مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC
در ادبیات سیاسی جهان به مجموع جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ارمنستان،گرجستان، استونی، لتونی، لیتوانی، مولداوی، بلاروس و اوکراین که در سال 1991 اعلان استقلال کردند، کشورهای مستقل همسود یا جمهوری های خارج نزدیک گفته می شود. جمهوری های خارج نزدیک به دلیل استقرار در نزدیکی تقاطع آسیا و اروپا، نزدیکی جغرافیایی با قدرت های مهمی چون چین- هند- روسیه-ایران، دارا بودن مخازن بزرگ انرژی، معادن غنی طلا، مس، اورانیوم و سایر فلزات سنگین، تنوع محصولات کشاورزی و جمعیت رو به رشد، جایگاه ممتازی دارند به طوری که به هارتلند معروف هستند(1).
روسیه در جمهوری خارج نزدیک به دنبال برقراری ثبات برای ژئوپلیتیک خود با مشارکت کشورهای منطقه و دسترسی به فضای جغرافیایی بیشتر، تثبیت جایگاه و نقش خود به منزله ابر قدرت برتر منطقه و همچنین استفاده از پایگاه ها و امکانات نظامی در مواقع ضروری است. ضمن اینکه روسیه خواهان آن است که تسلط خود را بر روی خطوط ترانزیت انرژی جمهوری های خارج نزدیک تثبیت کند. از آن سو، جمهوری های خارج نزدیک، روسیه را یک شریک تجاری ارزشمند در زمینه کالاهای مصرفی- صنعتی و بازار خوبی برای نیروی کار، مواد خام و کالاهای صادراتی می بینند(2). با این حال صادرات نفت و گاز جمهوری های خارج نزدیک به میزان زیاد وابسته به تکنولوژی و شبکه لوله های انرژی روسیه است.
سیاست امنیتی روسیه در خارج نزدیک بر منافع منطقه ای و تامین امنیت برای مرزهای روسیه و جلوگیری از سرایت بحران ها و ناامنی ها به داخل سرزمین روسیه بنا شده است. سیاست مرزی روسیه برای تضمین حاکمیت، خدشه ناپذیری و تمامیت ارضی طراحی شده که از منافع و امنیت روسیه در داخل مرزهایش دفاع می کند. از بخش های مهم سیاست مرزی روسیه می توان به آمادگی و اجرای مقدمات لازم برای تضمین امنیت ملی، امنیت دست جمعی در مرزهای خارجی جمهوری های خارج نزدیک، ایجاد شرایطی برای تضمین حاکمیت و تمامیت ارضی روسیه و امنیت مرزی آن، ایجاد همکاری های بین المللی در جلوگیری از مخاطرات نظامی، جلوگیری از بحران ها و درگیری ها در مناطق مرزی و ناکام گذاشتن تلاش دیگر کشورها برای منزوی ساختن روسیه در سطح بین المللی بر پایه منافع ملی و دولتی در نواحی مرزی اشاره کرد.
گاهی از موضوع ناامنی و بی ثباتی در جمهوری های خارج نزدیک با تعبیر کمربند بی ثباتی از پامیر تا قفقاز یاد شده، زیرا این جمهوری ها به لحاظ نظامی و امنیتی از امکانات قابل توجهی برای مشارکت در یک ساختار همکاری منطقه ای برخوردار نیستند، در نتیجه هر ساختاری در سطح منطقه تحت سلطه هژمونی روسیه قابل شکل گیری نباشد، ناگزیر باید به قدرت های فرا منطقه ای متکی باشد که زمینه تنش منطقه ای را ایجاد می کند. روسیه تلاش می کند تا از شکل گیری احساسات ضد روسی در جمهوری های خارج نزدیک جلوگیری و به دنبال آن مانع از روند مهاجرت روس ها به سرزمین اصلی شوند. لازم به ذکر است حضور شهروندان روس در تمامی جمهوری های خارج نزدیک به نوعی سیاست بقای هویت روسی را تثبیت می کند و می تواند در تضعیف و یا بروز جنبش های ناسیونالیستی کمک فراوان نماید.
