دکتر بهناز اسدیکیا
پژوهشگر روابط بين الملل
مركز بين المللي مطالعات صلح –ipsc
قرن بیستویکم با تغییر ساختار نظام دوقطبی آغاز شد و روند شکلگیری نظام چندقطبی، چشمانداز جدیدی در تحولات جهانی ایجاد نمود. بازگشت مؤلفه ژئوپلیتیک به حوزه مطالعات بینالملل که پس از جنگ جهانی دوم به عنوان رویکردی توسعهطلبانه عمل میکرد و ابزاری در دست هژمونیطلبان جهانی تلقی میشد، موجب شده تا نگاهی چندلایه و تحلیلهای پیچیده در بررسی وقایع و پدیدههای منطقهای و جهانی امری ضروری شود.
دانش ژئوپلیتیک به عنوان رویکردی واقعگرایانه، بر جغرافیا، مختصات و موقعیت جغرافیایی به عنوان عوامل ثابت قدرت متمرکز است. نگاهی به نقشه جهان، فهم تحولات سیاسی را آسانتر میسازد. هرچند در قرن حاضر با ورود فناوریهای پیشرفته، تحولات ارتباطات و جریان گسترده اطلاعات، همچنین تغییر مفاهیم تهدید و امنیت و تحول کارکرد مرزهای جغرافیایی، تاحدی جایگاه نظریههای جبریت جغرافیایی در مطالعات و تحلیلها کمرنگ شده، با این حال واقعیتهای ژئوپلیتیکی همچنان واقعیتهای ثابت و جبری و تأثیرگذار در معادلات سیاسی و بینالمللی هستند. دسترسی کشورها به آبهای آزاد و سواحل دریایی، مزیت اقتصادی و سیاسی قابل توجهی در قبال کشورهای محاط در خشکی و بدون دسترسی دریایی به شمار میرود و در نقشافرینی و چانهزنیهای سیاسی منطقهای و جهانی عامل مؤثری است. برخورداری از موانع طبیعی در نواحی مرزی، عامل مهمی در برآوردهای امنیتی و مؤثر در رفتارها و استراتژیهای خارجی کشورهاست. موقعیت جغرافیایی به عنوان مسیر ترانزیت در منطقه، در کنار بهرهمندی از مزایای اقتصادی، برای موقعیت سیاسی کشورها دارای اهمیت است.
در این میان ایران با وزن ژئوپلیتیکی خاص و واقعیتهای ژئوپلیتیکی اجتنابناپذیر، در معادلات سیاسی منطقهای و جهانی یکی از عناصر و متغیرهای تاثیرگذار و مهم است. موقعیت جغرافیایی ایران واقع در قلب منطقه به عنوان چهارراه استراتژیک، در طول تاریخ بین قدرتهای بزرگ اهمیت ویژهای داشته و در هیچ مقطع تاریخی، از دایره محاسبات سیاسی و لجستیکی قدرتهای بزرگ خارج نبوده است.
در عین حال، ایران در محاصره پنج حوزه ژئوپلیتیکی مهم قرار دارد که هر حوزه، عرصه منافع متداخل و متعارض قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است و همین امر این کشور را تحت فشارهای ژئوپلیتیکی اجتنابناپذیری در محیط پیرامونی خود قرار میدهد. نگاهی گذرا به هر حوزه و مختصات سیاسی، اقتصادی، امنیتی هریک؛ پیچیدگی روند تعاملات و پدیدههای سیاسی موجود را آشکار میسازد و بر ضرروت اتخاذ رویکردهای هوشمندانه و جامع تأکید میکند.
حوزه ژئوپلیتیکی شرق ایران: شبه قاره
مجموعه امنیتی منطقه ژئوپلیتیکی شبه قاره هند، عرصه وسیعی از منافع بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در محیط پیرامونی و جهانی با الگوهای غالب رفتاری تقابل و رقابت، و قلمروی ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک بازیگران منطقهای و فرامنطقهای میباشد.
