دکتر مریم خالقی نژاد
کارشناس مسائل بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –ipsc
سالها پیش پس از ائتلاف میان کشورهای مختلف اعم از امریکا، امارات، بحرین، سودان که به اشغال یمن پرداختند اکنون هم بازی های عربستان از میدان اتحاد به در رفته و متحدان دیرین به عنوان رقیب در قسمت جنوبی یمن به رقابت پرداخته اند. در حال حاضر سه جبهه در یمن اعم از عربستان و دولت منصور هادی، دولت یمن و حوثی ها در شمال، جنوب و استقلال طلبان مورد حمایت امارات وجود دارد.
پیشنهادات بسیاری مانند صلح استکهلم برای پایان درگیری شده است که هیچ کدام ثمر بخش نبوده و اکنون به دلیل شیوع ویروس کرونا نهادهای مختلف از جمله سازمان ملل خواستار توقف و آتش بس در مناطق جنگی مانند یمن شده اند. از سوی دیگر اگرچه دولت مستعفی منصور هادی و همچنین انصار الله یمن و یا کشورهایی مانند عربستان تمایل خود را به آتش بس و توقف درگیری اعلام کرده اند اما تا کنون هیچ اقدام رسمی و عملی در این خصوص صورت نگرفته است و به خصوص از سوی عربستان شاهد برخی حملات موشکی در این کشور بوده ایم. در این هرج و مرج و درگیری، تلاش جنوبی های یمن برای استقلال و خودمختاری نیز بیشتر شده است. جدایی طلبان یمن که مورد حمایت امارات قرار دارند نقطه مقابل خود را در جنوب عربستان که به حمایت از دولت منصور هادی در عدن پرداخته بود می دانند و لذا این امر منجر به رقابت بسیار شدیدی میان نیروهای مداخله گر و سپس آشوب های داخلی برای خودمختاری شده است. آنچه که بر این روند تاثیر می گذارد یکی عوامل خارجی و دیگری عوامل داخلی است که در ادامه به بررسی آن می پردازیم.
از نظر عوامل و تحولات خارجیِ تاثیرگذار، در روند خودمختاری جنوب یمن نباید انکار کرد که مهمترین عاملی که به این آتش ها دامن می زند اختلاف میان ریاض و ابوظبی است که از دیرباز در قالب همکار و متحد وارد یمن شده اند و اکنون در جنوب یمن به رقیبان اصلی تبدیل شده و رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند. آنچه که بیشتر باعث قدرت گرفتن جدایی طلبان میشود حمایت برخی حامیان بخصوص امارات می باشد که باعث قوت گرفتن آنها می شود. در مقابل سالهاست که عربستان از دولت منصور هادی حمایت کرده و آن را برای مقابله با حوثی ها و هرچه ضعیف تر کردن آنها پرو بال می دهد که این امر منجر به دستاویزی برای امارات و جدایی طلبان در جنوب شده است که با بهانه ارتباط دولت منصور هادی با اسلامگرایان تندرو مخالف هستند. این عامل خارجی در حالیست که عربستان و امارات مهمترین ارکان ائتلاف ضد حوثی ها هستند که رشد و قدرت گرفتن آنها بر خلاف منافع دو کشور می باشد. از نظر خارجی تا زمانی که این رقابت سیاسی مداخله گران، از تنش بالایی خود برخوردار است نمی توان از کاهش یکباره و قابل توجه درگیری ها سخن گفت تا بتوانند به اتحاد قویی در مقابل حوثی ها و حزب اصلاح بپردازند.
از نظر داخلی نیز گویی “جنگ در درون جنگ” در یمن رخ داده است. بخش جنوبی با برخی اقدامات بخش شمالی و به خصوص قدرت گرفتن حزب اصلاح مخالف هستند و شمال را درست نقطه مقابل خود می پندارند. معترضان و جدایی طلبان به حضور نیروهای اسلامگرا و نیروهای حامی بخش شمالی در جنوب یمن اعتراض کرده و خواهان انقلاب و جدایی هستند. مخالفت با حزب اصلاح و به دست گرفتن برخی مسند های قدرت توسط آنها به مذاق جنوبی ها خوش نمی آید و خواهان آن هستند که شورای انتقالی جنوب وظیفه حفظ و اداره پایگاه های نظامی را به طور کامل بر عهده بگیرد ت