تاريخي خود در قفقاز و كشورهاي ترك زبان منطقه آسياي مركزي بوده و از سوي ديگر به دنبال استفاده از پتانسيل هاي اقتصادي موجود در اين كشورها مي باشد. تركيه كشور آذربايجان را شريك استراتژيكي خود انتخاب كرده و روابط گسترده اي با اين كشور دارد. روسیه برای جلوگیری از نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی چاره ای به جز مهار ترکیه در پشت مرزهای قفقاز جنوبی ندارد.
از سوی دیگر قدرتهای فرامنطقهای نیز در این دو کشور در جستجوی منافعی هستند. فعاليت اروپا و آمريكا در ارتباط با دو كشور آذربايجان و ارمنستان در دو زمينه انرژي و تجارت بيشترين اهميت را دارد. بيشترين توجه در زمينه انرژي معطوف به جمهوري آذربايجان بوده كه صاحب منابع غني نفت و گاز و موقعيت مناسب جغرافيايي انتقال آن از شرق به غرب است. تلاش اين قدرتها براي كاهش وابستگي انرژي از روسيه و متنوع سازي منابع گازي اروپا با استفاده از آذربايجان و راه اندازي خطوط لوله باكو-تفليس-جيهان، باكو-تفليس-ارزروم و حمايت از خط لوله گازي ناباكو، روسيه را واداشت در حوزه انرژي به رقابت با اين قدرتها بپردازد و گزينه هاي ديگري را براي حفظ قدرت انرژي خود ايجاد كند. اما در خصوص روابط تجاري كشورهاي فرامنطقهای كه ارمنستان را نشانه گرفته اند میتوان به حجم مبادلات تجاري این کشور و اتحاديه اروپا در سال 2008 اشاره كرد كه به يك ميليارد يورو مي رسيد.[vii]
از سوی دیگر، تلاش برای جذب آذربایجان و ارمنستان براي عضويت در ناتو از مهم ترین اقدامات آمریکا طي سالهاي اخير بوده است، امری که همواره با مخالفت روسیه روبه رو شده و آن را در تضاد با امنيت منطقه اي خود مي داند. از آنجايي كه جمهوري آذربايجان، يكي از حلقه هاي زنجيره گسترش سازمان ناتو به سمت شرق به شمار مي رود، با پیوستن اين كشورها به ناتو پیشروی این سازمان نظامی به سوی شرق دریای خزر امری اجتناب ناپذیر می شود.
روسيه براي گسترش هر چه بيشتر همكاري هاي استراتژيك خود با جمهوري هاي پس از شوروي و حفظ ظرفيتهاي نظامي و سياسي خود در اين كشورها و مقابله با قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي معاهده امنيت دسته جمعي را پيشنهاد كرد كه ارمنستان نيز يكي از اعضاي فعال آن است.
[LU1] دورنماي رخداد:
روسيه در منطقه قفقاز و به خصوص در دو كشور آذربايجان و ارمنستان سياست چندلايه را دنبال مي كند كه در اين سياست در حوزه انرژي بيش از همه معطوف به آذربايجان و در حوزه نظامي متوجه ارمنستان است. همچنين اين كشور به طور مشترك سياست رقابت استراتژيك با بازيگران منطقه اي و جهاني را در اين دو كشور پيش رو دارد. روسيه با هدف تثبيت موقعيت سياسي، اقتصادي و نظامي در حيات خلوت خود با قدرت هاي بزرگ رقابت كرده و براي كم كردن نفوذ بازيگران منطقه اي به توسعه همكاري هاي خود در زمينه انرژي و همكاري هاي نظامي ادامه خواهد داد. منطقه قفقاز براي روسيه جزء حيات خلوت اين كشور محسوب مي شود به همين دليل حفظ توازن در اين منطقه لازم و ضروري است. اما به نظر مي رسد روسيه سياست هاي خود را بر اساس رفتارهاي كشورهاي پيراموني همچون ايران، تركيه و تلاش هاي غرب يعني اروپا و به خصوص آمريكا تعيين مي كند. با توجه به اين موضوع كه بحران قره باغ نيز در منطقه قفقاز لاينحل باقي است و با ادامه اين بحران حضور بازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي همچنان پابرجا باقي خواهد ماند مي توان دو سناريو را در رفتار روسيه با دو كشور ارمنستان و آذربايجان پيش بيني كرد. سناريوي اول اينكه با ادامه لاينحل باقي ماندن بحران قره باغ و حضور بازيگران منطقه اي و جهاني روسيه براي كاهش نگراني هاي خود سعي مي كند براي حفظ توازن قدرت در منطقه و در نظرگرفتن منافع ملي خود همان سياست تعامل منطقه اي را در پيش گيرد و در مواقع لازم نقش مديريت بحران را برعهده داشته باشد.
سناريوي دوم اينكه بحران قره باغ با ميانجيگري مثبت روسيه و عدم جانبداري از دو طرف به سرانجام رسد و ديگر نيازي به حضور بازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي نبوده و منافع روسيه و اقتدار منطقه اي آن به خطر نيافتد، كه البته اين پيش بيني به دليل ابهامات زياد در مناقشه و عدم توافقات دو طرف در دراز مدت دور از ذهن به نظر مي رسد. شرايط پيچيده اين بحران و برخوردهاي تاكتيكي دو طرف مناقشه به جاي طرح يك سازوكار مناسب براي حل و فصل صلح آميز مناقشه شرايط را حداقل تا چند سال آينده به همين شكل حفظ كرده و نقش روسيه نيز به عنوان يكي از بازيگران منطقه اي ادامه خواهد داشت.
[i] خالوزاده، سعيد، «ابتكار مشاركت شرقي و تاثير آن بر روابط روسيه با اتحاديه اروپايي»، موسسه مطالعات ايران و اوراسيا، سال چهارم، شماره پنجم، پاييز و زمستان 1388، ص 37
[ii] مهرورز، آسيه، «توافق گازي روسيه و جمهوري آذربايجان، علل و پيامدها»، شبكه خبر، 18 شهريور،1389
[iii] تحول در ديپلماسي انرژي جمهوري آذربايجان، ايراس، 25 فروردين 1389، http://www.iras.ir/fa/pages/?cid=9724
[iv] Товмасян В.В.(2009) «сотрудничество России и Армении: геополитические аспекты», Вестник Московского государственного областного университета, серия «история и политические науки» № 2, Москва: Издательство МГОУ, с.203
[v] Журавлёв, Виталий, «Внешняя политика Армении и проблемы обеспечения безопасности на Южном Кавказе», 3.12.2010
http://russkie.org/index.php?module=fullitem&id=20139
[vi] مسكو و تغيير توازن امنيتي-نظامي در قفقاز، 27 مرداد 1389، ايرنا، http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=200682
[vii] خالوزاده، سعيد، پيشين، ص 42
[LU1]به توضیحات قبلی توجه نکردید!!!