دکتر علی بمان اقبالی زارچ
کارشناس ارشد اروپا و امریکا
ناتو در میان سازمان های میان حکومتی بدلیل مولفه های اقتصادی و نظامی اعضاء ؛ حوزه تاثیرگذاری و منطقه نفوذ و بویژه عملکرد در جغرافیای سیاسی خود و مناطق پیرامونی از بدو تاسیس در سال 1949 از مهمترین نقش ها را در بین سازمان های مشابه رقیب که بسیار اندک هم بوده اند ؛ بازی کرده است و به یک بازوی امنیتی و نظامی جذاب و برند مورد علاقه کشورهای رهانیده شده از اردوگاه کمونیسم سابق گردیده است و در عین حال که فلسفه وجودی ناتو ایجاد اتحادیه ای بالنده با نیروی دفاعی فوق العاده برای حفاظت از کل حوزه آتلانتیک شمالی ، شامل اروپای غربی در مواجهه با توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود و با فروپاشی دیوار برلین در سال 1989 و به تبع آن به تاریخ سپردن تابوت پیمان دفاعی ورشو این استنباط و پیش بینی وجود داشت که این اتحادیه نماگرهای ارکانی و حیاتی خود را برای ادامه فعالیت و بقا از دست داده و بایستی منحل گردد ولی واقعیت های میدانی به گونه ای دیگر رقم خورد و مسیری تهاجمی را در پیش گرفته و تا سال 2008 میلادی اکثر کشورهای جدا شده از سلطه سوسیالیستی و کمونیستی از جمله لهستان ، چک ، اسلواک ، مجارستان ، بلغارستان ، رومانی و جمهوری های یوگسلاوی سابق و حتی آلبانی را به عضویت پذیرفت و روند پیشروی به سوی شرق ادامه دارد. بطور کلی اشتیاق امریکا برای حضور در شرق اروپا و خصوصا منطقه بالکان راهبردی حساب شده در راستای جهانی شدن و تسلط بر شاهراه مراسلاتی و ترانزیتی انرژی و کالا ارزیابی می گردد. چرا که یک نظریه سیاسی از دیر باز مطرح بود که اروپای شرقی قلب مهمترین نقطه حساس جهان بوده و کشوری که بر آن حاکم گردد ؛ بر جهان نیز تسلط خواهد یافت.
امریکاییها از دیر باز تلاش داشته اند تا با ایجاد بحران و جنگ در مناطق مختلف دنیا و تنگ نمودن عرصه حتی بر دوستان و شرکای خود ، ناگهان به عنوان ناجی هالیودی وارد کارزار شده و بدین طریق بر حوزه نفوذی خود بیافزایند . در شرایط جدید با توجه به تحولات در اکراین و الحاق شبه جزیره کریمه توسط روسیه و قد برافراشتن مسکو در برابر زیاده خواهی غرب در سوریه ؛ موضوع دعوت از مونته نگرو برای عضویت در ناتو در اجلاس وزرای خارجه در بروکسل مورخه 11 آذر ماه 1394 تصویب گردید تا پروسه پذیرفتن عضو 28 ناتو فراهم شود. البته مقدونیه نیز تعهدات خود را انجام داده و صرفا منتظر حل و فصل چالش نام با یونان است. تصمیم وزرای خارجه ناتو با واکنش شدید روسیه مواجه شد و دیمیتری پسکوف نماینده کرملین در این خصوص گفت ادامه گسترش ناتو در شرق ؛ روسیه را به اقدامات تلافی جویانه وا می دارد.؛ ولی جان کری وزیر خارجه امریکا برای دلداری دادن به روس ها در یک کنفرانس خبری گفت : “ناتو تهدیدی برای هیجچ کشوری نیست و سازمان یک پیمان دفاعی است که وظیفه آن تامین امنیت است ” ؛ همچنین کشورهای انگلیس ؛ اسلوونی ؛ آلبانی ؛ اسلواکی و اکثریت اعضای ناتو از این تصمیم حمایت نمودند و جالب اینکه بسیاری از نمایندگان مجلس صربستان نیز غیر مستقیم از این تصمیم استقبال و همکاری کشورشان با ناتو در قالب طرح مشارکت برای صلح مهم ارزیابی نمودند. نخست وزیر مونته نگرد جوکانوویچ عضویت در ناتو را برای ثبات و امنیت کشورش بسیار مهم قلمداد و آنرا پیش شرطی برای توسعه اقتصادی و دمکراتیک دانست ، و اگرچه مقدمات چند ماهه ای برای عضویت مونته نگرو لازم است، ولی ما از هم اکنون باید این کشور نه چندان مهم بدلیل جغرافیای طبیعی و انسانی کوچک ( 13800 کیلومتر مربع وسعت ؛ 680 هزار جمعیت )را یک عضو جدید ناتو قلمداد نماییم .
