اکبر جمالی
دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه بمبئی
در انتخابات اخیر هند که در که از 7 اوریل تا 12 می سال 2014 بر گزار شد حزب بهاراتیا جاناتا به رهبری نارِندرا مودی به یک پیروزی تاریخی و چشمگیر دست یافت. در این انتخابات ائتلاف دموکراتیک ملی به رهبری حزب بهارتیا جاناتا 335 کرسی از پارلمان این کشور را که 282 کرسی ان به تنهایی متعلق به حزب بهارتیا جاناتا است، از مجموع 545 کرسی را بدست اورد، و در نتیجه به تنهایی حتی بدون کمک به احزاب ائتلاف دمکراتیک مای قادر به تشکیل دولت است. این نتایج از سال 1984 تا امروز بی سابقه بوده است. همچنین سنگین ترین شکست حزب حاکم پس از استقلال این کشور نیز بوده است. یکی از مهمترین مشکلات سیاست داخلی و خارجی هند دولت های ضعیف ائتلافی بوده که نمی توانسته در مواقع لازم تصمیمات قاطع و سریع بگیرد. فرایند تصمیم گیری در مسائل خرد و کلان همیشه بسیار کند و دیر و منفعل بوده است. بنابراین این پیروزی قاطع این اهمیت را خواهد داشت که دولت می تواند خیلی سریع و قاطع عمل کند و این یک تغییر بنیادین در سیاست داخلی و خارجی هند محسوب می شود.
از نظر جغرافیایی حزب بهارتیا جاناتا بیشترین آرای خود را در نیمه ی شمالی این کشور که استانهای هندواروپایی زبان است به دست آورده حال آنکه رقبای این حزب بیشترین آرای خود را در استانهای جنوبی دراویدی زبان و نژاد و همچنین آسام در شرق این کشور به دست آورده است. بنابراین از نظر سیاست داخلی پایگاه اصلی حزب بهارتیا جاناتا استانهای ایندو آرین زیان و هندو مذهب ها، همچنین کاست های بالا است. در حالیکه رقبا بیشتر آرای خود را در استانهای جنوبی دروایدی زبان و یا در استانهای شرقی مثل آسام همچنین اقلیت های مذهبی و نژادی همچون مسلمآنان، بودایی ها و طبقات محروم که در سراسر هندوستان پراکنده هستند، به دست آورده است.
از نظر تاریخی این حزب نماینده و وارث جریانهای ملی گرای هند است و در پاسخ به سیاست های «سکولار» حزب کنگره ی ملی هند، تاسیس شده است و هدف آنان دفاع از هویت و فرهنگ «هندوی» هند بوده است. ایدئولوژی آنها ملی گرایی و البته نه ملی گرایی بر بنیاد دولت- ملت بلکه ملی گرایی بر بنیاد فرهنگ و دین هندو است. سیاست خارجی این حزب که به زودی دولت را تشکیل خواهد داد آن سوی سکه ی این ایدئولوژی و هویت داخلی است.
در نخستین اقدام این حزب تلاش خواهد کرد تا در مقابل سیاست خارجی منفعل دولت کنگره همواره آن را نقد کرده است، سیاست خارجی فعالی را دنبال کند. از نظر آنان مهمترین مساله تمامیت ارضی هند و درنتیجه مهمترین اولویت ایستادگی در مقابل پاکستان و چین است. مساله ی کشمیر یک اولویت مهم است چرا که مسائل مهمی چون گروهای افراطی، تقابل با پاکستان، مبارزه با تروریسم، و افزایش امنیت ملی در این حوزه با هم گره خورده است. اگر چه رهبران بهاراتیا جاناتا در تبلیغات انتخاباتی خود تاکید کرده اند که با هیچ کشوری سر کشمکش نخواهند داشت. مساله ی مهم دیگر چین است. اگر حزب کنگره چین را همچون یک قدرت بزرگ همسایه و در حال رشد می دید این حزب چین را همچون یک رقیب خطرناک در حال رشد می بیند که زیاده خواهی هایش در آبهای آسیای جنوب شرقی زنگ خطر را برای هند که اختلافات ارضی گسترده ای با آن دارد به صدا در اورده است.
