دكتر سیروس برنا
كارشناس جهان عرب
وضعیت فعلی و روند تحولات منطقه ای به شکلی بوده است که چنین سوال هایی به ذهن می رسد یعنی اینکه ظاهرا در شرایط فعلی شاهد شکل گیری نوعی از پان عربیسم هستیم. پاسخ به این سوال منفی است.
به نظر می رسد در شرایط فعلی پان عربیسم نهادینه نشده و شکل نخواهد گرفت. گرچه ممکن است از طرف برخی از افراد شاهد نوعی از حرکت ها در این راستا باشیم اما بر اساس دلایل دقیق و علمی که در ادامه گفته می شود اعتقاد بر این است که جای نگرانی وجود ندارد. برای مثال شاید شکل گیری ائتلاف همه کشورهای عربی در جهت ورود به مسائل یمن، منجر به این ذهنیت شود که پان عربیسم در حال شکل گیری است. اما به نظر نگارنده مجموعه تحولات و تغییرات جهانی از یک طرف و از طرف دیگر ویژگی های ساختاری- اجتماعی ای که نظام های سیاسی – اجتماعی ای کشورهای منطقه خاورمیانه ، شرایطی را ایجاد کرده است که بعید است پان عربیست ایجاد شود. دلایلی که این ذهنیت را نقض می کند عبارتند از:
: 1- تجربه تاریخی معاصر از دو مقطع دهه 60-50 میلادی جمال عبدالله ناصر و دهه 90 میلادی صدام حسین، نمونه های تاریخی نشان می دهد که این تلاش ها به فرجام قابل اتکا و قابل ارائه ای نرسیده است.
2- با توجه به وضعیت اقتصادی ای که امروزه همه کشورها با آن درگیر هستند، اروپایی ها مشکلات خاص خود را دارند و آسیایی ها و آسیایی های جنوب شرقی به نحو دیگر، لذا به نظر می رسد که واقعیات اقتصادی به شکلی است که کشورها مجبورند به جای آنکه توجه خود را به مقولات عام و فراگیر تر تحت عنوان امت واحد عربی و مواردی از این دست اختصاص دهند، تلاش کنند که مبتنی بر مقولاتی مانند منفعت، منابع و حاکمیت ملی و قلمرو جغرافیایی خود در چهارچوب چیزی که از آن با عنوان دولت- ملت ها یاد می شود حرکت کنند، لذا وقت پرداختن به مسائل بیرونی را ندارند. به تعبیر دیگر اگر آن ها بتوانند به مطالبات جوامع درونی خود بپردازند کار مهمی انجام داده اند. همچنین اکنون نیز برخی کشورهای عربی در این زمینه با مشکل مواجه هستند، یعنی حکومت آن ها در راستای ایجاد مقدمات حقوق اساسی مردم، نیاز های اقتصادی و معیشتی مردم مشکل دارند.
3-در گذشته کشورهایی مانند سوریه و عراق در چهار چوب ایدئولوژی بعثی هم قلمرو جغرافیایی مطرح بوده است، هم مقوله رهبریت وجود داشته است. یعنی اشخاص محکمی مانند حافظ اسد، و صدام حسین وجود داشته است اما امروزه به نظر می رسد ما شاهد نوعی جابه جایی هستیم. به این معنی که جای عراق و سوریه را عربستان و مصر گرفته اند. عربستانی در این بین تلاش می کند که در رقابت در راستای رهبری جهان عرب در مقابل مصر گوی سبقت را در دست گیرد که تا حدودی نیز موفق شده است. اما هر دو کشور عربستان و مصر، درگیر چالش های درونی خود هستند . عربستان نیز به نظر می رسد با تصمیمات نادرستی مانند حمله به یمن و فقدان مشروعیت در ساختار سیاسی داخلی خود، در آینده نزدیک دچار چالش ها و مشکلاتی شود که دیگر نتوانند رهبری روند های معطوف به پان عربی را میدان داری کنند.
4- بدون تردید برای رهبری نهضت ها و جنبش ها، باید رهبری وجود داشته باشد، رهبر هایی که دارای شخصیت هایی با ویژگی ها کاریزماتیک هستند، درواقع عدم وجود رهبری در شرایطی که از مقبولیت عام و فراگیری در جهان اسلام عرب برخوردار باشد دلیل قابل طرحی است.
