مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ایران ونگاه به اوستیای جنوبی

اشتراک


فرزاد رمضانی بونش

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 

مقدمه:

اوستي ها داراي ارتباط تاريخي با ايران بوده درواقع  مناسبات بين  اوستیها و هم نژادهاي آنها يعني ايرانيان به سده ها قبل از اسلام برمی گردد در این راستا در طول تاریخ همواره ايران در اجراي سياست خود در رابطه با قفقاز بارها سعي كرده است كه يا اوستي ها را به عنوان متحدين یا جزیی از قلمروخود جذب كند. در این راستا حتي با وجود مسیحی بودن تا دهه هاي اول قرن نوزده ميلادي همچنان تعدادي از اوستي ها به گرايش خود به ايران ادامه دادند و در واقع به تدريج پس از تحكيم نهايي روسيه در منطقه قفقازبود که  تماس هاي اوستي ها با ايران کاهش یافت .در این بین هر چند ایران در قرن بیستم توان نقش آفرینی پیشین در منطقه قفقاز را نداشت اما نگاه مثبت  اوستی ها همچنان به ایران زنده مانده بود.

دوران پس از اعلام استقلال اوستیای  جنوبی :

پس از جنگ تابستان 2008 بین روسیه وگرجستان و شناسایی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا از سوی کرملین در واقع بسیاری در روسیه و اوستیای جنوبی بر این نظر بودند که ایران بزودی استقلال اوستیای جنوبی را به رسمیت می شناسد .در این بین وجود متغیر هایی باعث نگاه ایران به اوستیای جنوبی می شد:از یک سو درایران و در بین کارشناسان ایرانی و برخی مقامات سیاست خارجی این تحلیل وجود داشت که اقدام یک جانبه روسیه در شناسایی رسمی استقلال اوستیای جنوبی می تواند  پایه گذار بدعتی خطرناک باشد که  قابل تعمیم به سایر مناطق وکشور های چند قومی  گردد همین امر باعث شد تا تهران با احتیاط با این قضیه بر خورد و تقریبا سیاست سکوت را  پیشه  کند . در این حال نگاه  بدبینانه به اهداف روس ها از شناسایی  جمهوری کم جمعیت اوستیای جنوبی (الحاق به اوستیای شمالی و روسیه در کوتاه مدت یا در بلند مدت)عملا نتوانست  تهران را  بر آن بدارد تا استقلال اوستیای جنوبی را به طور قاطع به رسمیت بشناسند.از سوی دیگر با وجود تمایلات پنهان و آشکار مقامات روس و اوستیای جنوبی و متغیرهایی همچون ایرانی تبار بودن  اوستی ها موجب شده بود تا در سال نخست اعلام استقلال اوستیای جنوبی  برخی کارشناسان بر این نظر باشند که با وجود روابط چند بعدی و نزدیک مسکو وتهران   ,ایران در آینده نزدیک استقلال این مناطق مورد شناسایی شده توسط کرملین (بویژه اوستیای جنوبی ) را برسمیت می شناسد روندی که اگر شکل واقعیت به خود می گرفت می توانست بر وزنه روسیه  بیفزاید و بر روند شناسایی اوستیای جنوبی   در سایر مناطق جهان تاثیر فراوان داشته باشد . در این حال هر چند در این دوران روابط تهران و  تفلیس بنابه  رویکردهای متفاوت سیاست خارجی دو کشورسرد بود و تهران از رویکرد های غربگرایانه مقامات تفلیس رضایتی نداشت اما به نظر می رسید  مقامات ایرانی با این وجود  همچنان تصمیم گیری در این مورد را به آینده سپرده بودند و با وجود نزدیکی تباری اوستیاها با  ایرانی هاو تمایل مسکو به  شناسایی  استقلال این منطقه از سوی ایران از اعلام موضعی مبنی بر شناسایی استقلال اوستیای جنوبی خودداری کردند .

دوران نزدیکی بیشتر روسیه با امریکا و دوری تدریجی ایران از  روسیه :

با آغاز نشانه هایی در افزایش همگرایی روس ها با غرب در پرونده هسته ای ایران و بروز مشکلاتی در روابط مسکو و تهران  ( تاخیر در ارسال  اس 300و نیرو گاه بوشهر و ..)در کنار به نتیجه نرسیدن تلاش های روسیه در فشار به کشور های مختلف  در جهت شناسایی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا (چند کشور تا کنون این دو جمهوری را برسمیت شناخته اند) باعث شد تا ایران در تنظیم و تدوین سیاست‌های خود در منطقه قفقاز نگاهی دوباره داشته باشد و همچون پیشتر محوریت روسیه و هماهنگی با این کشور را در منطقه کمتر در نظر داشته باشد .در این بین گسترش روابط ایران و گرجستان مد نظر قرار گرفت چه اینکه تضاد مداوم  تفلیس  مسکو  باعث شد تا ایران  چه از منظر تاکتیکی و یا نشان دادن پتانسیل خود به روسیه احیای روابط  با گرجستان را در عین  مخالف ضمنی روسیه مد نظر داشته باشد .در این حال با توجه به نگرانی های تفلیس از بهبود روابط روسیه و امریکا , دغدغه‌های جمهوری گرجستان برای حفظ تمامیت ارضی و جلوگیری از تجزیه گرجستان و ترس از  کاهش حمایت امریکا و ناتو از این کشور باعث شد تا  گرجستان نیز به  چه به صورت تاکتیکی و یا استراتژیکی و بهره بردن از پتانسیل حمایتی ایران در  حفظ تمامیت ازضی خود به روابط بیشتر با ایران متمایل شود .در این راستا در واقع نگاه ها در تهران به سمت افزایش سطح روابط و همکاری بیشتر با گرجستان در عین افزایش مشکلات با روسیه  متمرکز شد .نگاهی که اینک در پرتو وجود  بدعت خطرناک قابل تعمیم روند استقلال اوستیای جنوبی ,روابط عادی شده و در حال فزاینده  ایران با گرجستان و روابط  تقریبا سرد تهران با مسکو  در کنار عدم استقبال بین المللی  از شناسایی اوستیای جنوبی و تردید در اهداف روس ها از  شناسایی  استقلال اوستیای جنوبی (به گمان بسیاری هدف کرملین جدای اوستیا از گرجستان والحاق آن به اوستیای شمالی روسیه است) و کم رنگ تر شدن مقوله ایرانی تباربودن اوستی ها همه وهمه  باعث شده تا اینک از یک سو روابط  سرد  دو کشور گرجستان و ایران تاحد زیادی رو به  پیشرفت گذارد و لغو روادید ,برقراري روابط نزديك و دوستانه با گرجستان براي سياست خارجي ایران اولویت یابد ,ايران از تماميت ارضي گرجستان حمايت ‌كند و از سوی دیگر نیز از احتمال شناسایی استقلال اوستیای جنوبی از سوی ایران کم و کم تر شود

مطالب مرتبط