مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اردوغان – گولن؛ جنگ قدرت پنهان

اشتراک

حسن اشرفی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه (آک پارتی) در ترکیه و همزمان با سال 2002 دو جریان مهم اسلام­گرای ترکیه با پیشینه و سلوک متفاوت به ائتلافی تاکتیکی دست زدند تا در برابر یک رقیب مشترک و سرسخت یعنی نظامیان و کمالیست ها، پیروزی خود را در کسب قدرت تضمین کنند. این اتحاد بعد از انتخابات ریاست­جمهوری سال 2007 نیز مستحکم­تر شد. جریان نقش­بندیه که هسته مرکزی تفکر حزب آک پارتی را تشکیل می­دهد و جریان فتح الله گولن که جامعه­ای از وعاظ دینی سمت­گیری آن را تعیین می­کند از بیم افتادن کشور به دست جریانات نظامی رادیکال و سکولار، اتحادی را ترتیب دادند که نتایج ملموسی در­پی داشت. پیروزی آک پارتی در جریان دادگاه قانون­اساسی سال 2008 که عامل اساسی موفقیت این حزب در محاکمه دو جریان« ارگنکون» و« بالیوز» (مشت آهنین) – دو جریانی که به دنبال تضعیف آک پارتی در روند ساخت جامعه مدنی و بوروکراسی دولتی بودند- شد، از نتایج همین پیوند تاکتیکی است. این وضعیت باعث شد تا آک پارتی بتواند شرایط را برای برگزاری رفراندوم سراسری به منظور اصلاح قانون­اساسی حاصل از کودتای نظامی سال 1980 و مصوب 1982 میلادی که حاکمیت کمالیست­ها را در ترکیه تثبیت کرد، فراهم کند. این تغییر موجب شد تا دستگاه قضایی ترکیه تحت کنترل ائتلاف حاکم یعنی آک پارتی و جریان فتح­الله­گولن قرار گیرد. با خنثی شدن تلاش­های دشمن مشترک اکنون سایه اختلاف میان دو گروه اسلام­گرا خودنمایی می­کند. در واقع اختلافات درونی از جایی نمایان شد که یک دادستان ویژه به نام صدرالدین ساریکایا 5 تن از ماموران اطلاعاتی ترکیه از جمله رییس سازمان اطلاعات این کشور (میت) را احضار کرد و با این اقدام یک واقعیت مهم را آشکار نمود؛ این­که آک پارتی همه ارکان حاکمیتی ترکیه را در اختیار ندارد. او با احضار این پنج تن از یک شکاف عمیق درون حاکمیت ترکیه پرده برداشت. این جنگ قدرت که به احتمال زیاد در سال­های آینده به خط گسل مرکزی در سیاست داخلی و خارجی ترکیه تبدیل خواهد شد اهمیت بررسی ریشه اختلافات این دو گروه را برجسته­تر می­کند. در پرتو این بررسی می­توان تاثیر درازمدت این افتراق را در آینده سیاسی ترکیه مورد کنکاش قرار داد.

