مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC
در گزارش سیاسی که در پاییز 2012، دبیرکل سابق حزب کمونیست چین، هو جینتائو، به هجدهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین ارائه کرد، تاکید داشت:« ما باید ظرفیت خود را برای بهره برداری از منابع دریایی افزایش دهیم، اقتصاد دریایی را توسعه دهیم، از محیط زیست دریایی محافظت کنیم، قاطعانه از حقوق و منافع دریایی چین محافظت کنیم و چین را به یک قدرت دریایی تبدیل کنیم». این گزارش آخرین بیانیه «هو» به عنوان رهبر ارشد حزب کمونیست چین بود. وی پس از تحویل آن از سِمت خود به عنوان دبیرکل و رئیس کمیسیون نظامی مرکزی کناره گیری کرد و شی جین پینگ رئیس جمهور فعلی جانشین وی گردید. اما این انتقال قدرت رهبری در تعهد ساخت چین به عنوان یک قدرت دریایی که بر اساس یک هدف استراتژیک میان مدت و بلند مدت تعیین شده بود، تغییری به وجود نیاورد. کارشناسان معتقدند ساخت چین به عنوان یک قدرت دریایی راهی اساسی در مسیر توسعه پایدار ملت چین و دستیابی به جایگاه جهانی این کشور است، چراکه کشوری از مزیت های قدرت دریایی سود می برد که از نظر توسعه، استفاده، حفاظت، مدیریت و کنترل دریاها از قدرت فراوانی برخوردار باشد.
در این راستا، چین از تجربیات دریایی خود سه درس آموخته است: 1)داشتن نیروی دریایی قوی برای حفاظت از سرزمین ضروری است؛ 2)ملتی که اهمیت دریا را نفهمد آینده ای نخواهند داشت؛ 3)دولتی که توانایی دفاع از حقوق و مرزهای دریایی خود را ندارد در طولانی مدت قدرت دریایی نخواهد شد. از این رو طی سالیان گذشته چین با تغییر در استراتژی دریایی خود، توانسته اقدامات متعددی را مانند ساخت اولین ناو هواپیما بر، برگزاری رزمایش های دریایی با کشورهای متحد خود، شرکت در رزمایش های چند جانبه دریایی، ساخت و سازهای نظامی در دریای چین جنوبی و شرقی، حضور در بندر گوادر پاکستان و استقرار دو ناوچه جنگی در این بندر، تاسیس پایگاه دریایی در کشور جیبوتی و حضور فعال در اقیانوس هند انجام دهد. جامعه جهانی اقدامات اخیر چین در ارتباط با دریاها را نمایانگر توسعه دریایی می داند و چین علاقمند تبدیل شدن به یک قدرت دریایی است. بدین ترتیب، چین در سند سیاست های اقیانوسی(بخشی از استراتژی دریایی) در 2012 رابطه بین استراتژی و سیاست و حوزه های مربوطه را به شرح زیر توضیح می دهد:
«سیاست اقیانوسی یک کد رفتاری است که برای استراتژی، برنامه های توسعه و روابط خارجی در مورد دریاها؛ بوجود آمده است و بر این اساس یک سیاست مهم و بنیادی است که اهداف و منافع دولت را در بر می گیرد. این سیاست ها شامل توسعه و استفاده از دریاها از جمله استفاده از مناطق دریایی، توسعه و حفاظت از جزایر دریایی، حفاظت از محیط دریایی، علم و فناوری دریایی، صنایع دریایی، تبلیغات – آموزش و توسعه منابع انسانی می شود. در اینجا صنایع دریایی شامل حمل و نقل، توریسم – گردشگری، شیلات، توسعه نفت و گاز و ساخت تجهیزات مهندسی است. سازمان(ارگان) دولتی (SOA) مسئول اجرای سیاست های اقیانوسی است اما در این زمینه اختیارات کامل ندارد. با این حال، حداقل بیش از 30 ارگان مختلف حزبی و دولتی در جنبه های مختلف سیاست اقیانوس ها نقش دارند. همچنین در میان رده های استانی، دولت های محلی در امتداد ساحل استان های لیائونینگ، هبی، شاندونگ، جیانگ سو، ژجیانگ، فوجیان، گوانگدونگ و هاینان؛ و شهرداری های استان تیانجین و شانگهای و منطقه خودمختار گوانگشی و حوزه های قضایی تحت نظر آنها در اجرای سیاست اقیانوسی همراه هستند.
