مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

انتخابات پارلماني و آينده تحولات در مصر

اشتراک

Your browser may not support display of this image. اباذر براري

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC


انتخابات پارلماني مصر در حالي در روز يكشنبه ٢٨ نوامبر به پايان رسيد كه بسياري عليرغم نتايج انتخابات آن را به عنوان نقطه آغاز تحولات سياسي در اين كشور در نظر مي گيرند. اگرچه نتايج انتخابات حاكي از برتري حزب حاكم تحت عنوان NDP(حزب دموكراتيك ملي) به رياست حسني مبارك است. اما تحولات مصر نه در ظاهر سياسي بلكه در لايه هاي زيرين اجتماعي در حال وقوع است. آن چه اين انتخابات را حائز اهميت نموده است بيماري لاعلاج حسني مبارك و آينده رياست جمهوري در مصر است.شايد بتوان انتخابات پارلماني مصر را نقطه عزيمت تلاش هاي عملي حسني مبارك براي جانشيني فرزندش جمال به رياست جموري مصر دانست.اما در پيش روي جمال مبارك كه مهمترين كانديداي حزب حاكم به شمار مي رود موانع جدي وجود دارد.از يك طرف در عرصه داخلي دسته بندي هاي سياسي مبين اين نكته است كه جمال براي دستيابي به رياست جمهوري بايد به نحوي با اين جريانات كنار بيايد. و در عرصه بين المللي هم حكومت مصر در مظان حكومت ديكتاتوري ونقض حقوق بشر است.

گروههاي سياسي موجود در مصر را مي توان به سه جريان عمده تقسيم نمود. اگرچه گروههاي ديگري را نيز مي توان در جامعه سياسي مصر شناسايي نمود اما نيروهاي اثرگذار در آينده سياسي مصر در ميان مدت در اين قالب است:

حزب دموكراتيك ملي: از چهره هاي شاخص اين گروه مي توان به عبدالمنعم سعید، حمدی رزاق، حازم ببلاوی و علی‌الدین هلال اشاره نمود. اين گروه كه اكثريت قاطع پارلمان را در اختيار دارد به عنوان حزب حاكم شناخته مي شود و روندها موجود در جامعه مصر را رو به پيشرفت ارزيابي مي كنند وتغييرات اساسي را خواستار نيستد. اين گروه در چشم انداز خود استمرار اكثريت در پارلمان و تلاش براي به رياست جمهور رساندن جمال مبارك را مد نظر دارند.

جريان دوم در قالب گروههاي ملي گرا مطرح هستند كه طيفي از نيروهاي سكولار، ليبرال و دموكراسي خواه را در بر مي گيرند. احزابی چون الغد، الوفد الجدید و التجمع در این مجموعه جای می‌گیرند. ومهمترين چهره اين گروه در حال حاضر محمد البرادعي شناخته مي شود. اين گروه معتقدند نظام سياسي مصر بر اساس ديكتاتوري اداره مي شود و همين امر مصر را با شرايط بحراني روبرو ساخته و راه حل خروج از اين شرايط را اعمال تغييرات اساسي در قانون اساسي و برگزاري انتخابات آزاد مي دانند كه در نخستين گام بايد مبارك كنار رود و لذا اين گروه عزم خود را براي انتخابات رياست جمهوري سال ٢٠١١ جزم كرده است.

سومين جريان سياسي موجود در مصر را در قالب گروههاي اسلامي مي توان نام برد. اخوان المسلمين مهمترين حزب در درون اين جريان به شمار مي رود. اين گروه بر خلاف ملي گرايان معتقدند تجربه اصلاح قانون اساسي به ويژه در سال هاي ٢٠٠٥ و ٢٠٠٧ نشان داد كه اين اصلاحات تنها شرايط را بدتر و فضا را براي ساير گروهها محدودتر مي كند بنابراين بايد تغيير و تحول از سطوح پايين تر اجتماع آغاز شود تا اصلاحات مورد سوء استفاده جريان حاكم قرار نگيرد. از مهمترین چهره‌های این جریان می‌توان به فهمی هویدی و طارق البشری اشاره کرد.

به نظر مي رسد آن چه آينده تحولات در مصر را رقم خواهد زد بستگي زيادي به نحوه و نوع تعامل جريان دوم وسوم دارد. در صورتي كه نوعي اتحاد و همبستگي در جهت گيري ميان گروههاي ملي گرا و اسلام گرايان شكل بگيرد مي توان انتظار پديد آمدن تحولات سياسي در مصر را هر چه زودتر انتظار كشيد. اما مبارك با درك شرايط، از اختلافات ميان اين گروهها استفاده كرده در صدد ايجاد شكاف ميان اين دو جريان است به اين ترتيب گروههاي اسلام گرا را به عنوان گروههايي ارتجاعي و بنيادگرا معرفي مي كند و از سوي ديگر گروههاي ملي گرا را افرادي لاقيد و به اين ترتيب تلاش دارد تا مانع نزديكي اين گروهها به يكديگر گردد.

