فرزاد رمضانی بونش
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه: پس از کنفرانس استانبول و نشست لویی جرگه کنفرانس بن دوم سرانجام در آذرماه و با حضور حدود 100 مقام سیاسی، بین المللی و دولتی دنیا با ریاست رئیس جمهور کرزای برگزار گردید. در این رابطه برای بررسی بیشتر چگونگی، اهداف برگزاری و میزان نقش و تاثیرگذار کنفرانس بن دوم در آینده اقتصادی، سیاسی، امنیتی افغانستان به گفتگویی با دکتر سید وحید ظهوری حسینی کارشناس افغانستانی مسائل افغانستان در موسسه علمی فرهنگی کوثر پرداختیم:
مرکز بین المللی مطالعات صلح: مهمترین اهداف برگزاری نشست بن دوم درباره افغانستان از نگاه غرب و ناتو شامل چه اصولی است ؟
تدارک کنفرانس دوم بن ماهها در جریان بود در این رابطه وزارت امور خارجه آلمان تلاش بسیاری از خود به خرج داد و میشاییل اشتاینر، مسوول امور افغانستان دولت آلمان، مدام در سفر برای تدارک مقدمات این جلسه بود. همچنین قبل از آن هم سه کنفرانس بزرگ در بروکسل، استانبول و آستانه ،پایتخت قزاقستان، به عنوان تدارک اولیه کنفرانس بزرگ بن برگزار شد، که همه این مقدمات در واقع اصول مشخص این کنفرانس را تعیین کرد.
مهمترین اهداف کنفرانس «بن دوم» ارزیابی دستاوردهای ده سال اخیر افغانستان، برنامه ریزی در مورد آینده این کشور پس از خروج نیروهای بین المللی و نیروهای نظامی خارجی، آموزش نیروهای امنیتی و مسأله امنیت افغانستان پس از سال 2014میلادی است که پیوند اساسی با پیمان استراتیژیک با امریکا دارد. گذشته از این ایجاد برنامه ای برای توسعه افغانستان، بررسی عملکرد ده ساله دولت و موضوع مصالحه با طالبان نیز مد نظر بود. سرانجام نشست بن آلمان با حضور نمایندگان 90 کشور در سطح وزیر خارجه و 16سازمان بین المللی به ریاست حامد کرزای رییس جمهوری اسلامی افغانستان و با نظارت بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد و خانم مرکل صدراعظم آلمان، دایر گردید.
نشست بن دوم دقیقا ده سال پس از نخستین اجلاس بن (که اساس نظام کنونی افغانستان را گذاشت) برگزار شد و برای افغانستان و جامعه جهانی از اهمیت فوق العاده زیادی برخوردار است. از جانب دیگر در کشور های غربی دوام جنگ در افغانستان به صورت روز افزون مورد سوال قرار می گیرد. کشته شدن اسامه بن لادن، هواداری از جنگ در افغانستان را در امریکا بیش از پیش کاهش داده است. بنابراین اوباما در شرایطی که با انتخابات ریاست جمهوری در امریکا هم زمان زیادی باقی نیست، چاره ای جز این ندارد تا ماموریت افغانستان را طوری سر و سامان بدهد که افکار عمومی در ایالات متحده را قانع سازد و کنفرانس بن دوم تا حدودی میتواند این اهداف را تامین کند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: دولت افغانستان قبلا اعلام کرده بود که تلاش دارد تا کنفرانس نمایشی نداشته بلکه تصمیم ها جنبه عملی داشته باشد. در این بین به از دید شما نگاه کنونی دولت کرزای به کنفرانس بن دوم چیست ؟
رییس جمهور کرزای هم در شرایطی راهی بن دوم شد که در طول ده سال گذشته در افغانستان دست به بازی های بحران آفرینی زده است. ثمره این بازی ها برای بن دوم، بحران مشروعیت دولت در افغانستان است. پارلمان به تقلب متهم شده و قوه قضاییه از جانب پارلمان به عدم تایید مواجه است. شخص آقای کرزای نیز به این علت که انتخابات دور دوم برگزار نگردید، با رای اقلیت به ریاست جمهوری رسیده و از مشروعیت لازم برخوردار نیست و اکنون هم بسیاری از وزارت خانه ها هم بدون رای پارلمان با سرپرست اداره می شود. گذشته از این نیز مهلت شش ماهه ای که اوباما برای مبارزه با فساد در افغانستان به حامد کرزای داده بود سپری شد و هیچ تصمیم جدی برای مبارزه با این پدیده از جانب حکومت به ظهور نرسید.
