دکتر ابراهیم طاهری
استاد دانشگاه و کارشناس مسائل منطقه
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
امارات و منطقه خلیج فارس
کشور امارات با قرار گیری در زیر سیستم خلیج فارس در تلاش است تا به عنوان یک کنشگر نوظهور به ایفای نقش در کنار ایران و عربستان بپردازد. این کشور با قرار گیری در کنار عربستان سعودی نقش مهمی را در سیستم دو قطبی منطقه خلیج فارس به رهبری ایران و عربستان سعودی ایفا می کند. می توان گفت آینده نقش آفرینی این کشور در محیط منطقه ای و بین المللی به عوامل مختلفی بستگی دارد که در ادامه در قالب دو بخش هم جایگاه این کشور در قیاس با سه قدرت بزرگ منطقه خاورمیانه سنجیده می شود و هم با رویکرد آینده پژوهی سناریوهای محتمل در ارتباط با وضعیت کلی جایگاه آینده این کشور در منطقه خاورمیانه مورد پیش بینی قرار می گیرد.
بخش اول: بررسی جایگاه امارات متحده عربی به عنوان یک قدرت منطقه ای در مقایسه با ایران، ترکیه و عربستان سعودی
کشورها بر اساس برخورداری از ظرفیت های سه گانه ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچری خویش می توانند در سیکل قدرت در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای مشارکت کرده و یکی از نقش های چندگانه قدرت منطقه ای، بین المللی و جهانی را ایفا کنند. در این راستا می توان واحدهای نظام بین الملل را بر اساس سطح و میزان قدرت به ریز قدرت ها، قدرت های منطقه ای، قدرت های بزرگ و هژمون ها تقسیم بندی کرد.دامنه نفوذ قدرت های منطقه ای در سطح منطقه ای است که آنها در آن حضور دارند، دامنه و نفوذ قدرت های بزرگ در سطح یک قاره است و در نهایت اینکه دامنه نفوذ و تاثیرگذاری قدرت جهانی فراتر از یک قاره است که البته گاهی این قدرت همه سیستم بین الملل را به عنوان حوزه منافع حیاتی خویش تعریف می کند. البته در این بین کشورهایی هستند که به مقتضای شرایط داخلی و منطقه ای قادرند نقشی فراتر از یک ریز قدرت را بازی کنند. برای مثال می توانند نقش یک کنشگر منطقه ای را بازی کنند به گونه ای که در چهارچوب بازی اتحاد و ائتلاف دیگر قدرت ها قرار گیرند و از این طریق به ایفای نقش بپردازند. این واحدها اگرچه قادر به ایفای نقش هستند اما در منزلت قدرت منطقه ای قرار نمی گیرند. در حالی که برخی کشورها در سطح منطقه ای قابلیت تبدیل شدن به یک هژمون منطقه ای را دارند برخی دیگر از کشورها در سطح ریز قدرت باقی خواهند ماند و فراتر رفتن این سطح از قدرت به دیگر سطوح قدرت برای آنها ممکن نیست. در حال حاضر امارات یک کنشگر منطقه ای است و ظرفیت این کشور برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای با موانع جدی ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچری روبرو است. به گونه ای که اگر با این مدل به کشورهای ایران، ترکیه و عربستان سعودی به مسئله نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که سه کشور از نظر ژئوکالچری دارای ظرفیت های تمدنی هستند که با استفاده از آنها در تلاش هستند نفوذ منطقه ای خویش را گسترش دهند. برای مثال جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ظرفیت های تمدن ایرانی-اسلامی قادر است از وضعیت موجود خاورمیانه و حتی آسیای مرکزی به نفع خویش استفاده کند. در ارتباط با ترکیه ظرفیت های گذشته تمدنی این کشور به ویژه با محوریت امپراطوری عثمانی با ارائه الگوی اخوانی در منطقه خاورمیانه یک مزیت ژئوکالچری محسوب می شود؛ عربستان سعود نیز با استفاده از ظرفیت های تمدنی عربی-اسلامی ظرفیت های خاصی را برای خویش ایجاد کرده است. از منظر ژئوپلیتیک نیز سه کشور دارای مزیت های غیرقابل انکاری هستند؛ ترکیه با قرارگیری میان اروپا و خاورمیانه، قرارگیری کنار دریای سیاه و تسلط بر تنگه های بسفر و داردانل، ایران با قرار گیری میان دو منطقه آسیای مرکزی-قفقاز و خاورمیانه، کنترل تنگه راهبردی هرمز و عربستان سعودی با قراگیری میان دو سیستم خاورمیانه وشمال آفریقا و همچنین هم مرزی با دریای سرخ و خلیج فارس دارای مزیت های ژئوپلیتیک هستند. از منظر ژئواکونومیک سه کشور ایران( مقام دوم ذخایر نفت و گاز دنیا، عربستان سعودی مقام اول ذخایر نفتی جهان و در نهایت ترکیه با برخورداری از ظرفیت های آبی به ویژه دسترسی به سرچشمه رودخانه های دجله و فرات دارای ظرفیت های ویژه ای در حوزه ژئواکونومیک هستند به خصوص که هر سه کشور قصد دارنداز این کالاها به عنوان یک ابزار برای نفوذ و اثرگذاری در بازی های راهبردی استفاده کنند. علاوه بر این سه کشور دارای ظرفیت هایی داخلی همچون جمعیت و وسعت زیادنیز هستند.
با این استدلال هر سه کشور ظرفیت تبدیل شدن به یک هژمون منطقه ای را نیز دارند. اما در ارتباط با امارات متحده عربی وضعیت متفاوت است و این کشور صرفا دارای ظرفیت های ژئواکونومیک است. در بخش دوم به اختصار سناریوهای پیش روی امارات را مطرح می کنیم.
واژگان کلیدی: آینده پژوهی، امارات، بازیگر منطقه ای، خلیج فارس