مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
زبان فارسی در آسیای مرکزی یا فرارورد به عنوان بخشی از حوزه تمدنی فرهنگ ایرانی پیشینه ای قدرتمند داشته است. در این میان در یک سده گذشته هر چند جایگاه زبان فارسی در این منطقه با تحولاتی روبرو شده است اما همچنان دارای اهمیت است. گفتگوی زیر به بررسی جایگاه زبان فارسی در آسیای مرکزی در گفتگو با دکتر محمد حسن صنعتی* پرداخته است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با نگاهی به جایگاه زبان فارسی در آسیای مرکزی، جایگاه این زبان در یک سده پیش چگونه بوده است؟
واقعیت این است که در یک سده گذشته، یعنی دقیقا از انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917 تا کنون که سال 2017 میلادی است، رویدادهای مختلفی اتفاق افتاده است که بر فرهنگ، زبان و سرنوشت ملت های منطقه اثرگذار بوده است. حتی قبل از انقلاب اکتبر روسیه بازار، اقتصاد و تجارت روسی بخش هایی از آسیای مرکزی را در بر گرفته بود و به همین دلیل زبان روسی به تدریج گسترش پیدا کرده بود. در دوره ای که کمونیسم و شکل گیری شوروری در تمام این سرزمین ها گسترش پیدا می کند، فرهنگ حزبی روسی هم به زبان روسی اضافه شد و نهایتا زبان روسی به شکلی حاکمیتی در این کشورها توسعه پیدا کرد.
در طول دهه های بعد با توجه به وابستگی حکومت هایی که در اتحادیه جماهیر شوروی شکل گرفته بودند، سیطره زبان روسی ادامه پیدا کرد. برای بررسی اهمیت ریشه های فرهنگی کتاب مقدمه فقه العفه ایرانی اثر اورانسکی به خوبی اشاراتی داشته و یاداوری میکند که بزرگترین واحه های آسیای میانه چون مرو، سغد و…. نشا نشان دهنده این است که ما با جغرافیایی سر و کار داریم که در بحث ها موضوعی که عنوان ایران فرهنگی از آن یاد می شود.
نکته ای دیگر باید به آن توجه کرد این است که تنها اقوام مسلمان نیستند که با زبان فارسی پیوند دارند، بلکه پیروان سایر ادیان نیز با زبان فارسی ارتباط برقرار کرده اند. چنانچه اورانسکی آسیای مرکزی و یهودیان بخارا از این جمله هستند. همچنین کولیان آسیای میانه نیز (که گروه های خوش نشین ، دوره گرد و گروه هایی که از لحاظ شیوه زندگی با اینان مشابه می باشند که در دره فرغانه ، ناحیه سمرقند و.. بسیاری از نواحی دیگر کشورهای چون ازبکستان و ترکمنستان و نیز از این جمله هستند. همچنین اعراب آسیای مرکزی یعنی به لحاظ نژادی اقوام غیر فارس مانند اعراب، و از لحاظ دینی افرادی مانند یهودی ها به زبان فارسی در آسیای میانه صحبت می کنند. در واقع کاربرد زبان فارسی در سده گذشته بسیار گسترده بوده است و علی رغم مخالفت های گسترده، هنوز به حیات خود ادامه داده است و جزئی از هویت این کشورها که یا همه پارسی زبان بوده و یا درصدی از جمعیت پارسی زبان است را شامل می شود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در تاریخ آسیای مرکزی تحولات زبان فارسی در منطقه آسیای مرکزی بعد از استقلال کشورها چیست؟
یکی از وجوه دیگری که در تاریخ آسیای مرکزی قابل تامل است، تحولات زبان فارسی در این خطه بعد از استقلال کشورهاست. زبان فارسی پایتختی دارد که عمدتا تاجیکستان شناخته می شود. در تاجیکستان و برخی کشورهای دیگر در دانشگاه های فنی عمدتا همچنان زبان روسی یکی از زبان های پرکاربرد است، اما در حوزه های علوم انسانی و رشته های مختلف علوم انسانی از جمله تاریخ و ادبیات، زبان فارسی یعنی همان زبانی که مردم با آن صحبت می کنند رواج دارد، در روزنامه ها نیز وضع به همین صورت است. باید این نکته را مدنظر داشت که همواره بحث زبان از بحث خط مورد استفاده جدا