مسلم است که آقای کرزای شاید تلاش داشت تا در این نشست جنبه عملی آن پر رنگ تر باشد و نمایشی نباشد، اما ببینیم ایشان تا چه حدودی استقلال دارد. این کنفرانس یک کنفرانس بسیار مهم بین المللی برای آینده افغانستان بود و تمامی شرکت کنندگان و مخصوصا امریکا و ناتو اهداف خاص خود را داشته و به همین منوال تعهدات آنها نیز با جامعه بین المللی برای افغانستان بر همین اساس قابل انجام است. لذا ادعای این موضوع بسیار سخت است.
دولت آقای کرزای در جواب رهبر طالبان (که نشست بن را نمایشی می داند و می گوید که این نشست با نشست 10 سال قبل فرقی ندارد زیرا نمایندگان راستین مردم افغانستان در آن حضورندارند) بن را نمایشی نمی داند. کرزای هم گفته بود درنشست بن هیچ نمایشی در کارنیست، بلکه در این نشست حکومت افغانستان به نمایندگی از مردم چالش های 10 سال گذشته را مطرح خواهند کرد و آنچه را که در آینده برای بازسازی و صلح وثبات برنامه دارد به جامعۀ جهانی پیشکش خواهند کرد. اما آنچه مشخص است می توان بن دوم را کنفرانسی از قماش گردهمایی هایی دانست که در طول ده سال پس از بن اول در لندن و توکیو و پاریس و کابل و سایر جاها دایر شد که منظور از آنها نه اصلاح کاستی ها و بیراهه روی ها بلکه تاکید بر ادامه تعهد جامعه جهانی برای کمک به افغانستان بود. اکنون ده سال پس از کنفرانس اول بن، بار دیگر کنفرانس بن دوم دایر شد. کسانی که در ابتدا به ضرورت چنین کنفرانسی تاکید کردند به این باور بودند که این کنفرانس باید متفاوت از کنفرانس بن اول بوده و کاستی های بن اول در آن برطرف گردد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با وجود برخی گمانه زنی ها قبلی از حضور احتمالی طالبان در نشست بن به عنوان یکی از طرف های گفتگو، موضع گیری و نقش طالبان و حزب اسلامی حکمتیار را در رابطه با این اجلاس چگونه ارزیابی می کنید ؟
چنانچه ملاحظه کردید که نه تنها طالبان بلکه پاکستان هم در نشست حضور پیدا نکرد، اگرچه از اول هم قرار بر حضور همه گروه ها بر اساس نظر آقای کرزای در قالب دولت بود نه به صورت مستقل، اما لازم به یادآوری است که ضرورت به برگزاری بن دوم از چند سال قبل احساس شد. این احساس زمانی قوت گرفت که اخضر ابراهیمی نماینده سابق دبیرکل سازمان ملل متحد که خود در برگزاری بن اول نقش مهم داشت گفت که کنفرانس بن اول ناقص بود زیرا در آن طالبان شرکت نداشتند. وی پیشنهاد کرد که برای تامین امنیت و ثبات در افغانستان لازم است تا یک کنفرانس دیگر در مورد افغانستان دایر گردد تا تمام طرفهای درگیر از جمله طالبان در آن شرکت نمایند.
