نرگس سادات اصفا
کارشناس ارشد روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
کتاب نظریه دولت امت سازی در بستر جهانی شدن توسط نرگس سادات اصفا و بهروز شیرخانی در انتشارات راشدین به طبع نشر آراسته شد. در این کتاب تلاش شده است که نگاهی نو به مسئله جهانی شدن وجود داشته باشد و از فرصت های جهانی شدن به نفع تقویت مفهوم امت سازی بهره گرفته شود.
خلاصه اي از نتايج
جهانیشدن یکی از مباحث مهم و جنجالبرانگیز دنیای معاصر است که متفکران و اندیشمندان مختلف، هر یک بهگونهای راجع به آن سخن گفتهاند. آنچه مسلم است، اصل وجود این پدیده و تأثیر آن بر زندگی بشر در دنیای معاصر میباشد که غیرقابل انکار است. اختلافها بر سر ابعاد گوناگون جهانیشدن، آثار و تبعات یا چگونگی و کم و کیف آن میباشد. ظهور تکنولوژیهای جدید ارتباطی و انقلاب در عرصهی ارتباطات سبب شده تا عرصهی جهانی به مثابه دهکدهای کوچک جلوه نموده و مکان و زمان، اهمیت پیشین خود را از دست دهند. جهانیشدن بدینسان عرصهی جدیدی برای حیات بشری فراهم کرده و طبعاً شرایطی متفاوت از گذشته را فراروی انسانها قرار میدهد. جهان اسلام نیز از این تحولات دور نمانده است و فرصتهایی برای مسلمانان در سایه جهانیشدن برای پیگیری «امتسازی» مطابق با آموزههای اسلامی به وجود آمده است. موضوع و محتوای «امت»، مفاهیم ناس، عامه و مردم هستند. مردمی که ایمان به یک هدف دارند و بین آنها وحدت معنوی برقرار است. این مفهوم یک اصطلاح رایج در ادیان یهود، مسیحیت و اسلام است که در فرهنگ اسلامی عمدتاً به گروهی از مردم اطلاق میشود که در سرزمینی اسکان یافته، دارای نظام اعتقادی و ارزشی واحد، با تأکید بر فردِ پیشوا که عامل انسجام اجتماعی و وحدت میباشد، به کار رفته است. این اصطلاح، اهمیت خاصی در فرهنگ اسلامی دارد. آنچه که مشاهده می شود این است که«جهانیشدن با تحت تأثیر قرار دادن نظام دولت – ملت توانسته است بستری برای طرح مجدد نظریهی امتسازی فراهم نماید». با ورود الگوی نظام دولت- ملت به جوامع اسلامی که خاستگاهی اروپایی دارد، این الگو با عناصری چون «ناسیونالیسم» و «حاکمیت» نتوانست جوابگوی نیازهای جوامع اسلامی باشد، چرا که از لحاظ ماهوی سنخیتی با این جوامع نداشت. در عین حال، به نظر میرسد با امتسازی که مفهومی اسلامی و متناسب با جوامع اسلامی است، در تقابل باشد. در این بین، پدیدهی جهانیشدن با نگاهی فراسرزمینی و فراملیتی خود، ناکارآمدی الگوی نظام دولت- ملت را در این جوامع پررنگتر نموده و میتواند بستری برای امتسازی فراهم نماید.
در بررسی نظام دولت- ملت و ویژگیهای آن، دولت مدرن از حیث زمینهها و ریشههای شکلگیری، پدیدهای جهانشمول تلقی نمیشود، بلکه شکل خاصی از نظام سیاسی و فرهنگی اروپاست. از منظر تاریخی، دولت مدرن پدیده کاملاً جدیدی است که ابتدا در قالب دولتهای مطلقه و سپس در اشکال دولت مشروطه، دولت لیبرال، دولت رفاهی و دولت نولیبرال تکامل یافت. اما در هر حال، امروزه که چند قرن از ظهور دولت مدرن در غرب سپری میشود، نظام دولت – ملت آنچنان بر عرصه سیاسی سایر فرهنگها سایه انداخته که همچون جوامع غرب، بخشی از نظام سیاسی– فرهنگی آنها محسوب میشود.