5- تغییر آرایش و هندسه معادلات قدرت نسبت به گذشته تغییر کرده است و شاهد شکل گیری جدیدی از آرایش نیروهای سیاسی – اجتماعی در منطقه هستیم، که تاحدودی بازی، قواعد و کنش گران بازی را تغییر داده است. در واقع در شرایط کنونی دو جبهه وجود دارد که یکی به جبهه مقاومت معروف است (شامل کشورهایی مانند ایران، سوریه، حزب الله لبنان و برخی از نهضت های اسلامی در برخی از کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس مانند بحرین و یمن است) از طرف دیگر آمریکا و غرب و کشورهای مرتجع منطقه که باعث شده جبهه ای که دیگران تلاش می کنند تحت عنوان عرب و عجم- یعنی پان عربیست در مقابل عجم یا فارس و ایرانیان – ناممکن باشد. یعنی در شرایط فعلی این دو جبهه شکل گرفته و سیطره و استیلای خود را بر آن جبهه جدیدی (که عده ای در سطح منطقه تلاش می کنند تحت عنوان اعراب و غیر اعراب باز کنند) تسلط داشته و اجازه شکل گیری به جبهه مذکور را ندهد. زیرا تمام تلاش های دو طرف مبنی بر این است که در آن قسمت به بازی و تقابل بپردازند.
6- در شرایط فعلی ما شاهد بازیگران جدید البلاده و نوظهور غیرمتعارف هستیم که مبتنی بر استراتژی جنگ های نامتعارف عمل می کنند، یعنی گروههای خشونت طلب و گروههای تروریستی که خارج از قواعد متعارف کنشگری می کنند و استراتژی های سیال دارند یعنی اگر یک نقطه ای را در عراق به صورت عمدی بازمی گردانند، در همان ایام همان نقطه را در قسمت دیگر تصرف می کنند. این بازیگران که تحت عنوان بازیگران غیردولتی نام گذاری می شوند بازیگرانی خارج از کنترل تلقی می شوند. یعنی حتی اگر همان کشورها که زمانی با اهداف از پیش تعیین شده تلاش کردند این گروهک ها را ایجاد کنند امروزه نمی توانند آن ها را کاملا کنترل کنند. لذا بازیگران و نقش آفرینی این بازیگران تاحدودی خطوط تمایز و مرزهای جدیدی را تعریف کرده است که آن خطوط تمایز را (که در قالب عرب و غیره عرب دنبال می کنند) در برخی موارد بر هم می زند. زیرا در کنار خط تمایز عرب و غیر عرب، خطوطی تحت عنوان شیعه و سنی، کرد و عرب و خطوط تمایز دیگری تشکیل شده است که مقداری معادلات را به هم می زند.
7- به نظر می رسد که متاثر از شکل گیری انقلاب ایران، همچنین شکل گیری بیداری اسلامی و اثر گذاری مقولاتی مانند شبکه های نوین اجتماعی و ابزارها و امکانات جدید، فضای داخلی این کشورها از نظر نیروهای سیاسی- اجتماعی ( همه کشورهای عربی مانند سایر کشورهای جهان) دست خوش تغییراتی شده است، که در مجموع باعث ارتقا دانش و بینش شهروندانی شده است و دیگر نمی توان آن شهروندان را مانند گذشته در دایره محدود اطلاعاتی (که صرفا دولت ملی بود) نگه داشت. به همین دلیل چنین وضعیتی باعث شده است که ذهن بسته، متسلط و قشری نگری (که در گذشته برخی از شهروندان می توانستند داشته باشند) اکنون رقیق تر و کم رنگ تر شده است و در واقع اطلاعات شهروندان باعث می شود دولت های عربی به ناچار قادر به کنترل مهندسی ذهنی شهروندها به شکلی که علاقه دارند نباشند. زیرا فرض براین است که عده ای از دولت مردان کشورهای عربی در تلاش هستند که مقوله پان عربیسم را راه اندازی کنند.
شرایط فعلی
در شرایط فعلی آن چیزی در آخر به عنوان جمع بندی باید اشاره کنم آن است که در شرایط فعلی یک مقوله ای تحت عنوان مثلا ترکی و پان ترکی زمینه های ذهنی و عینیش خیلی پررنگ تر است و در واقع احتمال ظهور و بروزش خیلی بیشتر است تا مسئله پان ترکیسم. به تعبیر دیگر، برای من خیلی در شرایط فعلی در این سال های اخیر و همین طور سال های آینده قابل تصور نیست که این مقوله پان عربیسم، در تحولات منطقه ای و بین المللی شکل بگیرد یا نهادینه و منشاء اثر بشود.
واژگان كليدي: پيشينه پان عربیسم در جهان عرب ، پان عربیسم ، وضعيت پان عربیسم در جهان عرب، پان عربیسم ،جهان عرب