از جانب دیگر نمایندگان حزب اسلامی حکمتیار آمادگی خود را برای شرکت در کنفرانس بن دوم ابراز داشته و گفته بودند که یک طرح پانزده ماده ای برای حل مشکل افغانستان آماده ساخته اند. اما حکومت افغانستان در عکس العمل به این موضع آنان گفت که شرط قبول شدن سهم گیری آنان در کنفرانس بن دوم، قانون اساسی افغانستان است. همچنان این موضع حزب اسلامی با سکوت امریکا مواجه شد.
لذا نقش طالبان و حزب اسلامی حکمتیار در آینده افغانستان، در امنیت و مبارزه با تروریسم و تعهد آنان بعد از نشست بن می توانست بسیار با اهمیت باشد. به ویژه که بر طبق برنامه امریکا، جنگ این کشور در افغانستان بعد از سال 2014 از جنگ علیه شورشگری و تروریسم که دشوار و پر هزینه است به جنگ علیه تروریسم محدود خواهد شد و امریکا جنگ با شورشگری را بعد از سال 2014 به حکومت افغانستان واگذار خواهد کرد و همچنان مسئولیت های امنیتی را به صورت کامل به نیروهای افغان خواهد سپرد. اما از آنجایی که نیروهای نظامی افغان فاقد نیروی هوایی است، امریکا از طریق نیروهای هوایی خویش مستقر در پایگاه های افغانستان، نیروهای افغان را در جنگ شان علیه مخالفان کمک خواهد کرد. به این ترتیب حضور طویل المدت نیروهای امریکایی در پایگاه های افغانستان به عنوان یک ضرورت توجیه خواهد شد و جریان امضای قرارداد استراتیژیک و تایید آن با تشکیل لویه جرگه فرمایشی به اصطلاح مشورتی هم پشتوانه های قانونی آن خواهد بود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش کشورهای همسایه افغانستان در کنفرانس بن دوم را چگونه تحلیل میکنید؟
مسلم است که کشور های همسایه بعد از جستجوی راهکار افغانستان در درون جامعه افغانستان نقش کلیدی بر روند صلح در کشور دارند و حضور همسایه های افغانستان، از جمله ایران و پاکستان در اجلاس و توافق آنها با تصمیم های این کنفرانس، برای افغانستان و جامعه جهانی بسیار مهم است اما متاسفانه عدم شرکت پاکستانی ها به بهانه ای که امریکا به دست آنها داد می تواند عمل به نتیجه نشست را مختل و ضعیف کند. در حالی که جمهوری اسلامی ایران با شرکت فعال خود در شرایط فشار های امریکا و تحریم ها صداقت خود را در تعهداتش نشان داد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: عدم حضور پاکستان در نشست بن تا چه حدی می تواند در راه رسیدن به اهداف نشست بن مانع ایجاد کند؟
به قول رییس جمهوری افغانستان در کنفرانس خبری مشترک با مرکل، پاکستان نقش مهمی در برقراری صلح در افغانستان از جمله مذاکره با طالبان، دارد و تامین امنیت در افغانستان به معنی امنیت در منطقه و جهان است و برای تامین امنیت افغانستان باید همه به خصوص کشورهای همسایه تلاش نمایند. اما در مقابل پاکستان در این کنفرانس شرکت نکرد و دلیل عدم اشتراک خود را، اعتراض بر ضد حملات هوایی ناتو در خاک کشور خود که منجر به کشته شدن 23 تن گردید خواند. لازم به تذکر است که چون یکی از محورهای اصلی بحث در این کنفرانس انتقال مسئولیت های امنیتی و مذاکره با طالبان بود و طالبان و شبکه حقانی یکی از بازوان آی اس آی به شمار می روند و دستورات عملیاتی آن را به اجرا می گذارند( به همین دلیل دولت افغانستان بعد از کشته شدن آقای ربانی اعلام کرد که طرف مذاکره پاکستان خواهد بود.) از این رو حضور این کشور در کنفرانس بن دوم مهم بود و عدم حضور پاکستان در این نشست بخشی از گفتگوها را ناقص و بی نتیجه می سازد.
