کامران کرمی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
بحث اتحاد میان کشورهای خلیج فارس به یک موضوع اساسی برای بسیاری از تصمیمگیران سیاسی در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تبدیل شده است. عربستان سعودی به بحرین و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس پیشنهاد تشکیل اتحادیه داده است. پیشنهادی که بیش از آن که بوی اتحادیه از آن استشمام شود، از نگرانی عربستان سعودی از بهم خوردن موازنه و تعادل محیط پیرامونی و منطقه ای خود حکایت دارد. اعلام الحاق مجمع الجزایر بحرین به عربستان در چارچوب طرح کنفدرالیسم عربی این روزها در منابع سیاسی و رسانه ای انعکاس پیدا کرده است. این ابتکار که از سوی خاندان حاکم بحرین طرح ریزی شده، بیانگر نگرانی آل خلیفه از بروز تغییر واقعی در این کشور است. در همین راستا افزایش تبادل پیامها بین پادشاه بحرین و همتای سعودی خود در هفته های اخیر حکایت از آن است که طرفین طی آن درباره چارچوب اتحادیه کنفدرالیسم به توافق رسیدند. مداخله عربستان در بحرین تحت عنوان نیروهای موسوم به سپر جزیره، عربستان را به فکر ایجاد کنفدرالیسمی متشکل از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به مرکزیت عربستان انداخته است. شورای همکاری خلیج فارس در حال بررسی پروژهای است که بر اساس آن شورای همکاری یک سیاست واحد در تمامی زمینههای سیاست خارجی، دفاعی و امنیتی با توجه به استقلال و تمامیت ارضی کشورهای عضو اتخاذ کند تا بتواند در برابر آنچه ادعای نفوذ روزافزون و تهدیدهای امنیتی ایران گفته شده، ایستادگی کند. ولی مسئله این است که آیا زمینههای لازم برای تشکیل چنین اتحادیهای وجود دارد؟آیا مسئله کنفدرالیسم با آرام شدن تحولات همچنان در دستور کار کشورهای عضو شورا قرار دارد؟
واژگان کلیدی: کنفدرالیسم عربی، عربستان سعودی، الحاق بحرین، نگرانی های منطقه ای، امکان یا امتناع
تحلیل رخداد
پس از تحولات اخیر منطقه به ویژه در بحرین و کویت و تهدیدهایی که برخی کشورهای منطقه خلیج فارس مدعی بودند که از نفوذ ایران متوجه آنها است، بسیاری از رهبران کشورهای عضو شورای همکاری به فکر تشکیل مجموعهای بر اساس کنفدرالیسم افتادند تا به زعم آنها بتوانند در برابر تهدیدهای موجود بایستند. این اتحادیه فقط در بحثهای امنیتی متمرکز نخواهد شد، بلکه تمامی زمینهها، به ویژه بخشهایی که میان کشورهای منطقه مشترک است را نیز شامل میشود. در سالهای گذشته مطالبات بسیاری برای تاسیس چنین منظومهای وجود داشت، اما حوادث اخیر بحرین باعث شد تا تقاضا برای تاسیس منظومه کنفدرالیسم دو چندان شود. بر اساس این پروژه کشورهای شورای همکاری نظام کنفدرالیای را در پیش میگیرند که بر اساس آن سیاست خارجی، دفاعی و امنیتی واحدی اتخاذ میشود که برای همه کشورهای عضو شورا لازم الاجرا است که به زعم آنها میتواند استقلال و تمامیت ارضی آنها را تضمین کند. در همین رابطه قرار است سپر دفاع جزیره، که نیروی واحد شورای همکاری خلیج فارس محسوب میشود و برای نخستین بار در تاریخ شورای همکاری در تحولات بحرین وارد عمل شد، وظیفه دفاعی شورا را بر عهده بگیرد و در حکم نیروهای ضربتی در منطقه وارد عمل شود. قرار است اختیارات و امکانات بیشتری در اختیار این سازمان نظامی قرار داده شود تا در برابر هر گونه تهدید منطقهای و بینالمللی بتواند فورا وارد عمل شود. اما مسئله این است که بسیاری از کارشناسان معتقدند که زمینههای لازم برای ایجاد چنین منظومهای وجود ندارد و در برخی موارد حتی اختلافها به اندازهای گسترده است که امکان ایجاد چنین منظومهای را غیر ممکن میسازد.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس شامل شش کشور عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، بحرین، عمان و قطر است و عراق و یمن نیز تلاش دارند به این شورا بپیوندند که تاکنون با عضویت آنها موافقت نشده است. موافقت با انضمام اردن و مغرب پس از درخواستهای رسمی پادشاهان این دو کشور از شورای همکاری خلیج فارس حاصل شده است. به اعتقاد آنها این دو کشور پس از آن که شاهد بهار انقلابهای عربی در منطقه شدند برای این که بتوانند حکومتهای پادشاهی خود را از فروپاشی احتمالی نجات دهند تقاضای عضویت در شورای همکاری دادند. البته این رویکرد ظاهرا دو طرفه است. یعنی این که کشورهای شورای همکاری نیز احساس مشابهی دارند و