مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

استراتژی دفاعی چین و آینده گفتگو با اسماعیل بشری کارشناس مسائل دفاعی

اشتراک

فرزاد رمضانی بونش

  مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC

مقدمه:هشتاد و چهارسال قبل در سال 1927 میلادی ارتش خلق چین تاسیس شد و اكنون با گذشت سه دهه از اجرای سیاست اصلاحات و درهای باز در این كشور پهناور ، نیروهای مسلح چین به پشتوانه قدرتمند رشد اقتصادی تبدیل شده است.  در چند سال گذشته نیز رشد اقتصادی چین موجب شد تا این كشور با درآمدهای هنگفت ارزی بتواند سرمایه گذاری در توسعه ارتش برای مدرن سازی آن را دایما افزایش دهد. از همین رو در سالهای اخیر بودجه نظامی چین به طور میانگین سالانه 18 درصد رشد داشته است .همین امر  باعث شده است تا نگاه های زیادی به بخش نظامی و دفاعی چین جلب شود . در این بین برای درک بیشتری از اهداف، وضعیت موجود و دورنمایی از استراتژی و وضعیت دفاعی و نظامی چین به گفتگویی با اسماعیل بشری کارشناس دفاعی مرکز تحقیقات استراتژیک پرداختیم :

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :براساس آمارهای رسمی اعلام شده ، دولت چین سال 2011 میلادی با هدف تقویت توان دفاعی این كشور 91 میلیارد و500 میلیون دلار را به عنوان بودجه نیروهای مسلح اختصاص داده است. در این بین با توجه به رشد و افزایش مداوم بودجه نظامی چین مهمترین اهداف استراتژیک و ژئوپلتیک چین از توجه به بخش نظامی خود چیست؟

قبل از هر  چیزی باید گفت که هر چند چین خود را وارد بازار آزاد کرده است و با جامعه جهانی تطبیق پیدا کرده است، اما هنوز دربعد سیاسی و نظامی   و همچنین امنیتی سیستمی بسته است و با این توجه  بودجه هایی که اعلام میشود  و ارقام اعلامی  این حوزه توسط چینی ها با آمارهای واقعی تفاوت  دارد.  مثلا امریکا معتقد است بودجه نظامی کنونی  بالغ بر 150  میلیار د دلار است و  سیپری برای سال 2009 رقم 100 میلیارد دلار ذکر کرده است . در این حال با توجه به برآوردها بودجه نظامی این کشور حدود یک و چهار دهم درصد تولیدناخالص ملی این کشور است  اما در امریکا همین آمار حدود 4 درصد است  و روسیه حدود چهار و سه دهم درصد است . گذشته از این  در پاسخ به سوال شما باید گفت اهداف استراتژیک چین مبنی بر این است که بیشترین توجه خود را فعلا متوجه رشد اقتصادی کرده است  و کمتر به دنبال ماجراجویی های  نظامی و امنیتی و… باشد .

 به هر حال باید گفت چین کشوری بزرگ است و همچنین چالشهایی با همسایگان خود دارد و برخی مرزی است . در این بین مهمترین چالشی که از آغاز تشکیل کشورجمهوری خلق چین با آن روبرو بوده  است جدا شدن تایوان بوده است و در واقع هدف نهایی و استراتژیک چین بازگردان چین به مام وطن یا خاک اصلی چین است. در این بین کشوری مانند امریکا از دولت تایوان همواره حمایت میکند  که خود مشکل تنش زایی بین چین و  امریکا بوده و همچنین کمک های نظامی امریکا به تایوان همیشه مورد اختلاف چین و امریکا بوده است . گذشته از این نیز چین یک سری اختلافات سرزمینی هم با کشورهای دیگر دارد. مثلا چین در دریای جنوبی با ویتنام، مالزی، اندونزی و  فیلیپین اختلاف دارد . در شبه جزیره  کره شمالی متحد اصلی چین دائما با تهدیدات ژاپن، کره جنوبی وامریکا مواجه است و همچنین چین مجبور است به شکلی از این کشور دفاع کند . به طور کلی دل مشغولی های  نظامی چین برخلاف امریکا (که بخش عمده ای از بودجه دفاعی اش صرف  حفظ نیروهای خود در سراسر دنیا و  حضور ش در جنگ های متعدد ی مثل افغانستان عراق و … میشود) عمدتا  منطقه ای و در حول تعاملات با همسایگانش است تا اینکه بین المللی باشد . لذا باید گفت چین بیشتر هزینه های نظامی اش معطوف حفظ قدرت نظامی و توسعه آن در جهت دست برتر داشتن در اختلافات با همسایگان و با امریکا در صحنه ی آسیا نه  در صحنه ی بین الملل است .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :با  توجه به اینکه چین پس از آمریكا بیشترین بودجه نظامی را دارد و پنتاگون  نیز بودجه نظامی چین را غیرشفاف و آن را دست كم سه برابر آن چیزی می داند كه چینی ها اعلام می کنند  آمریكایی ها تا چه حدی از افزایش بودجه و توان  نظامی چین  نگران هستند ؟

