مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

امریکا و آینده تقابل با ایران در خاورمیانه -گفتگو با دکتر حامد آزاد

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

از آغاز حضور ترامپ در کاخ سفید نشانگان رفتاری و گفتاری دولت امریکا در تقابل با ایران بیشتر شده است . گفتگوی زیر به بررسی نگاه امریکا و استفاده از ظرفیت های شرکای منطقه ای و رویکرد تقابل با ایران در منطقه پرداخته است.

 

واژگان کلیدی: امریکا، رویکرد، تقابل با ایران ، منطقه، آینده، تقابل ، خاورمیانه

مرکز بین المللی مطالعات صلح: رویکرد تقابل با ایران از سوی آمریکا در سوریه کنونی چیست؟

در سوریه، آمریکا به طور کلان به دنبال کاهش نفوذ ایران است و به طور خاص به دنبال بیرون راندن ایران و شبه نظامیان تحت حمایت ایران از خاک سوریه را دنبال می کند. آنها این را صراحتا با ایران و شرکای دیگر خود مطرح کردند و ساز و کارهای مختلف را هم در این رابطه دنبال می کنند که می توان مکانیسم های مختلف را برای آن به کار گرفت که می توان نام یکی از این رویکردها را منطقه امن را بر روی آن گذاشت. هر چند اخیرا رسما منطقه امن را خارج از دستور اعلام کرده است. یعنی آن ها در اظهارات اخیر خود اشاره می کنند که این منطقه دردسرهای زیادی دارد که از اجرای آن ناتوانیم. همچنین  بعد از حمله شیمیایی اخیر به سرعت می توان تنش زدایی را دید و اصلاح اظهار نظرهایی که مناطق امن تبدیل به مناطقی برای حمله ارتش آزاد به رژیم سوریه خواهد شد از پنج آوریل شروع و در هشت آوریل به اوج خود رسید و بلافاصله سقوط کرد. در این بین حمله امریکا به سوریه بعد از اصلاح اظهارات خود اجلاس مشترکی با مسکو تشکیل داد در آن جا از لاوروف و پوتین می خواهند با غرب متحد و دست از اتحاد با ایران و حزب الله و رژیم سوریه بردارد و آینده ای برای در شراکت این ها نیست.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به مسائلی مانند اقلیم کردستان، اقلیم سنی و…. آمریکایی ها از چه رویکردها، ابزارها و مکانیسم هایی در عراق در مقابله با ایران استفاده می کند؟

آمریکا در گذشته هیچ وقت از بحث اقلیم سازی در عراق هیچ حمایتی نکرده است. یعنی در واقع چه آمریکا و چه اتحادیه اروپا همواره بر تمامیت ارضی عراق و وضع آنچه قانون اساسی شرح داده است، پافشاری می کند. آنها به اقلیم کردستان هم رسما اعلام کرده است که اگر می خواهید به چیزی برسید، باید از دولت مرکزی رضایت بگیرد و اقدام کند. در واقع نیازی نیست که آمریکایی ها تلاشی کند که سنی ها در عراق را از ایران واگرا کند. اینها واگرا هستند. اساسی تمایل به واگرایی از طرف بازیکنانی کرد و سنی عراق وجود دارد. این کردها هستند که به دنبال ارتباط گیری و تقویت ارتباط خود با آمریکا هستند. به واسطه این که با جلب حمایت آمریکا، اولا منابع را جذب می کنند و سلاح و تجهیزاتی در محمل مبارزه با داعش جذب می کنند و ثانیا به بستر فعالیت های ثانویه خود که از اصل کار مهم تر است، مشروعیت می بخشند. یعنی همین بحث استقلالی را از این طریق پیگیری می کنند، هر گروه کردی چه در سوریه و چه عراق (پ.ک.ک) این موضوع را محملی قرار داده اند که به مطالبات خود برای استقلال برسند. در این بین اگر قرار باشد آمریکا کاری انجام دهد که نفوذ ایران را کاهش دهد و یا قطع کند، تقویت دولت مرکزی و تقویت جریان هایی است که گرایش به غرب دارند و کمتر به ایران اتصال دارند و حداقل آن این است که به دنبال برقراری موازنه در ارتباطات و روابط سیاسی عراق هستند. نظیر دولت کنونی عراق، یعنی آمریکا کاهش نفوذ ایران را راسا از طریق کار روی دولت مرکزی و تقویت دولت مرکزی و ارتش رسمی کشور دنبال می کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در سایر بحران های خاورمیانه به ویژه بحث یمن، آمریکایی ها روند تقابل و یا کاهش حضور و نفوذ ایران را با چه مکانیسم ها، الگوها و رویکردهایی مد نظر دارند؟

