مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آیا عراق سرنوشت سوریه را پیدا خواهد کرد؟

اشتراک

دکتر علی امیدی

 استاد روابط بین الملل دانشگاه اصفهان

مرکز بین الملی مطالعات صلح – IPSC

 

در صبح  10 ژوئن 2014، که جهان تازه از خواب برخاست این خبر تیتر رسانه ها بود: “داعش موصل را تصرف کرد”. بزودی نیروهای داعش استان های دیگر عراق مانند صلاح الدین، انبار، دیالی و بخش های دیگری از مناطق غرب ، شمال غربی و مرکز عراق را به اشغال خود درآوردند و موجودیت یک دولت خودخوانده به نام دولت اسلامی با مرکزیت موصل، ولی با ادعای گسترش آن در پهنه تاریخی خلافت عباسی در 900 سال پیش را اعلام کردند. برخی منابع نظامی مدعی هستند که داعش با حدود 800 نفر توانست بر موصل و تکریت چیره شود، در حالیکه یک لشکر مجهز عراق در موصل مستقر بودند که همگی پا بر فرار گذاشتند. هنوز چند روزی از این حادثه نگذشته بود که مسعود بارزانی، رهبر منطقه خود مختار کردستان عراق اعلام کرد که همه پرسی استقلال کردستان عراق را طی چند ماه آینده برگزار می کند. این در حالی بود که نیروهای پیشمرگ کردستان در بلبشوی امنیتی عراق، بخش های قابل توجهی از مناطق نفت خیز عراق را به تصرف خود درآوردند. از زمان استیلای داعش بر پهنه گسترده عراق، حدود یک ماه می گذرد و تلاش نیروهای عراقی جهت دفع تجاوزات داعش صرفاً در حد بازدارنذدگی بوده است.  در واقع دولت عراق نتوانست نیروهای متجاسر را سرکوب کند و بدین وسیله تمامیت ارضی خود را حفظ نماید. سوالی که ذهن ناظرات تحولات عراق را به خود مشغول کرده این است که آیا عراق نیز سرنوشت سوریه را پیدا خواهد کرد؟

فرضیه مکتوب حاضر این است که متاسفانه عراق نیز در صورت تداوم پارامترهای زیر سرنوشت سوریه را پیدا خواهد کرد و بحران عراق اگر بدتر نگردد به این زودی ها به سمت آرامش پیش نخواهد رفت. دلایل درستی این ادعا در پنج عامل زیر است:

1-    دلایل روانشناسی:  گروه داعش یک تشکل بی رحم و غیرانسانی است. این گروه با مخالفین خود به شدیدترین نحو ممکن برخورد می کند و کشتن انسان سهل ترین کار ممکن برای این گروه است. داعش با قتل عام مخالفین و اعدام دسته جمعی، ترس وحشتناکی در میان نیروهای عراقی و مردم این کشور ایجاد کرده است. نیروهای نظامی فرار را بر قرار ترجیح می دهند و مردم ساکن در مناطق اشغالی نیز تسلیم خواسته های داعش می شوند. به عبارت دیگر، این گروه به هیچ قاعده انسانی پایبند نیست و حکومت وحشت به راه انداخته است. از سوی دیگر، اعلان استقلال کردها از جهت روانی امکان یکپارچگی عراق را متزلزل کرده و عراق را در لبه پرتگاه تجزیه و فروپاشی قرار داده است. از سوی دیگر، نیروهای داعش اکثراً  افراد متعصب و جزمی هستند و حاضرند تا پای جان به حفظ فتوحات جنگی و ادامه نبرد مبادرت نمایند. آنها ترس از جان ندارند و عملیات انتحاری آرمان آنهاست. این امر اراده آنها را مصمم و اعتماد به نفس نیروهای عراقی را متزلزل کرده است.

 

2-دلایل جامعه شناختی: متصرفات گروه داعش در خلاء صورت نگرفته، بلکه در مناطقی انجام شده که مردم آن با داعش یا سمپاتی دارند و یا حداقل نسبت به دولت مرکزی وفاداری شدید ندارند. مناطق عرب سنی نشین عراق  تصور محرومیت در ساختار سیاسی عراق دارند و این امر مدام توسط رسانه ها و مقامات عربی و غربی نیز برساخته می شود. در حالیکه بدیهی ترین اصل دمکراسی، غلبه اکثریت با حفظ حقوق اقلیت است. این قاعده در عراق مخدوش شده و معلوم نیست که چه قاعده ای باید جایگزین آن گردد. از اینرو می بینیم که نیروهای گریز از مرکز این مناطق شدید بوده و دولت مرکزی هزینه سنگینی بابت آن پرداخت کرده است. خصوصاً اینکه اعراب سنی حدود یک قرن بر ساختار سیاسی عراق حاکم بودند و تحولات پس از 2003 به آنها حس محرومیت نسبی داده است. در دنیای سیاست بعضاً این برداشت ها است که بر واقعیات چیره می شود.

