مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ایالات متحده و مذاکرات دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران (بخش دوم)

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

در بخش نخست اشاره گردید که با توجه به بین المللی تر شدن مسئله ی هسته ای ایران، تحریم های اقتصادی و روی کار آمدن دوباره ی باراک اوباما، بحث ضرورت مذاکرات دوجانبه میان ایران و ایالات متحده پررنگ شده است. در بخش نخست استدلال گردید که ایالات متحده پیش از آن که به خود مذاکره فکر بکند، به دنبال خلق شرایط پیش از مذاکره، به گونه ای که آن را مطلوب بداند، می باشد. در واقع، ایالات متحده به دنبال ساختن فضای مناسب مطابق با دیدگاه های خود برای مذاکره است. ایالات متحده شرایط پیش از مذاکره با ایران را در تضعیف کردن اقتصاد ایران، شکل دهی به تحولات سیاسی ایران و نیز تضعیف نقش منطقه ای ایران تعریف کرده است و از این رو استدلال گردید که ایالات متحده در کوتاه مدت هر چند برای مذاکره اعلام آمادگی می کند، اما تمایل و اصرار جدید برای انجام مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران را ندارد. به گونه ای که خود باراک اوباما قریب الوقوع بودن مذاکرات دوجانبه میان ایران و ایالات متحده را رد کرد. سؤالی که این بخش قصد پرداختن به آن را دارد این است که ایالات متحده در چه زمانی و با چه دستور کاری تمایل جدی برای انجام مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران دارد؟ که در پاسخ استدلال می گردد که با توجه به مطالب بخش پیشین، ایالات متحده در میان مدت، به دنبال مذاکره با جمهوری اسلامی ایران است و در آن موقع دستور کار مذاکره ی مد نظر این کشور بسیار جامع خواهد بود، به گونه ای که مسائل مرتبط با حقوق بشر، تروریسم، صلح اعراب و  اسرائیل و مسئله ی هسته ای ایران را دربر می گیرد که این تعدد متغیرها، خود فرایند مذاکره را پیچیده تر و دشوارتر خواهد کرد.

کلید واژگان: ایران و ایالات متحده، مذاکرات ایران وآمریکا، مذاکرات دوجانبه، باراک اوباما و جمهوری اسلامی.