همچنین کنگره ملی خلق در مارس 2013 پیشنهادی را از شورای ایالتی برای بازنگری در ارگانهای دولتی که سیاست اقیانوسی را کنترل می کنند، تصویب کرد که با توجه به دو نکته، تنظیمات خاصی انجام داد. اول، به منظور تقویت برنامه ریزی برای هماهنگی جامع مسائل اقیانوسی، کمیسیون ملی اقیانوسی به عنوان یک ارگان نظارت سطح بالا ایجاد شود. این کمیسیون در مورد تدوین استراتژی توسعه اقیانوسی در میان مدت و بلند مدت چین و رسیدگی به امور مهم مربوط به دریاها فعالیت می کند که عملیاتی کردن این کمیسیون توسط ارگان دولتی انجام می شود.
دوم، برای دستیابی به اجرای قانون یکپارچه دریایی، چهار ارگان موجود – نظارت دریایی چین (تحت ارگان دولتی، گارد ساحلی چین (وزارت امنیت عمومی)، فرماندهی اجرای قانون شیلات (وزارت کشاورزی) و دفتر مبارزه با قاچاق کالا (اداره کل گمرک) – قرار است تحت مدیریت یکپارچه ارگان دولتی ادغام شود، که برای حفاظت از حقوق و منافع دریایی چین و انجام فعالیت های اجرای قوانین دریایی تحت عنوان اداره پلیس دریایی چین شکل گیرد(1).
طبق محدودیت های جغرافیایی که چین در حوزه دریایی با آن روبرو است مشابه محدودیت های مشخص شده توسط آلفرد تایرماهان در اثر معروف خود یعنی «تأثیر قدرت دریا بر انقلاب و امپراتوری فرانسه، و علاقه آمریکا به قدرت دریا ، حال و آینده»، است. تصور می شود که نگرانی ایالات متحده امریکا برای کارائیب و نظریه خلیج فارس آلفرد ماهان مشابه نگرانی چین در مورد دریای چین جنوبی، تایوان، شبه جزیره کره و ژاپن است. البته این موقعیت جغرافیایی تایوان است که بیشترین اهمیت را برای چین دارد. اگر چین بخواهد قدرت نیروی دریایی خود را به سمت دومین زنجیره جزیره پیش بینی کند، اولین گام دستیابی و کنترل تایوان خواهد بود. تایوان در چارچوب یک تئوری ماهانی برای چین یک دارایی استراتژیک به شمار می آید(2).
از سوی دیگر، کارشناسان نظامی معتقدند چین در مرحله تبدیل شدن به یک نیروی دریایی در اقیانوس آتلانتیک(اطلس) است، چراکه از سال2014، فعالیت های نیروی دریایی چین در اقیانوس اطلس جنوبی از بازدید نمادین و ظاهری بنادر و تمرینات مشترک به عملیات مستقل در دریا تبدیل شده است و بدین ترتیب این موضوع به نیروی دریایی چین کمک می کند تا با محیط عملیاتی آشنا شوند. در این صورت است که رهبران غیرنظامی برای محافظت از منافع استراتژیک رو به رشد چین در منطقه می توانند به طور موثر پاسخ دهند. ضمن اینکه افزایش حضور دریایی چین در اقیانوس اطلس جنوبی نیز ممکن است منعکس کننده تغییر در استراتژی پکن برای مقابله با تهدیدات ارتش آمریکا در اقیانوس آرام باشد(3).