برای این که بتوانند خود را از گزند انقلابهای عربی که سراسر منطقه عربی را در بر گرفته، نجات دهند به فکر گسترش و توسعه شورا و یافتن همپیمانان جدید افتادهاند. به ویژه این که جبهه اعتدالی که در گذشته در منطقه مشهور بود، پس از انقلاب مصر و قبل از آن انقلاب تونس فروپاشیده و کشورهای به جا مانده از جبهه اعتدال که عموما هم مستبد هستند خود را تنها و بیپشتوانه احساس میکنند. در عین حال انضمام کشورهای مغرب و اردن از زاویه امنیتی نیز مورد توجه قرار گرفته است. کارشناسان امنیتی و نظامی معتقدند که تجربه امنیتی و نظامی اردن و مغرب از عوامل پذیرفتن آنها در جمع کشورهای شورای همکاری است. در حالی که مردم کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس عموماً و تا حد نسبی از رفاه برخوردارند، کشورهای اردن و مغرب که از توان اقتصادی پایین، توسعه اقتصادی کم و رفاه عمومی پایینی برخوردارند، ممکن است به وضعیت اقتصادی و رفاهی کشورهای این شورا ضربه بزنند. مصر و تونس به رغم رقابتی که با عربستان سعودی، کشور کلیدی شورای همکاری داشتند، اما از حامیان اصلی شورای همکاری محسوب میشدند. به ویژه در بحثهای امنیتی و جنگ با تروریسم که سبب شده بود تونس مقر دائمی وزرای کشور اتحادیه عرب از جمله شورای همکاری خلیج فارس و قاهره مرکز رایزنیهای دیپلماتیک جامعه عربی شود.
موافقان و مخالفان اتحادیه کنفدرالی
بحرین بیش از هر کشوری اصرار دارد که اتحادیه کنفدرالی تشکیل شود. به گونهای که مجلس نمایندگان آن در یک نشست فوقالعاده به طور عجولانه طرح مربوط به کنفدرالیسم شورا را تصویب کرد. در بیانیه مجلس ملی بحرین آمده است: بحرین موقعیت استراتژیکی دارد، از ثروتهای طبیعی بسیاری برخوردار است و مرکز مالی منطقه محسوب میشود از این رو مورد طمع دیگر کشورها است، علاوه بر آن خطرهای امنیتی بسیاری آن را تهدید میکند. از آن رو که بحرین کیان شورای همکاری به حساب میآید، منامه بسیار اصرار دارد که اتحادیه کنفدرالیسم فورا تشکیل شود تا بتواند تا در برابر این تهدیدها بایستد.
کویتیها در رأس معترضان به کنفدرالیسم و حتی افزایش اعضای شورای همکاری هستند. کویت کشوری است که حداقل دمکراسی در آن رعایت میشود ولی در دیگر کشورهای عضو شورا چنین چیزی حاکم نیست. یا مثلا در امارات متحده عربی سیستم باز اقتصاد جهانی حاکم است و همه مراودات بانکی و بین بانکی آن کاملا براساس اقتصاد باز است، در حالی که در عربستان سعودی تلاش میشود که مراودات اقتصادی همگی منطبق با اصول شرع باشد؛ در این صورت چگونه میتوان برای کل اعضای شورا یک نسخه پیچید.
چالش های تشکیل اتحادیه کنفدرالی
این شورا تاکنون طرحهای بسیاری مثل اتحادیه اروپا را برای خود تعریف کرده که در هیچ کدام از آنها تاکنون موفقیتی به دست نیاورده است. مثلا تشکیل سازمان گمرکی واحد که از سال 2003 مطرح شده ولی تا کنون به نتیجهای نرسیدهاند. شورای همکاری ابراز امیدواری کرده در این بحث و دیگر مباحث اقتصادی بتواند تا سال 2015 به نتیجهای برسد. موضوعات بسیاری چون شناسنامه یکسان برای همه شهروندان شورای همکاری، پول واحد، همکاریهای مشترک گمرکی و بسیاری موارد دیگر مورد توافق همگان است و توافقات مشترکی درباره آنها حاصل شده است. اگر چه بر سر سپر دفاع جزیره اختلاف نظر وجود دارد و هنوز ماهیت و چارچوب تشکیل آن مشخص نشده است، ولی با این حال میتوان گفت که بر سر بسیاری از مسائل دیگر اتفاق نظر وجود دارد. حتی برخی ابراز تمایل کردهاند که کشورهای این شورا پرچم واحد، گذرنامه واحد و وزیر امور خارجه واحد داشته باشند. ولی مسئله این است که آیا رهبران و مردم کشورهای عضو واقعا با چنین پیشنهادهایی موافقند؟
تشکیل شورای کنفدرالیسم یک حرکت پیشرفته در چارچوب نظام اتحادیهای است، اما ظرفیتهای تشکیل اتحادیه میان کشورهای شورا وجود ندارد. طرحهای شورای همکاری طرحهای جدی و مدرنی است که میتواند یک اتحادیه مهم در منطقه خلیج فارس ایجاد کند. از جمله بازار مشترک شورای همکاری، ایجاد واحد پولی مشترک و سپر جزیره. اما مسئله این است که در شورای همکاری نه تنها اراده لازم برای این کار وجود ندارد، بلکه از لحاظ اداری و سازمانی نیز توانایی لازم وجود ندارد که در ذیل بدانها اشاره می گردد:
1. در بسیاری از موارد مشاهده میشود که سازمانهای وابسته به تکامل نرسیدهاند تا زمینههای لازم برای تشکیل چنین اتحادیهای فراهم شود.
