مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

همکاری استراتژیک، سندی برای امنیت افغانستان یا اهداف آمریکا

اشتراک

جواد بخشی
مرکز بین المللی مطالعات  صلح – IPSC

بیان رخداد
تحولات سياسي امنيتي افغانستان پس از حمله آمريكا به اين كشور و اشغال آن توسط نيروهاي ائتلاف، يكي از مهم‌ترين و پيچيده‌ترين چالش‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي در خلال يك دهه گذشته بوده است. دخالت نیروهای ناتو و معضل امنیت پس از سقوط طالبان براین پیچیدگی افزوده است. از اهداف اعلامی نیروهای ناتو در افغانستان ایجاد دولت باثبات در این کشور و سپردن وظیفه امنیت سازی به نیروهای افغانی بود. در همین راستا از سال گذشته اعلام شد که پس از سال 2014 نیروهای ناتو از افغانستان خارج می شوند و وظیفه تامین امنیت را به نیروهای افغان واگذار می کنند. اما سه شنبه گذشته بود که اوباما با سفری غیرمنتظره به افغانستان، قرارداد همکاری استراتژیک را با حامد کرزی به امضا رساند که به آمریکایی ها این حق را می دهد تا زمانی که خطر تروریسم در این کشور وجود دارد در افغانستان بمانند. در این فرصت می خواهیم زوایای مختلف این توافق را بررسی نماییم.
واژگان کلیدی: افغانستان، آمریکا، سند همکاری استراتژیک، تروریسم، امنیت
تحلیل رخداد
بیش از ده سال از آغاز حمله ناتو به افغانستان می گذرد و این باعث شده تا از این جنگ به عنوان طولانی‏ترین جنگ در تاریخ آمریکا، افغانستان و در تاریخ ناتو یاد شود و اولین جنگی است که ناتو نیرو‏های زمینی خود را به کار گرفته و در خارج از محیط اروپا مبادرت به جنگ کرده است. این جنگ، از جنبه‏های مختلفی حائز اهمیت است. برخی جنگ افغانستان را در واقع ادامه تلاش آمریکا برای تثبیت موقعیت خویش، به عنوان تنها ابرقدرت در دوران پس از جنگ سرد تلقی می‏کنند. این جنگ فرصت مناسبی را در اختیار آمریکا قرار داد تا حضور خود را در منطقه ای که محل تلاقی شبه قاره، آسیای مرکزی و خاورمیانه است، را تثبیت نماید. پس از روی کار آمدن دموکراتها در آمریکا، اوباما تلاش داشت تا به جنگ در افغانستان و عراق پایان دهد و اعلام شده بود که به زودی همانند عراق، نیروهای آمریکایی همراه با سایر نیروهای ناتو، خاک افغانستان را ترک خواهند کرد و در حالی که سایر اعضای ناتو به تدریج شروع به خارج کردن سربازان خود هستند، اما گویا آمریکایی ها حاضر نیستند به زودی از این کشور خارج شوند. در همین رابطه بود که بارک اوباما هفته گذشته، سفری به کابل داشت. وی در پایگاه بگرام گفت که باید به جنگ افغانستان، مسوولانه خاتمه داده شود. رئیس جمهوری آمریکا تاکید کرد که کشورش قصد ندارد در افغانستان پایگاه دائمی بسازد. ولی به رغم این موضع گیری، مواد سند همکاری های استراتژیک میان افغانستان و آمریکا پس از نزدیک به یک سال رایزنی و بحث، نهایی شد. قدمهای عملی برای ایجاد روابط استراتژیک در سال ۲۰۰۵ با امضای اعلامیه مشترک روابط استراتژیک توسط روسای جمهوری افغانستان و آمریکا برداشته شد. این اعلامیه در دو مرحله‌ دیگر نیز در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ توسط وزرای خارجه وقت دوکشور، تجدید گردید. با آغاز به کار دوره‌ دوم ریاست جمهوری حامد کرزی و همچنین به قدرت رسیدن ‌باراک اوباما، مذاکرات برای تجدید اعلامیه مشترک سال ۲۰۰۵ و تقویت محتوا و رژیم حقوقی آن سرعت گرفت. آخرین دور این مذاکرات در واشنگتن در ماه سپتامبر ۲۰۱۱ برگزار شد و در آن طرفین در مورد محتوای این سند و همچنین مدت زمان آن به توافقات کلی رسیدند. این سند روابط دو کشور را در چهار حوزه تعریف و تبیین کرده است: الف. همکاری‌های نظامی و امنیتی، ب. کمکهای اقتصادی و توسعه زیربناهای اقتصادی افغانستان، ج. تقویت همکاریهای منطقه‌ای و د. گسترش روابط فرهنگی، اجتماعی و آموزشی.