روند گسترش ناتو به شرق به زودی متوقف نشده و اهداف مهمتری چون توسعه ناتو تا قلب آسیای میانه ؛ از سویی برای محاصره تمام عیار روسیه نئوتزاری و از سوی دیگر رسیدن به مرزهای شمالی ایران حتی تا حوزه خزر را در بر می گیرد . این فرایند نشانه مهمی از وجود بحران های امنیتی بسیار فعال است که تلاش های بین المللی برای خلع سلاح عمومی را کند یا متوقف می نماید و همچنان اکسیژن به مسابقات تسلیحاتی تزریق می نماید .البته در دوره کوتاهی اختلاف بین امریکا به عنوان قدرت برتر ناتو و فرانسه و آلمان بر سر حمله به عراق ، چالش های درون سازمانی را ایجاد کرد، ولی از بالندگی و تاثیرگذاری آن کم نکرد . بیشتر کشورهای اروپایی حتی بخش قابل توجهی از دولتمردان و احزاب سیاسی صربستان از طرفی بدلیل ترس از تاریخ و عملکرد روس ها و از طرف دیگر بواسطه رشد و توسعه تروریسم و افراطی گری در خاورمیانه و سرایط آن به قلب اروپا ؛ اینگونه تشخیص می دهند که در شرایط حساس کنونی صرفا پیمان آتلانتیک شمالی می تواند ضامن امنیت شان باشد.
در اوایل هزاره سوم با توجه به فضای حاکم بر نظام بین الملل حتی کشورهای کوچک نیز بدنبال بازتعریف نقش خود و قرار گرفتن در فرایند همگرایی امنیتی و اقتصادی هستند و دیگر کمتر کشوری این ظرفیت و توانیی را دارد که به تنهایی بتواند ساختار امنیت و دفاع یکپارچه و تمام عیار ایجاد نماید و توسل به چنین راهبرد موجب کاسته شده از سهم توسعه و رشد کشور خواهد شد . در عین حال که کشورهای اروپایی در تجربه جنگ های بوسنی و کوزوو از مدیریت بحران عاجز بوده و برای فائق آمدن بر بحران دست به دامن ناتو امریکا محور شدند و در روند نهادینه کردن دمکراسی و حل و فصل اختالافات قومی و نژادی نیز با موفقیت شایانی روبرو نشدند و بحرانی متنوع و فزاینده منجمد شده نظیر بوسنی ؛ مولداوی ، ناگورنو قره باغ وغیره به عنوان آتش زیر خاکستر امنیت و ثبات درازمدت منطقه را تهدید می نماید و مهمتر اینکه دول اروپایی در ساختار اتحادیه ای خود با تمرکز بر رویکرد فرهنگی و اجتماعی برای حل بحران های امنیتی کمتر بر موضع ایجاد یک نیروی تمام نظامی برای دفاع از کیان و ثبات خود سرمایه گذاری نموده و لذا توان و طرفیت لازم برای عملیات هوایی و دریایی در خارج از جغرافیای خود برخوردار نبوده و در این مسیر به امریکا وابسته می باشند ؛ بنابرین بنوعی می توان اذعان نمود ناتو و اتحادیه اروپا نوعی مکمل جذاب بوده که بین ناتو و اتحادیه اروپا یکی از نظر امنیت و دیگری بخاطر بازار جذاب کالا و خدمات ایجاد شده است. بهر حال امریکایی ها به هر طریق ممکن راهبرد گسترش ناتو بسمت شرق را برای استیلای تمام عیار بر منطقه یورآسیا ، رسیدن به مرزهای روسیه و گسترش حضور خود در جغرافیای مرزی ایران را با دو هدف مهار روسیه و کاهش نقش روزافزون جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه و تعاملات بین المللی ادامه خواهند داد.
واژگان کلیدی: امریکا و توسعه ناتو به شرق، امریکا و توسعه ناتو به شرق، توسعه ناتو به شرق، امریکا، توسعه ناتو