به نظر می رسد پاکستان نه به خاطر اعتراض به حملات هوایی ناتو در خاک این کشور از حضور خود در کنفرانس بن دوم اعراض ورزید بلکه به صورت عمدی خواست این پروسه را به بن بست بکشاند. از این رو پاکستان خواست با عقب نشینی تاکتیکی از این نشست، آن را به چالش بکشاند. زیرا این کشور به نقش خود در ثبات و اقتصاد افغانستان واقف است و هرگونه معامله و رفتار آن می تواند به سود و یا زیان افغانستان تمام شود. گذشته از این نیز پاکستان حدود 2400 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد و کنترل مرزها باعث ایجاد امنیت در دو کشور خواهد شد. چه این که مخالفان مسلح از همین طریق وارد افغانستان می شوند و دست به حملات انتحاری و ناامنی ها می زنند. قاچاق مواد مخدر از این همین مرزها صورت می گیرد و در جهت اقتصادی نیز بیشترین واردات کالاهای تجاری از خاک پاکستان وارد افغانستان می شود. علاوه بر اینها نفوذ گسترده پاکستان در داخل افغانستان می تواند برای آینده افغانستان مهم ارزیابی گردد. چه این که پاکستان از طریق نفوذ سیاسی خود در درون دولت افغانستان بخشی از قدرت سیاسی در کشور محسوب می گردد و امکان دارد، این کشور با استفاده از نفوذ سیاسی خود افغانستان را سوی به بحران های جدیدی ببرد.
بنابراین نقش پاکستان در کنفرانس بن دوم برای افغانستان خیلی مهم و حیاتی بود. پاکستان با وقوف به این نقش از شرکت در آن خود داری ورزید، شاید در این موضع همداستان و یاران بین المللی دیگری نیز برای خود بیابد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با در نظر داشت انتقال مسؤولیت امنیتی برای نیروهای افغان تا پایان 2014 میلادی این نشست چه تاثیری در روند بومی سازی امنیت در افغانستان داشت؟
در کنفرانس بن باید خطوط اساسی فعالیت جامعه بینالملل پس از 2014 مشخص می شد که در این راستا ادامه آموزش سربازان و نیروهای پلیس از بند های مهم 33 بند اعلامیه پایانی نشست بود و به عنوان یک هدف مشخص تایید شد که با عقب نشینی نیروهای نظامی خارجی در سال 2014 جامعه بین المللی بازسازی نیروهای امنیتی افغان را ادامه دهند.
با توجه به اینکه مسأله آموزش نیروهای امنیتی از اهمیت زیاد برخوردار است و مسئله امنیت افغانستان پس از 2014 پیوند اساسی با پیمان استراتیژیک با امریکا دارد، باید پروسه انتقال مسئولیت های امنیتی تا سال 2014 به پایان برسد و امنیت کشور توسط خود مردم افغانستان تامین گردد. من فکر می کنم در کنفرانس بن این تعهد داده شد و باید روند بومی سازی امنیت تحقق پذیرد. اما باید گفت متاسفانه مردم افغانستان با نظر به تجربه ده سال گذشته، روند عملکرد قبلی در راستای بومی سازی امنیت، عدم زمینه سازی و آموزش و تجهیز نیروها نسبت به عمل به نتایج و تصمیمات نشست بن تردید دارند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نگاه شما پیامدهای برگزاری این نشست در افغانستان بویژه در ابعاد اقتصادی آن چگونه خواهد بود ؟
به قول آقای کرزای، افغانستان برای ده سال دیگر نیاز به اقتصادی پایدار دارد و برای این که تعهدات و برنامههای دولت افغانستان در ده سال آینده با موفقیت پیش برود، نیاز به کمکهای اقتصادی دوامدار جامعه جهانی دارد. لذا با توجه به اینکه در این کنفرانس هریک از کشورهای شرکت کننده سهم خود را در بازسازی، توسعه، توسعه اقتصادی، امنیت و ثبات، حکومت داری، مبارزه با تروریزم و کشت و قاچاق مواد مخدر اعلام کردند و در کنار آن همکاری اقتصادی، عرصههای بهداشت، آموزش و زیر ساختها هم مورد ملاحظه قرار گرفت، شاید بتوان گفت که پیامدهای نشست بن در صورت انجام اولویتهای دولت افغانستان یعنی انجام اصلاحات سیاسی، مبارزه با فساد مالی و اداری، تحکیم حاکمیت ملی، اصلاح ادارات و رفع ناامنی که (بزرگترین چالش حال حاضر مردم افغانستان که و مانع پیشرفت در بخش های مختلف گردیده)، می تواند مثبت باشد.