بوده است. از 1928 تا 1939، در بسیاری از این کشورها از جمله تاجیکستان، خط لاتین برای نگارش زبان فارسی به کار می رفته است. در ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان، تاتارستان و ترکستان شرقی هم به هر حال همین وضعیت هست و در یک دوره ای زبان لاتین مورد استفاده بوده است و از 1940 به بعد تدریجا خط کریل یا روسی برای نگارش زبان فارسی مورد استفاده قرار می گیرد. در همه این دوران، زبان فارسی مورد استفاده در کوچه و بازار است، البته درصدهای جمعیتی در تاجیکستان متفاوت است. این کشور تماما یا غالبا تاجیک زبان هستند، مردم تاجیکستان زبان فارسی خودشان را زبان فارسی تاجیکی یا به گونه خلاصه تاجیکی می خوانند. در ازبکستان بنا به آمارهای نهادهای غیر رسمی، دو برابر جمعیت تاجیکستان، جمعیت فارس زبان هستند. البته در آمارهای رسمی، مردم ازبکستان ترک به شما می آیند، اما در این سرزمین زبان فارسی به خصوص در مناطق سمرقند و بخارا به گستردگی از زبان فارسی استفاده می شود. در قرقیزستان زبان فارسی و شعر و ادب فارسی طرفداران زیادی دارد. در درصدهای نازل تری در جمهوری های دیگر نیز این وضعیت وجود دارد. در ترکستان شرقی نه تنها زبان فارسی مورد استفاده است، حتی خط فارسی نیز (که در بعضی از تعبیرهای نویسندگان، خط عربی اساس خوانده می شود مورد استفاده است) حتی در کتیبه ها و تابلوهای سر در مغازه ها زبان فارسی و خط فارسی مورد استفاده است.
البته همیشه التهابات سیاسی، مانعی برای گسترش زبان فارسی و همراه با الفبا و خط فارسی مورد استفاده قرار گیرد. مثلا در تاجیکستان، در درازای بیست سال استقلال، سخت ترین رخدادها شکل گرفته و به چشم آمده است که بیش از همه در روند سیاست کشور تاثیر گذار بوده اند. به عنوان مثال در جمهوری تاجیکستان، جنگ شهروندی در فاصله سال های 1992 تا 1997، و در مقطع دیگری که دوران آرامش بعد از این جنگ یا حدود شش سال از 1997 تا 2003 است. دوره دیگری با عنوان اصلاح سیاسی در تاجیکستان از 1999 تا 2003 و دوره اصلاح اقتصادی از 1996 تا 2009 همراه با تاثیرپذیری از بحران اقتصادی جهانی (که از غرب و تحولات مربوط به ناکارآمدی های نظام اقتصادی غرب از سال 2009 تا 2011،) جمهوری های مشترک المنافع را تا حدودی به تلاطم و التهاب دچار می کند. اما در عین حال در تمام این دوران، مردمان این کشورها، خصوصا تاجیکستان ، ازبکستان و تا حدودی قرقیزستان پایبند زبان فارسی خود بوده اند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: جایگاه زبان فارسی در حوزه فرهنگ و اقتصاد و سیاست و اجتماع در آسیای مرکزی چگونه است؟
یکی از سوال های مطرح در مورد زبان فارسی در حوزه فرهنگ و اقتصاد و سیاست و اجتماع شکل می گیرد. به این معنا که می خواهیم جایگاه زبان فارسی را در این حوزه ها در آسیای مرکزی بررسی کنیم. واقعیت مطلب این است که در حوزه فرهنگ که حوزه ای است که پیوند بلامنازع کشور ایران با علاقه مردم تاجیک به زبان و ادبیات فارسی، نقش تعیین کننده ای در شیوع و گسترش زبان فارسی در عرصه فرهنگ دارد. البته نباید تلاش های برخی از محافل و نهادهای وابسته به روسیه و به موازات آن تلاش های بعضی از محافل وابسته به کشورهای عربی را برای کم کردن نقش فرهنگی ایران نادیده گرفت. اما وقتی به عرصه اقتصاد نزدیک می شویم و حتی سیاست را بررسی می کنیم، میدان رقابت آرایش دیگری پیدا می کند. در حوزه اقتصاد، چین در دوران اخیر در کشورهای مشترک المنافع سهم و جایگاه بیشتری را به خود اختصاص داده است و روسیه همچنان ریشه های سنتی خود را در این کشورها محفوظ نگه داشته است.
