مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

گشایش در روابط عربستان و ایران و پیامدهای آن- گفتگو با دکتر داود احمدزاده

اشتراک

کارشناس مسائل غرب آسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلحipsc

 در اوج فشارهای تحریمی وعدم تمایل  غرب برای  بازگشت به میز مذاکره در توافق هسته ای و تنگ تر شدن حلقه های تحریم علیه  ایران، بارقه های جدیدی  در تجدید روابط دیپلماتیک تهران- ریاض  بوجود آمده است .گشایش  در روابط دوقدرت برتر خاورمیانه ( عربستان – ایران )می تواند ضمن کاهش تنش های فزاینده  امنیتی  به حل  پرونده های پیچیده  یمن – عراق وسوریه کمک کند. محور همه پرسش‌ها این است که دلایل دو کشور برای آغاز روند تنش‌زدایی بعد از نزدیک به  چندین دهه روابط تیره‌وتار چه می‌توانند باشد. تاثیر تنش‌زدایی بین تهران و ریاض بر مناسبات منطقه و نظام بین‌الملل، فاکتور مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب در این خصوص، اهداف ایران و عربستان از مذاکره، نقش تحولات عراق و سوریه در مناسبات جدید تهران و ریاض و چشم‌انداز مذاکرات این دو کشور، برخی از مباحث دیگری هستند که ذیل روابط ایران و عربستان سعودی در دولت سیزدهم ایران مورد توجه قرار گرفته است. در یک نگاه کلی، این مسائل در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی در خصوص هر دو کشور قابل بررسی  است. در واقع، می‌توان گفت برخی ابعاد شرایط در این سه سطح برای تهران و ریاض به‌گونه‌ای تغییر کرده که دیدگاه دو کشور را به مناسبات دوجانبه تغییر داده و همانند انگیزه‌ای برای آغاز روند تنش‌زدایی بین آنها عمل کرده است. موضوعی مورد توافق بیشتر کارشناسان مسائل منطقه هم است  در این ارتباط مصاحبه ای با دکتر داود احمدزاده کارشناس مسائل غرب آسیا انجام دادیم .

واژگان کلیدی: گشایش، روابط، عربستان ، ایران ,پیامدهای , داود احمدزاده عادی سازی، توافق،

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با نگاه به جایگاه کلیدی دوکشور ایران و عربستان در خاورمیانه روابط  تاریخی دو کشور را با چه مولفه های می توان تبیین کرد ؟

ایران و عربستان‌سعودي به عنوان دو قدرت مهم منطقه‌اي همواره در رقابت برای افزایش نقش و نفوذ خود در غرب آسیا، به‌ویژه حوزه خلیج فارس بوده‌اند. این رقابت منطقه‌اي که تا پیش از انقلاب اسلامی ایران بیشتر ژئوپلیتیکی و معطوف به حوزه خلیج فارس بود، پس از انقلاب با اضافه‌شدن مولفه ایدئولوژیک، شدت بیشتری به خود گرفته و علاوه بر خلیج فارس، کل غرب آسیا را دربرگرفته است. در این چارچوب، نوع مناسبات ایران و عربستان همواره تحت تأثیر نحوه صورت‌بندي نظم امنیتی منطقه غرب آسیا بوده است. نظم امنیتی غرب آسیا نیز خود متأثر از چینش، رقابت و تعامل مجموعه بازیگران سطح منطقه‌اي و نقش مداخله‌گر قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي و نسبت راهبردهاي آن‌ها با راهبردهاي قدرت‌هاي منطقه‌اي بوده؛ به‌گونه‌اي که هرگونه تحول در این نظم را باید ناشی از تحول در این دو سطح دانست.

از این رو، بدون توجه به نظم امنیتی منطقه و روندها و تحولات آن، نمی‌توان به درک درستی از روابط ایران و عربستان دست یافت. بنابراین ائتلاف سازی بین المللی به عنوان یکی از اصول سیاست خارجی عربستان، به معنای ایجاد شراکت با قدرت های بزرگ و در هم تنیدن منافع و امنیت ملی این کشور با منافع و سیاست قدرت های جهان است. ضمن اینکه حضور گسترده و قدرتمند در محافل  و سازمان سیاسی و اقتصاد جهانی بخش مهم دیگری از این  اصل ثابت سیاست خارجی عربستان محسوب می شود عربستان ائتلاف با بریتانیا سپس آمریکا را به عنوان یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی خود دنبال کرده و همکاری و تعاملات استراتژیک با قدرت های بزرگ را به عنوان ضامن مهمی برای امنیت ملی خود می داند.

