دکتر سیده مسعوده میرمسعودی
پژوهشگر روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
جنگ نیروهای روس در خاک اوکراین ، کشوری که زمانی هر دو در زیر چتر اتحاد جماهیر شوروی قرار داشتند ادامه دارد و در حال حاضر به یک جنگ فرسایشی با متضرر کردن هر دو طرف درگیر تبدیل شده است. اوکراین کشوری که یکی از حلقه های امنیتی اتحاد جماهیر شوروی بوده و روسیه نیز با فرض تاریخ این کشور، اوکراین را از نظر هویتی و ملی گرایی جزو روسیه دانسته و اصطلاح روسیه نوین بر آن نهاده است. اصطلاحی که دوگین نظریه پرداز ژئوپلیتیکی آن را خلق کرد و در ذهن پوتین به عنوان یک اندیشه عملی در آینده جاگرفت.
هدف از این اندیشه, برگرداندن روسیه به مرزهای ژئوپلیتیکی اتحاد جماهیر شوروی می باشد . از طرف دیگر ولودیمیر زلنسکی اوکراین را یک کشور مستقل با تمامیت ارضی مستقل و جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی می داند و برای این اثبات این موضوع سعی دارد با ملی گرایی و تشویق اذهان جهانیان مخصوصا اروپا و غرب این جنگ را به عنوان حفظ تمامیت ارضی و استقلال در اذهان جهانیان بگنجاند و این هدف مقوله بجا و منطقی هم هست .
به همین خاطر زلنسکی سعی دارد جنگ را حتی به قیمت از دست دادن زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی و….. حفظ کند . حال این سوال پیش می آید که کدامیک برنده یا بازنده این بازی هستند ولادیمیر پوتین یا ولودیمیر زلنسکی ؟
جواب هیچکدام .روسیه با این جنگ فرسایشی ، پرستیژ نظامی خود را به عنوان یک قدرتمند نظامی کمرنگ کرده و اوکراین نیز با وعده های دراز مدت اروپا ، غرب و رویای پیوستن به ناتو خود را وارد یک تخریب و ورشکستگی اقتصادی و ضرر و زیان بزرگ کرده است . در حالیکه یک استراتژی مدبرانه و در عین فداکارانه می تواند این دو کشور دوست «روزهای دور» را به هم نزدیک کند . اصطلاح خارج نزدیک برای روسیه نیز از این پیوستگی تاریخی نشات می گیرد .البته نباید فراموش کرد میانجیگری ترکیه و سازمان ملل (گوترش) و اروپا و غرب بیشتر شبیه مسکن های موقت برای تسکین این مشکل هستند . البته با آزاد کردن مسیر صادرات غله تا حدودی و یا نگهداری و هشدار به روسیه برای منطقه هسته ای زاپوراژیا این مسئله کمی برآورده شود
ذهن پوتین با تئوری دوگین که خواستار ژئوپلتیک اتحاد جماهیر شوروی برای روسیه نوین است و سعی دارد نه اوکراین بلکه همه حلقه های جمهوری های جدا شده از روسیه را به روسیه نوین تبدیل کند . البته در روی کاغذ ایجاد این ژئوپلتیک شاید آسان باشد ولی در واقعیت بسیار دور از واقعیت است . با این پیش مقدمه بر می گردیم به اینکه آیا ایجاد روسیه نوین امکان پذیر هست؟
الحاق کریمه به روسیه با همه پرسی ؛نقطه عطفی در ایجاد و ادامه این تئوری ایجاد کرد .پوتین با ذهنیت ایجاد امپراطوری روسیه همان روسیه نوین سعی دارد این رویا را امکان پذیر سازد. البته شرایط این مقوله با دور شدن اوکراین از روسیه با پروژه گسترش دموکراسی غرب به شرق با تلاش امریکا بوجود آمده بود.
پروژه گسترش دموکراسی غرب به شرق و پیوستن به ناتو از سال ۲۰۰۵م به بعد بدیل به پروسه ای شد که به مرور زمان ارزشهای غربی را جایگزین فرهنگ شرق کرد البته بنظر نویسنده نمی توان گفت دموکراسی به معنای واقعی در همه کشورها به یک مدل قابل اجرا است ولی تبلیغات و تلاش گسترده و مستمر غرب توانست بار دموکراسی غربی را در خیلی از کشورها به یک سطح بالا و قدرتمند تبدیل کند و این همان قدرت نرمی بود که توانست رسیدن به یک رویا را مسیر سازد و خود پتانسیل بالفعل ارزشی را بوجود آورد که توانست فرهنگ آن کشور هاتحت سلطه خود در بیآورد .
