مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش ژئوپلیتیک انرژی ترکیه در استراتژی جمهوری آذربایجان

اشتراک

مریم وریج کاظمی

 پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

از سال 1972م اکثر تحولات که در سطح جهان رخ داده ناشی از ژئوپلیتیک انرژی به خصوص استراتژی انرژی نفت بوده است و سه پارامتر اصلی یعنی مراکز تولید انرژی، خطوط انتقال و مراکز مصرف در پیچیدگی بحرانها و بروز خشونت و درگیری نقش اصلی را بازی می کنند. به طور کلی در قرن حاضر تلاش برای تسلط بر انرژی بر تداوم خشونت و ناامنی در سطح بین الملل تاثیرگذار است و می تواند تمامی معادلات صلح و ثبات را با خطر مواجه سازد. چرا که از دل نفت پدیده های نظیر جنگ و خشونت، رادیکالیسم اسلامی، صدور تروریسم و خشونت های قومی-قبیله ای با بکارگیری نقش نیروهای مداخله گر خارجی ناامنی به وجود می آورد و منافع قدرتهای صنعتی که در گرو تسلط بر مخازن انرژی تعریف می شود در توسعه و گسترش این ناامنی نقش مهمی ایفا می کنند. همچنین در این راستا ملت ها برای دستیابی به آزادی های اجتماعی و رفاه اقتصادی با چنین حاکمیت های در کشمکش خواهند بود و در این مقطع است که اصطلاح «خون و نفت» بیشتر خودنمایی می کند.

در این میان، کشورهای دارنده ذخایر انرژی نفت و گاز می توانند رقابت ها و مانورهای سیاسی-امنیتی گسترده ای را به وجود آورند که قدرت طلبی و تمامیت خواهی آنها را افزایش دهد، البته این موضوع برای کشورهای که از موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی برتر برخوردارند شکل منحصر به فردی از جهت هژمون منطقه ای ایجاد خواهد کرد و توانایی آنها را برای کنترل بر فضای پیرامونی دو چندان می کند(مانند ایران و عربستان سعودی). از سوی دیگر کشورهای نیز هستند که علیرغم داشتن منابع انرژی نفت و گاز به دلیل جبر جغرافیایی و محصور بودن در خشکی، از پتانسیل های اندکی برای تاثیرگذاری بر فعالیت همه جانبه کشورهای پیرامونی خود برخوردارند و ساختارهای سیاسی-امنیتی آنها در نتیجه استفاده از پتانسیل کشورهای اطراف برای ترانزیت انرژی، بسیار متزلزل و ناپایدار همچنین تحت تاثیر استراتژی آن کشورها قرار دارد که در این راستا جمهوری آذربایجان را می توان از جمله این کشورها دانست.

جمهوری آذربایجان مهمترین کشور دارنده انرژی نفت و گاز در حوضه دریای کاسپین به شمار می آید که بر اساس گزارش مجله نفت و گاز در ژانویه 2021 ، ذخایر اثبات شده نفت خام حدود 7 میلیارد بشکه و ذخایر اثبات شده گاز طبیعی حدود 60 تریلیون فوت مکعب برآورد شده است که بیشتر در میدان شاه دنیز قرار دارد(1). ضمن اینکه بیشتر نفت آذربایجان از طریق خط لوله باکو – تفلیس – جیهان صادر می شود که صادرات آن در سال 2020 به طور متوسط 578.000 بشکه در روز بود که شامل نفت جمهوری ترکمنستان، فدراسیون روسیه و جمهوری قزاقستان نیز بوده است.

بی شک، انتقال انرژی نفت و گاز به اروپا بخش مهمی از استراتژی کلان جمهوری آذربایجان است که تا حد زیادی امنیت انرژی جنوب شرقی اروپا را تحت تاثیر خود قرار می دهد و نقش ترکیه که علاقمند است به مرکز ترانزیت انرژی منطقه ای تبدیل شود می تواند دگرگونی های شدید را از جهت انتقال انرژی، در فضای ژئوپلیتیک منطقه به وجود آورد. لازم به ذکر است اتحادیه اروپا پس از ایالات متحده امریکا، دومین مصرف کننده منابع انرژی جهان است که بیشتر نیاز خود را از طریق خط لوله نفتی باکو-نووروسویک، خط لوله باکو- سوپسا و خط لوله باکو-تفلیس-جیهان تامین می کند که تمامی آنها از ترکیه می گذرند.

کنترل بر خطوط لوله نفت و گاز که از باکو(ترمینال سنگاچال) جمهوری آذربایجان و از طریق گروزنی پایتخت چچن به تیخورتسک می رود و سپس به بندر روسی نووروسویک در دریای سیاه می رسد و قرار است این بندر ترمینالی برای خطوط لوله نفت آذربایجان و قزاقستان باشد، از چالش های امنیتی روسیه محسوب می گردد، از این رو امنیت ترانزیت انرژی در این مسیر یکی از اهداف استراتژیک روسیه بوده و هست. بدین ترتیب روسیه درصدد است سطح تولیدات و صادرات منابع انرژی خود در منطقه کاسپین(خزر) را ارتقا بخشد و غرب در راس آن ایالات متحده امریکا سعی دارند که با نفوذ در مناطق حساس جنوبی روسیه بخصوص جمهوری چچن که گرایشات گریز از مرکز قوی دارند با ابزار رادیکالیسم(یا اصطلاحا شلاق اسلامی) زمینه تضعیف و فرسایش هژمون منطقه ای این کشور را فراهم سازد.