 

3- دلایل اقتصادی: همانگونه که چارلز تیلی در نظریه انقلاب گفت هر گروه مدعی قدرت برای بقا و پیروزی باید منابع مالی، رهبری قدرتمند و انسجام سازمانی داشته باشند. متاسفانه با تصرف شهرهای ثروتمندی چون موصل و تکریت، داعش تبدیل به ثروتمندترین گروه تروریستی در جهان شده است. همچنین این گروه به منابع عظیم آب و نفت عراق تسلط دارد و حتی می تواند از این جهت دولت مرکزی را در مضیقه قرار دهد.  دو رودخانه بزرگ عراق، یعنی دجله و فرات تقریبا تحت کنترل داعش است. در بازار سیاه بین المللی هم نفت ارزان مشتریان فراوانی دارد. مادامی که این گروه به این منابع دسترسی داشته باشد، شرایط بقای آن نیز ممکن پذیر خواهد بود. داعش همچنین از یک رهبر فرهمند(برای پیروانش) و نیروهای شدیداً وفادار تشکیل شده است.

4-دلایل ملی:  عراق از زمان تشکیل در سال 1932 تا کنون فرایند دولت-ملت سازی را نهادینه نکرده است و همیشه در بحران این فرایند بوده است. از اینرو شاهد بحران های سیاسی عظیمی در این کشور از ابتدای موجودیت تا کنون هستیم. اقوام عراقی بر خلاف ایرانی احساس هویت واحد ندارند و قساوت های رژیم بعثی بر این چندگانگی هویتی دامن زده است. فروپاشی رژیم صدام و اشغال عراق توسط نیروهای آمریکا در واقع به معنای زوال این دولت سرهم بندی شده بود. بنابرای عراق امروز میراث دار یک جامعه شدیدا متنفر از یکدیگر است که حتی قانون اساسی جدید، نظام فدرالیسم و سیاست های آشتی ملی نتوانست بر این شکاف ملی فایق آید. در واقع اکنون عراق مصداق نظریه دولت شکست خوردهfailed state)(است که قادر به ایفای حداقل کارویژه های یک دولت نیست. عدم تشکیل پارلمان و ناتوانی در تعیین رییس جمهور، نخست وزیر و رییس پارلمان جدید یکی از نشانه های بحران دولت-ملت در عراق است.

 

5-دلایل بین المللی: به ظاهر در سطوح منطقه ای وجهانی، داعش همان وضعیتی را دارد که طالبان افغانستان در حوالی سال 2000 داشت. تا کنون هیچ دولتی داعش را به رسمیت نشناخته و ظاهراً حتی دولت های عربستان و قطر نیز از آنها اعلان برائت کرده اند.  هرچند ریاض با سرزنش سیاست های به اصطلاح انحصار گرایانه نوری مالکی و عدم گشایش سفارتخانه خود در بغداد به ترویستها دلگرمی داده است. با این وصف، هیچ نشانه ای از تایید داعش توسط ریاض مشاهده نمی شود. داعش محصول بلبشوی امنیتی سوریه و حمایت کشورهای عربی و غربی از شورشیان سوریه است، ولی اکنون هویت مستقل از حامیان اولیه خود پیدا کرده است؛ همانگونه که القاعده دست پرورده امریکا بعداً وبال گردن خود آمریکا شد. اکنون خط مشی و ایدئولوژی داعش از حامیان اولیه فاصله گرفته است؛ از اینرو می بینیم حتی دولت عربستان نیز در در مرزهای خود با عراق وضعیت آماده باش اعلام کرده و از دست اندازی داعش در عربستان احساس وحشت کرده است. دولت ایران نیز رسماً دخالت نظامی در عراق را رد کرده و صرفا به کمکهای مشورتی و لجستیکی از دولت عراق بسنده کرده است. اردن هم که یارای مقاومت در برابر داعش ندارد و ترکیه نیز فعلا سکوت معنی دار در پیش گرفته است.  آمریکا و غرب و روسیه نیز هر چند رسما مخالفت خود را با تجزیه عراق اعلان کردند، ولی عملا اقدام موثری برای جلوگیری از فرایند تجزیه عراق انجام نداده اند. واشنگتن صرفاً به اعزام تعدادی مشاور و پهباد بسنده کرده است، در حالیکه عقب رانی و شکست داعش مستلزم حمله زمینی گسترده است و فعلا در دستور کار غرب نیست. روسیه نیز که حالا حالاها در گیر بحران اکراین است و قدرت مانور در مناطق دیگر را از دست داده است.  در واقع، اراده مصمم در نظام بین الملل جهت مقابله موثر با داعش مشاهده نمی شود، مگر اینکه 11 سپتامبر دیگری بوجود آید!

 

همه دلایل فوق موید ادامه بحران در عراق در آینده قابل پیش بینی و متاسفانه تکرار سرنوشت سوریه در عراق است. مگر اینکه پارامترهای فوق الذکر به نفع دولت مرکزی تغییر کند و ارتش عراق بتواند با یک پیروزی نظامی محسوس، روحیه از دست رفته نیروهای خود را باز یابد و افسانه شکست ناپذیری داعش را بشکند. یا گروه های سیاسی در عراق در تشکیل دولت جدید و حفظ تمامیت ارضی به اجماع برسند. یا نظام بین الملل مجدانه از یکپارچگی عراق حمایت نماید. تا لحظه نگارش این مکتوب، چنین قراین مثبتی مشاهده نمی شود.

 

واژگان کلیدی: عراق و سرنوشت سوریه، سرنوشت عراق، آینده عراق ، داعش، جنگ داعش با عراق، حضور داعش در عراق، قدرت داعش

 

 

مطالب مرتبط