تحلیل رخداد

شاید بتوان گفت که با توجه به سه متغیر تحریم های اقتصادی ایران، تحولات سیاسی متأثر از انتخابات پیش روی ریاست جمهوری ایران و نیز تحولات بحران سیاسی سوریه، فاصله ی زمانی میان مدت برای ایالات متحده به پنج ماه آینده به بعد برگردد. زیرا به زعم ایالات متحده، در این مدت تأثیرگذاری تحریم های اقتصادی ایران بیشتر خواهد شد، تحولات سیاسی منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ایران شفاف تر خواهد شد و نیز وضعیت سوریه در مسیر مشخص تری قرار خواهد گرفت. از این رو شاید در فاصله ی زمانی بعد از پنج تا شش ماه آینده به بعد، ایالات متحده برای مذاکرات با ایران تمایل جدی خود را نشان دهد. اما این مذاکرات صرفاً محدود به مسئله ی هسته ای ایران نخواهد ماند. در واقع ایالات متحده برنامه ریزی ها و تلاش های خود را به گونه ای تنظیم کرده است که زمانی که با  ایران بر سر میز مذاکره قرار بگیرد، بتواند مسائل مختلف بین دو کشور را حل و فصل کند. زیرا اگر در مذاکرات، صرفاً یک مسئله حل شود و مسائل دیگر حل نشده باقی بماند، در آن صورت آن مسئله ای که حل شده است ممکن است ثبات و دوام چندانی نداشته باشد و در آینده ی کوتاه مدت، دوباره به مسئله ای بین دو کشور تبدیل شود. به عبارتی دیگر مسائل بین ایران و ایالات متحده از نگاه دولت مردان این کشور باید به صورت یک کل و در ارتباط با همدیگر نگریسته شود. در گذشته نیز و زمانی که انگلستان قصد خروج از منطقه ی خلیج فارس را داشت و نیز در زمان پهلوی اول، اصرار داشت که هنگام مذاکره بایستی مسائل موجود بین دو کشور به عنوان یک بسته ی جامع در نظر گرفته شود تا در صورتی که مذاکرات به نتایجی منجر شد، این نتایج از دوام برخوردار باشد. لذا آمریکا نیز تلاش خواهد کرد که در مذاکرات صرفاً بر روی مسئله ی خاص تأکید نکند. دولت مردان این کشور زمانی که از مذاکره میان ایران و آمریکا صحبت می کنند، بیان می کنند «که آمریکا آماده است در مورد همه ی مسائل با ایران وارد مذاکره شود». این نوع نگرش در جمهوری اسلامی ایران نیز وجود دارد به گونه ای که هنگام مذاکرات هسته ای استانبول، بغداد و مسکو، جمهوری اسلامی ایران اصرار داشت که در کنار مسئله ی هسته ای ایران، به مسائل بحرین و یا فلسطین و سوریه نیز توجه شود. یکی از دلایلی که کشورها اصرار دارند که در مذاکرات بر روی مسائل مختلف مذاکره کنند و آن را به صورت یک کل مرتبط با هم در نظر بگیرند این است که فرصت را برای چانه زنی و بده بستان های دیپلماتیک و به طور کلی انعطاف پذیری در مذاکرات را فراهم می کند. بر این مبنا پیش بینی می شود که ایالات متحده آمریکا در مذاکرات احتمالی با جمهوری اسلامی ایران، روی محورهایی که در ادامه به آن پرداخته می شود اصرار به مذاکره داشته باشد.

