مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اذعان رسمی سعودی ها به شکست دیپلماتیک در قبال عراق

اشتراک

اردشیر پشنگ

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

با ارسال درخواست رسمی مقامات سعودی برای وزرات خارجه جمهوری فدرال عراق مبنی بر تمایل جهت گشایش سفارت دائمی خود در بغداد می توان گفت عربستان سعودی پس از 9 سال از تغییر نظام سیاسی در عراق سرانجام پذیرفت واقعیات عراق جدید را قبول کرده و دست کم از نظر دیپلماتیک رویه خود در قبال این کشور همسایه را تغییر دهد. در همین زمینه «لبید عباوی» معاون هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق نیز در این رابطه ضمن استقبال از تمایل سعودی ها اعلام کرده است ما اینک منتظر انتقال سفیر عربستان سعودی به بغداد هستیم. معاون وزیر خارجه عراق همچنین افزوده است که وزارت خارجه عراق تسهیلات ویژه ای را برای کشورهایی که در این دور زمانی بدنبال گشایش سفارت در مرکز این کشور و نیز کنسولگری در شهرهای مهم دیگر عراق هستند، در نظر گرفته است و عربستان سعودی نیز شامل این تسهیلات می شود. نوشتار پیش رو به دنبال بررسی سیر تاریخی روابط دیپلماتیک این دو کشور مهم حوزه خلیج فارس و خاورمیانه می پردازد و در خلال آن سعی در پاسخگویی به این سئوال را خواهد داشت که آیا ابراز تمایل عربستان سعودی برای گشایش سفارت دائمی در عراق یک شکست دیپلماتیک برای طراحان سیاست خارجی سعودی است یا خیر؟

 

واژگان کلیدی: خاورمیانه، عراق، عربستان سعودی، روابط عراق و عربستان.

 

تحلیل رخداد

 

پیشینه روابط دیپلماتیک عراق و عربستان

دو کشور همسایه عراق و عربستان سعودی در طول یک قرن اخیر که از حیات سیاسی شان می گذرد روابط بسیار پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته اند. هر دو کشور تاسیس شان محصول کشمکش های قدرت های بزرگ در پایان جنگ جهانی اول است که طی آن دو دولت پیروز جنگ یعنی بریتانیا و فرانسه اقدام به تجزیه امپراتوری شکست خورده عثمانی کردند. عراق و عربستان به همراه کشورهایی همچون سوریه، ترکیه، اردن، لبنان و … در این برهه بر اساس نظر و منافع و توافقات دو قدرت مذکور ایجاد شدند. از آن زمان تا کنون می توان روابط دیپلماتیک و سیاسی عراق و عربستان را به دوره های زیر تقسیم بندی کرد:

1)   دوره سلطنت خاندان هاشمی در دو کشور:

در این دوره بریتانیایی ها سعی کردند در سه کشور تازه تاسیس و همسایه عربستان سعودی، اردن هاشمی و پادشاهی عراق تنها خاندان هاشمی مقیم در منطقه حجاز را بر مسند قدرت قرار داده و در حقیقت روابط خود را با این خاندان عرب تنظیم کنند. لذا روابط سه کشور تازه تاسیس مذکور از منظر نمادین حتی فراتر از روابطی دیپلماتیک و در حد خویشاوندی بود اما این روابط با سقوط خاندان هاشمی در عربستان بسیار زود به پایان رسید.

2)   دوره سلطنت سعودی ها تا 1958:

در این دوره دو دولت سعودی و پادشاهی عراق هرچند به دلیل جنگ قدرت میان هاشمی ها و سعودی ها در عربستان تا حدودی روابطشان سرد بود اما به دلیل اینکه هر دو همپیمان بریتانیا محسوب می شدند و هر دو نیز دو نظام سیاسی شبیه به یکدیگر داشتند دارای روابط همچنان گرمی بودند.

3)   دوره روی کار آمدن گروههای چپ در عراق (1958- 1968):

با کودتای ژنرال عبدالکریم قاسم علیه نظام سلطنتی عراق، این کشور وارد دوره جدیدی شد. نظام پادشاهی فروپاشید و یک جمهوری با گرایش های چپ و سوسیالیستی تحت امر نظامیان عراقی تشکیل شد. از این دوره عراق و عربستان دچار تنش های ایدئولوژیک و همچنین دیپلماتیک شدند. عراق به جبهه تغییر طلبان جهان عرب از جمله مصر و سوریه پیوست و عربستان همچنان پرچمدار محافظه کاری در منطقه بود. تنش های دو کشور بر سر مسائل مرزی در این دوره کم کم اوج گرفت.