در عرصه سیاست، چین، روسیه و آمریکا نقش آفرینی می کنند. در این بین برخی از رهبران این کشورها سعی می کنند با توجه به مشترکات فرهنگی با افغانستان و ایران رویکرد سیاسی خود را مناسب تر کنند. در حوزه اجتماع هم از طریق سمن ها و ارتباطاتی با نهادهای مختلف نقش زبان فارسی فراز و فرود پیدا می کند. در مورادی این زمینه وجود دارد تا زبان فارسی پاس داشته شود و با ملحقات خود (که بعضا الفبای فارسی هست ) در این کشورها اثر گذار باشد. اما آنچه در میزان اقبال نسبت به زبان فارسی اثرگذار است، حاکمیت تقویم های میلادی در این کشورهاست و طبیعتا در چنین فضایی، مناسبت هایی مورد موضوعیت و مورد توجه قرار چندان سنخیتی با مناسبت های حوزه فرهنگی گسترده ای (که فارغ از مرزهای امروز جمهوری اسلامی ایران می دانیم، ) ایران فرهنگی میدانیم پیش می رود. همین امر باعث می شود که در قسمت هایی مناسبت ها نسبت به زبان و ادبیات فارسی، مغفول واقع شود. البته این امر موجب نمیشود که روشنفکران تاجیک، ازبک، قرقیزستان و قزاقستان ، تاتارستان و ترکستان شرقی نسبت به ضرورت حفظ مولفه های هویتی خود کم توجه باشند. در برخورد با چهره های ادبی این منطقه می توان این نکته را احساس کرد که افرادی می توانند رکن و محور در اشاعه زبان فارسی باشند، چنانچه گاه روشنفکران به طرق مختلفی مورد تصفیه شخصیت قرار می گرفتند. مثلا به هر حال از همین اسکندر ختلانی در مسکو از امیدهای شعر فارسی در تاجیکستان به قتل رسید. این سرزمین ها مورد ترور شخصیت باشد. در ازبکستان حیات نعمت سمرقندی برای نیازهای اولیه خود تحت فشار بود و وی آنقدر تحت فشار بود که اقامت در تاجیکستان را ترجیح می داد. از میزان دشمنی با زبان فارسی می توان فهمید که این زبان می تواند به عنوان یک نهاد و رکن اساسی برای حفظ اصالت های مردمان این سرزمین ها مورد توجه باشد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در حوزه فرهنگ و ارتباط بین اقوامی، جایگاه زبان فارسی چگونه است؟
همان گونه که توضیح داده شد، زبان فارسی از دیرباز در بین اقوامی مانند بلوچ (بیشتر در ترکمنستان) یا عرب ها (بیشتر در مناطق قشلاقی جمهوری های آسیای میانه) از نظر دینی، زبان فارسی، زبانی است که در منطقه بخارا بین یهودیان این مناطق و یهودیان برخی دیگر از مناطق آسیای مرکزی رواج دارد. اما این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که نوعی ترک نمایی در بیشتر جمهوری های آسیای میانه صورت گرفته تا جمعیت فارس زبان از دیده پنهان باشند و چندان بروز و ظهور چندانی نداشته باشند. این موضوع عمدتا برای تخطئه زبان فارسی شکل می گرفته است. به عبارتی اراده های سیاسی، پشت چنین حرکت هایی به چشم می خورد. مایلم به کتاب آسیا مرکی درآمدی به روحیات مردم نوشته رسمتم و شریف شکوری اشاره میشود که دانشمندان برجسته آسیای مرکزی با وجود مخالفت سیاستمداران برای زبان فارسی تلاش میکنند.
زبان فارسی زبانی است که در بین بسیاری از اقوام ساکن در این جمهوری ها مورد استفاده بوده است. در واقع گویش های مختلفی فقط در حوزه زبان تاجیکی که زبان رایج در جمهوری تاجیکستان است، (که فارس ترین جمهوری از بین کشورهای مشترک المنافع است) بوده است. به عنوان مثال، در گروه شمالی زبان تاجیکی با این لهجه ها مواجه هستیم که لهجه هایی هستند که با درصدهایی در جمهوری های ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان نیز مورد استفاده است.از فرغانه و شهر توس خاتمه می یابد . لهجه فرغانه شرقی در تاجیکستان و ازبکستان، لهجه فرغانه غربی در کان بادام و تاجیکستان لهجه فرغانه شرقی در تاجیکستان و ازبکستان، لهجه اوچ قروقان در قرقیزستان ، لهجه سمرقند و لهجه بخارا پنجکنت و… تنوع این لهجه ها را مطالعه می کنیم در کشورهای مختلف و در بین اقوام مختلف، زبان فارسی (که به اسم تاجیکی شناخته می شود ) کاربرد دارد.