در عین حال، علت گسترش نظام دولت- ملت جنبه کارکردی آن بوده است، اما پدیده جهانیشدن باعث کمرنگ شدن مؤلفههای دولت مدرن گردید. در این زمینه به نظر میرسد جهانیشدن دو عنصر مهم نظام دولت- ملت یعنی حاکمیت و ناسیونالیسم را به شدت تحت تأثیر قرار داده است و این امر بهگونهای میتواند تسهیلکننده روند تکوین امتسازی شود. در اینجا باید به این مسأله اشاره کرد که روند شکلگیری ناسیونالیسم در جوامع اسلامی دو تفاوت عمده با اروپا و جهان غرب دارد: نخست آنکه وقتی جوامع اروپایی در قالب دولت- ملت و بر اساس ایدئولوژی ناسیونالیسم قد علم کردند، هیچ الگویی آنها را مورد نفوذ یا اجبار قرار نمیداد اما برعکس در جهان اسلام بعد از فروپاشی بنیادهای استعماری غرب، ناسیونالیسم به شکل تقلیدی مورد تأکید روشنفکران و نخبگان سیاسی قرار گرفت. دوم آنکه، ناسیونالیسم در جهان اسلام روندی وارونه را طی کرد، به عبارت دیگر ناسیونالیسم در جهان اسلام محصول تشکیل دولت- ملتها بود، نه اینکه خود عامل اصلی تشکیل دولت- ملتها باشد. از طرف دیگر، حاکمیت ملی به شکل سنتی آن، کارویژهی خود را از دست داده است، حاکمیت به مفهوم توجیه ماهیت کنترل در صحنه داخلی و برابری حقوق در صحنه خارجی با چالشهای جدی مواجه گشته است. تأثیر این فرایند نسبت به آنچه در دنیای غرب میگذرد در جهان سوم و دنیای اسلام متفاوت است، حاکمیت دولتها در جوامع غرب تضعیف میشود اما این به معنای جدایی بین مردم و حکومت نیست چرا که تضعیف دولتها در بستر فرهنگی غرب صورت میگیرد در حالی که در جهان غیر غرب تضعیف حاکمیت دولتها، به این مفهوم است که این ساختارها عاری از توانایی برای کنترل مردم میگردند. جهانیشدن سبب گشته که دولتها کمتر بتوانند کارویژههای سنتی خود را انجام دهند و بازیگران جهانی (نهادهای بینالمللی، شرکتهای چندملیتی، گروههای فراملی و…) بهصورت چشمگیر تأثیر فزایندهای بر تمامی تصمیمات حکومت میگذارند. در فضای جدید ناشی از جهانیشدن، مفاهیم سیاسی نظیر منافع ملی، امنیت، تهدید، قدرت و حاکمیت؛ با ابهامهای جدی مواجه میشوند. این نکته قابل ذکر است که در بیشتر بررسیهای انجام شده در تبیین اثرات جهانیشدن بر جهان غیر غربی، وجه سلبی آن را در نظر گرفته است؛ اما در این مقال، نوعی نگاه مثبت به جهانیشدن برای تقویت روند امتسازی مد نظر بوده است. جهانیشدن اگرچه مانند اغلب پدیدههای بشری چالشآفرین میباشد، اما ظرفیتها و فرصتهای جدیدی برای دین اسلام فراهم میآورد. با شناخت این فرصتها و بهرهگیری مناسب از آنها میتوان از تأثیرات منفی جهانیشدن کاست.
در واقع عرصه جهانیشدن شامل دو گفتمان «جهانیشدن از بالا» و «جهانیشدن از پایین» است اما روند جهانیشدن غالباً از بالا به پایین صورت میپذیرد. جهانیشدن غربی در صدد است ارزشهای مدرنیته همچون سکولاریزم را گسترش داده و بر این منوال، نوعی همسانسازی فرهنگی را به وجود آورد. در مقابل، نوعی دیگر از جهانیشدن که گیدنز مطرح میکند، تحت عنوان جهانیشدن معکوس وجود دارد؛ یعنی بازگشت به سنتهای دینی، در مقابل روند غالب جهانی. در کل اهمیت سیاسی دین در سیاست بینالملل که از آغاز قرن هفدهم بهطور فزایندهای رنگ باخته بود، بار دیگر در اواخر قرن بیستم، به مدد فرایند جهانیشدن به دوران اوج سیاسی خود رسیده است.
جهانی شدن توانسته است در تبدیل موضوع امتسازی از رویکردی آرمانگرایانه به رویکردی واقعگرایانه و استفاده از ظرفیتهای آن در جمهوری اسلامی ایران، جهت سیاستگذاری در راستای اهداف امت اسلامی موثر واقع گردد؛
به نظر میرسد جهانیشدن فرصتهایی را برای پیشبرد امتسازی بهعنوان جامعه آرمانی مسلمانان فراهم میکند که میتوان از آن برای تکوین امت بهره جست و بار دیگر (بعد از زمان پیامبر اسلام) آرمان امتسازی را به واقعیت تبدیل ساخت. یکی از مهمترین راه حلها از دریچهی نگاهی فرصتساز به پدیدهی جهانی شدن؛ پیگیری الگوی دولت- امتسازی را در جهان اسلام است. دولت- امتسازی الگویی بومی در جهان اسلام است که طی آن دولت مورد نظر با نگاه به الگوی دولت-امت پیامبر، قصد دارد با نگاه به «مقتضیات زمان»، آرمان وحدت و یکپارچگی در جهان اسلام را تحقق بخشد. این الگو در صدد است با تضعیف بنیانهای نظام دولت- ملت، اسلام را بهعنوان نظامی کارآمد برای تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نشان دهد. جهانیشدن با تضعیف بنیانهای نظام دولت- ملت، یعنی حاکمیت و ناسیونالیسم فرصتی برای ظهور دوباره اندیشههای اسلامی از جمله مفهوم امت و امتسازی فراهم کرده است. در این میان جمهوری اسلامی ایران به دلیل قابلیتها و ویژگیهای خود از توان بالایی برای حرکت در مسیر دولت- امتسازی برخوردار است. انقلاب اسلامی با مختصات اصیل اسلامی، در آستانهی ورود به قرن بیست و یکم، جهان اسلام را با تحول عظیمی روبهرو ساخت. تشکیل دولت اسلامی در قرن بیستم، حرکت عظیمی در بین مسلمانان جهان ایجاد کرد و نشان داد که اسلام برای انسان و جامعه، ملاکها و استانداردهای خاصی قرار داده است. آرمانهای انقلاب اسلامی که در عصر حاضر در قلمروهای مختلف زمینهی ایجاد دگرگونیهای فراوانی شده است، ریشه در دین و آموزههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن دارد. شاید بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران در سطح بینالمللی را بتوان بازگشت دوباره قدرت سیاسی اسلام و تجدید حیات اسلام در عرصه های اجتماعی، سیاسی و بینالمللی در صحنه سیاست جهانی و توجه به معنویات در عرصه زندگی بشری برشمرد.