4)   دوره روی کار آمدن بعثی ها (1968 1980):

در سال 1968 با کودتای حزب بعث به رهبری ژنرال حسن البکر، عراق به شدت و سرعت بیشتری به سوی بلوک شرق و دوستی با اتحاد جماهیر شوروی حرکت کرد همین امر باعث دوری و تنش بیشتر با متحدین منطقه ای آمریکا از جمله ایران و عربستان سعودی شد. در این دوره تنش مرزی میان عراق و عربستان حتی به چند درگیری محدود مرزی نیز انجامید. منحنی تنش و سردی روابط میان دو طرف در این دوره به شدت سیر صعودی به خود پیدا کرد.

5)   دوره جنگ ایران و عراق تا سال 1990:

وقوع انقلاب اسلامی در ایران و داعیه صدور انقلاب اسلامی به کشورهای اسلامی منطقه تاثیر قابل توجهی بر روابط سرد میان عربستان و عراق نهاد؛ به نحوی که بروز جنگ میان ایران و عراق در سپتامبر 1980 در فاصله کوتاهی عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در کنار عراق قرار گرفتند و این کشور را با حمایت های قابل توجه مالی، سیاسی و لجستیک بهره مند ساختند. این وضعیت تا دو سال بعد از پایان جنگ ایران و عراق یعنی به مدت 10 سال ادامه پیدا کرد.

6)   دوره پس از اشغال کویت تا سال 2003:

دهه 1980 را می بایست بهار روابط میان عراق و عربستان سعودی قلمداد کرد.و قوع انقلاب اسلامی و خطر تاثبر پذیری جوامع دو کشور از امواج و پیام های انقلاب، باعث همکاری و روابط نزدیک و گسترده دو کشور در حد دو متحد شد. اما جاه طلبی ها و ماجراجویی های منطقه ای صدام حسین که در جنگ با ایران با شکست مواجه شده بود، این بار متوجه همسایه کوچک جنوب شرقی اش یعنی کویت شد. در کمتر از 24 ساعت ارتش عراق توانست کویت را تصرف و آن را استان نوزدهم عراق اعلام کند. این اقدام صدام حسین به مثابه یک زنگ خطر جدی برای تمامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بخصوص عربستان سعودی بود. در فاصله کوتاهی ارتش عراق از مرزهای جنوبی اش وارد خاک عربستان سعودی شد. اما این حمله همزمان با تشکیل یک ائتلاف بین المللی با شرکت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود. نیروهای ائتلاف در ظرف کمتر از چهار روز کویت را از عراق باز پس گرفتند. همکاری گسترده عربستان سعودی با نیروهای ائتلاف و در اختیار قرار دادن آسمان و سرزمین خود برای انجام عملیات علیه ارتش عراق باعث تشدید وخامت در روابط دو کشور شد. این وضعیت تا هنگام حمله آمریکا به عراق ادامه پیدا کرد. سعودی ها در این دوره تلاش بسیاری کردند تا غرب و بویژه آمریکا را ترغیب به انجام حمله به عراق و سرنگون کردن صدام حسین کنند این امر در کتاب خاطرات جورج بوش نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

7)   دوره پس از بعث (2003 تا 2012):

اما به رغم اینکه سعودی ها تلاش وافری برای ترغیب غربی ها برای حمله به عراق و از میان برداشتن دشمنشان صدام حسین کردند پس از انجام این مهم، شاهد آن بودند که عراق جدید نیز حاوی مشکلات و مسائل جدید و ناخوشایند برای سعودی ها است. حمله آمریکا و متحدین اش به عراق باعث شد تا از یکسو نظام بعثی که عمدتاً مورد حمایت اعراب سنی بود سقوط کند و از سوی دیگر باعث قدرت گیری اعراب شیعی و کُردها در این کشور شد. امری که هرچند باعث از بین رفتن یکی از دشمنان سعودی ها شد اما باعث ایجاد مشکلات جدید دیپلماتیک برای سعودی ها نیز بود.

 

نگرانی های سعودی ها از تحولات عراق جدید:

تحولات عراق برای سعودی ها دارای پیامدها و ابعاد مختلفی بود که به اختصار بدانها پرداخته می شود:

الف- افول اعراب سنی در عراق: در عرصه سیاست داخلی عراق آنها شاهد کنار زده شدن اقلیت عرب سنی از راس قدرت بودند. از نظر تاریخی و ایدئولوژیک سعودی ها همواره حامی این گروه در عراق بودند لذا این صورت بندی جدید قدرت در عراق بر خلاف منافع و مصالح تاریخی عربستان سعودی در این کشور قلمداد گردید.