راهبرد اتحاد و ائتلاف با یک قدرت فرا منطقه ای یا منطقه ای در جهت تنظیم بازی موازنه قدرت، همواره از طریق بکارگیری الگوهای کشمکش یا ثبات پیگیری شده است. مفهوم بندی و شکل بندی این جایگاه برآمده از الگوی واقع گرایی امنیت محور در سیاست خارجی عربستان سعودی است.این راهبرد به عربستان کمک می کند تا ضمن تأمین امنیت داخلی و منطقه ای، بازی موازنه قدرت را در مورد همسایگان قدرتمند خویش به اجرا بگذارد. از این رو عربستان سعودی دو الگوی موازنه سازی برون گرا و درون گرا را بسته به متغیرهای گوناگون به اجرا می گذارد.

بسیاری از تحلیلگران ائتلاف سازی های عربستان سعودی را پیش از هر چیزی بر اساس یک احساس«تهدید مشترکی» به نام ایران می دانند. بطوریکه عربستان و برخی کشورهای همسو درکی مشترک از تهدید نا شی از برتری نیروهای مقاومت در سوریه و برتری شیعیان حوثی در یمن دارند. آنان از شکل‌گیری هلال شیعی ابراز نگرانی کرده‌اند و معتقدند ایران در حال ایجاد این هلال از تهران تا بیروت است که از بغداد و دمشق عبور می‌کند. 

الگوی حاکم بر روابط ایران و عربستان در دهه های  اخیر همواره الگوی رقابت همراه با عناصری  از بازدارندگی متقابل و غیر مستقیم با برخی از مشخصه های همچون رقابت ژئوپلتیک میان دو کشور,(  اختلاف بر سر حوزه های نفوذ )رقابت ژئواکونومیک و رقابت های هویتی  و اید ئو لوژیک ,رقابت بر سر رهبری خاورمیانه و نگاه متفاوت به نقش آمریکا در منطقه بوده است

در واقع این گونه می توان گفت :ریاض با در نظر گرفتن دغدغه های امنیتی خود در درون منطقه پرآشوب خاورمیانه در چند ساله اخیر، ائتلاف سازی را اولویت سیاستگذاری خود در عرصه خارجی قرارداده است. باید تاکید کرد که با حضور قدرت گرفتن تکفیری ها در منطقه و افزایش نقش پذیری رقبای سنتی ریاض در منطقه مانند تهران و آنکارا و نیز تغییر در شیوه و میزان بازیگریِ کنشگران دیگر مانند دوحه و ابوظبی که تا پیش از این در عرصه حمایتی ریاض قرار داشتند و با مهیا شدن شرایط  به عرصه خود کنشی با توجه به ظرفیت ها و پتانسیل های خود روی آورند، سعودی ها در یک وضعیت تهدید آمیز، برای حفظ جایگاه و بقا نقش گرایی سنتی خود، به سمت سیاست همگرایی با عناوین تشکل یافته از سازمان و ائتلاف حرکت کردند؛ که به نظر می رسد به یکی از ستون اصلی و بخش های لاینفک سیاست خارجی سعودی در این روزها تبدیل شده است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح : اتخاذ  سیاست های منفی  علیه در قالب اتحاد و ائتلاف  عربستان سعودی  و کنشگری  در قالب این سیاست چه نتایجی را برای امنیت  و موضوعات  منطقه ای شده بود ؟

یکی از آثار رقابت ایران و عربستان در منطقه به ویژه پس از 2011 گشودن پرونده جدید امنیتی در منطقه از جمله سوریه  و عراق ونیز یمن  بوده است. جنگ های نیابتی  در قالب اتحاد و ائتلاف نیروهای متخاصم  علاوه بر هزینه ای مالی و نظامی موجب دخالت نیروهای فراگیر  منطقه ای شده است    .

بطوریکه حاکمان ریاض در سال‌‌های بعد از 2011، به رهبری محمد بن سلمان سیاست خارجی مبتنی بر راهبرد مداخله فعال در امور منطقه را در پیش گرفتند که اساس آن بر مبنای ضدیت فراگیر با منافع جمهوری اسلامی ایران باشد. در همین راستا، با برگزاری نشست‌های مختلف درون عربی و حتی بین‌المللی، تلاش‌های خود را برای ائتلاف‌سازی علیه ایران آغاز کردند که برآیند ملموس آن ایجاد جبهه متحد عربی علیه یمن و ائتلاف موسوم به ضد تروریسم اسلامی به رهبری ریاض بود. علاوه براین  رویکرد متفاوت در کشور در مورد سوریه به افزایش تنش ها انجامیده است . حمایت های مالی و نظامی از مخالفین بشار اسد در مقابله حمایت تمام قد ایران  بر  بقای اسد  شرایط برای رویارویی تمام عیار دو کشور در عرصه های نظامی و رسانه ای  فراهم کرده بود . اوج تنش ها را می توان در رویارویی تمام قد ایران و عربستان  در موضوع یمن مشاهده نمود  در حالی که قدرت یابی حوثی های یمن نزدیک به ایران  ورود آن به حیات خلوت عربستان سعودی در پی  فرار دولت عبد رب هادی  موجب شده بود  سعودی ضمن همکار نزدیکی با متحدان منطقه ای خویش نظیر امارات و بحرین….. دست دوست حتی به اسراییل هم دراز کنند  بنابراین به ثمر رسیدن مذاکرات  اخیر به میانجی گری چین و مصالحه دوکشور می می تواند با کاهش تنش  شرایط برای تسریع بحران های امنیتی در یمن وسوریه …. فراهم سازد .