نگرانیهای امنیتی ناشی از کشمکش تاریخی بین هند و پاکستان، درگیریهای اجتماعی و قومی در پاکستان، خشونتهای فرقهای و مذهبی در هند و بیثباتی و آشوب سیاسی در افغانستان بخشی از ویژگیهای تنشآمیز این حوزه مهم ژئوپلیتیکی است.
روابط ژئوپلیتیکی بازیگران با کارکردها و وزن ژئوپلیتیکی متفاوت، شامل روابط درون منطقهای از جمله مناقشات هند و پاکستان، و پاکستان و افغانستان؛ روابط منطقهای با چین و روسیه؛ و روابط با قدرتهای فرامنطقهای مانند امریکا و اروپا میباشد و در چارچوب تحولات امنیتی و ژئوپلیتیکی منطقهای و جهانی تحلیل میشود.
وجود تهدیدها و چالشهای امنیتی با جریان تروریسم و بیثباتی سیاسی و اقتصادی در شبه قاره، همواره ایران را تحت فشار ژئوپلیتیکی جدی از جانب شرق قرار میدهد.
حوزه ژئوپلیتیکی جنوب ایران: خلیج فارس
خلیج فارس یکی از مهمترین مناطق ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک جهان، اهمیت حیاتی برای سیستم بینالمللی امنیت انرژی دارد. با وجود منابع عظیم انرژی، خلیج فارس با ذخایر ثابتشده حدود 728 میلیارد بشکه نفت، معادل 55 درصد ذخایر نفتی جهان، دارای سیستم امنیتی شکننده است. از طرفی، سیستم امنیتی خلیج فارس به عنوان یک سیستم منطقهای تنها توسط بازیگران منطقهای شکل نگرفته و منافع متفاوت و متنوع کشورهای درون منطقه، همراه با حضور نیروهای نظامی کشورهای فرامنطقهای، ماهیت و ساختار این سیستم را پیچیدهتر کرده است. هرگونه تحولات این منطقه با پیامدهای گسترده، سایر مناطق جهان را به لحاظ سیاسی و اقتصادی متأثر میکند. بر طبق آمار 2019 اداره اطلاعات انرژی امریکا، تنگه هرمز مهمترین گلوگاه نفتی جهان با جریان روزانه متوسط 21 میلیون بشکه نفت در روز در سال 2018، برای شبکه انرژی جهانی و سیستم امنیت انرژی جهان، منطقهای استراتژیک است.
ایران با خط ساحلی طولانی 1800 کیلومتری در خلیج فارس و دریای عمان و در اختیار داشتن تنگه هرمز به عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین کشور منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس بازیگری میکند و بیشک نسبت به ترتیبات امنیتی و چالشهای سیاسی و نظامی این منطقه حساس است.
حضور نیروهای فرامنطقه و وقوع بحرانهای خلیج فارس در سال 2019، با انفجارهای بندر فجیره، انفجار نفتکشها در دریای عمان و سرنگونی پهبادها، نشان از منطقهای ملتهب و پرتنش دارد. ناوگان پنجم امریکا در بحرین مستقر و بیش از 7000 سرباز امریکایی را در خود جا داده است. پایگاه هوایی شیخ عیسی در این جزیره میزبان هواپیماهای جنگنده امریکایی، هواپیماهای نظارتی و مرکز عملیات نیروهای ویژه امریکاست.
علاوه بر نیروهای امریکا در عراق، 13000 نیروی امریکایی نیز در کویت مستقر است. فرودگاه بینالمللی کویت میزبان بزرگترین نقطه لجستیک هوایی منطقهای امریکاست.
در عمان نیز چند صد نفر از پرسنل نظامی امریکا حضور دارند. این سلطاننشین به امریکا اجازه پروازهای نظامی میدهد و برای ساخت پایگاه دریایی، قراردادی با این کشور امضا کرده است.