در انتخابات اخير مبارك توانست از شكاف موجود استفاده نمايد. در حالي كه گروههاي ملي گرا كه تلاش داشتند با استفاده از وجاهت بين المللي دبير كل سابق آژانس بين المللي انرژي اتمي محمد البرادعي گامهايي براي اصلاحات در نظام سياسي مصر بردارند اما روندهاي سياسي موجود در مصر نگذاشت حوادث به نفع او رقم بخورد به نحوي كه او بارها مورد محدوديت قرار گرفت و سرانجام انتخابات را تحريم كرد و در زمان برگزاري انتخابات به برزيل رفت. در مقابل گروههاي اسلامي در انتخابات شركت نمودند. گروههاي اسلامي به خصوص حزب الوفد و اخوان المسلمين كه فعاليت سياسي آن ها از لحاظ قانوني در مصر ممنوع است نسبت به دور قبل كانديداهاي كمتري را در قالب افراد مستقل معرفي كردند. به نحوي كه اخوان المسلمين در دوره قبلي انتخابات ١٥٠ كانديدا را معرفي كرده بود كه ٨٨ نفر آنها به پارلمان راه يافتند. اما در اين دور از انتخابات آنها تنها ١٣٠ كانديدا را براي عضويت در پارلمان معرفي كردند.

از سوي ديگر مبارك اجازه حضور ناظران بين المللي براي نظارت بر انتخابات را نداد و همين امر انتقادات زيادي را بر انگيخت. بعد از انتخابات نيز تظاهرات و اعتراضات زيادي مبني بر تخلفات و تقلب گسترده در انتخابات به ويژه از سوي اخوان المسلمين مطرح شد. از سوي ديگر سخنگوي وزارت خارجه امريكا هم با صدور بيانيه اي از گزارش هاي منتشر شده درباره “اختلال در فعاليت هاي انتخاباتي کانديداهاي مخالف دولت، دستگيري طرفداران آن ها و ممانعت از دسترسي برخي از نامزدهاي مخالف به رسانه ها” ابراز تاسف کرد. فيليپ کراولي، سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا، گفت: “اين تخلفات شفافيت و منصفانه بودن روند (انتخابات) را زير سوال مي برد.” و از آن چه مداخله نيروهاي دولتي در برخي حوزه هاي انتخاباتي و ارعاب مخالفان خواند، ابراز ناراحتي کرد.

بهرحال انتخابات پارلماني مصر براي مشخص شدن ٥٠٨ نماينده پايان يافت. اما چند نكته در مورد اين انتخابات حائز اهميت است:

١-روند برگزاري انتخابات اخير پارلماني نشان داد اين انتخابات تفاوتي با انتخابات هايي كه پيش از اين در مصر برگزار شد نداشته و از اين جهت تركيب پارلمان و قدرت حزب حاكم تغييري نكرده است. و مي توان پيش بيني نمود در صورتي كه اتفاق خاصي در سپهر سياسي مصر روي ندهد همين روند در مورد انتخابات رياست جمهوري نيز تكرار شود.

٢-اگر تا پيش از اين گروههاي اسلامي به عنوان مهمترين گروههاي مخالف دولت مبارك شناخته مي شدند به نظر مي رسد با حضور البرداعي در جريانات سياسي مصر وزن گروههاي ملي در حال افزايش است و بايد منتظر بود تا استراتژي هاي البرادعي را براي ادامه فعاليت سياسي در مصر و روندهاي داخلي و بين المللي در مورد فعاليت سياسي او را شاهد باشيم.

٣-آن چه اين برهه را حائز اهميت مي كند احتمال كناره گيري حسني مبارك از رياست جمهوري مصر است و تلاش او براي انتقال قدرت به پسرش جمال. اين امر مستلزم تدابيري در داخل و خارج است.

٤-علاوه بر جريانات سياسي كه در مصر نامبرده شد نبايد از نقش و تاثير نيروههاي نظامي در مصر نيز غافل شد به ويژه كه تمامي روساي جمهوري مصر از زمان انقلاب ١٩٥٢نظامي بوده اند.جمال عبد الناصر، انور سادات و حسني مبارك همگي افرادي نظامي بودند لذا نقوذ لابي نظامي در آينده تحولات سياسي مصر مهم مي باشد.

٥-حوادث بين المللي و به ويژه جهت گيري هاي آمريكا نيز نقشي مهم در ادامه تحولات سياسي مصر دارد. دولت حسني مبارک با آمريکا همکاري نزديکي دارد و سالانه ميليون ها دلار کمک مالي از ايالات متحده دريافت مي کند. بنابراين آمريكا نمي توان در مورد متحد استراتژيك خود ريسك كند چرا كه ممكن است حضور هر شخص ديگري جز حسني مبارك به ضرر منافع ايالات متحده تمام شود به ويژه امريكا نگران است با حضور نيروهاي ليبرال به ويژه البرادعي سناريوي تركيه در مورد مصر نيز تكرار شود.

به نظر مي رسد روند هايي در مصر درحال شكل گيري است كه ثبات ظاهري را در اين كشور پس از حسني مبارك دستخوش تغييرات اساسي خواهد نمود.

مطالب مرتبط