 قاعدتا اگر امریکای ها چینی ها را رقیبی در عرصه بین الملل در بعد نظامی بدانند،  از رشد فزاینده توان  نظامی چین  احساس نگرانی میکنند. بویژه اینکه  کماکان چین خود را وفادار به ایدئولوژی  کمونیسم میداند که خود مغایر با تفکرات حاکم بر  ایالات متحده است.  یعنی در برخی از حوزه ها این دو کشور رقیب هم به شمار می روند و در برخی از حوزه ها هم می توانند با هم درگیر شوند . البته باید گفت هنوز چشم انداز درگیری  نظامی و یا چالش های عمیق نظامی بین دو کشور خیلی ضعیف است .

 

 مرکز بین المللی مطالعات صلح :چین تا چه حدی فاصله خود را با کشورهایی چون آمریکا و روسیه که دارای توان نظامی پیشرفته هستند، کمتر کرده است ؟

به هر حال چین تلاش میکند تا  از نظر تعداد سلاح ها  و تجهیزات نظامی که در اختیار دارد از کشور هایی چون امریکا و روسیه ناتوان تر نباشد. با این حال اگر برخی از آمار و ارقامی که تاحدودی به واقعیت نزدیک است توجه کنیم  (چون سیستم چین بسته است و آمار های  سیپری و…درمورد این کشور بیشتر از روی شواهد و وقرائن است) بیانگر این است که اگر چین دو هزار هواپیمای جنگی در اختیار دارد روسیه هم همین تعداد  دارد و امریکا تعداد هواپیماهای جنگی اش تقریبا دو برابر دو کشور روسیه و چین است . از نظر تعداد تانک چین حدود  هشت هزار تانک دارد و روسیه  بیست و یک هزار و امریکا هفت هزار. از نظر نیرو های سرباز (با توجه به  جمعیت چین که قابلیت داشتن سرباز زیاد را دارد) برخی از آمارها سربازان چین را حدود یک و شش دهم میلیون نشان میدهد  که از امریکا بیشتر است . در این بین باید گفت هر چند امریکا کشوری قاره ای است و با قاره های دیگر فاصله دارد، اما چین سرزمین پهناوری  با همسایگان متعدد است لذا استراتژی چین همچون روسیه مبتنی بر استفاده از  نیروی زمینی است . در مقابل این امر در قدرت دریایی امریکا دست بالاتری را دارد و ناوهای هواپیمابر زیادی دارد، اما  چین کم کم به این سمت  می رود.

 گذشته از این جدا از همه این امور باید به کیفیت سلاح هاهم توجه کرد. یعنی کیفیت سلاح های چینی در مقابل امریکا و  حتی روسیه  در سطح نازلی قرار دارد، چرا که مثلا تا زمانی که کیفیت موشک های چینی به موشک های امریکایی رسد  راه خیلی زیادی باقی است . یا اینکه  زیر دریای هاو ناوهای چینی و.. از نظر فناوری بسیار عقب تر است .

مرکز بین المللی مطالعات صلح :با توجه به اختلافات سرزمینی چین با قدرت هایی نظیر هند و ژاپن و اینکه جمهوری خلق چین در حال حاضر پرشمارترین نیروی زمینی و صاحب قویترین نیروی دریایی منطقه است چینی ها تا چه میزانی در به دست آوردن هژمونی منطقه ای در خاور دور و جنوب شرقی آسیا موفق بوده اند ؟

چین در منطقه جنوب آسیا و جنوب شرق آسیا  از نظر استعداد نفرات نظامی و از نظر تعداد سلاحی که در اختیار دارد می تواند حرف زیادی  برای گفتن داشته باشد.  ولی باید گفت کشورهایی مثل ژاپن همین طور کره جنوبی  و تایوان بیشتر از آنکه به نیروی نظامی خود متکی باشد به چتر پشتیبانی نظامی  امریکا وابسته اند . یعنی چنانچه سطحی نگاه میکردیم چین باید سریعا نیرو های خود را درتایوان مسقر سازد و این کشور را شکست دهد و به خاک اصلی برگرداند، اما قدرت  نظامی امریکا از حاکمیت حکومت فعلی تایوان حمایت میکند . البته در بعضی از جهات می توانیم هند را  رقیبی نزدیک برای چین بدانیم چرا که دو کشور هم از نظر جمعیت تقریبا برابرند و هم  داری سلاح هسته ای هستند، ولی به هر حال دستیابی هند به سلاح هسته ای  می تواند نوعی توازن مبتنی بر بازدارندگی در روابط  بین چین و هند به وجود آورد و  از تنش ها ی قبلی بکاهد .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :مهمترین تهدیدات  و نگرانی های عمده چین در موضوع نظامی وامنیتی چیست؟