چین همچنان درگیر برنامه ساخت کشتی مدرن و نوسازی قوی است که شامل زیردریایی، جنگنده های سطحی، کشتی جنگی دوزیست، ناوهای هواپیمابر و کشتی های کمکی و همچنین توسعه و ارسال سلاح های پیشرفته، سنسورها و قابلیت های فرماندهی و کنترل است. چین به دنبال ایجاد تدارکات قوی و زیربنایی پایه در خارج از کشور است که به ارتش آزادی بخش خلق اجازه می دهد تا قدرت نظامی را در فواصل بیشتری طراحی و حفظ کند. چین در حال بررسی و برنامه ریزی برای امکانات اضافی لجستیک نظامی در خارج از کشور حتی فراتر از پایگاه فعلی خود در کشور جیبوتی است. چین مکان های برای تأسیسات تدارکاتی نظامی ارتش خلق در کشورهای نظیر میانمار، تایلند، سنگاپور، اندونزی، پاکستان، سریلانکا، امارات متحده عربی، کنیا، جزایرسیشل، تانزانیا، آنگولا، کامبوج و تاجیکستان، برای پشتیبانی از نیروهای دریایی، هوایی و زمینی در نظر گرفته است، البته کامبوج انعقاد توافق نامه با چین را انکار کرده است. بی شک چنین تدارکات گسترده نظامی ارتش خلق چین می تواند در عملیات ارتش ایالات متحده امریکا دخالت کرده و انعطاف پذیری را برای پشتیبانی از عملیات تهاجمی علیه ایالات متحده امریکا فراهم کند(4).
چین، حاکمیت دریایی، مرزبندی چین با همسایگان دریایی خود را مشخص کرده است که جدی ترین آن تاکید مجدد بر حق حاکمیت بر تایوان است. تایوان جایی است که نیروی دریایی ارتش آزادی بخش می تواند در برابر نیروی دریایی ایالات متحده امریکا قرار گیرد. وقتی چین از جنگ و پیروزی در جنگ صحبت می کند، مستقیما به سناریوی تایوان اشاره می کنند. بنابراین تایوان در منافع استراتژیک دریایی چین مهم است.
همچنین چین اقیانوس هند را تحت نفوذ خود درآورده است. چین از دوازده سال گذشته توانسته گشت های ضد دزدی دریایی در خلیج عدن و دریای عرب شمالی مستقر کند و مانورهای را نیز برای بهبود کارکرد و عملکرد خود انجام دهد. این ماموریت ها، نیروی دریایی خلق چین را به یک نیروی جهانی تبدیل کرده است و آنها را ملزم به مبارزه با مسائل لجستیک، فرماندهی و کنترل، نگهداری و تعمیر از ناوگان خود می کند، از سوی دیگر تجربه به دست آمده توسط افسران و خدمه مستقر بسیار ارزشمند و کارآمد بوده است، چراکه گشت های ضد دزدی دریایی، ظرفیت های امنیتی چین بخصوص در مواجهه با معضل مالاکا را افزایش داده است. این واقعیت که هند از مزیت استراتژیک در تنگه مالاکا نسبت به چین برخوردار است، پکن را مجبور کرده تا گزینه های دیگر را برای جایگزینی مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، حضور کشتی های جنگی چین در اقیانوس هند، به ویژه در دریای عرب، امری عادی تلقی می شود و این موضوع مستقیماً به ابتکار رئیس جمهور شی جین پینگ در مورد جاده ابریشم دریایی مرتبط است(5).
به نظر می رسد استراتژی ژئوپلیتیکی دریایی چین باعث می شود تا رویکرد سیاست خارجی این کشور مبتنی بر گسترش روابط دو جانبه و در حال توسعه باشد چراکه حجم بزرگ تجارت دریایی و مراودات شکل گرفته در این حوزه توازن احتمالی بین قدرتهای دریامحور که جزو قدرتهای صنعتی در قرن بیست و یک هستند، به وجود می آورد و وزنه استراتژیک را به سمت همگرایی متمایل می کند.
کلید واژگان: استراتژی دریایی, چین, امریکا, قدرت نظامی, تایوان, مریم وریج کاظمی
1- Takeda Jun’ichi, China’s Rise as a Maritime Power ,2014,
2-James R. Holmes and Toshi Yoshihara,Chinese Naval Strategy in the Twenty First Century:
3- Ryan D.Martinson, China as an Atlantic Naval Power,2019,pp:18-31,
4- China’s Military Strategy,2015, https://news.usni.org/2015/05/26/
5- Michael Mcdevitt, China as a Twenty First Century Naval Power,2021,