مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهداف و آینده فرانسه در سوریه

اشتراک

مریم خالقی نژاد

كارشناس مسائل خاورميانه

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

کشور فرانسه در طول سالیان استقلال خود در پی جای پای محکمی در خاورمیانه بوده است و تا سالهای قبل از 2005 قبل از روی کار آمدن سارکوزی ، دارای عملکرد و سیاست تقریبا مستقلی در منطقه خاورمیانه بوده است. اکنون نیز این رویکرد کماکان ادامه دارد و تلاش در افزایش قدرت فرانسه در این منطقه مهم، سرلوحه استراتژی های پاریس در خاورمیانه بوده است.

 آنچه جای تامل دارد و حائز اهمیت می باشد جایگاه سوریه در  سیاست های منطقه ای فرانسه می باشد که از دیرباز سوریه به مثابه روزنه مهم نفوذ در خاورمیانه در استراتژی های فرانسه بوده است. فرانسه از نخستین دولت هایی است که با شروع بحران سوریه به واکنش و فعالیت در این کشور پرداخت. دولت فرانسه تا قبل از شروع بحران سوریه ، سوریه را به مثابه یک متحد در منطقه برای افزایش نقش خود و منافع خود در  دست داشت. اما با ایجاد بحران در سوریه اتفاقاتی رخ داد که برای منافع فرانسه بسیار ناخوشایند محسوب می شد. از همین جهت این کشور در همان ابتدا در پی کمک به سقوط بشار اسد و نیروهای دولت بعث سوریه  اقدام می کرد و در پی حمایت از نیروهای دمکراتیک سوریه بود. فرانسه از جمله کشورهایی است که اگرچه به دنبال حل بحران سوریه است، اما حضور نیروهای نظامی فرانسوی در این کشور خود باعث دامن زدن به بحران و ترویج و تشویش خشونت و نارامی می شود تا جاییکه دولت فرانسه برای حضور نظامی در سوریه نه از سازمان ملل و نه از دولت سوریه هیچ مجوزی را اخذ نکرده است که این اقدامات خودسرانه نشان از اهمیت سوریه برای فرانسه می باشد.در طول تاریخ سیاست خارجی مستقل به خصوص از امریکا یکی از رویکردهای سنی رهبران فرانسه بوده است و تا حدودی هم ادامه دارد. اکنون نیز به نظر می رسد که دولت اولاند و ماکرون هم این رویکرد را تا حدودی به خصوص در خصوص خاورمیانه و بالاخص سوریه اعمال می کنند . برای مثال پس از اعلام خروج نیروهای نظامی امریکا از سوریه فرانسه اعلام کرده است که از یگان های مدافع خلق یا شبه نظامیان عمدتا کرد نیروهای دمکراتیک در سوریه حمایت می کند البته باید ذکر شود که این در حالی است که نمی توان منکر برخی هماهنگی های کلان و بزرگ فرانسه با متحدانش همچون امریکاو اسراییل شد.

اما چیزی که عجیب به نظر می رسد حضور پررنگ فرانسه در سوریه پس از کمرنگ شدن داعش می باشد که این امر می تواند بر اساس چند هدف زیر باشد:

  • اولین هدف تا حدود زیادی هدف ِظاهریِ و توجیه کننده در نظر عام برای هر کشور غربی جهت حضور نظامی در سوریه برای مبارزه با داعش و نیروهای وابسته به آن است. فرانسه نیز حساسیت خاصی به نیروهای تروریستی و خشونتی دارد. در سالهای اخیر تعداد زیادی از شهروندان این کشور به گروه های تروریستی همچون داعش پیوسته اند در مقابل فرانسه به جهت مبارزه با داعش علاوه بر تامین برخی تجهیزات نظامی، به اموزش و تعلیم برای مقابله با آنها هم می پردازد لذا انتظار می رود که تا پاکسازی کامل نیروهای شبه نظامی داعش نیروهای خود را در سوریه مستقر داشته باشد.
  • نگرانی اتحادیه اروپا از خروج ناگهانی نیروهای امریکایی در سوریه و به خطر افتادن منافع اروپا که بر همین اساس فرانسه که با دولت ترامپ رابطه بهتری دارد می تواند گزینه مناسبی برای پر کردن جای امریکا در حفاظت از برخی منافع اروپا باشد اگرچه امریکا در حال ساخت برخی پایگاه های مختلف در این مناطق می باشد و به طور کامل خارج نشده است. اما پیش دستی اروپا برای چاره اندیشی در خصوص منافع موجودش در سوریه را نمی توان نادیده انگاشت که اتحادیه اروپا تمایل به فعالیت فرانسه به عنوان متحد و عضو اتحادیه در سوریه دارد از این جهت که دولت فرانسه هم با ترامپ و دولتش رابطه مناسبی دارد و هم اقداماتش تقریبا همسو با منافع سایر اعضای اتحادیه می باشد.
  • هدف سوم نیز به انتخاب مکان جغرافیایی برای محافظت از منافع خود در خصوص مساله کردها و ترکیه بر می گردد. از انجاییکه فرانسه نیروهای خود را در شهر منبج مستقر کرده و نقطه اغازین حرکت خود را این شهر قرار داده است به نظر می رسد یکی دیگر از اهداف فرانسه مقابله با ترکیه باشد که پس از جدایی از اروپا اکنون به ایران و روسیه پیوسته است چرا که این شهر از اهمیت راهبردی میان کردها و ترکیه بر خوردار است و ترکیه در پی مقابله با کردها می باشد که این حرکت تنها از دو راه امکانپذیر است ؛ یکی از حلب و دیگری از منبج است. از انجایی که حلب در دست نیروهای ارتش سوری است، تنها راهی که باقی می ماند منبج می باشد و بر همین اساس است که فرانسه تمرکز بر منبج دارد. آن چیزی که جای مانور بیشتری را برای یکی از مهمترین اهداف فرانسه از حضور در سوریه دارد همین امر می باشد که بر محور روابط دوستی فرانسه با کردها و مخالفت ترکیه با کردها و تروریست دانستن آنها بر می گردد. همین امر باعث اختلاف نظر شدید در سوریه و به خصوص منبج در میان فرانسه و ترکیه شده است که بی تردید موج این اختلافات باعث درگیری و واکنش متحدان طرفین درگیر از جمله امریکا و اسراییل و در مقابل ایران و روسیه می شود.

با عطف به اهداف کلان فرانسه در سوریه از یکسو از سوی دیگر رخ دادن اتفاقات اخیر مانند تغییر مواضع برخی کشورهای عربی و غربی به سوریه و تحولات داخلی و همچنین توانایی بشار اسد و پیروزی نسبی آن تا پاکسازی کامل سوریه از نیروهای تروریستی به نظر می رسد دیگر فرانسه دلیل قاطعی را برای حضور نظامی و فعالیت نظامی در سوریه نداشته باشد قابل توجه است این در حالی است که بشار اسد و نیروهای دیگر بتواند سوریه را از حضور گروه های خشونتی مانند داعش و … پاکسازی کنند لذا در خصوص اینده حضور فرانسه در ترکیه چند فرض پیش روی فرانسه برای حضور در سوریه پیش بینی می شود که عبارت است از :

