مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پیامدها و آینده اصلاحات در عربستان سعودی (بخش نخست) گفتگو با دکتر محمد علی بصیری

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

در ماه های گذشته توجه مقامات عربستان به انجام اصلاحات در این کشور با برنامه 2030 این کشور سرعت گرفته است و اخیرا نیز رویکردها و روندهای اصلاحات مورد توجه بیشتر شخصیت هایی چون ولیعهد این کشور بوده است. گفتگوی زیر برای بررسی این امر است.

واژگان کلیدی: اصلاحات، عربستان سعودی؛ زمینه‌ها، حوزه‌ها، روندها ، تغییر در عربستان

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به این که روند اصلاحات در عربستان توسط ولیعهد یا مقامات عربستان جدی تر شده است، علل توجه مقامات عربستانی به انجام اصلاحات در حوزه های مختلف در وضعیت کنونی چیست؟

بعد از تحولاتی که در منطقه رخ داد، و روند تحول در دو دهه گذشته، نظام عربستان سعودی به شدت تحت فشار قرار گرفت که این امر به خاطر سبک سنتی، ارتجاعی و سلطنتی قومی- قبیله ای ( که یکی از عقب مانده ترین نظام ها از لحاظ مردم سالاری و مشارکت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی مردم بود.) لذا در دو سه دهه گذشته، چهار جریان عربستان را از داخل تحت فشار قرار می داد تا این اصلاحات انجام شود. نخست نسل جوانی بود که اکثرا تحصیل کرده هستند و خواهان تغییر نظام و مشارکت در چارچوب یک قانون اساسی اصلاح شده و نیمه دموکراتیک بودند. جریان دوم نخبگان تحصیل کرده عربستانی بودند که عمدتا از اروپا و آمریکا برگشته و عربستان را با توجه به دستاوردهای مدرنیته و نوگرایی (که در کشورهای توسعه یافته غرب می دیدند) و حداقلی از آن را در کشور خود به خصوص در حوزه سیاسی- اجتماعی و فرهنگی نمی دیدند، و ریاض تحت فشار قرار می دادند.

 سومین جریان، جریانات اسلام گرا هستند.  آن ها هم خواهان تغییرات اساسی در حکومت بودند، حتی دستیابی به یک جمهوری اسلامی یا یک حکومت جمهوری با محوریت شریعت (که آن ها هم در این اواخر دست به مبارزه مسلحانه در داخل و خارج می زنند) و این جریان در منطقه ما عربستان را بیشتر ترساند و وحشت زده کرد (که مبادا این جریان تقویت شود و در کشور بی ثباتی ایجاد کند) جریان چهارمی هم که همچنان در عربستان هست، از طرف شاهزادگان مخالف است . آنها جمعیت زیادی دارند و مشارکت لازم را نمی بینند و کنار آن ها زنان که حتی زنان در خاندان سلطنتی که حداقل حقوق اجتماعی، سیاسی را به عنوان شهروند درجه دوم دارند به وضعیت کنونی معرض هستند. این تحولات در درون و تحولات منطقه و مضاف بر آن با فشارهایی که از طرف دولت های غربی بر عربستان ( که نظامی دیکتاتوری، قومی و حداقل حقوق بشر به صورت حداقل در آن رعایت می شود،) چرا کشورهای غربی حامی آن هستند، به خصوص آمریکا که شعار حقوق بشر می دهند و به صورت اصلاحات دوگانه با این رژیم برخورد می کنند و نظام هایی نیمه دموکراتیک را به آن هجوم می برند.

این موارد باعث شد که محمد بن سلمان حرکتی اساسی را برای اصلاح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی شروع کند که نظام سعودی را از فروپاشی و اضمحلال از درون و تهدیدات خارجی مهار کنند. لذا عربستان گام اول را در اصلاحات اقتصادی برداشته است که اقتصاد را مقداری به سمت اقتصاد آزاد و لیبرال و چرخش سرمایه خارجی برده است و از لحاظ سیاسی هم گشایش هایی ایجاد شده است (که بحث قانون اساسی، مجلس مشورتی و حقوقی که به زنان برای مشارکت های اجتماعی داده شده است و حتی اصلاحات فرهنگی را نیز عربستان در همین راستا شروع کرده است) لذا سخت گیری هایی که در مورد برنامه های مذهبی بود، برنامه های رادیویی – تلویزیونی، فشارهایی که روی حجاب زنان، محدودیت هایی روی برنامه های فرهنگی مدرن در حوزه سینما، تئاتر و ارتباطات شروع شده و عربستان به سمت مدل های سلطنتی اروپا مانند اسپانیا یا بریتانیا و ایتالیا سوق می دهد که یک خاندان سلطنتی وجود داشته ، اما امور به دست مردم باشد و چرخش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی نقاط ضعف و تزلزل این کشور را کاهش دهد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: تا چه حد توجه به اصلاحات در عربستان تاکتیکی یا راهبردی است ؟