البته در این کنفرانس، جامعه جهانی نقش جدیدی را برای افغانستان اعطا کردند و تعهد کردند این کشور را از جهات مختلف کمک نمایند و بعد از خروج نیروهای بین المللی، افغانستان باید به مرحله ثبات پای بگذارد و روند توسعه و پیشرفت را خود با همیاری جامعه جهانی به پیش ببرد. در این میان اگر این کنفرانس، دستاوردهایی را برای افغانستان داشته باشد، بدون شک می تواند افغانستان را در مرحله جدیدی قرار دهد و جایگاه منطقه ای و جهانی تازه تری را برای آن تعریف نماید.
گذشته از این دهه آینده در افغانستان دهه دگرگونی نامیده شده و هدف از این نامگذاری، تشکیل دولتی تا سال 2024در این کشور اعلام شد که بصورت کامل و بدون اتکا به کمک های خارجی امور خود را پیش ببرد. ضمنا میزان کمک های مالی در دهه آینده به افغانستان در کنفرانس توکیو در سال آینده مشخص خواهد شد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در ارزیابی ای کلی شما نشست بن دوم را چگونه مورد بررسی و تحلیل قرار می دهید؟
هر چند نمایندگان هر یک ازکشورهای شرکت کننده در این کنفرانس بیشتر سعی می کردند تا سهم خود را در افغانستان برجسته کنند، اما هنوز بخش های مهمی از این کشور در دست طالبان است و امنیت در آن تثبیت نشده. لذا این کنفرانس برخلاف کنفرانس قبلی، نتیجه ملموسی برای افغانستان نداشته و خیلی بعید است که بتواند در وضعیت این کشور تغییر قابل توجهی ایجاد کند. زیرا نخست تولید و قاچاق موادمخدر دراین کشور بعد از 10سال حضور نظامی غرب نه تنها کاهش نیافته است، بلکه افزایش هم داشته است و حتی برخی نیروهای خارجی نیز در قاچاق این مواد نقش دارند. دوم اینکه مشکلات و بحران اقتصادی موجود در آمریکا و اروپا به عنوان تامین کنندگان عمده مالی افغانستان، سال های آینده را برای افغانستان بسیار دشوار خواهد کرد. یعنی هر چند حامد کرزای خواستار دریافت سالانه حدود 10میلیارد دلار کمک مالی خارجی بعد از سال 2014 شده است تا بتواند هزینه نیروهای نظامی و امنیتی نیروهایی که باید بعد ازخروج نظامیان غربی در افغانستان امنیت برقرار کنند را تامین کند ( قابل توجه است که افغانستان در سال پیش 15میلیارد و700میلیون دلار کمک خارجی دریافت کرده و به این ترتیب بیش از90درصد تولید ناخالص آن بصورت مسقتیم و یا غیرمستقیم به حمایت کشورهای خارجی وابسته است) اما اگر این کمک ها کاهش یابد، دولت افغانستان با مشکلات زیادی روبرو می شود و حتی امکان تامین هزینه نیروهای پلیسی و نظامی خود را نخواهد داشت.