یمن فرق آنچنانی وجود ندارد. در هر منطقه ای سیاست ها از طریق تقویت شرکا دنبال می شود. در یمن نیز به همین ترتیب است. یمن با عراق تفاوت چندانی ندارد، با این تفاوت که یمن وضعیت آنارشیکی دارد. دولت مرکزی مستقر نیست و ممکن است استقرار را به چیزی شبیه پرواز ممنوع داشته باشیم که البته معنی ندارد، چون در آن جا پرواز و دولتی نیست. ممکن است که منطقه امن کار راحت تری داشته باشد اما تفواتی با منطقه مرکزی ندارد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش روسیه در روند تقابل امریکا با ایران در منطقه چیست؟

در واقع می توان گفت که روسیه یک عنصر مهم و تاثیرگذار در تصمیمات آینده ایالات متحده محسوب می شود. اگر روسیه تصمیم بگیرد در بلوک آن سو بازی کند، یعنی تسلیم بعضی استراتژی ها یا تاکتیک های ایالات متحده و شرکای خود مبنی بر کاهش نفوذ ایران و شبه نظامیانی که در سوریه فعال هستند، شود؛ وضعیت به نحو دیگری خواهد شد. اما اگر بخواهد به همین روند ادامه دهد، وضعیت در همین حالت موازنه ای پیش خواهد رفت و وضعیت بلاتکلیفی بر جبهه حاکم خواهد شد. یعنی آمریکا نخواهد توانست در شرایطی که از تعارض با روسیه پرهیز می کند، مثلا در ادلب منطقه ای شبیه منطقه امن بدون این که روسیه اعلام موافقت کرده باشد، اعلام کند، یا این که در جبهه جنوب، اسرائیل بعد از اعلام تشکیل تیپ جولان توسط  جنبش نجبا بیان کرد که اگر چنین شرایطی ادامه یابد، منطقه حائل ایجاد می کنیم که چیزی فراتر از منطقه امن است، یعنی نیرو بیاید و حتی از جولان محافظت کند که شیعیان سمت مرزهای ما نیایند. یعنی حتی این موضوع هم توافق روسیه را لازم دارد. در این مقطع عامل بازدارنده عملکرد آمریکا در سوریه به طور خاص روس ها خواهند بود. یعنی اگر انها با آمریکایی ها در منطقه توافقی کنند، قضیه فرق خواهد کرد، اما اگر بخواهند به همین وضعیت ادامه دهند، به شکل موازنه ای کنونی، ادامه پیدا خواهد کرد و می توانیم این دورنما را داشته باشیم که عملکرد تازه ای از آمریکایی ها نمی بینیم. یعنی بر خلاف آنچه تبلیغات مطرح کرده بود.

در همین راستا قبل از حمله امریکا به سوریه مشخص بود که این ضربه، یک ضربه استراتژیک نخواهد بود. زیرا آمریکا از لحاظ پرستیژ تحت فشار بود و باید قضیه را به نحوی از سر خود باز می کرد که من دولت منفعلی نیستم. به روس ها اعلام کرده بودند که به طوری حمله اتفاق می افتد. اما حمله، حمله استراتژیکی نبود، زیرا نه توان سوریه را تحت تاثیر قرار داد و نه شرایط دیگری برای ان متصور است. اما همان طور که عرض کردم شرط اصلی آن روسیه است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده روند تقابل ایران و آمریکا در حوزه مسائل منطقه ای به ویژه بحث های نیابتی در آینده چگونه خواهد بود و چند سناریو در این مورد می تواند قابل تصور باشد؟