2. وجود سیستم پر ایراد بروکراتیک در شورای همکاری عامل دیگری بر ناکامی تشکیل اتحادیه کنفدرالیسم برای شورا است. مسئلهای که باعث میشود برای تشکیل کنفدرالیسم چالشهای جدی ایجاد شود.
3. همانگونه که تاکنون مشاهده شده است، در بحث سیاست خارجی و امنیت کشورهای عضو شورای همکاری رویکرد مشترک ندارند.
4. کشورهای عضو شورا در ترکیب طایفهای، جمعیت، حکومتها، مشروعیت نظامهای سیاسی و بسیاری از مسائل دیگر با یکدیگر تفاوتهای عمیق دارند و این باعث میشود تا تشکیل شورای کنفدرالیسم با اما و اگرهای زیادی مواجه شود.
5. به رغم این که برخی کشورها مثل بحرین بر تاسیس کنفدرالیسم در شورا تاکید دارند، اما به نظر نمی رسد مشابه چنین احساسی برای دیگر کشورهای شورا مثل عمان و قطر وجود داشته باشد. قطر بیش از این که متمایل باشد سیاستی هماهنگ با شورا اتخاذ کند، مایل است که استقلال سیاسی فردی خود را دنبال کند. از این رو بهانه تشکیل کنفدرالیسم وجود دارد، ولی تعریف تمایلات و رغبت کشورها برای این کار با هم فرق میکند.
6. مسئله مهم دیگری که در این میان وجود دارد این است که کشورهایی که عضو یک اتحادیه کنفدرالی میشوند مشکل مشروعیت ندارند، در حالی که بسیاری از کشورهای شورای همکاری با این معضل دست و پنجه نرم میکنند.
دورنمای رخداد
ایجاد کنفدرالیسم عربی بیشتر مورد اهتمام کشورهایی است که از تغییر در جوامع خود نگرانند و بیم آن دارند که نسیم بهار عربی جهت تحرکات سیاسی را در منطقه تغییر داده و بسیاری از حرکتهای سیاسی را از میدان به در کرده و سریعتر از هر زمانی به خاکشان برسد. بر کسی پوشیده نیست که پیشنهاد تشکیل اتحادیه از سوی عربستان به دیگر کشورهای عربی، بیم از رسیدن مرحله تغییر به جوامع کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است. ایجاد کنفدرالیسم با عربستان یا دیگر کشورهای عربی برای یکپارچه شدن، اقدامی در جهت تهدید مخالفان بحرینی یا قرار دادن آنها در برابر مجموعه ای بسیار بزرگ از اهل تسنن در منطقه می باشد. این طرح شامل یکپارچه کردن سیاستهای امنیتی، دفاعی و خارجی است، بصورتیکه یک وزارت امورخارجه برای سازماندهی روابط شورای همکاری با دیگر کشورها ایجاد می شود، و هرکدام از کشورهای عضو فقط یک سفارتخانه در کشورهای دیگر خواهند داشت، و پاسپورتهایی یکپارچه برای همه شهروندان کشورهای عضو اختصاص می یابد. ايجاد کنفدراليسم براي کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس در چارچوب دغدغه هاي بحرين و عربستان و تا حدودي امارات مطرح شده است، اما با توجه به عدم توافق کشورهاي عضو اين شورا، عربستان نمي تواند زمينه را براي ايجاد آن فراهم کند. ايجاد شوراي همکاري خليج فارس و پل ارتباطي ميان بحرين و عربستان نيز فقط به دليل نگراني از جنبش هاي مردمي بحرين و منطقه است. مطرح شدن کنفدرالیسم نتیجه اتفاقات اخیر بحرین است و تا قبل از این نه حرفی از کنفدرالیسم بود و نه حرفی از اعضای جدید. تحولات اخیر بحرین موجب شد تا این مسئله با شتاب بیشتری مطرح شود. اما آنچه که مشخص و برجسته است، این است که هر گونه طرح امنیتی در قالب اتحادیه و کنفدرالیسم بدون مشارکت سایر کشورهای ساحلی خلیج فارس چون ایران و عراق که از وزن قابل توجهی برخوردارند، موفقیت طرح را با تردید روبرو می سازد و نه تنها نمی تواند کمکی به بهبود ثبات در منطقه کند، بلکه زمینه های تنش را نیز افزایش می دهد، بخصوص اینکه با توجه به سیاست خارجی ایران که خواهان ایجاد فضای تعامل بهتر با همه کشورها است، نمیتوان با تحرکات فردی کشورهای عضو شورای همکاری به فکر تاسیس چنین اتحادیهای افتاد.