بهرحال اوکراین نیز از این پروژه گسترش دموکراسی غرب به شرق بدور نماند و پروسه دموکراسی سازی به سبک غربی در اوکراین ریشه گرفت در طرف مقابل روسیه در آن هویت گرای ملی در قالب سخت بود نیز نتوانست این موج دموکراسی گرایی تحمل کند . روسیه تاب و تحمل اشغال حلقه امنیتی خود را در باب دموکراسی حمله به آرمانهای روسیه دانست و در بازی غربی این پروسه وارد یک جنگ بی تدبیر شد و باتلاقی را برای خود ایجاد کرده که قدرت فرار هم ندارد .
با توجه به آنالیز رفتار دو بازیگر همجنس روسیه و اوکراین در زمین بازی خودی می توان چند سناریو ممکن و احتمالی و مطلوب برای هردو طرف متصور شد :
سناریو ممکن :جنگ فرسایشی ادامه خواهد داشت و روسیه با بستن بندر اودسا عملا اوکراین را محصور خشکی می کند. اقتصاد اوکراین روبه سقوط خواهد رفت کشور نیز روز به روز تخریب بیشتر خواهد شد. اروپا و آمریکا با وعده پیوستن به ناتو و دادن تسهیلات به اوکراین سعی در فروکش کردن جنگ خواهد کرد که کارساز نخواهد بود .سازمان ملل مسکن های کوتاه مدت مثل صادرات کم غلات با میانجیگری ترکیه یا اخطار بخاطر حفظ منطقه استراتژیک زاپو راژیا را اعلام خواهد کرد و یا اروپا با دغدغه انرژی انتقالی از روسیه یکی به نعل یکی به میخ را اجرا می کند . اما جز تخریب برای اوکراین و تحریم برای روسیه و مهمتر از این دور شدن از پیشرفت های به روز در تمام جوانب اقتصادی و….چیز بیشتری عاید آنها نخواهد شد و کشورهای مثل چین و ….چراغ خاموش از این خلا بوجود آمده بیشترین استفاده را خواهند کرد
سناریو احتمالی : جنگ تا انتخابات آمریکا و همچنین انتخابات روسیه ادامه داشته و با روی کار آمدن یک رئیس جمهور شاید جمهوری خواه حمایت غرب از اوکراین برداشته و اروپا نیز بخاطر انرژی سعی خواهد کرد اوکراین و روسیه با میانجیگری واسطه ای مثل ترکیه ي فرصت طلب ،با نقش ریش سفیدی به آتش بکشاند. هر چند روسیه تلافی این کار را در خارج دوریعنی سوریه خواهد کرد و سعی خواهد کرد در خارج نزدیک طرح ژئوپلیتیک نوین دوگین را اجرا کند .
چون پوتین اثبات کرده که عمل گرا است و هویت روسی برایش یک ارزش غیر قابل تعویض است.
سناریو مطلوب این است که هر دو کشور که هویت نزدیکی به هم دارند و می توانند در کنار همدیگر اتحادهای پایداری را داشته باشند. بهترین و مطلوب ترین رفتار نشستن ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی بر روی یک میز مذاکره است بنظر نویسنده انعطاف و به اصطلاح استراتژی دنده عقب رفتن یا کمی انعطاف از طرف زلنسکی می تواند روسیه نوین را به روسیه سنتی تبدیل کند .پوتین و زلنسکی باید بپذیرند که خاکها و مرزها شاید تمامیت ارضی کشورها را تعیین می کنند ولی این مردم ها هستند که می توانند کشورها را به هم نزدیک یا دور سازند یادآوری ارزشهای مشترک و ایجاد یک فضای همکاری می تواند راه حل بدون واسطه باشد و این مهم مسیر نمی شود جز با انعطاف بیشتر زلنسکی و تدبیر روسیه البته پوتین تا چیزی بدست نیاورد نمی تواند عقب نشینی کند و تحریم ها نیز نمی توانند ایده های پوتین را تغییر دهند
قول عدم پیوستن اوکراین به ناتو و تعدیل دموکراسی سازی غرب و از طرف دیگر ایجاد یک اتحاد برای جبران خسارت های اوکراین می تواند مرهمی برای نوسازی دوستی و پیوستگی قدیمی باشد و هم آتش این جنگ را در خارج نزدیک خاموش کند .
واژگان كليدي:اوكراين , روسيه, برنده , بازنده,