مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC
در يك سال گذشته روابط ايران و عربستان همچنان با چالشهايي روبرو بوده است. در اين حال هر چند دولت آقاي روحاني تلاش هايي را براي كاهش تنش در روابط با عربستان برداشته است، اما روابط رياض و تهران همچنان با چالشهايي روبرو است. در همين راستا براي بررسي روابط و چالش ها و راهكارهاي برون رفت از آن گفتگويي با دكتر مهدي مطهرنيا داشته ايم:
واژگان كليدي: روابط ایران و عربستان، آينده روابط ایران و عربستان، چالشهاي روابط ایران و عربستان، راهكارهاي برون رفت از تنش در روابط ایران و عربستان، روابط رياض و تهران
مركز بين المللي مطالعات صلح: اگر به يك سال گذشته روابط ايران و عربستان داشته و نگاهي مقايسه اي به روابط با گذشته داشته باشيم اين روابط چه تفاوتي با گذشته دارد؟
آنچه كه در سالهاي گذشته پشت سر گذاشته ايم، ايجاد فضاي دگر ساخته خود پرداخته در منطقه خاورميانه در چارچوب تحركات فرقه اي و افزايش تنش هاي فرقه اي شديد ميان شيعيان و اهل تسنن در خاورميانه بوده است. اين امر به گونه اي هدايت و رهبري شده است كه از منظر تحليلي مي توان در پس آن يك فضاي گفتماني تنش زا بين ايران و عربستان را مشاهده كرد. به گونه اي كه دو كشور قدرتمند جهان اسلام به جاي هم پيوندي با يكديگر و ايجاد فضاي مثبت گفتماني در چارچوب شريعت ديني واحد خود به نوعي رودرويي هستند. از اين جهت اين رويكرد رويكردي دگرخواسته ي خودپرداخته است. چرا كه اساس ايجاد تنش هاي فرقه اي درمنطقه خاورميانه همواره در طول تاريخ بيش از آني كه ريشه هاي دروني داشته باشد بهره برداري از ريشه هاي دروني براي دگرپرداختگي آن در عرصه داخل بوده است. در سال گذشته نيز اين روابط تا مرزهاي نوعي جنگ نيابتي بين ايران و عربستان به عنوان دو نماد تشيع و تسنن در منطقه خاورميانه در منطقه جغرافيايي سوريه بروز و ظهور پيدا كرد. به گونه اي كه از يك سو گروه هاي تكفيري حمايت شده از سوي عربستان سعودي و از سويي نيز گروه هايي ديگر در داخل سوريه با سويه گيري كه اساسا در تحليل نهايي به سمت و سوي ايران شكل و محتوا مي پذيرفت درگير شدند. در اين امر رويكردهاي موجود در صحنه علمياتي سوريه خارج و به لبنان نيز انتقال يافت، به گونه اي كه طرح هاي متفاوتي از ترور و ايجاد فضاي بمب گذاري در چارچوب تحركات ضد حزب اله را شاهد بوديم (كه نمي توان حمايت عربستان از انان را كتمان كرد) انجام شد و به گونه اي پيش رفت كه نوعي جنگ نيابتي در اين منطقه جغرافيايي شكل گرفت.
مركز بين المللي مطالعات صلح: مهمترين متغيرهاي منطقه اي و بين الملي در افزايش تنش بين ايران و عربسان چه بوده است؟
آنچه در اين مورد بايد گفت بازتعريف تئوري جنگ نامتعادل توسط ايالات متحده امريكا در مرحله اول بر ضد جمهوري اسلامي ايران بود. به گونه اي كه هدف اين اجماع جهاني و منطقه اي و هم پيوندي اين اجماع منطقه اي و بين المللي بر عليه جمهوري اسلامي ايران شكل گرفت. يعني تا حد زيادي غرب در اين زمينه بر مركزيت پرونده هسته اي موفق بود و رويكردهاي ايران هراسي در سطح منطقه اي به گونه اي عمل كرد كه هم اكنون مي توان عربستان را نوعي پرچمدار تحركات بر ضد جمهوري اسلامي ايران در دوران هشت ساله دولت احمدي نژاد دانست. به گونه اي كه ما شاهد ايجاد فضاي گفتماني تشديد كنننده بحران در ارتباط با جمهوري اسلامي ايران در منطقه توسط همگرايي بيشتر عربستان و رژيم اسرائيل بوده و اين امر به وضوح نشان داده شد. از سوي ديگر تحركاتي كه تحت عنوان سياست خارجي فعالانه با ادبيات غيرمدبرانه از سوي دولت نهم و دهم در بعد منطقه اي و بين المللي شكل پذيرفت و موجب ادعاي مديريت جهاني شد