ابهام در امضای پيمان استراتژيك با آمريكا، ترديد همگاني را در افغانستان پديد آورده بود. پيامد اين ترديد، تأخير در انعقاد اين پيمان را با خود داشت. آمريكا قصد داشت كه با هماهنگ سازي افكار عمومي در افغانستان، انعقاد اين پيمان را سرعت ببخشد و شاید بتوان تحرکات اخیر طالبان در چند شهر افغانستان را به عنوان زمينه سازی برای تمديد حضور آمریکا و بهانه مناسبی براي متاثر ساختن اذهان عمومي و قبولاندن اینکه امنیت در این کشور نیاز به حضور سربازان آمریکایی دارد، دانست. برخي از تحليل گران اين ايده را كه حملات هفته هاي اخير كه به نوبه خود شديد ترين حملات در افغانستان طي 6 ماه گذشته تلقي مي شد با هدايت آمريكايي ها انجام مي گرفت تا واشنگتن بتواند با ناامن نشان دادن اوضاع حضور خود را در افغانستان تداوم بخشد به عبارتي نياز افغانها به سربازان آمريكايي را ايجاد كند، مردود مي دانستند. با این وجود حتی اگر به این فرضیه نیز اعتقادی نداشته باشیم اما نمی توان این نکته را نادیده گرفت که اقدامات اخیر طالبان فرصت مناسبی را در اختیار آمریکایی ها قرار داد تا با استفاده از اين فرصت و زمينه سازي ذهني لازم، مردم را به طور عيني در برابر حضور دوباره طالبان و یا ادامه حضور آمريكا قرار دهد و با توجه به اين نکته که مخالفتهای بسیاری با بازگشت مجدد طالبان به قدرت در بین مردم افغانستان وجود دارد، شاید بتوان نتیجه گرفت که آنها ناخواسته تداوم حضور نيروهاي آمريكايي را بر حضور دوباره طالبان ترجيح مي دهند.
جدای از این مسایل، واکنش مقامات دولتی در افغانستان نیز به نوبه خود جالب بود. موضعی که حکایت از این دارد، مسئولان افغانستان از امضای این سند همکاری رضایت کامل دارند. حامد کرزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان در مراسم امضای سند همکاری گفت: “امروز ما سند مهم و تاریخی را به امضا می رسانیم، امضای این سند در حقیقت فصل جدیدی را در روابط میان دو کشور می گشاید با امضای این سند فصل ده سال گذشته بسته می شود و فصل جدید روابط دوستانه و مساوی باز می شود”. حامد کرزی همچنین تاکید کرده است که: “امضای سند همکاری های استراتژیک بین افغانستان و آمریکا، تهدیدی را متوجه کشور سومی از جمله همسایه های افغانستان نمی کند”. رئیس جمهور افغانستان تاکید کرد که امضای این سند باعث ثبات، ترقی و رفاه در منطقه خواهد شد.
درباره هدف آمریکا از امضای این سند همکاری نیز برخی از تحلیلگران می گویند که علاوه برخواست آنها برای حضور دایمی در افغانستان و متاثر ساختن رقبای بین المللی و منطقه ای آمریکا، رئیس جمهوری آمریکا در سالی که انتخابات ریاست جمهوری را در پیش رو دارد تلاش دارد تا به مردم کشورش اطمینان دهد که جنگ افغانستان در حال تمام شدن است تا به این ترتیب برگ برنده دیگری را دربرابر رقبای جمهوری خواه خود داشته باشد و نیز به مقامات و مردم افغانستان هم بگوید تا زمانی که طالبان به فعالیت می پردازد، همراه آنهاست.
براساس آخرين نسخه از معاهده نامه، تعهدات افغانستان در برابرآمريكا بدين قرارند:
1ـ حضور طولاني مدت آمريكا
2ـ حق استفاده از سرتاسر قلمرو افغانستان
3ـ تعريف گسترده از نيروهاي آمريكايي
4ـ اصل بودن قوانين آمريكا در انجام عمليات نظامي
5ـ مديريت و فرماندهي آمريكا در عمليات نظامي
6ـ حق آمريكا براي انجام عمليات نظامي بدون آگاهي و اطلاع دولت افغانستان
7ـ واگذاري پايگاه هاي نظامي عمده ي افغانستان به آمريكا
8ـ مالكيت آمريكا بر اموال منقول و غير منقول مورد استفاده در افغانستان
9ـ حاكميت آمريكا بر حريم هوايي افغانستان
10ـ معافيت مالياتي و معاف بودن از بازرسي دولت افغانستان
11ـ سلطه آمريكا بر شبكه مخابراتي افغانستان
12ـ اعطاي حق كاپيتولاسيون به نيروهاي آمريكا
بدين ترتيب، محتوي اصلي اين معاهده، توسعه حاكميت آمريكا براین کشور است و بنا به گفته برخی از تحلیلگران، نقض صريح حاكميت ملي و تماميت ارضي افغانستان است. علاوه بر اين، در متن اين معاهده، تصریح شده است، آمريكا تا زماني در افغانستان مي ماند كه تروريزم بين المللي هيچگاه جهان را از خاك افغانستان مورد تهديد قرار ندهد و اين يعني اينكه احتمال دارد آمريكا تا سال ها به بهانه وجود تروریسم، در افغانستان بماند.
با امضای این توافق بین آمریکا و افغانستان باید شاهد گسترش رقابت بین کشورهای منطقه با آمریکا باشیم زیرا حضور نیروهای آمریکا در این کشور به نوعی حوزه امنیت کشورهایی چون روسیه و چین را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و آنها نیز به نوبه خود تلاش خواهند نمود که حضور فعال تری در افغانستان داشته باشند و این باعث افزایش رقابتها و ایجاد تنش در این کشور به صورت خاص و در کل منطقه به صورت عام می شود.

