مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ائتلاف نظامی هرمز در خلیج فارس، از تجاری‌سازی امنیت تا بازي تسليحاتي

اشتراک

فاطمه خادم شیرازی

پژوهشگر و مدرس دانشگاه علمی کاربردی

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

سناریوی جدید  عملیات جنگی بین المللی تحت عنوان «عملیات دیده بان» در منطقه خلیج فارس با پوشش تقویت نظارت ، امنیت ، تامین آزادی کشتیرانی و کاهش تنش در سراسر خلیج فارس، از طرف آمریکا با بهانه ی حمله به سه فروند کشتی نفتکش و یک فروند کشتی تجاری دیگر در ساحل «فجیره» امارات و توقیف نفت کش بریتانیایی «استنا ایمپرو» سبب شده ، دولت آمریکا بدون ارائه هیچ مدرکی ایران را به دست داشتن در آن حملات متهم کند تا کشور‌های دیگر مجاب به تشکیل یک ائتلاف دریایی در خلیج فارس شوند.

این طرح در واقع برداشتی ازطرح ایجاد یک سیستم” امنیت جمعی در خلیج فارس”، در اوایل دهه ۲۰۰۰ از سوی روسیه است. هدف بلندمدت طرح روسی، ایجاد یک «سازمان امنیتی» با مشارکت و همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. در این سازمان علاوه بر حضور تمام کشورهای منطقه ، کشورهای دیگر از جمله روسیه، چین، هند، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سایر طرف‌های ذینفع می توانستند به عنوان اعضای ناظر عمل کنند.

تفاوت طرح «عملیات دیده بان» با” امنیت جمعی در خلیج فارس” این است که آمریکا حضور نیروهای فرامنطقه ای را تقویت و روسیه اعتقاد به کاهش وابستگی نیروهای فرامنطقه ای دارد. اکثر کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس که از لحاظ امنیتی و نظامی وابسته به آمریکا هستند، از این طرح استقبال نکردند. اما این طرح با استقبال ایران و چین مواجه شد.

زیرا طرح روس ها به دلیل امنیت درون​زا در منطقه با منافع ملی و راهبردهای ایران در خلیج فارس همخوانی بیشتری دارد. در همین راستا آمریکا تلاش می کند حضور نظامی خود را در پی تشکیل یک ائتلاف برای برقراری امنیت در منطقه افزایش دهد روسیه نیزدر صددجلوگیری از افزایش نظامی​گری آمریکا و ایجاد ائتلاف های نظامی جدید و تقویت نفوذ در خلیج فارس و تنگه هرمز است.

طرح ائتلاف نظامی هرمزسه هدف اصلی را دنبال می کند:هدف نخست، ایران هراسی در میان کشورهای عربی  با ایجادچالش جدی با همسایگان ،انزوا و حذف ایران از معادلات منطقه هدف دوم افزایش حضور نظامی در منطقه با دخیل کردن ظرفیت سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی دیگر کشورهای جهان هدف سوم فروش سلاح به کشورهای عربی منطقه است .

آمریکا سعی دارد با شعار “ایران هراسی” به دو سناریوی «تجاری‌سازی امنیت» و “بازي تسليحاتي” جامه ی تحقق بپوشاند، تاهم از سرمایه های کشورهای عربی خلیج فارس  تحت عنوان «دیده بان»  امنیت بهره ببرد و هم از آن سو کشورهای دیگر را سپر دفاعی خود در این منطقه کند. همچنین درنظر دارد از این ائتلاف بخشی از توان امنیتی خود رابه نزدیکی مرزهای چین، که مهم ترین تهدید اقتصادی و حتی نظامی برای آمریکا محسوب می شود، هدایت کند، آمریکا پیش بینی کرده بود که ۴۰ کشور در ائتلاف دریایی حضور خواهند یافت. علی‌رغم تبلیغات گسترده آمریکا برای جلب حمایت کشورها جهت حضور در این ائتلاف تاکنون شمار کمی به آن پیوسته‌اند.

انگلستان برای احیای خلاء قدرت در منطقه خاورمیانه وخارج شدن ازاتحادیه اروپا و برای جلوگیری از تبعات اقتصادی آن در آینده نیاز به حمایت آمریکا دارد. لذا حضور انگلیس بیشتر جنبه سیاسی دارد.انگلیس در صورت حل مشکلات و چالش های ناشی از برگزیت شاید با قرار گرفتن در کنار آمریکا در منطقه خاورمیانه، به خصوص تنگه هرمز و خلیج فارس ، و پذیرش این واقعیت که بدون در نظر گرفتن قدرت و جایگاه ایران در منطقه نمی تواند کاری از پیش ببرد به شرایط قبل از جنگ جهانی دوم بازگردد.

اما هم پیمانان اروپایی آمریکا از ترس آن که این ائتلاف به تقابل نظامی با ایران کشیده شود، تمایل چندانی برای پیوستن به این ائتلاف ندارند. کشورهای اروپایی نیزدرصدد تاسیس ائتلاف اروپایی در خلیج فارس می باشند به نظر می رسد تشکیل این ائتلاف  ناشی از چراغ سبزهایی است که بیشتر از طرف امارات به اروپا است میزبانی امارات از ائتلاف اروپایی و نیز عضویت همزمان آن در دو ائتلاف دریایی که هدف اعلام شده آن‌ها مقابله با تهدیدات ادعایی ایران است، نشان گرتردید امارات  نسبت به جدیت آمریکا در تامین امنیت کشورشان هستند. و همچنین نزدیکی امارات به ایران هم ناشی از طرح ایران هراسی آمریکا است. سعودی‌ها به حمایت آمریکا از خودشان اطمینان دارند و لزومی برای تنش‌زدایی با ایران نمی‌بینند.
 ایران  هم در واکنش به تشکیل ائتلاف اروپایی آن را  به معنای تغییر سیاست اروپا در برابر ایران می داند، اما تصور می‌شد که اروپایی‌ها فعلا ایده تاسیس ائتلاف دریایی را به تعویق انداخته‌اند. اما زمینه‌سازی برای این ائتلاف انجام شده است.