در کوتاه مدت می توان بحث تاکتیک را کرد. اما این ها مباحثی استراتژیک است، زیرا عربستان درس تلخی از حکومت های دیکتاتوری گرفته است که یکی پس از دیگری سقوط کرده اند. نمونه آن در یمن، لیبی، مصر و حتی تحولات سوریه دیده می شود. بنابراین انواع حکومت های دیکتاتوری و نیمه جمهوری و سلطنتی را در منطقه عربی شاهد بوده ایم که با تغییرات جزئی، خواسته های عمومی و اصلاحات ریشه ای را دنبال نکرده اند که آن را بی ثبات و متزلزل ساخته است و با انقلاب ها و شورش ها ساقط شده اند. عربستان این درس تلخ را نمی خواهد برای خود تکرار کند. لذا این کارها را شروع کرده است تا بتواند در درون نارضایتی ها و اعتراضات را مدیریت و کنترل کند. حدس من این است که این برنامه ها استراتژیک است و بعید است که عربستان این برنامه ها را به صورت تاکتیکی و گذرا دنبال کند. زیرا درس تلخی که تغییرات تاکتیکی در کشورهای دیگر داشته اند را پیش چشم دارد و نمی خواهد این سرنوشت برای خود رقم بخورد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: پیامدهای مختلف این اصلاحات در مختلف داخلی سیاسی چه خواهد بود؟

اصلاحاتی که از لحاظ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی در این کشور می شود، اگر ریشه ای و بلند مدت باشد، همان شعار صلح دموکراتیک را برای عربستان در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی رقم می زند. کشوری که از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی بخواهد دموکراتیک باشد و مشارکت واقعی مردم در آن اتفاق بیفتد، به تدریج به سمتی حرکت خواهد کرد که از ثبات درونی بیشتری برخوردار باشد و در حوزه منطقه ای و بین المللی به سمت همکاری و صلح حرکت می کند، یعنی در واقع اصلاحات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی به همراه تنش و ناامنی با همسایگان در منطقه در تعارض است. یا این اصلاحات را باید ادامه دهد و تعارضات را کاهش دهد و همکاری جانشین آن شود و یا برعکس اگر این تعارضات ادامه پیدا کند، آن اصلاحات به صورت ریشه ای و بلند مدت قابل تحقق نیست و احتمالا به صورت گذرا، سعودی اثری که بخواهد نمی تواند از آن به دست آورد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اصلاحات در حوزه های داخلی چه تاثیری در نگاه مخالفان داخلی به ریاض خواهد داشت؟

مسلما اگر این اصلاحات در درون هم اتفاق بیفتد، چهار گروهی که به عنوان اپوزیسیون اشاره کردم که از مخالف نقد کننده و معترض و … میدان برای آن ها ایجاد می شود که در حوزه های چندگانه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، مشارکت کنند و  بی ثباتی و نارضایتی به حداقل کاهش پیدا کند. یعنی از لحاظ درون فشارها کاهش پیدا می کند و فشارهای آن ها از حوزه جهانی کاهش پیدا کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در حوزه داخلی، روند اصلاحات چه تاثیرات امنیتی بر اقلیت ها و سایر حوزه های امنیتی در داخل خود عربستان و روند شکاف های امنیتی خواهد داشت؟

مسلما یکی از دستاوردهای مردمی شدن در قالب اصلاحاتی این است که حقوق اقلیت بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. امروزه یکی از شاخص های عمده در نظام های مردمسالار و دموکراتیک حاکمیت و احترام به حقوق اقلیت است. این تفاوت بین حکومت دموکراتیک و غیر دموکراتیک است. گرچه شاخص های دیگری مانند چرخش نخبگان، شفافیت، آزادی در حوزه های مختلف بیان، قلم، مطبوعات، سندیکاها و اجتماعات را هم به دنبال می آورد، مسلما اگر این اصلاحات استراتژیک و بلندمدت باشد، اقلیت های داخل عربستان از جمله شیعیان، وضعیت بهتری نسبت به امروز پیدا می کنند و سهمی که در حقوق شهروندی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می خواهند (و در هفتاد، هشتاد سال گذشته پایمال شده است،) ظرفیت میدانی پیدا می کند تا آن ها هم بتوانند سهم خود را به دست بیاورند و اعتراضات کاهش پیدا کند.

مطالب مرتبط