هر کشور با دیگری متفاوت است. نمی توان به طور کلی می توان چیزی را برای آن تعریف کرد، یعنی بستگی به منطقه تنش دارد. مثلا عملکرد ایران و عملکرد طرف مقابل اثرگذار است و یا به عوامل کاتالیزوری که تنش را تشدید می کنند، بستگی دارد. به عنوان مثال در اسفند ماه، نمونه ای را می توان در نظر گرفت که از آن الگویی استخراج کرد که دولت اخیر آمریکا هم تازه روی کار آمده است و رفتارهای آن تازه در حال نمود پیدا کردن است و الگوی رفتاری خاصی را نیز نمی بیند. اما از همه این ها نیز می توان الگو ساخت. مثلا وقتی تیپ آزادی جولان تشکیل شد، چند روز بعد نیروهای آن ها رژه رفتند و چند روز بعد نیروهای سویدا آمدند و برای اولین باز بود که اسرائیل بریا نخستین بار مسئولیت حمله را به حزب اله و سوریه را عهده گرفت. بلافاصله آمریکا بحث میلیشیای ایران در داخل خاک سوریه را مطرح کرد و اعلام کرد که آن ها باید خارج شوند و بعد عامل کاتالیزوری دیگری مطرح شد که همان قضیه تسلیحات شیمیایی و حمله به شعیرات بود که این تنش را تشدید کرد. بنابراین بستگی به منطقه و رفتار طرفین در دو سو دارد. یعنی همه این ها در چارچوب نظریه بحران و قواعد بحران قابل تحلیل و بررسی هستند و موارد در بخش های مختلف متفاوت است، در عراق متفاوت از سوریه و در سوریه متفاوت از عراق و در یمن متفاوت از هر دوی این هاست. یعنی بستگی به نقاط فعال تنش دارد که چه وضعیتی پیش خواهد آمد. نمی توان سناریوی خاصی تعریف کرد و صرفا به منطقه بستگی خواهد داشت.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در چه حوزه هایی ممکن است روند تقابل با ایران شکل خیلی جدی تری به خود بگیرد؟

مستعدترین نقطه برای چنین تقابلی سوریه خواهد بود. به این دلیل که بازیگرانی که در آن جا هستند، ذی نفعانی هستند که انگیزه خیلی بالایی دارند که جلوی حرکت و کنش ایران را بگیرند. به خصوص همسایگان یعنی ترکیه و اسرائیل، انگیزه بالایی در این زمینه دارند. البته بحث اسرائیل کاملا متفاوت است. اسرائیل از هیچ نوع مداخله ای در سوریه حمایت نمی کند و استراتژی دو ستونی دارد. یعنی به دنبال این است که سوریه تبدیل به پایگاهی برای حمله به اسرائیل نشود و تسلیحات تغییر دهنده شکل بازی به حزب الله هم منتقل نشود. غیر از این هر اتفاقی بیفتد برای اسرائیل اهمیت ندارد. اسرائیل حتی با بحث منطقه امن نیز موافق نیست. زیرا منطقه امن باعث مداخله می شود و این زمانی اتفاق می افتد که نیرو بیاید. ورود نیرو به معنی طرف یکی از طرف های دعواست و گرفتن یکی از طرف های دعوا به معنی ورود به مناقشه و تنش است. اسرائیل تا جایی که بتواند از چنین مباحث دوری می کند، مگر این که مرزهای آن تهدید شود. مثلا تشکیل تیپ جولان حتی به لحاظ ادعا (که تحت عنوان منطقه خاکستری را در نظر می گیرد، واکنشی که نسبت به عملکرد ایران دارند به قدری شدید است که حتی حرکت نمایشی و نمادینی تحت عنوان جنبش نجبا شکل می گیرد) به شدت به شکل عملیاتی به آن پاسخ می دهند که در همان جا خاتمه یابد. اما در مورد بازیگران دیگر فرق می کند. اساسا انگیزه اردن در مورد کاهش نفوذ ایران متفاوت از ترکیه است. ترکیه متفاوت از اسرائیل است. عربستان متفاوت از همه این هاست. حتی در جغرافیای آن هم متفاوت است. حتی در خود سوریه هم چهار بخش داریم که بازیگران انگیزه های متفاوتی در آن دارند، چنانچه تبعا ترکیه انگیزه ای برای ایجاد منطقه امن در جنوب ندارد و تبعا اردن انگیزه ای برای ایجاد منطقه امن در شمال ندارد.

مطالب مرتبط