مشارکت دادن رژیم صهیونیستی در این ائتلاف، برای برانگیختن ایران به انجام دادن اقدامی است که حضور نظامی کشورهای دیگر از جمله آمریکا را در منطقه منطقی جلوه دهد. حضور رژیم صهیونیستی قطعا موجب تحریک ایران می‌شود. آمریکا سعی دارد با ایجاد جنگ روانی ؛ از اسرائیلی‌ها در شناسایی و ضدشناسایی و در کارهای ریز و نرم حرفه‌ای استفاده نماید، چون این رژیم ظرفیت نظامی کافی برای کنشگری اثرگذار در خلیج فارس را ندارد و پشتیبانی اسرائیل از طرح آمریکا، صرفا یک پشتیبانی رسانه ای و سیاسی است.گفته می‌شود در چارچوب این طرح، آمریکا نقش فرماندهی، کنترل و نظارت بر فعالیت های نیروهای ائتلاف را برعهده خواهد داشت و کشورهای متحد در ائتلاف نیز کار گشت‌زنی دریایی در کنار کشتی‌های فرماندهی آمریکا و اسکورت کشتی‌های تجاری را انجام خواهند داد.

گرچه در مقطعی در دهه ۸۰ م  آمریکا و انگلیس تلاش کردند برای حفاظت از کشتی‌های کشورهای عربی منطقه این کشتی ها با پرچم آنها از آبراه ها ی خلیج فارس عبور کنند، ولی این تجربه با موفقیت همراه نبود و با شکست همراه شد . مواضع ایران در رابطه با ائتلاف نظامی هرمز این است که ضلع شمالی خلیج فارس متعلق به ایران است و کشتی ها باید از سواحل کشور ما عبور کنند. همچنین سواحل جنوبی متعلق به عمان است و فقط این دو کشور حق دخل و تصرف در این منطقه را دارند.چنان‌چه قادر به صدور نفت نباشیم، تنگه هرمز جایی که یک پنجم نفت جهان از آن می‌گذرد را خواهیم بست. 

  • چشم انداز ائتلاف نظامی هرمز

بازیگران در ائتلاف  نظامی هرمز با پیش فرض اسکورت کشتی های تجاری و نفتکش ها در خلیج فارس وارد صحنه شده اند. اگر درگیری با ایران روی دهد این کشورها از ائتلاف خارج خواهند شد. زیرا بسیاری از کشورهای اروپایی وابستگی ناچیزی به نفت خلیج فارس دارند، بناچار برای حضور فعال در ائتلاف مذکور متحمل هزینه‌ها و چالش‌های  زیادی خواهند شد .گرچه ائتلاف نظامی نمی تواند کارکرد درگیری با ایران را داشته باشد. اما می تواند در کوتاه مدت محدودیت‌هایی را شکل دهد. حضور پر تعداد کشتی‌های نظامی در ترافیک کنونی خلیج فارس، احتمال وقوع جنگ به دلیل خطای محاسباتی نیروها را افزایش می‌دهد  واحتمال درگیری نظامی محدود  که منجر به یک جنگ فراگیرشود، بسیار است. در اين بين اگر آمریکا  با حضور میدانی قادر به تعامل با هر گونه درگیری محدود و گسترده نباشد،هم پیمانان منطقه را از دست خواهد داد. زیرا وقوع جنگ ضمن آسیب‌های جدی اقتصادی، امنیتی و تأسیساتی، درآمدهای ناشی از صادرات نفت کشورهای منطقه را ، برای مدت زمان نامعلومی به مخاطره خواهد انداخت.

از طرفی هزینه های  تأمین نیروی نظامی، کشتی‌های گشت‌زنی، کنترل و اسکورت شناورها و افزایش ده برابری هزینه بیمه کشتی‌ها و نفتکش‌های عبوری از خلیج فارس به دلیل  استفاده از گارد مسلح بر روی شناورها در کنار  تعهد ناپذیری شرکت‌های بیمه‌ای در قبال آسیب‌های ناشی از زور و جنگ، حضور کشورها در این ائتلاف را فاقد صرفه اقتصادی و متضمن هزینه‌های سنگین و غیر قابل پیش‌بینی خواهد کرد.اعراب منطقه  هم به دلیل مشکلاتی در سازوکارهای نظامی و نیروی انسانی اندک قدرت تقابل مستقیم با ایران را ندارند و در نتیجه، باید هزینه مالی آن را تامین کنند.گرچه امارات متحده عربي و عربستان با احداث خط لوله زميني سعی کردند در صورت مسدود شدن تنگه هرمز، آن را دور بزند. اما این راه حل ها موقتي است و نمي تواند در طولاني مدت جوابگو باشد. شاید مسدود کردن تنگه هرمز و توقف صادرات نفت و گاز خلیج فارس بزرگ ترین تهدید علیه منافع آمریکا باشد که از طریق آن  اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار دهد و هزینه رویارویی نظامی را بالا ببرد. اما برای جلوگیری از هر تنشی بایستی امنیت خلیج‌فارس و تنگه‌هرمز مانند گذشته توسط خود کشورهای منطقه تأمین شود.

واژگان کلیدی: ائتلاف نظامی، هرمز ، خلیج فارس، تجاری‌سازی امنیت ، بازي تسليحاتي،

فاطمه خادم شیرازی

 

مطالب مرتبط