در خصوص فرهنگ و ارتباط بین اقوامی و نسبت این مقوله با جایگاه زبان فارسی، هم باید این نکته را نیز اضافه کرد که می توان از یک طرف به درگیری هایی (که بین اهالی بومی و روس ها در جمهوری های مختلف شووری سابق) به وقوع پیوسته است. نقطه شروع آن اتخاذ سیاست فراملی استالین و اعمال سیاست ادغام این اقوام با روس ها بوده است. چنانچه حرکت هایی از جمله فرستادن اجباری یا تشویقی روس ها به مناطق سکنای این اقوام و حتی جا به جایی این اقوام بین مناطق مختلف جمهوری ها می توان اشاره کرد که نوعا به درگیری های بین قزاق ها و قرقیزها با روس ها منجر می شد. البته متقابلا هم همان سیاست های پشت پرده تلاش می کردند تا با ایجاد درگیری بین اقوام مختلف و ملت های مختلف به منافع خویش دست یابند. اما که در عمل افتاد این بود که بر اساس گزارش هایی که در سال 1959 و بعد از آن به شکل مقایسه ای در سال 1980 ایجاد شد، از درصد جمعیت روس ها در این جمهوری ها به گونه پیوسته کاسته شد. به گونه ای که 43 درصد جمعیت روس قزاقستان در سال 1959 در فاصله حدود بیست سال به 41 درصد کاهش پیدا کرد و همین رقم را در قرقیزستان از 30 درصد به 26 درصد کاهش پیدا می کند. در ازبکستان، از 14 درصد به 11 درصد، در تاجیکستان از 13 درصد به 8 درصد نفوذ روس ها و حضور روس ها کاهش پیدا می کند و نهایتا 17 درصد جمعیت روس در سال 1959 در ترکمنستان به 13 درصد کاهش پیدا می کند. در واقع اگر همین روند ادامه پیدا کرده باشد، قطعا در قزاقستان کمتر از 41 درصد، در قرقیزستان حداکثر در حدود 22 درصد، در ازبکستان 9 درصد و در تاجیکستان 5 درصد جمعیت روس و در ترکمنستان 9 یا 10 درصد جمعیت روس است. این نشان دهنده استقبالی از نقشه های اختلاف افکنانه بین اقوام برای تخطئه زبان فارسی و ریشه های هویتی این سرزمین ها در طول سال ها سلطه و حاکمیت روس ها بر این منطقه و سیاست هایی که از طرف حاکمان وابسته به روسیه اتخاذ می شد( سعی شد که زبان روسی در هر یک از این جمهوری ها جایگزین زبان ملی شود، ) اما عملا این مساعی هدر رفته و هیچ گاه این زبان به عنوان زبان اصلی از طرف اقوام غیر روسی پذیرفته نمی شد. به نحوی که در جمهوری های قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان، بیش از 95 درصد مردم زبان اصلی خود را زبان مادری می دانند و کمتر از 25 درصد آن ها در بین اقوام آسیای میانه حاضر شده اند که زبان روسی را به عنوان زبان دوم خود انتخاب کنند. در این جمهوری ها به طور آشکار در کوی و برزن، جمهوری ها زبان ترکی را در ازبکستان، فارسی را در تاجیکستان، قزاقی را در قزاقستان و قرقیزی را در قرقیزستان انتخاب کرده اند. اقوامی نیز در جمهوری های دیگر از جمله در ازبکستان زندگی می کنند که به زبان تاجیکی یا زبان فارسی سخن می گویند. همه نشان دهنده این است که به رغم تلاش های مختلف علمی، آموزشی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی، زبان فارسی با توجه به ریشه های محکمی به طور گسترده حضور و حیات خود را ادامه داده است.
* رایزن فرهنگی سابق جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان و سرپرست سابق معاونت برون مرزی صداو سیمای خراسان رضوی
واژگان کلیدی: جایگاه، زبان فارسی، آسیای مرکزی، فرارود، تاجیکستان