خط لوله باکو-سوپسا نیز متعلق به کنسرسیوم بین المللی نفت آذربایجان است که گرجستان آن را یک جریان ثابت و قابل اعتماد از درآمدهای مالیاتی می داند و برای دولت بسیار مهم تلقی می شود که البته ترانزیت نفت و گاز از طریق دریای سیاه به نفتکش و عبور از تنگه بسفر نیاز دارد و ترکیه آن را یک خطر بالقوه زیست محیطی می داند و هرازگاهی ترانزیت انرژی از این مسیر را مورد انتقاد قرار می دهد.

خط لوله باکو-تفلیس-جیهان نیز به طول 1730 کیلومتر است که انرژی نفت و گاز جمهوری آذربایجان و کشورهای حوزه دریای کاسپین بخصوص ترکمنستان را به بازارهای غربی ترانزیت می کند. ایالات متحده امریکا همواره در حال تلاش است از این مسیر به عنوان مسیر جایگزین ایران استفاده کند که البته دارای معایب و مشکلات بسیاری است. از یک سو به دلیل عبور از منطقه متشنج قره باغ و مناطق تجزیه طلب کردنشین در ترکیه و از سوی دیگر عبور از یک منطقه زلزله خیز و درگیری آذری-ارمنی ها از نظر امنیت سرمایه گذاری در سطح پایینی قرار دارد.

به هر حال ترکیه در مرکز ثقل تمام مسیرهای مذکور برای ترانزیت و صدور انرژی نفت و گاز قرار دارد و جمهوری آذربایجان مجبور است از طریق تنگه های ترکیه با بازارهای جهانی ارتباط برقرار نماید. جمهوری آذربایجان وابسته به ترکیه برای ترانزیت انرژی خود به بازارهای مصرف است و این موضوع فرصت ژئوپلیتیک بی نظیر با استفاده از خطوط لوله برای ترکیه ایجاد می کند تا از موقعیت جغرافیایی برای رسیدن به اهداف تاریخی خود استفاده نماید و حتی درگیری با کردها، مسئله ارامنه و وضعیت قبرس را تحت تاثیر قرار دهد. از سوی دیگر ترکیه نیز برای تامین انرژی خود به 74درصد از واردات نیازمند است و تنوع بخشیدن به مسیرها و منابع برای تقویت امنیت تامین انرژی ترکیه ضروری است(2). همچنین ترکیه قصد دارد به امنیت انرژی منطقه ای و جهانی کمک کرده و به مرکز تجاری منطقه ای در زمینه انرژی تبدیل شود. ضمن اینکه ستون فقرات کریدور گاز جنوبی یعنی خط لوله گاز طبیعی آناتولی که از ميدان گازی شاه دنيز در جمهوری آذربايجان آغاز می شود، از ترکیه عبور می کند که هدف این خط لوله رسیدن به ظرفیت سالانه 31 میلیارد متر مکعب در سال 2026 است.

به نظر می رسد با توجه به تسلط جمهوری آذربایجان بر باریکه کوچک مرزی بین جمهوری خودمختار نخجوان و قره باغ که زمانی در کنترل ارمنستان بود، همچنین به دلیل تعلقات قومی-فرهنگی-زبانی بین ترکیه و جمهوری آذربایجان، ترکیه استراتژی جدیدی را برای جایگزینی خط لوله ای که از مسیر نزدیک تر و مطمئن تر(بدون دخالت کشور واسطه ای)، انرژی نفت و گاز جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای حوزه دریای کاسپین را به بازار مصرف منتقل کند، در نظر گرفته باشد که هدف استراتژیک مشترک بین جمهوری آذربایجان و ترکیه و حتی ترکمنستان است. از این رو تلاش فزاینده ای برای به حاشیه راندن ارمنستان، کنترل نفوذ ایران از طریق بسترسازی برای حضور بازیگران منطقه ای-فرامنطقه ای، افزایش گرایشات واگرایانه در فضای پیرامونی، ایجاد پیمان امنیت جمعی کشورهای ترک زبان، تقویت ناسیونالیسم ترکی و ارتقاء شورای همکاری کشورهای ترک زبان در حال انجام است که می تواند معادلات منطقه ای را در ابعاد امنیتی-اقتصادی-سیاسی و ژئوپلیتیکی دستخوش تغییرات بنیادی کند.

کلید واژگان: ژئوپلیتیک انرژی,  نفت و گاز, جمهوری آذربایجان, بحران ,تنش، ترکیه, مریم وریج کاظمی

1-https://www.eia.gov/international/analysis/country/AZE

2- https://www.mfa.gov.tr/turkeys-energy-strategy.en.mfa

مطالب مرتبط