کلید واژگان: ترکیه، اسلام گرایی، اردوغان، گولن، جنگ قدرت

تحلیل رخداد

کادر رهبری حزب آک پارتی و مشخصا رجب طیب اردوغان ( رییس حزب) و عبدالله گل تربیت یافتگان مدرسه « ملی گوروش» (دیدگاه ملی) می­باشند. این کادر میراث دار استادشان دکتر نجم­الدین­اربکان، بنیانگذار و رهبر چندین حزب سیاسی اسلام­گرای ترکیه از اواخر دهه 1960 میلادی می­باشد. هسته این جریان را پیروان جناح اسکندر پاشا از شاخه خالدی طریقت صوفی نقش­بندیه تشکیل می­دهد. نکته حائز اهمیت این که طریقت نقش­بندیه و به ویژه شاخه خالدی آن عمدتا از سایر طریقت­های صوفی­گری متمایز است. در غرب این طریقت به اعتدال و رمزآلودی مشهور است. نقش­بندیه یکی از بزرگ­ترین طریقت­های صوفی­گری جهان است که برخلاف سایر طریقت­های این فرقه، ابوبکر را به عنوان خلیفه اول می­شناسد و از این نظر این طریقت معتقد به نوعی سنت­گرایی اورتدکسی در دین اسلام است. نام خالدی از بنیانگذار قرن پانزده این شاخه، خالدی بغدادی گرفته شده است که بر روی بازگشت به اصول اسلام سنتی مانند سنت و شریعت تاکید بسیار دارد. در حقیقت طبیعت اورتدکسی طریقت نقش­بندیه بهترین نمایش خود را در قرن نوزده و با مقاومت شدید در برابراصلاحات غربی امپراتوری عثمانی بروز داد. طریقت نقش­بندیه نیز مانند سایر طریقت­ها با اعلام جمهوری ترکیه و لغو فعالیت­های دینی به یک حرکت زیر زمینی در دوره آتاتورک تبدیل شد. با مرگ آتاتورک این طریقت خود را به شکل فزاینده­ای در سیاست بازیافت تا از این طریق ارزش­های دینی را احیا کند. هنگامی که نقش­بندیه وارد عرصه سیاست می­شود به شدت تحت تاثیر رشد جنبش­های اسلام­گرا قرار می­گیرد. شخصیت­هایی نظیر سید­جمال­الدین­اسدآبادی، سید قطب و جنبش اخوان المسلمین مصر همگی از نظر روشنفکری اثرات شگرفی بر رشد جریان اسلام سیاسی در ترکیه داشتند. زمانی که نجم­الدین اربکان حزب «نظام ملی» را در سال 1969 تاسیس کرد در توصیه­ای به « زاهد کاتکو» رهبر معنوی جناح اسکندر پاشا عنوان کرد «جنبش اسلامی خاورمیانه نگاه­های خود را به سمت مرزهای ترکیه روانه کرده است»؛ نگاه­هایی که با نوشته­های اشرف ادیپ که زمانی را در مصر گذرانده بود و عمیقا تحت تاثیر جنبش اخوان در این کشور قرار داشت شکل گرفت. در حقیقت این ادیپ بود که با نام حزب اربکان به عرصه آمد و برنامه سیاسی این حزب را نوشت. از این رو اسلام سیاسی عمیقا در حرکت «ملی گوروش» ریشه دوانده و اعضای آن بیشتر از آن که متوجه گرایش­های قومی ترک­گرایانه باشند بیشتر به دنبال هویت مشترک اسلامی بوده­اند.

از سوی دیگر گروه فتح الله گولن که با نام «جماعت» شناخته می­شود ریشه خود را در جنبش نورجی­ها می­بیند. این جنبش دخالت مستقیم در سیاست را برای اعضای خود رد می­کند و اعتقاد دارد دخالت مستقیم در سیاست «نزاع منافع» ایجاد می­کند و هدف اصلی که همانا خدمت در راه ایمان و اعتقاد است، در بین اعضا کم رنگ می­شود. بدیع الزمان، جانشین موسس این جنبش می­گوید «نورجی بر این اعتقاد خود پایبند است تا وفاداری به سنت­ها را حفظ کند». از این رو نورجی­ها و شاخه آن یعنی جماعت فتح­الله­گولن به شکلی سنتی خود را در برابر حمایت از اسلام سیاسی پالایش کرده­اند. آنها تنها ترجیح می­دهند از احزاب دست راستی ترکیه ( دموکرات، عدالت، مام میهن و احزاب راه راست) حمایتی غیر فعال داشته باشند، چرا که این احزاب از آزادی مذهبی حمایت کرده و ملجایی برای مسلمانان به حساب می­آیند. در دوره نجم­الدین­اربکان آنها هرگز حمایت خود را متوجه وی نکردند و حتی آشکارا مخالفت خود را با استقرار حزب دموکراتیک اسلامی به رهبری دوست اربکان، اشرف ادیپ در سال 1951 بیان کردند. با این که گولن از سنت نورجی­ها برای عدم تاسیس حزب سیاسی پیروی کرده است اما وی نگاه نوینی در ترکیه بنیان نهاده است. در حالی که جنبش نورجی­ها به نوسازی ترکیه با دیده تردید می­نگرد جنبش گولن به دنبال این است تا به سنتزی از تجدد و اسلام سنتی در ترکیه دست یابد. گولن در منطقه ازمیر و در سواحل دریای اژه که شاید مدرن­ترین و لیبرال­ترین منطقه ترکیه باشد فعالیت کرده است. جنبش گولن نیز مانند اقلیم دریای اژه به عنوان یک کل عمیقا تحت تاثیر افراد با ریشه­های بالکانی بوده که به طور گسترده در منطقه حضور دارند. از سوی دیگر بسیاری از کسانی که در سازمان­های ناسیونالیستی ترک فعال بوده و ترک بودن را یک آرمان دانسته و از پیشگامان کودتای نظامی 1980 بودند، در دهه 80 به سازمان گولن پیوستند. در حقیقت بسیاری از ناسیونالیست­های ترک تحت تاثیر رشد بین­المللی مدارس گولن که زبان ترکی در آنها نقش برجسته­ای ایفا می­کرد، قرار گرفتند. این عنصر ملی­گرایی گولن بسیار دارای اهمیت است چرا که بدین وسیله بسیاری از اعضای جنبش در دهه گذشته وارد ساختارهای پلیس و دستگاه قضایی ترکیه شدند و این نگاه رادیکال را که تحت تاثیر سازمان گولن بود حفظ کردند. موضوع رویکردهای ناسیونالیست ترکی در میان پیروان گولن به ویژه در مناطق شرق و جنوب شرق ترکیه که با مساله کردها درگیرند به شدت خود را نمایان ساخته است.