ب- تاثیر پذیری شیعیان عربستانی از تحولات عراق: قدرت گیری شیعیان در عراق و مجاورت آنها مرزهای خود و تاثیر پذیری گروههای داخلی عربستان از تحولات عراق دومین دغدغه مهم سعودی ها بود. چرا که سعودی ها طی سالیان اخیر و بخصوص پس از بهار عربی (بیداری اسلامی) شاهد افزایش اجتماعات اعتراض آمیز شیعیان خود بوده اند. لذا هر گونه تقویت شیعیسم در منطقه را باعث تاثیر پذیری شیعیان عربستانی از آن می دانند. در نتیجه این وضعیت جدید، عراق هم برای سعودی ها یک تهدید جدی محسوب می شد و البته همچنان خواهد شد.

ج- برقراری نظام دموکراتیک: ایجاد یک نظام دموکراتیک و دارای وجهه مثبت بین المللی و مردمی در کنار مرزهای عربستان که خود دارای یک نظام بسته و سنتی سیاسی با پایین ترین مشارکت سیاسی مردم و نخبگان در آن است یک تهدید جدی دیگر عراق جدید برای عربستان محسوب می شد. چرا که سعودی ها بیم از آن داشته و دارند که موفقیت های حکومت مورد حمایت مردم در عراق باعث الگو پذیری مردم سعودی (چه سنی و چه شیعه و چه مرد و چه زن) در این کشور شود.

د- قدرت گیری منطقه ای ایران: اما مساله بغرنج دیگر برای عربستان بهم خوردن موازنه قوا در سطح خلیج فارس و حتی خاورمیانه به نفع ایران و به ضرر خود بود. تحولات 2001 افغانستان و 2003 عراق باعث شد تا ایران از شر دو دشمن تاریخی و ایدئولوژیک خود یعنی طالبان (که روابط حسنه ای با عربستان داشت) و نظام بعثی تحت رهبری صدام حسین (که هشت سال علیه ایران جنگید) خلاص گردد این امر با توجه به تحولات جنوب لبنان و نیز همراهی سوریه با ایران باعث گردید تا سعودی ها تمام تلاش خود را جهت تضعیف متحدین ایران در عراق انجام دهند. عدم شناسایی دیپلماتیک عراق، ایجاد ائتلاف منطقه ای جهت حمایت از ائتلاف العراقیه در انتخابات پارلمانی عراق و دعوت از گروههای سیاسی عراق برای آمدن به مکه جهت حل و فصل اختلافات از جمله تلاشهای آشکار دیپلماتیک عربستان سعودی جهت تغییر روند سیاسی عراق به نفع خود بود که البته در هیچیک از آنها نتوانست به اهداف مورد نظرش دست پیدا کند.

 

چشم انداز پیش رو

همانطور که اشاره شد تمامی تلاشهای عربستان سعودی چه تلاشهای آشکار دیپلماتیک آن (سیاست های اعلامی) و چه تاکتیک ها و استراتژی های پنهان آن (سیاست های اعمالی) در قبال عراق با هدف تغییر وضعیت سیاسی عراق به نفع خود با موفقیت شایانی مواجه نگردید. لذا از سال 2003 بدین سو، شاهد آن هستیم که با مرور زمان یک رابطه معکوس میان تثبیت جایگاه دولت عراق با میزان دیپلماسی انکار و خصومت ورزی عملی سعودی ها در عراق ایجاد شده است. این امر بدین معنی است که سعودی ها ابتدا سعی در انکار وضعیت جدید عراق و عدم شناسایی آن گرفتند و در پاره ای از موارد نیز متهم به حمایت از اخلالگران امنیتی عراق می شدند که اوج آن در خلال سال های 2006 تا 2008 بود. اما ادامه روند تثبیت نظام جدید و دولت عراق باعث شد آنها نهایتاً در سال 2009 نخستین نشانه های عقب نشینی دیپلماتیک خود از مواضعشان در قبال عراق را نشان دهند. در سال 2010 رسماً پذیرفتند تا بخشی از انرژی خود را مصروف رقابتهای انتخاباتی عراق و پذیرش قاعده بازی قانونی در این کشور کنند و اینک در سال 2012 که وضعیت امنیتی و سیاسی عراق در داخل کشور و همچنین پرستیژ و جایگاه منطقه ای و بین المللی آن در خارج از مرزهایش بیش از پیش تقویت شده است، سعودی ها پذیرفته اند تا روابط دیپلماتیک خود با این کشور را به عالی ترین سطح خود رسانده و یکبار دیگر بعد از 22 سال سفارت دائمی خود در این کشور را بازگشایی کنند. لذا می توان گفت روند موجود در روابط میان این دو کشور همسایه حاکی از شکست گام به گام دیپلماتیک عربستان در این خصوص بوده است.

 

 

 

مطالب مرتبط