طهمورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
عمدتاً در مذاکرات سیاسی که میان دولت ها وجود دارد، عوامل زیادی فرایند مذاکرات را تحت تأثیر قرار می دهد. به هر اندازه که طرفین مذاکره کننده نسبت به ماهیت عوامل تأثیرگذار بر فرایند مذاکرات، علم و شناخت داشته باشند، به همان اندازه ممکن است بتوانند بر آن عواملی که تأثیر مخرب و منفی برای نتایج مذاکرات دارد، غلبه کنند. یکی از مهم ترین عواملی که به هنگام مذاکره میان دو دولت، فرایند مذاکره را تحت تأثیر قرار می دهد، این است که هر کدام از طرفین از زاویه و بافت ارزش ها و هنجارهای جامعه ی خود به دستور کار مذاکرات و موضوعات مورد بحث نگاه می کنند و لذا آنها تلاش می کنند که پیشنهادهایی را که به طرف مقابل می دهند و یا از طرف مقابل دریافت می دارند را با ارزش ها و هنجارهای جامعه ی خود محاسبه کنند و در آن صورت در ارتباط با مفید بودن یا مفید نبودن نتایج مذاکرات قضاوت کنند. طبیعتاً در این شرایط، رسیدن به تفاهم در مذاکرات دشوار است، اگر طرفین مذاکره کننده به لحاظ مبانی ارزشی و هنجاری از همدیگر متمایز و متفاوت باشند. بر این مبنا باید گفت، مذاکرات هسته ای میان ایران و کشورهای غربی خارج از این گزاره ی نظری نیست. سؤالی که این نوشتار قصد بررسی و پاسخ به آن را دارد، این است که جمهوری اسلامی ایران مسئله ی هسته ای خود را چگونه نگاه می کند و در این میان ارزش ها و هنجارهای جامعه چه نقشی در شکل دهی به این نگاه دارد؟ اگر پاسخ این سؤال روشن گردد، در آن صورت می توان گفت طرف مقابل بهتر قادر خواهد بود که دغدغه ها، اصرارها و تأکیدهای جمهوری اسلامی ایران را درک کند. هر چند مبانی ارزشی طرف مقابل ممکن است باز اجازه ندهد که مذاکره کننده ی غربی بتواند دغدغه های جمهوری اسلامی ایران را درک کند و لذا این خود به عنوان یک مانع در مسیر رسیدن به سازش در مذاکرات عمل کند.
کلید واژگان: مسئله ی هسته ای ایران، جمهوری اسلامی ایران و غرب، مذاکرات هسته ای ایران و غرب.
تبیین رخداد
همواره بعد از پایان مذاکراتی که میان ایران و غرب در جریان بوده است، طرف مذاکره کننده غربی مواضع ایران را انعطاف ناپذیر دانسته است و عنوان کرده است که جمهوری اسلامی ایران تمایلی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای ندارد. باید گفت واقعیت آن است که مواضع جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با مسئله ی هسته ای ایران بیشتر از آن که ناشی از سازش ناپذیری باشد، ناشی از این است که جمهوری اسلامی ایران مسئله ی هسته ای خود را از زاویه و در بافت ارزش ها و باورهای خود نگاه می کند. در این ارتباط می توان به چند محور اشاره کرد.
- اهمیت نمادین و ایدئولوژیک موضوع هسته ای: نظام سیاسی ایران نظامی دینی و مبتنی بر ارزش و ایدئولوژی اسلام سیاسی شیعی است. طبق الزامات این ارزش و آن ایدئولوژی، ایران نباید در دستیابی به پیشرفت و توسعه در حوزه های مختلف عقب بماند. از طرفی نظام سیاسی ایران به واسطه ی دینی بودن همواره دارای دشمنان و مخالفان منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است، که طبق الزامات اسلام سیاسی، نه تنها نباید تسلیم دشمنان و مخالفان شود، بلکه باید تلاش کند که بر آنها غلبه نیز پیدا کند. از این رهگذر، هر پیشنهادی که طرف مقابل به ایران بدهد و آن پیشنهاد در بر دارنده ی کوتاه آمدن ایران از دانش هسته ای و یا کنار گذاشتن آن باشد، و یا آن که طرف مذاکره کننده ی ایرانی چنین تصور و برداشتی از پیشنهادات طرف مقابل داشته باشد، آن پیشنهادات محکوم به شکست است. زیرا الزامات ایدئولوژی اسلام سیاسی، نه تنها اجازه تسلیم شدن و عقب نشینی را نمی دهد، بلکه پیشرفت در حوزه های مختلف و عقب نماندن از دیگران را نیز تجویز و ترغیب می کند. طرف مذاکره کننده ی غربی زمانی می تواند در مذاکرات هسته ای با ایران به سازش امیدوار باشد که در مذاکرات و پیشنهادهای خود، دغدغه های ایدئولوژیک ایران را مدنظر داشته باشد.