این اختلافات میان این دو طیف خود را در مسایل مختلف داخلی و خارجی نمایان کرده است که بدون شک مساله کردها مهم­ترین موضوع این اختلافات بوده است. رویکرد مثبت آک پارتی در خصوص مساله کردها که سعی داشت رویکردهای ترک گرایانه را کاهش دهد مورد حمایت احزاب اسلامی و لیبرال قرار گرفت در حالی که گولنیست­ها مخالف اتخاذ چنین رویکردی از جانب آک پارتی بودند. در واقع با وجودی که نهادهای دولتی از عناصر سکولار و نظامی خالی شده است ولی گولنیست­هایی که میراث دار پیشینیان خود بودند بسیاری از این نهادها را اشغال کردند و مخالفت با مساله اکراد از همین ناحیه رقم خورد.

در سیاست خارجی نیز اختلافات تا حدی نمایان شده است. از آنجا که گولن افق­های حرکت خود را به بیرون از مرزهای ترکیه گسترش داده است، او و پیروانش تا حد بسیار زیادی بر روی یک توازن گسترده­تر و کلان­تر درسیاست جهانی متمرکز شده­اند. به عبارت دیگر شبکه جهانی او متشکل از معلمین و بازرگانان جنبش را به سمت یک حرکت جهانی هدایت کرده­اند که نتیجه این رویکرد خارج شدن جنبش از گفتمان غالب گروه­های اسلامی در سطح جهان و از جمله «ملی گوروش» و آک پارتی یعنی نفی صهیونیسم و سامی­گری است. این موضع در مساله کشتی کمک رسانی به غزه در سال 2010 به خوبی آشکار شد، جایی که با واکنش تند رهبران آک پارتی بر ضد اسراییل مواجه شد و این جنگ لفظی تا آستانه قطع روابط طرفین پیش­رفت. در این میان گولن در مصاحبه­ای با نشریه وال استریت ژورنال در اظهاراتی که در ابتدا هواداران او را نیز دچارحیرت کرد مخالفت خود را با اقدام دولت ترکیه ابراز داشت و آن را به دلیل مخالفت اسراییل با تحویل این کمک­ها نقض حاکمیت این کشور عنوان کرد.

از سوی دیگر رسانه­های حامی فتح الله گولن مدت­ها در نوشته­ها و برنامه­های خود بر ضد ایران و سوریه اعلام موضع داشتند ولی این مساله با عدم پذیرش اسلام­گرایان آک پارتی مواجه بود. در حقیقت گولنیست­ها تلاش زیادی کردند تا وزیر خارجه وابسته به حزب آک پارتی احمد داود اغلو را به دلیل تلاش­هایش جهت بهبود روابط با تهران تخریب کنند و در میان نیروهای اصلی این جنبش تلاش بیشتری صورت گرفت تا ترکیه برخورد سخت­تری با بشار اسد داشته باشد.