مرکز بین المللی مطالعات صلح :ایران با توجه به سیاست های منطقه ای چه گزینه ها و گزاره هایی در پیشرو دارد  وگزینه مطلوب آن چیست ؟ 

راهبرد مطلوب پیشنهادی برای برخورد با سیاست خارجی تهاجمی عربستان در برابر جمهوری اسلامی ایران از سه لایه اجرایی تشکیل می شود. لایه اول تقویت بازدارندگی نظامی جهت کاهش خطر احتمال وقوع جنگ مستقیم نظامی است. لایه دوم تقویت متحدین منطقه ای جهت جلوگیری از تضعیف نفوذ منطقه ای و قرار دادن عربستان سعودی در وضعیت تدافعی است. آخرین لایه اجرایی، بهره گیری از فرصت مذاکره در قالب الگوی مذاکره محدود مورد به مورد است. این الگو به دلیل عدم دربرگیری همه مسایل منطقه ای و مرحله به مرحله بودن از مطلوبیت بالایی برخوردار است. سازوکار اجرایی این الگو به این صورت است که در ابتدا در یک مورد امنیتی مورد چالش، مذاکره به صورت دوجانبه و چندجانبه انجام می شود و در مرحله بعد با اجرایی شدن توافق اول توافق دوم به صورت دو و چند جانبه مورد مذاکره قرار خواهد گرفت. برای دست یابی به امتیازات بیشتر در فرآیند مذاکرات می توان در کنار تقویت بازدارندگی نظامی و متحدین منطقه ای از ابزارهای دیپلماسی عمومی،دیپلماسی رسانه ای و ارتباط گیری با گروه های مخالف سیاست های بن سلمان استفاده نمود. الگوی مذاکراتی فوق از سه امتیاز راهبردی برخورداراست.

اولین امتیاز تقویت همکاری با کشورهای میانه رو است. با توجه به نفوذ نسبی گسترده عربستان بر حکام حاشیه خلیج فارس با استفاده از توافق بر سر یک و یا دو مورد اختلافی با عربستان در آینده نزدیک می توان با کشورهای میانه رو منطقه مانند کویت و مصر به تقویت مناسبات اقتصادی و سیاسی دست یافت. روابط اقتصادی با کویت و امارات متحده عربی از اهمیت بالایی برخوردار است .در بعد سیاسی اشتراک مواضع ایران و کویت در پیوستن رژیم صهیونیستی به پیمان ان پی تی و عدم تمایل مصر به حضور گسترده در ائتلاف منطقه ای بر علیه ایران را می توان با تقویت مناسبات سیاسی برجسته تر ساخت. ارتباط گیری نزدیک تر با بحرین جهت کاهش فشار بر شیعیان و کاهش لغو تابعیت معترضان بحرینی از دیگر امتیازات راهبردی نزدیک شدن به کشورهای میانه رو منطقه با استفاده از دستیابی به توافق محدود با عربستان است.

کاهش ادراک تهاجمی نخبگان سیاسی عربستان و انزوای حلقه تندرو حامی بن سلمان امتیاز دوم مذاکره محدود با عربستان است. برقراری روابط کنسولی، اعظام حجاج و گردشگری و زیارت از دیگر مزایای مثبت الگوی دوم مذاکره است. مزیت سوم در مذاکره محدود حرکت به سمت دست یابی به الگویی درون زای منطقه ای برای حل مسایل منطقه ای دو جانبه است. تشویق یمنی ها برای مذاکره با عربستان,پیش برد طرح صلح هرمز، امضای توافق نامه عدم تجاوز متقابل، برقراری امنیت کشتی های تجاری و نفتی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس به صورت مشترک می توانند نقاط شروع مذاکرات محدود برای دست یابی به الگوی مذکور باشند.

تشکیل یک چارچوب جدید چندجانبه امنیتی منطقه‌ای با محوریت ایران و عربستان و به دور از دخالت‌های کشورهای مداخله‌گر فرامنطقه‌ای، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر و انکارناپذیر برای کاهش تنش و حل‌وفصل بحران‌های منطقه‌ای است. بدون شک چنین چارچوبی ضامن ارتقا، تعمیق وتحکیم روابط سیاسی دو کشور،عامل ثبات در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه خواهد بود.

از دیگر سو, استر اتژی دولت سیزدهم  وتاکید برسیاست همسایگی مبتنی بر  مشارکت راهبردی  با تاکید برامنیت مشاء  والزام خروج نیروهای بیگانه از منطقه خلیج فارس می تواند سرفصل دیگری از آغاز مناسبات با اعراب به ویژه عربستان باشد. 

 

مطالب مرتبط