مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهداف دیپلماسی انرژی افغانستان گفتگو با صفي الله طايع

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

واژگان کلیدی: دیپلماسی انرژی افغانستان، وضعیت انرژی افغانستان، خط لوله تاپی و افغانستان، دیپلماسی منابع انرژی افغانستان

افغانستان هر چند در سالهای گذشته تلاش کرده است تا با توجه به کشف منابع هیدروکربنی خود در راستای خودکفایی گام بردارد، اما نیاز این کشور به منابع انرژی همچنان بسیار است. دیپلماسی انرژی، جدا از افزايش توانايي در عرصه منطقه اي و بين المللي زمینة لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر كشوري را فراهم میسازد و به افزايش قدرت ملي كشور كمك شاياني ميكند. در اين حال با توجه به وجود ذخاير نفت و گاز براي بررسي دیپلماسی انرژی اين كشور و نقش نفت و گاز در آينده سياسي آن به بررسی کمبود منابع و نوع دیپلماسی انرژی افغانستان پرداخته است.

                                                                                                                                              

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر نگاهی به بحث انرژی و مخصوصا انرژی های هیدروکربنی مثل نفت و گاز داشته باشیم، اصولا وضعیت انرژی افغانستان در دهه های گذشته چگونه بوده است؟

بر اساس مطالعات انجام يافته ، منابع قابل ملاحظه نفت و گاز در افغانستان وجود داشته، اما نسبت مشكلات چند دهه اخير توسعه اين منابع صورت نگرفته است . این  مطالعات انجام يافته  نشان میدهد که  ذخاير گاز طبيعي 444 مليارد متر مكعب و ذخاير نفت 219 مليون تن و كاندنسات 75 مليون تن است که مقدار قابل توجهی است. قاعدتا وضعیت امنیتی افغانستان در چند دهه گذشته مانع اصلی در روند استفاده از منابع داخلی را داشته و مصلحتا واردات تنها گزینه برای دولت و بخش خصوصی بوده است. برآوردها نشان داده که افغانستان میتواند لااقل در منطقه هم به عنوان تولید کننده و هم به عنوان خط ترانزیتی سهم گسترد های در موضوعات انرژی داشته باشد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آیا می توان گفت که در یک دهه گذشته و یا حداقل در یک دهه گذشته، افغانستان دارای دیپلماسی انرژی ویژه ای بوده است ؟

تا حدی بلی. دیپلماسی انرژی افغانستان همواره تحت الشعاع وابستگی کشور به واردات انرژی داشته و از آنجاییکه راه‏،  عرضه کننده ی دیگری جز ایران‏، ترکمنستان و پاکستان نبوده افغانستان سعی کرده که رضایت این کشور های را جلب کند. اما‏، برای کم کردن فشار های هر کدام‏، همواره بیشتر از یک عرضه کننده داشته.. مثلا؛ برق وارداتی استان هرات از دو کشور ترکمنستان و ایران تامین میشود‏، و این نشان میدهد که افغانستان نمیخواهد و نمیتواند همواره وابسته به بازار خرید باشد.

دیپلماسی دیگری که ایران در چند سال گذشته در پیش گرفته همانا جذب سرمایه های خارجی و توسعه روابط منطقه ای بوده است. اگر چه نتيجه اندکی از این پروژه های منطقه ای حاصل افغانستان شده‏، عمدتا به دلیل وضعیت امنیتی افغانستان‏، اما سیاسیون کشور تلاش کردند تا این فکر را بقبولانند که افزایش فرصت های اقتصادی میتواند ریشه های بی امنیتی را هدف قرار دهد. این نوع سیاست حتی بخشی از خواسته های دولت از موسسات کمک کننده به افغانستان هم هست.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: مهمترين اهداف ديپلماسي انرژي  افغانستان  در شرايط كنوني چيست؟

عمدتا دولت افغانستان نشان داده که دو هدف عمده ار برنامه های انرژی خود دارد. اول اینکه بتواند ظرفیت های داخلی را بالا ببرد و دوما در عین حال‏، از وضعیت جغرافیایی خود برای دستیابی به انرژی از کشور های همسایه استفاده کند. موضوع برق یکی از اولویت های دولت گذشته و دول حال افغانستان است. در این راستا می بینیم که اخیرا، دولت افغانستان یک برنامه پنج ساله برای توسعه بخش انرژی را راه اندازی کرد که هدف عمدۀ آن تولید 500 مگاوات برق از منابع انرژی تجدیدپذیر است. و در عین حال‏، میخواهد تا برق وارداتی را با حد اقل نوسان در قیمت چه از ایران و یا چه از ترکمنستات بدست بیاورد.