در سپتامبر 2012 اصلاح قانون اساسی این امکان را برای گولنیست ها فراهم کرد تا بتوانند نهادهای دستگاه قضایی ترکیه را از آن خود کنند. آن هم به یک دلیل ساده؛ جنبش «ملی گوروش»، سکولارهای آموزش دیده مورد نیاز سمت­های عالی در دستگاه قضایی ترکیه را در اختیار نداشت چرا که عمده افراد این جنبش در مدارس اسلامی امام خطیب تحصیل کرده بودند و این در حالی است که آموزش همیشه برگ برنده گولنیست­ها بوده است. شاید در نتیجه همین قدرت روبه رشد این جنبش بوده است که سر ­و ­صدای اردوغان را که هماره به دنبال این بوده است تا مراکز قدرت رقیب را از میان بردارد در آورده است. در همین راستا زمانی­که اردوغان آماده می­شد تا لیست انتخاباتی خود را در ژوئن 2011 اعلام کند تعداد کمی از هواداران جنبش گولن، حدود 60 تا 70 نفر، در لیست وی باقی مانده بودند. با این که این مساله در آن زمان به صورت گسترده مطرح نشد اما مخالفت­های جدی جنبش گولن را به دنبال داشت. از سوی دیگر عمده اصلاحات اداری که دولت حزب حاکم در ساختار بوروکراتیک ترکیه انجام می­دهد بهانه­ای است برای تصفیه یا دست­کم چرخش کادرهای جنبش گولن در ساختار بوروکراسی دولتی ترکیه به ویژه در وزارت آموزش که برای جنبش گولن از اهمیت بالایی برخوردار است.

مولفه دیگر اختلافات دو طیف اسلام گرا به حوزه مسایل اقتصادی مربوط است. فعالیت­های اقتصادی نزدیک به حزب عدالت و توسعه تا حد بسیار زیادی از تامین اجتماعی بهره مند شده و سطح فساد نیز در این بخش سرسام آور است. تصادفی نیست که ترکیه در این بخش مطابق با استاندارد های اتحادیه اروپا حرکت نکرده است. در چنین شرایطی است که گولن عمدتا از قرار دادهای تجاری شرکت­های وابسته به دولت که تا حد زیادی به اردوغان وفادار می­باشند کنار گذاشته است.

دورنمای رخداد

در مجموع باید گفت عناصر ایدئولوژیکی مولفه­های مهمی در شکاف دو گروه بوده است. نگاه­های دو گروه به مسایل کلیدی مانند اکراد، ایران و اسراییل کاملا متفاوت است. در پایان می­توان گفت جنگ قدرت برای به دست گرفتن زمام امور در ترکیه به خوبی قابل مشاهده است. در واقع جنبش گولن احساس می­کند آنگونه که شایسته آن بوده پاداش حمایتش از حزب آک پارتی را دریافت نکرده است؛ حمایت­هایی که به زعم آنها اگر نبود امروز اردوغان و حزبش در راس قدرت قرار نداشتند. در مقابل اردوغان به دنبال این است تا نفوذ اعضای جنبش گولن را در ساختار دولتی محدود کند چرا که آن را تهدیدی نسبی برای حاکمیت آک پارتی می­داند و آن را «دولت در سایه» بر می­شمارد.

در حال حاضر دو طرف سعی می­کنند تا پس از کشمکش بر سر سرویس اطلاعاتی تا حدودی از آتش اختلافات بکاهند و به شکلی ظاهری با یکدیگر مصالحه کنند. اما این نقابی است که نمی­تواند شکاف­های عمیق دو طرف را پوشش دهد. شاید آتش بسی موقت از شدت حملات کم کند اما این اختلاف خط گسلی است که سال های آینده سیاست ترکیه را در عرصه داخلی و خارجی رقم خواهد زد. فاصله­های زیاد دو گروه، پل زدن میان آن­ها را سخت کرده است.

 

مطالب مرتبط