  1. حقوق بشر: حزب دموکرات توجه ویژه تر و خاص تری به مسائل حقوق بشر دارد. زیرا اعتقاد دارد در کشوری که حقوق بشر رعایت گردد، آن کشور دیگر تهدیدی برای آمریکا نخواهد بود. در ایالات متحده برخی معتقدند که در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران باید از تاکتیک ایالات متحده در مقابل شوروی در دوران جنگ سرد استفاده کرد. در آن دوران ایالات متحده در ازای امتیازاتی که در ارتباط با امنیت اروپا به شوروی می داد، خواهان این بود که در کشورهای اروپای شرقی فضای سیاسی برای روشن فکران، فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و منتقدان فراهم شود. این خواست ایالات متحده سبب شد که در اواخر دهه ی هفتاد و دهه ی هشتاد فضای نسبتاً بازی در شوری و به ویژه در اقمار آن شکل بگیرد که نتیجه ی این فضا منجر به شورش های مردمی علیه حکومت های کمونیستی شد. این اتفاق در ارتباط با اواخر پهلوی دوم نیز افتاد. بدین معنی که مباحث حقوق بشر مد نظر کارتر، سبب آزادی زندانیان سیاسی در ایران شد که این حرکت در تسریع پیروزی انقلاب اسلامی ایران بسیار اثرگذار بود. بر این مبنا، در ایالات متحده این اعتقاد وجود دارد که در صورت تأکید بر مسائل حقوق بشری در ایران، در یک سطح حداقلی فضای سیاسی در ایران به گونه ای تغییر خواهد کرد و در آن نیروهایی به قدرت خواهند رسید که ضد آمریکایی نیستند و تلاش خواهند کرد در مسیر تعامل و همکاری با ایالات متحده حرکت کنند. به زعم آنها، در این صورت حتی مسئله ی هسته ای ایران نیز آسان تر حل خواهد شد و می توان به حفظ نتایج مذاکرات امیدوار بود. البته تحقق این امر منوط به آن است که در مذاکرات احتمالی، جمهوری اسلامی ایران حاضر باشد در ارتباط با مسائل حقوق بشر وارد مذاکره شود.
  2. مسئله ی هسته ای ایران: جمهوری اسلامی ایران اگر چه تاکنون مذاکرات مختلفی با گروه 1+5 انجام داده است، اما به نظر می رسد که مذاکرات احتمالی میان ایران و ایالات متحده بر سر مسائل هسته ای متفاوت تر و متمایزتر باشد. زیرا آمریکا تمایل دارد که در مذاکرات احتمالی، مسئله ی هسته ای ایران به گونه ای حل و فصل شود که امکان بازگشت به نقطه ی صفر و شکل گیری دوباره ی مسئله وجود نداشته باشد. برای رسیدن به این سطح از اطمینان، ایالات متحده دوست دارد شرایط به گونه ای پیش برود که خود در برنامه های هسته ای ایران مشارکت کند تا بتواند آنها را از نزدیک زیر نظر و نظارت خود داشته باشد. روشن است که آمریکا زمانی می تواند در برنامه های هسته ای ایران مشارکت کند که با جمهوری اسلامی ایران روابط سیاسی داشته باشد. از این رو، یکی از اصلی ترین انتظارات ایالات متحده در مذاکرات احتمالی این است که روابط سیاسی اش با جمهوری اسلامی ایران دوباره برقرار گردد. به نظر می رسد که در صورت نبود روابط سیاسی، ایالات متحده هیچ گاه به جهت و مسیر فعالیت های هسته ای ایران اعتماد نکند.
  3. صلح اعراب و اسرائیل: این مسئله یکی از منابع جدی اختلاف ایران و ایالات متحده می باشد. ایالات متحده خواهان این است که جمهوری اسلامی ایران یا از صلح اعراب و اسرائیل حمایت کند و یا این که نسبت به آن بی تفاوت باشد. ایالات متحده به خوبی می داند که نمی تواند جمهوری اسلامی ایران را قانع کند که اسرائیل را به رسمیت بشناسد. اما تصور می کند که قادر است جمهوری اسلامی ایران را قانع کند که حداقل در ارتباط با مسئله ی فلسطین و اسرائیل موضع بی طرفی داشته باشد. ایالات متحده معتقد است برای این که بتوان موضع ایران را در ارتباط با صلح اعراب و اسرائیل بی طرف و یا بی اثر کرد، بایستی تلاش کرد که دولت هایی مانند سوریه و گروه هایی مانند حماس و حزب الله را از ایران دور کرد. هر چند امکان فاصله انداختن میان جمهوری اسلامی ایران از یک سو و سوریه و حماس از سوی دیگر وجود دارد اما فاصله انداختن میان ایران و حزب الله لبنان بسیار بعید و حتی غیر ممکن می باشد. از این رو آمریکا به دنبال این است که در مذاکرات احتمالی آینده با دادن اطمینان هایی به جمهوری اسلامی ایران در رابطه با امنیت حزب الله، کاری کند که ایران نسبت به صلح اعراب و اسرائیل موضع بی طرفی اتخاذ کند.

دورنمای رخداد

با توجه به متغیرهای تأثیرگذار بر مذاکرات احتمالی ایران و ایالات متحده، استدلال گردید که آمریکا به منظور این که در مذاکرات احتمالی با جمهوری اسلامی ایران، به نتایج مطلوبی برسد، در کوتاه مدت تمایلی برای انجام مذاکرات جدی با جمهوری اسلامی ایران ندارد. ولی در میان مدت و با تأکید بر دستورکار جامعی از مذاکرات، به مذاکرات دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران بیشتر تمایل پیدا خواهد کرد که این امر خود تازه آغاز کار خواهد بود. زیرا با توجه به دستورکار مدنظر ایالات متحده برای مذاکرات احتمالی باید گفت که مذاکره ی دو کشور مذاکره ای پیچیده و دشوار خواهد بود که درصد شکست یا موفقیت آن برابر است.

مطالب مرتبط