چین مشکلاتی با همسایگان خود دارد و آنها را تهدید می بیند. مثلا  چین از آن بیمناک است که نهایتا مجبور شود که به خاطر بازگرداندن تایوان با قدرت های بزرگ جهانی درگیر شود. گذشته از این نیز اختلافات بر سر جزایر دریای چین  هم مهم است، البته این جزایر زمینه ساز درگیری نظامی نیست . من بیشترین تهدیدات را  برای نظام سیاسی چین از درون چین می دانم. یعنی با  رشد سرسام آور چین از نظر اقتصادی  روابط اقتصادی درونی چین در  حال تغییر است و قاعدتا چینی هایی که امروز  در چین به عنوان کارگر  مهندس و.. هستند  مانند زمان مائو نیستند. در چین طبقه متوسط غنی تری در حال رشد است و کم کم مطالباتی را پیش میکشد  که ممکن است با ایدئولوژی حزب حاکم مغایر باشد  .لذا ممکن است تنش هایی را در درون چین ایجاد کند  و موجی از دموکراسی خواهی به حرکت درآید و کشورهای غربی نیز به این موج دامن زنند . در این بین چین نیز اکنو ن با تمام تلاشهایی که برای سد کردن راه اینترنت  و فیلترینگ میکند کشورهای غربی برای شکستن آن تلاش میکنند . گذشته از این نیز چین با جدایی خواهی هایی نیز روبرو است که مثلا در  سین کیانگ این امر  برجسته تر است و در جایی مثل تبت پتانسیل این را دارد که برای چین دردسر ساز شود .

مرکز بین المللی مطالعات صلح :جلوگیری از تجزیه و انفکاک بخشی از سرزمین اصلی یعنی تایوان چه جایگاهی در استرا تژی  دفاعی و نظامی پکن دارد؟

چین همیشه در اهداف  خود تایوان را جزو جدایی ناپذیر خود اعلام میکند  و به نظر هم نمی رسد که چینی ها هیچ گاه حاضر به از دست دادن تایوان باشند. شاید مناسب ترین راه حلی که امکان دارد  به مصالحه چین و تایوان بیانجامد وضعیتی است که در هنگ کنگ و ماکائو  است. یعنی پذیرش یک حکومت در تایوان  در پیوند با دولت مرکزی چین و تا حد زیادی خود مختار .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : رشد اقتصادی چین تا چه حدی رشد نظامی را نیز طلب میکند و به عبارتی  رابطه این دو رشد چیست؟

   در همه  جا این دو رشد به موازات هم  پیش رفته اند. یعنی هر وقت که کشوری از نظر  توان اقتصادی به رشد قابل توجهی دست یافته است  در کنار آن سعی کرده است تا  توان امنیتی خود را نیز بالابرد . اما در مورد چین من در حال حاضر فکر نمیکنم که باید منتظر بود که چین اگر  رشد  دورقمی در  حوزه اقتصادی دارد  همین را نیز به حوزه نظامی منتقل کند  .یعنی این دو رشد در کنار هم پیش می روند، اما  ممکن است بیشتر توجهات معطوف به رشد اقتصادی و اجتماعی شود تا  نظامی .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : با توجه به افزایش جمعیت و قدرت طبقه متوسط در چین و همچنین افزایش قدرت نظامی و دفاعی چین  این امر تا چه حدی می تواند باعث تداوم تسلط حزب کمونیست چین در برابر مطالبات فزاینده مردم این کشور شود؟

 من فکر میکنم که حزب کمونیست اگر چه در حال حاضر توانسته است سلطه خود رابر چین حفظ کند، اما  به تدریج مجبور  خواهد شد که  از میزان قدرت خود به نفع  احزاب دیگری بکاهد. اما هنوز زود است درباره دور نمای این امر سخن گفت. بویژه اینکه با چالشهایی که نظام لیبرالیسم در دنیا با آن روبرو شده است این امر کماکان میتواند سلطه حزب کمونیست در چین را تقویت کند. چرا که این حزب همچنان سخنانی در اثبات حقانیت خود دارند، اما در آینده دور تصور نمیکنم که چین با توجه به رشد طبقه متوسط به وضع فعلی ادامه دهد .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : دورنمای وضعیت نظامی و دفاعی چین  را چگونه مورد ارزیابی قرار میدهید ؟ 

 

چین به هر حال تبدیل به یک ابرقدرت میشود چراکه این کشور همه امکاناتی را که برای ابرقدرت شدن نیاز است دارد . هم در حال رشد اقتصادی است و هم جمعیت زیادی دارد . در این حال در آینده هر چند چین به راحتی بازارهای دنیا را میگشاید ولی  به دنبال این نیست که با گسترش نفوذ  نظامی و سیاسی خود در  دنیا برای خود نفوذ پیدا کند . من قدرت گیری نظامی  چین را در آینده متصو ر میشوم، ولی فکر میکنم این قدرت گیری  در جهت دفع و رفع  تهدیدات منطقه ای است تا اینکه چین بخواهد به عنوان  ابرقدرت (همانگونه که امریکا عمل میکند ) در سطج جهان وارد درگیری های نظامی(چالشی که میتواند در نهایت به ضررش تمام گردد) شود.

مطالب مرتبط