دورنمای رخداد:
واقعيت اين است كه آمريكا با مفهوم “مبارزه عليه تروريزم” خودش را بر افغانستان تحميل كرد واينك بر آنست كه با مفهوم حقوقي”معاهده استراتژيك” حضور دايمي خودش را بر افغانستان مشروعيت ببخشد. اين استراتژي در واقع استراتژي تحكيم اشغال افغانستان و گسترش جنگ در اطراف افغانستان است و در اصل نوعی تحكيم و گسترش، استراتژي است که از زمان بوش در افغانستان دنبال شده بود. مقابله با تهدیدات امنیتی در قدم نخست مستلزم تدوین یک استراتیژی دقیق امنیتی متناسب با اوضاع مشخص افغانستان است و حضور دایمی و ایجاد پایگاه های نظامی توسط آمریکا در خاک این کشور نمی تواند امنیت باثباتی را در افغانستان ایجاد کند. برخی از کارشناسان مسایل افغانستان معتقدند که، ساختار اين معاهده نامه به گونه ای است كه اين پيمان خود يك بحران استراتژيك براي افغانستان است و نمی تواند يك راه حل استراتژيك درباره برقراری و حفظ امنیت و ثبات در این کشور باشد.
به هرحال توانایی افغانستان در غلبه بر انبوهی از مشکلات و استفاده از فرصتهای داخلی و بیرونی مستلزم اتخاذ و پیاده کردن سیاست‌های عقلانی و انتخاب‌های استراتژیک می‌باشد و مسئولین این کشور باید متوجه این موضوع باشند که شاید بتوان با اتکای به کمک و حضور نیروهای نظامی غربی، امنیت موقتی را در افغانستان برقرار کرد ولی در بلند مدت برقراری ثبات و امنیت پایدار نیازمند اتخاذ راه کارهای داخلی و خروج نیروهای نظامی سایر کشورها است.

مطالب مرتبط