مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پان عربیسم: ازجلال تا سقوط

اشتراک

دکترحسین دهشیار

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC


اضمحلال عثمانی

درهم فروریزی امپراطوری عثمانی وپایان جنگ اول دولت های استعماری انگلستان وفرانسه را در موقعیتی قرار داد  بلامنازع درسرزمین های عربی را در برابر بیابند. استان های امپراطوری عثمانی درگستره خاورمیی متفاوت به زیین دو قدرت اروپایی درآمدند. با وجود ای رهبران سنتی عرب در چارچوب قراردادهای منعقد شده قول استقلال سرزمین های رها شده از قید حضور دولت عثمانی و ترتیبات جدید جغرافیایی را داده بود ولی عمل به طورمستقیم و یا بر اساس مجوزهای جامعه ملل به اعمال قدرت و تحقق سیاستهای خود پرداخت. این واقعیات تاثیر بسیار منفی در بین رهبران ملی گرا و مردم عادی گذاشت. این رهبران و مردم بطور ی مطرح شدن به عنوان بخشی ازامپراطوری عثمانی را طبیعی فرض می چرا  یت اجتماعی ، رهبران عثمانی درقالب خلفای اسلامی جلوه گری می به همین روی گرایش های اسلام گرا همسو با نیات و خواستهای رهبران امپراطوریی. بدنبال گسترش حضور و نفوذ بازیگران اروپایی رهبران و مردم درجوامع عربی بطور ملموس استثمار و انقیاد را  به ضرورت این واقعیت بود  ضد اروپایی نضج گرفت و به سمبل بسییل شد. 

ماهیت حاشیه ای ملی گرایی ومذهب محوری

ی از هویت ملی در سرزمین های عربی وجود داشت چرا یخی استقلال و حضور دولت-ملت بسی نامحسوس بود. هویت اسلامی هم ظرفیت لازم از نقطه نظر روانی برای  بسیج عمومی برعلیه نیروهای استعمارگر را فاقد بود. در طول دهه ها و سده ها گرایش های اسلام گرا مشروعیت حضور را نصیب رهبران عثمانی به جهت اعتقاد به خلافت اسلامی و به همین روی بدنبال سقوط امپراطوری عثمانی آنان نیز به ضرورت این سقوط به حاشیه رانده شده بودند. سمبل هایییش های اسلام گرا تایی یا چارچوب هایی و رهبرانی نظر آنان وجاهت و مشروعیت ارزشی برای حضور و رهبری داشتند دیگر تجلی بیرونی را بهره ای نداشتند. بر بستر این واقعیات بود  توانمندی ساختاری و اعتبار ارزشی  محدودی برای گرایش های مذهبی وجود  ضداستعماری تبدیل شوند. نبود هویت ملی ،ماهیت حاشیه ای هویت اسلامی به ضرورت رهبران عرب را به سوی هویت عربی سوق داد تا آن را به عنوان یی مقابله با استعمارگران اروپایی مبنای برنامه ریزی برای تحقق استقلال و دولت سازی قراردهند. اینچنیبدنبال نا امیدی رهبران سنتی عرب از نتای ورسای و پایان دودهه بحرانی اول قرن بیستم توسل به هویت عربی در  قرارگرفت. به جهت فقدان وابستگی های ملی و حس ملی گرایی مرزهای مشخص مبتنی بر ویژگیهای همسان زبانی، قبیله ای و فرقه ای از مهمترین علل آن محسوب می شوند، ی ایجاد یی و بدست آوردن توانایی در بسیج مردم گریزی جز این نیییت فرا سرزمینی و فرا جغرافیایی متوسل شوند.

 محوریت پان عربیسم    

ازاین مقطع زمانییت پان عربیسم و به عبارت دیگرملی گرایی عربی رهبران عرب قرارگرفت.  نظردسترسی به توانمندیهای نظامی، منابع اقتصادی و ساختارهای یی توانند حداقل ها را به صحنه آوردند. برای جبران ایی ها و ضعف های سخت افزاری گریزی جزای طریق متوسل شدن به مولفه ارزشی”عرب بودن”حضور در قدرت را در وهله اول   یر و در مرحله بعدی تداوم ببخشند. سوارشدن “برگرده”ملی گراییی تازه استقلال یافته خاورمیانه و یا رهبران به قدرت رسیده غیرسنتیی بودند از ای ییت خود رادر داخل مشروعیت و اعتبار ببخشند و از سویی دیگر این فرصت را نیز در برابر ی رهبری جهان عرب را در صورت اراده و میل نیز به صحنه آورند. هویت عربیسم به  هویی عربی تبدیل شد و ملی گرایی بومی و اسلام گراییی به حاشیه رانده شدند.

رهبران به قدرت رسیده درجهان عرب وی رهبران سنتی توجه به تجربه استعمار بازیگر اروپاییید برجسته تری در1956باشد  وناتوانی در ایجاد ی محور و ساختارهایی منطقی ترین و موجه ترین وسیله برای حفظ و تداوم قدرت سیاسی همانا یه بر هویت پان عربیسم می باشد. به همین رویینی عرب گرایی خیابانهای عرب را به لرزه در آورد ورژیم های سنتی عرب را به شدت در برابر تهدید رهبران پان عرب آسیب پذیر ساخت. رهبرانییابانهای عرب را برای دهه های متمادی در اختیار داشته و در طول دوران دو قطبی تاثیرگذارترین بازیگران در صحنه خاورمیانه بودند همگییسم را برتن ی عصر نظام ی به تحقیر بوسیله آمری ی سنتی عرب گرفته شده است.

مطالب مرتبط