مورد مهم دیگر سیاست تاریخی عدم تعهد هند است. ملی گرایان هند سیاست عدم تعهد را سیاست منفعل حزب کنگره می دانند که با جاه طلبی های یک قدرت بزرگ در حال ظهور سازگار نیست. از نظر آنان سیاست عدم تعهد یک سیاست منفعل و غیر مسئولانه است که ارتباطی با منافع ملی هند ندارد. هند باید از منافع ملی خود را دنبال کند و از آنجا که آمریکا یک ابرقدرت بزرگ است هند باید همچون یک قدرت بزرگ با این کشور وارد ائتلاف شود و از منافع آن سود بجوید. بنابراین در نخستین گام، علی رغم کدورتی که میان این حزب و آمریکا به خاطر عدم اجازه ی ورود او به امریکا وجود دارد، روابط هند و آمریکا بهبود خواهد یافت. چرا که این حزب سالها خواهان بهبود و گسترش را بطه با آمریکا بوده و همچنین دلایل ایدولوژیکی قدرتمندی این حزب را به سوی آمریکا سوق می دهد که حتی می توان گفت که فرا تر از دیگر دلایل است.
در گذشته مهمترین دلیل تنش بین بهاراتیا جاناتا و آمریکا نزدیکی آمریکا به پاکستان و همچنین عدم پذیرش ان . پی تی و دیگر قرار داد های کنترل تسلیحات از سوی دولت باهاراتیا جاناتا بود. بهاراتیا جاناتا با آزمایش نخستین انفجار هسته ای این افتخار را دارد که علی رغم مخالفت آمریکا و دیگر قدرت های جهانی هند را به یک کشور هسته ای تبدیل کرده است و اعلام کرده است که هیچ گونه قرار داد تبعیض آمیز بین المللی در رابطه با کنترل تسلیحات را به رسمیت نخواهد شناخت. اما امروز هر دو مانع تا حد زیادی کمرنگ شده است. دولت بوش پسر در آمریکا با این استدلال که کشور های مسئول و دمکراتیک همچون هند می توانند انرژی و تسلیحات هسته داشته باشند. یکی از این موانع همگرایی را از میان برداشت. تیره شدن روابط آمریکا و پاکستان، نزدیکی پاکستان به چین، سیاست امریکا در افغانستان که به تضعیف پاکستان انجامیده، دلیل دوم این تیره گی روابط را نیز بسیار کمرنگ کرده است. که البته در کنار آن باید به دیدگاه مشترک هر دو کشور به پدیده ی تروریسم و امنیت ملی را نیز اضافه کنیم. گسترش فعالیت های شرکتهای اقتصادی آمریکایی در هند به ویژه در همه ی حوره ها از فن آوری اطلاعات و نرم افزار تا فروشگاه های زنجیره ای نیز روابط در کشور را هر چه بیشتر به هم نزدیکتر کرده است.
بنابراین الویت نخست منطقه ای دولت جدید هند در شمال غرب تحت فشار قراردادن هر چه بیشتر پاکستان، و حضور در افغانستان است. در شمال شرقی نیز رقابت با قدرت روزافزون چین که زنگ خطر ان برای ملی گرایان هند به صدا در آمده است. رابطه با ایران نیز معلول این منطق خواهد بود و به روابط ایران با غرب بستگی خواهد داشت. در سطح بین المللی نزدیکی هر چه بیشتر به آمریکا و سپس به اروپا است. اگر هند ناگذیر شود که بین امریکا و روسیه دست به انتخاب بزند، بهاراتیا جاناتا تردیدی در پایان دادن روابط دوستانه ی بیش از هفتاد ساله ی دو کشور نخواهد داشت.