دفتر مرکزی فرماندهی نظامی امریکا در پایگاه هوایی العدید قطر وجود دارد. بندر جبل علی در امارات نیز بزرگترین بندر برای نیروی دریایی در خارج از امریکاست. امارات میزبان 5 هزار پرسنل نظامی امریکاست. در پایگاه هوایی الظفره در ابوظبی، پهبادها و جنگندههای اف 35 پیشرفته امریکایی مستقر است. همچنین پایگاههای دریایی در بندر فجیره در خلیج عمان را در اختیار دارد.
رویکردهای خارجی متفاوت و متضاد، شکاف سیاسی و امنیتی جدی بین کشورهای جنوبی خلیج فارس و ایران، اختلافات سیاسی، اختلاف در تعیین جزایر و مرزهای آبی به ویژه پیامدهای آن در استخراج میادین نفتی در زیربستر دریا، حضور تنشآمیز نیروهای نظامی امریکا در خلیج فارس در یک دریای نیمهبسته، اتکای امنیتی کشورهای سواحل جنوبی خلیج فارس به قدرتهای خارجی برای تأمین امنیت و ثبات منطقه؛ به جای همکاری و همگرایی با کشورهای این منطقه مهم ژئواستراتژیک، همگی این حوزه ژئوپلیتیکی را تبدیل به منطقهای پرفشار در جنوب ایران کرده است.
حوزه ژئوپلیتیکی شمال شرق ایران: آسیای مرکزی
آسیای مرکزی به گفته مکیندر، قلب جهان و به لحاظ تمدنی، جغرافیایی و تاریخی دارای اهمیت ویژهای است. در طول تاریخ، آسیای مرکزی یک پهنه استراتژیک مهم بین شرق و غرب و محوری مهم برای توسعهطلبی قدرتهای وقت بوده و سه تمدن هند و ترک و ایرانی همچنان نفوذ و میراث تمدنی خود را در این منطقه به جا گذاشتهاند.
بعد از فروپاشی شوروی و تغییر مرزهای جغرافیایی، آسیای مرکزی به صورت یک حوزه ژئوپلیتیکی مهم و مستقل در نقشه سیاسی جهان ظاهر شد و به عنوان حوزه خارج نزدیک روسیه در رأس مسایل امنیتی روسیه قرار گرفت. این منطقه از دید استراتژیک، برای منافع ژئوپلیتیکی هر قدرت بزرگی مهم است؛ به طوری که ژئوپلیتیک شکننده این منطقه در بازی بزرگ قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای شکل گرفته است.
جغرافیای نسبتا” متراکم آسیای مرکزی یک واقعیت ژئوپلیتیکی است. آسیای مرکزی با ویژگیهای خاص جغرافیایی از جمله: ذخایر عظیم انرژی و نقش آن در توسعه اقتصادی کشورهای این منطقه با اقتصادهای شکننده و ناکارا؛ امنیت انرژی و دسترسی به بازار انرژی؛ انتقال انرژی و مسیرهای ترانزیتی این منطقه؛ همسایگی با حوزه قدرتهای بزرگ روسیه و چین، دو کشور قدرتمند و تاحدی رقیب؛ در کنار تعارض و تداخل منافع و نفوذ روسیه، امریکا و چین در آسیای مرکزی؛ و نقش قدرتهای مهم منطقهای از جمله ایران، ترکیه و هند؛ استراتژی جاده ابریشم؛ همگرایی منطقهای؛ سازمان همکاری شانگهای و فضای گسترده همکاریهای چندجانبه؛ همگی اهمیت ژئوپلیتیکی و ضرورت ایجاد و حفظ ثبات و امنیت در این منطقه را نشان میدهد.
واژگان كليدي: ژئوپلیتیک, تحت فشار, ایران, استراتژی, پیچیده ,دکتر بهناز اسدیکیا, نظام دوقطبی , استراتژیهای چند لایه ,