از رويكردهاي منطقه اي بازماند. در واقع مخالفان با فضا سازي در مورد مديريت جهاني و قدرت مندتر شدن ايران توانست كمك شاياني نيز در جهت بزرگنمايي قدرت ايران و تبديل آن به عنوان نوعي تهديد منطقه اي براي كشورهايي چون عربستان شكل و محتوا بخشد . به گونه اي كه تئوري جنگ نامتعادل توانست بيشترين بهره را از آن ببرد. چنانچه مطرح كردن هلوكاست هم فضايي ايجاد كرد تا جمهوري اسلامي ايران در محاق اجماع منطقه اي و بين المللي قرار دهد. جدا از اين با تعريفي كه از قدرت طلبي ايران صورت گفت ايران هراسي به عنوان يك عامل اساسي به نوعي باور تبديل شد. به گونه اي كه كشورهايي مانند عربستان را در توجيه افكار عمومي براي ايجاد اجماع منطقه اي بر ضد جمهوري اسلامي ايران كمك كرد. بر اين اساس نيز تشديد اين معنا نيز از سوي كشورهاي غربي صورت پذيرفت. چنانچه ارسال شصت و شش ميليار د دلار اسلحه تهاجمي براي نخستين بار به منطقه خاورميانه (كه بخش قبال توجهي از آن به عربستان داده شد) تشديد كننده نوعي اصطكاك بود و نشان داد نوعي ائتلاف عربي برضد ايران به جاي اسرائيل و اشغال فلسطين در حال شكل گيري است. چنانچه اسرائيل نوعي فضاي تنفس و حتي نوعي هم پيوندي با كشورها يافت و اجماع چهار به علاوه يك شكل گرفت. لذا از سوي فشارهاي بيروني و در درون هم فقدان عمق استراتژيك و درك سياست خارجي در دولت نهم و دهم موجب تشديد تنش با عربستان بود كه مصاديق مختلفي را به خود پذيرفت.
مركز بين المللي مطالعات صلح: در شرايط كنوني پرونده هسته اي چه نقشي در تنش ايران و عربستان داشته است؟
پرونده هسته اي ايران مركز ثقل تحركات موجود بر ضد جمهوري اسلامي ايران در آفرينش اجماع بين المللي و منطقه اي بوده است. بالطبع در اين جا پرونده هسته اي توانست در كنار پرونده مربوط به سوريه عامل تشديد كننده اجماع منطقه اي و بين المللي بر ضد ايران باشد و فرقه گرايي را تشديد كند .آنچه مهم است غرب خواهان ايران در پرونده هسته اي از پرونده هسته اي و سوريه براي ايجاد فضاي مناسب در جهت اجماع منطقه اي بر ضد تحركات هسته اي ايران نيز عمل كرد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: وزیر خارجه ایران گفت: از اصول اساسی ایران ایجاد بهترین رابط برادرانه با کشورهای همسایه است.وی بر تلاش ایران برای برقراری بهترین روابط با عربستان در سطح روابط دوجانبه تاکید کرد.در اين حال راهكارهاي برون رفت از وضعت موجود در روابط ايران و عربستان چيست؟
نخستين نكته آن است كه از منظر تعريف گفتماني ايران و عربستان بايد بپذيرند كه در جهان اسلام دو قطب اصلي تعريف تشيع و تسنن از نظر عملياتي هستند و حق طرف مقابل در اين چارچوب را بدانند و حوزه هاي عملياتي يكديگر را به رسميت شناسند. در مرحله دوم ايجاد اطمينان ميان دو قدرت اصلي منطقه در چارچوب جغرافياي سوريه بايد انجام گيرد. به گونه اي كه بتوان نبود اطمينان راحل كرد و حتي نيروهاي تندر در تهران و رياض را (كه مايل به بهبود روابط دو كشور نيستند) را مديريت كرد. به علاوه كشورهاي عربي با مركزيت عربستان را در مورد مساله هسته اي ايران از نگراني خارج كرد و ايران نيز از طرف هاي متفاوت در بحرين، عراق، لبنان و سوريه كه در واقع نزديكي فكري با ايران دارند در جهت ايجاد وحدت بين ايران و عربستان بهره جويد. عربستان نيز از حمايت مالي شورشيان سوريه دست بردارد و متحد ديرين اسد نيز حمايت هايي در حل بحران سوريه انجام دهد. همچنين با استفاده از پتانسيل هاي موجود در اين مورد(بويژه حضرت آيت اله هاشمي) براي ايجاد فضاي مناسب و در نظرگرفتن ساز و كارهايي در جهت حل و فصل و نزديك كردن ديپلماسي سود برده شود.
گفتگو از فرزاد رمضاني بونش