جهانیشدن منجر به افزایش آگاهیهای مسلمانان برای مطالعه جوامع خود در یک متن جهانی شده است. از جمله ظرفیتهایی که در سایه جهانیشدن میتوان از آن برای تبدیل رویکرد آرمانگرایانه امتسازی به رویکردی واقعگرایانه بهره جست عبارت است از: 1. ایجاد تحرک در اندیشه دینی و جنبشهای دینی، از طریق موج جهانیشدن و امکانات حاصل از آن، از جمله رسانهها. میتوان با ایجاد و تقویت نگاهی مثبت به دین اسلام، نقش و جایگاه این دین را در جهان گسترده نمود و با استفاده از ارتباطات عصر حاضر به تشکلهای مذهبی، اجتماعی و بعضاً سیاسی جان تازه بخشید؛
2. استفاده از خلاً بحران معرفتی غرب برای ارائه نظرات دینمحور درباره جهانی شدن.
با توجه به قابلیت اندیشهی دینی برای نظریهپردازی در این زمینه و تولید گفتمان دینی جهانیشدن در کنار دیگر گفتمانها و اثبات برتری آن بر دیگر گفتمانها، مجمعی از اندیشمندان دینی که شناخت کافی از دنیای جدید داشته باشند، میتوانند با ارائه تئوری دولت- امتسازی، گفتمان دینی را به جای سایر گفتمانها حاکم سازند. این فرصتی است برای طرح قابلیتهای دین اسلام برای جهانیشدن و در پی آن شکلدهی به نظام امتمحور.
میتوان گفت در عصر جهانیشدن ارتباطات و اطلاعات، تحقق نظام دولت- امتساز از فرصت¬های نوینی برخوردار گشته است. کشورهای اسلامی نیز با مواجهه با پدیدهی جهانیشدن، در مرحله حساس و سرنوشتسازی قرار گرفتهاند. برخورد انفعالی و یا افراط و تفریطی نمیتواند پاسخگوی نیازهای فزاینده کشورهای اسلامی باشد. کشورهای اسلامی برای تعامل سازنده، مؤثر و آگاهانه با «جهانیشدن» و تحولات نوین جهانی، نیازمند افزایش سطح قدرت و کسب موقعیتهای برتر در نظام بینالمللی و منطقهای میباشند. در حقیقت ایجاد «امت¬» یگانه مورد نظر اسلام، بایستی با در نظر گرفتن شرایط جهانی و مقتضیات زمان و استفاده از منابع غنی اسلام، تبلیغ و ترویج شود. استفاده از وسایل و ابزارهای جهانیشدن همچون اینترنت، ماهواره و نظامهای اطلاعاتی جهانشمول، طبق برنامههای حساب شده و به اعتماد دانش روز، مسلمانان را قادر خواهد ساخت که عقاید، باورها و ارزشهای ناب و بشردوستانه خود را تبلیغ کنند و ضمن آن هویت واقعی اسلام را در سطح جهان اسلام تثبیت و تحکیم بخشند. از طرفی نخبگان کشورهای اسلامی باید بتوانند تغییرات شتابان مؤثر بر فضای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع اسلامی را رصد کند و از فرصتهای جهانیشدن برای حفظ هویت، یکپارچگی و اتحاد کشورهای اسلامی، استفاده نمایند. همچنین تهدیدات و چالشهای تغییر و تحول در قلمرو سیاسی و فرهنگی را مدیریت نموده و آن را به فرصت تبدیل سازند. در هر محیطی که جلوههایی از تهدید وجود دارد، طبیعی است که زمینههای مطلوب و مؤثری نیز برای فرصتسازی ایجاد خواهد شد. مدیریت این بحران را میتوان گامی مؤثر در جهت حداقلسازی تهدیدات و تبدیل آن به فرصتهای استراتژیک دانست.
واژگان كليدي:نظریه، دولت، امت سازی ،جهانی شدن، فرصت ها ،روندها