بدین ترتیب، عدم وجود امنیت در خارج نزدیک، ضمن ایجاد مشکلاتی مستقیم برای روسیه، پرستیژ بین المللی آن را زیر سوال خواهد برد. برای مثال اوکراین دومین جمهوري بزرگ در میان جامعه کشورهاي خارج نزدیک پس از روسیه است که 17درصد از جمعیت44 میلیونی آن را روس ها تشکیل می دهند که در مقابل گسترش گرایش هاي ملی گرایانه در اوکراین، ساکنان روس آن نیز براي پیوستن مناطق شرقی اوکراین به روسیه علاقه نشان می دهند و در اکثر مواقع روابط دو کشور تا حدودي تحت تاثیر تحولات داخلی یکدیگر قرار داشته است(3). بحران اوکراین شاید نخستین عرصه ای بود که پس از فروپاشی شوروی، روس ها تلاش سازمان یافته ای را در خارج از مرزهای خود برای حفظ منافع ملی روسیه و مخالفت با غرب دنبال کردند. انقلاب نارنجی سال 2004 و بحران الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه، باعث تخریب روابط روسیه و اوکراین شد و تبعات اقتصادی و امنیتی را برای دو کشور و همچنین کشورهای منطقه و جهان به وجود آورد.
به دنبال الحاق کریمه به روسیه، بحران داخلی اوکراین و اختلافات آن با مسکو به اوج رسید. گرایش های جدایی طلبانه مناطق شرقی اوکراین مثل استان های اودسا، لوهانسک، دونتسک و منطقه دونباس شدت یافت و با روی کار آمدن زلنسکی(کمدین سابق تلویزیون اوکراین)، و نابلدی یا ناکارآمدی دولتش، علاوه بر اینکه شرایط را به نوعی برای اقدام ایالات متحده امریکا در پوشش ناتو برای تضعیف هژمونی انرژی روسیه به عنوان ابزار قدرت در مقابل غول های انرژی جهان و بازارهای مصرف، تسهیل کرد، توانست به روسیه کمک کند تا بی نظمی سیستمی که در سال1991 ایجاد شد را بار دیگر بخواهد ترمیم نماید و البته با هشدار مجدد به رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای در مورد نفوذ و حضور در جمهوری های خارج نزدیک- به عنوان حیاط خلوتش- این نکته را گوشزد نمایدکه هرگونه حضور مستقیم و یا غیرمستقیم در این جمهوری ها صرفا به تقویت نهادهای امنیتی روسیه از جهت تقابل با آنها کمک خواهد کرد.
از این رو، روسیه به شدت به تحولات جمهوری خارج نزدیک حساس است چراکه نظم و امنیت این جمهوری ها به طور مستقیم به تثبیت قدرت داخلی روسیه کمک می کنند و در ابعاد بین المللی در معادلات سیاسی روسیه تاثیرگذار است. ضمن اینکه موضوعات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی روسیه و جمهوری های خارج نزدیک به یکدیگر وابسته هستند و همین وضعیت خاص، علاوه بر اینکه سیاست های روسیه را در برهه های تهاجمی می کند، شرایط ویژه ای را برای مداخله گران غربی به وجود می آورد تا سیاست های خود را که همانا به چالش کشیدن هژمون انرژی روسیه و انزوای جهانی آن است، را عملیاتی نمایند.
کلید واژگان: روسیه, جمهوری های خارج, نزدیک, اوکراین, بحران, مریم وریج کاظمی
1- مریم وریج کاظمی، جغرافیا و انرژی فدراسیون روسیه، انتشارات مرکز آموزشی پژوهشی شهید سپهبد صیادشیرازی، 1399.
2-رابرت کروئین، چین و روسیه در حال صعود و روندهای اخیر در همکاری های منطقه ای آسیای مرکزی، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. شماره 47.
3- ناصر زمانی، تحلیل ریشه ها و ماهیت بحران اوکراین، فصلنامه سیاست خارجی،سال27،شماره 4.