- گره خوردن موضوع هسته ای به بحث حاکمیت و امنیت: زمانی که موضوعی به حاکمیت و امنیت ملی یک کشور گره بخورد، نه تنها حصول توافق در آن موضوع دشوار است، بلکه تمایل به مقاومت نیز بیشتر می شود. واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران موضوع هسته ای را برای خود یک موضوع مرتبط با حاکمیت، حیثیت و امنیت ملی خود می داند و از این زاویه به آن نگاه می کند و لذا تمایلی ندارد که در این حوزه عقب نشینی اساسی داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران دستیابی به دانش و توانمندی هسته ای را نمادی از استقلال و خودکفایی خود می داند که بعد بیرونی حاکمیت می باشد. از طرفی جمهوری اسلامی ایران با توجه به تقابل هایی که با کشورهای غربی دارد، هر گونه وابستگی به دولت های غربی در موضوعات مرتبط با توانمندی های هسته ای را نافی امنیت ملی خود می داند. از این رو، جمهوری اسلامی ایران با دنبال کردن توانمندی های هسته ای در یک نگاه به دنبال استقلال خارجی و رهایی از وابستگی و در نتیجه افزایش مؤلفه های امنیت ملی خود می باشد. بر این مبنا باید گفت، پیشنهاداتی که در طی مذاکرات توسط طرف مقابل پیشنهاد می شود، اگر به دغدغه های حاکمیتی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران توجه نکرده باشد، از همان ابتدا محکوم به شکست است. زیرا هنجارهای حاکمیتی و الزامات امنیت ملی اجازه ی پذیرش پیشنهاداتی را که نافی خود باشد را نمی دهد و در مقابل مقاومت را تجویز و توصیه می کند.
- گره خوردن موضوع هسته ای با بحث هویت: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران هویت جدیدی بر نظام سیاسی جدید التأسیس ایران مستولی گشت که ایران را کشوری استکبار ستیز، استعمار ستیز و مدل و الگویی برای کشورهای اسلامی و دیگر ملل مظلوم دنیا تعریف می کرد. بر مبنای این هویت جدید، ایران در مقابل فشارهای مستکبرین باید مقاومت کند و از این طریق خود را یک ملت و کشور آزاده نشان دهد که در هر شرایطی تسلیم کشورهای استکباری نمی شود. طبق این تعریف از هویت، مقاومت بر تسلیم و سازش که نافی این هویت باشد، ارجحیت و برتری دارد. این تعریف از هویت در جمهوری اسلامی ایران حتی کاملاً دارای مبانی دینی و اعتقادی است. بر این مبنی باید گفت که جمهوری اسلامی ایران مسئله ی هسته ای خود را مسئله ای میان ایران و دنیای استکبار می داند که دنیای استکباری به دنبال آن است که به هر طریق ممکن با تسلیم کردن ایران، هویت استکبار ستیز و الگو بخش آن را بشکند. از این رو باید گفت که جمهوری اسلامی ایران به هنگام دریافت پیشنهادات غرب برای خود بررسی می کند که آیا پذیرش آن پیشنهادات خدشه ای برای هویت آن ایجاد خواهد کرد یا نه. طبیعتاً اگر پاسخ به این سؤال مثبت باشد، جمهوری اسلامی ایران بیشتر به مقاومت تمایل خواهد داشت تا پذیرش. نکته ای که در این میان مهم است، ممکن است پیشنهادات طرف مقابل به لحاظ محاسبات سود و زیان برای ایران مفید باشد و لذا طرف مقابل تصور کند که با توجه به سود پیشنهادات، ایران حاضر به پذیرش خواسته های آنها خواهد شد. اما باید گفت این گونه نیست، زیرا ممکن است پیشنهاد طرف مقابل به لحاظ مزایای مادی برای ایران مفید و قابل توجه باشد، ولی همزمان هویت آن را در معرض تهدید قرار دهد. در این شرایط، هویت بر هر مزیت مادی دیگری برتری دارد. از این رو باید گفت که طرف مقابل اگر به دنبال سازش و نتیجه بخش بودن مذاکرات است، می بایست به الزامات هویتی ایران نیز توجه داشته باشد.
دورنمای رخداد
شاید بتوان گفت که یکی از دلایلی که تاکنون سبب شده است مذاکرات هسته ای ایران و غرب به نتیجه نرسد، تفاوت در باورها، نگرش ها و ارزش های طرفین می باشد. جمهوری اسلامی ایران موضوع خود را بیشتر از زاویه ی ارزشی و نمادین مورد توجه قرار می دهد که با محاسبات مادی ممکن است قابل توجیه نباشد. اما طرف مقابل از زاویه ای بیشتر مادی به مسائل نگاه می کند. بدین معنی که طرف مقابل تصور می کند با اعمال برخی فشارها و پیشنهاد برخی مزایای اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران با انجام محاسبه ی سود و زیان به این نتیجه می رسد که به منظور جلوگیری از تداوم فشارها اگر پیشنهادات غرب را بپذیرد بهتر است. این درحالی است که هر چند پیشنهادات و امتیازات مادی و اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد، ولی حفظ نهادها، هویت و ایدئولوژی نیز برای ایران چه بسا مهم تر باشد.