  به هر حال‏، دیپلماسی انرژی نمیتواند جدا از شرایط سیاسی و امنیتی باشد. ولی‏، دولت میخواهد تا از وضعیت ژئوپلیتک افغانستان در جهت افزایش قدرت خود در معاملات انرژی در منطقه استفاده کند اصطلاحا” بالا بردن قدرت معامله” Bargaining Power.  دیگر اهدافی چون‏، یافتن عرضه کننده ای با قیمت کمتر‏، و همچنین عرضه کننده ای با نوسانات سیاسی کمتر باشد. در چند سال گذشته تجارب نشان دهده که تجارت نفت و گاز هم ایران و هم با پاکستان عاری از مشکلات نبوده است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در ديپلماسي انرژي  افغانستان ، جلب سرمایه های خارجی برای اکتشاف و استخراج در بخش انرژی یعنی نفت و گاز چه نقشی دارد ؟

جلب سرمایه های خارجی یکی از مهمترین اهداف افغانستان است. از آنحایی که دولت ظرفیت های اقتصادی پایینی دارد‏، و حتی 70 تا 80 درصد بودجه دولت را کمک های خارجی تشکیل میدهد‏، لذا بهترین گزینه برای اکتشاف و انکشاف منابع زیر زمینی یافتن سرمایه گذاران خارجی است. اما طوریکه قبلا هم ذکر شد‏، شرایط امنیتی ریسک سرمایه گذاری خارجی را بسیار بالا میبرند. این موضوع عملا در پروژه تاپی احساس شد که بسیاری از سرمایه گذاران خارجی مثلا شرکت شل فرانسه‏، ترس زیادی در سرمایه گذاری نشان دادند.

نمایندگان دولت افغانستان با شرکت در کنفرانس هایی نظیر انترسولر در آلمان نشان میدهند که کشور قصد دارد تا گام های بزرگتری در جهت جذب سرما یه های خارجی داشته باشد. همچنین‏، دولت در جستجوی اینست که موسسات خارجی بخشی از کمک های انسان دوستانه شان را هم در صنعت انرژی مصرف کنند که لا اقل موسساتی چون ِیو اس آی دی آمریکا و چی آی زد آلمان همراه بعضی از شرکت های هندی و چینی همکاری خاصی در این زمینه نشان داده اند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  ساخت خطوط لوله چه تاثيري در جايگاه  افغانستان در حوزه انرژي دارد؟

منطقه آسیای مرکزی یکی از محدود مناطقی است که خطوط لوله خیلی کمی دارد‏، با نظر داشت عرضه کننده و متقاضیان کلان. موضوع خط لوله بستگی به وضعیت اقلیمی کشور ها دارد‏، و مخصوصا کشور هایی که دارای ذخایر نفت و گاز هستند، اما دسترسی به آب های آزاد را ندارند‏، انتفال از طریق خط لوله بهترین و کم هزینه ترین گزینه برای انتقال انرژی است برای آنها. افغانستان هم خود به آب ها راه ندارد‏، و هم در همسایگی کشور های آسیای مرکزی است که در همچنین مشکلی به سر میبرند. در نتیجه‏، ساخت خط لوله میتواند زمینه رشد افتصادی عظیمی برای افغانستان داشته باشد چون خط ترانزیت آسیای مرکزی به جنوب آسیا از افغانستان میگذرد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: ديپلماسي انرژي افغانستان تاچه حدي مورد پشتيباني اتحاديه اروپا و امريكا قرار دارد؟

خصوصا بعد از سال 2001 افغانستان در صدد این بوده که راه ترانزیت برای انتقال نفت و گاز از آسیای مرکزی به جنوب آسیا باشد. این تصمیم با حمایت آمریکا و اروپا همرا بوده است. به چند دلیل. اولا که این کار به رشد اقتصادی افغانستان کمک خواهد کرد‏، و در نتیجه کاهش وابستگی به کمک های خارجی. دوما‏، اتحادیه اروپا و امریکا در صدد کم کردن قدرت روسیه بر روی کشور های آسیای مرکزی هستند‏، و از آنجاییکه روسیه همواره خریدار اصلی منابع آسیای میانه بوده است‏، آن هم به قیمت کم‏، یافتن بازار جدید برای کشور های آسیای مرکزی فشار بر روسیه را افزایش میدهد. اما در قبال ایران آمریکا علنا با طرح خط لوله ایران به پاکستان از راه افغانستان مخالفت کرده. اما در موارد دیگری چون واردات برق  و واردات نفت و گاز از ایران‏،  سکوت امریکا و اتحادیه اروپا به این دلیل بوده که افغانستان راه دیگری برای خرید نداشته است. اگر افغانستان میتوانست عرضه کننده ی دیگری به آسانی پیدا کند‏، شاید با فشار آمریکا و اروپا مواجه میشد که میزان خرید سوخت خود را از ایران کم کند. از این معاملات میبینیم که افغانستان میتواند ابزار‏، و برگه مهمی در معادلات دیپلماسی انرژی منطقه ای باشد. 

مطالب مرتبط