  • عدم توانایی دولت سوریه و متحدانش در پاکسازی کامل سوریه و تبدیل شدن دوباره سوریه به جولانگاهی برای رقابت نیروهای غربی ( امریکا، اسراییل، اروپا) و تلاش نیروهای منطقه ای برای تامین امنیت داخلی مانند ایران، روسیه و … که در این صورت دولت فرانسه به بهانه مبارزه با خشونت و تروریسم به ادامه حضور نظامی خود در سوریه می پردازد و ثانیا هدف مهمتر آن ؛ حمایت از دمکرات ها و کردها  و مقابله با ترکها را از سر می گیرد که به نظر می رسد این فرضیه ضعیف ترین و محال ترین فرض ممکن مبنی بر تجدید دوباره بحران سوریه می باشد.
  • دومین مورد آن است که در صورت پاکسازی کامل سوریه از نیروهای تروریستی تکلیف فرانسه در قبال منافع خود و اتحادیه اروپا نامشخص است از این جهت که فرانسه به هیچ وجه حاضر به ترک سوریه نمیباشد همچنین در صورت حضور ترکیه و مبارزه با کردها نیز خود به منبع مهمی برای تهدید منافع فرانسه و تضعیف جایگاه آن در سوریه شده است و خاستار مقابله با استراتژی های ترکیه در مقابل کردهای سوریه است که در این خصوص باید منتظر گذشت زمان و سیاست های جدید دولت سوریه جهت مداخله ترکیه و برخورد با ترکیه در خصوص مسائل داخلی سوریه ماند و همچنین اگر دولت بشار اسد به پیروزی کامل برسد به نظر می رسد سیاست تند ترکیه نیز در خصوص کردها کمی ملایمتر خواهد شد و در این صورت فرانسه نیز مجبور به کوتاه امدن از سیاست های خشونتی و نظامی در سوریه  می شود.
  • ادامه دار بودن شرایط نیمه بحرانی و نیمه خاموش بحران سوریه و گرایش فرانسه به راه های مانند ارتباط با کشورهای دیگر جهت حفظ سوریه. دولت فرانسه از هر راهی برای بازگرداندن سوریه و نقش خود در منطقه استفاده می کند برای مثال به نظر می رسد فرانسه می خواهد با تامین امنیت مرزهای اردن در نزدیکی سوریه از این راه برای بازیابی نقش خود در سوریه و منطقه استفاده کند و بزرگترین هدف فرانسه از ارتباطات امنیتی و حتی سرمایه گذاری با اردن به دور از اهدافش در سوریه و بازیابی آن نیست.

در کل فرانسه که قبل از بحران با سوریه روابط بسیار مناسبی را داشت اکنون با ایجاد این بحران سوریه را از دست داده است و در پی بازگرداندن نقش خود در منطقه از طریق سوریه است و اینده آن نیز بستگی به توانایی دولت سوریه در پاکسازی سوریه و دوم نرمشی بودن و یا نظامی بودن حضور فرانسه در سوریه است. يعني با عطف به پیروزی های بشار اسد اگر فرانسه بخواهد روابطش را با سوریه از سر گیری کند حضور نظامی به نظر نمیرسد گزینه مناسبی برای ماندن فرانسه در سوریه باشد و مجبور به خارج کردن نیروهای خود از سوریه می شود و از راه نرم و ارتباطات چند بعدی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی وارد می شود. آنچه که اکنون قابل مشاهده است آن است که فرانسه منتظر اتفاق نهایی مبنی بر توانایی دولت اسد و یا بازگشت دوباره نیروهای خارجی از جمله امریکا و سایرکشورهای دیگر به سوریه است تا دولت فرانسه نیز تصمیم نهایی را برای خروج و یا ماندن نیروهای خود در سوریه انجام دهد که خروج نظامی و وارد شدن از راه­های دیگر عاقلانه تر به نظر می رسد. نگاه فرانسه به سوریه به مانند یک روزنه بزرگ برای نفوذ به خاورمیانه است بر همین اساس بیش از هرجای دیگری فرانسه سیاست مستقل سنتی خود را جدا از غرب و سایر کشورها اعمال خواهد کرد و به هیچ وجه حاضر به ترک سوریه نخواهد بود و با اقدامات نرم منشانه جای پای خود را در صورت اگر محکمتر نکند و گسترش ندهد در همین جایگاه آنرا حفظ خواهد کرد.

واژگان کلیدی: اهداف، آینده، فرانسه، سوریه

مطالب مرتبط