مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ناسیونالیسم ترکیه همچنان نابالغ و ناتوان از حل مسائل داخلی – گفتگو با دکتر نادر انتصار

اشتراک


گفتگو از اردشیر پشنگ

مرکر بین المللی مطالعات صلح IPSC


مقدمه: خاورمیانه در قرن بیست و یکم نیز همچنان صحنه تعارضات و بحرانهای متعدد و پیچیده ای است که ریشه بسیاری از آنها حتی به قرنها قبل تر از قرن بیستم بر میگردد تداوم و بازتولید این بحرانها در کنار اهمیت ژئواستراتژیک (ژئواکونومیک و ژئوپلتیک) منطقه باعث شده است که همچنان این منطقه در کانون توجه بسیاری از سیاستمداران، رسانه ها و متخصصین روابط بین الملل قرار داشته باشد. یکی از مناطق حساس و بحرانزای خاورمیانه قسمت آناتولی و یا ترکیه امروزی است ترکیه که یکی از کشورهای بانفوذ و تاثیر گذار در این منطقه بوده است و پیش از آن در قامت امپراتوری عثمانی سده های متمادی بر بخش گسترده ای از خاورمیانه حکمرانی کرده است طی سالیان اخیر و بخصوص پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به بیش از یک قرن کم توجهی به شرق و حتی مسائل داخلی اش مهر خاتمه زده و در کنار تلاش اش برای پیوستن به اتحادیه اروپا یک نقش منطقه ای پررنگ را در چند سال اخیر بازی کرده است اما ترکها علیرغم موفقیتهای نسبی خود در تبدیل شدن به یک بازیگر منطقه ای فعال و تاثیرگذار همچنان دچار مسائل و مشکلات داخلی خود هستند و به نظر می رسد ریتم اصلاحات در سیاست خارجی و سیاست داخلی آنها خیلی هماهنگ نبوده و بسیار در نوسان است. حال در این مجال فرصتی یافتم تا در این خصوص با دکتر انتصار یکی از متخصصین پرکار در زمینه خاورمیانه و بخصوص مسائل کردها بصورت اینترنتی مصاحبه ای داشته باشم. نکته ای که برایم تا حدی جالب توجه بود همکاری و همراهی صمیمانه جناب انتصار بود که در اسرع وقت به سئوالات مطرح شده پاسخ گفتند لازم به ذکر است که دکتر «نادر انتصار» استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل و رئیس بخش علوم سیاسی و جزاء در دانشگاه آلابامای جنوبی در ایالات متحده امریکا است. تاکنون از وی کتابها و مقالات متعددی به چاپ رسیده است. چندی پیش آخرین کتاب وی تحت عنوان “سیاستها کردها در خاورمیانه” در امریکا منتشر گردید و به زودی ترجمه فارسی آن نیز در تهران چاپ شده و به دست علاقمندان و متخصصین خاورمیانه و روابط بین الملل خواهد رسید.

– جناب دکتر از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه با رهبری رجب طیب اردوغان، شاهد دمیده شدن نوعی عقلانیت عملگرایانه و شکسته شدن بسیاری از تابوها در سیاست خارجی و داخلی ترکیه بوده ایم این روند باعث افزایش تحرک بیش از پیش ترکها در منطقه و در پیش گرفتن یک سیاست خارجی نسبتاً موفق بوده است از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: حل بحران بسیار کهنه شان با ارمنستان، میانجیگری میان اسرائیل و سوریه، میانجیگری در پرونده هسته ای ایران، ارتقای روابط و تعاملاتشان با کشورهای عربی، افزایش تبادلات با روسیه و …؛ حال شما این حرکت سالیان اخیر ترکیه را چگونه و با چه اهدافی ارزیابی می نمایید؟

این نظر شما بطور کلی درست است اما این مسیر خیلی هم هموار نبوده و به اتمام نیز نرسیده است چراکه ما هنوز شاهد آن هستیم که ترکیه در پیاده کردن سیاستهای خارجی خود در خاورمیانه و قفقاز با اشکالاتی هم روبروه شده است به عنوان مثال بهبود رابطه ترکیه با ارمنستان هنوز با مشکلات فراوانی توام است یا با توجه به مشکلات کنونی میان ترکیه و اسراییل، ترکها حداقل در کوتاه مدت نخواهند توانست که نقش میانجیگری بین سوریه و اسراییل را ایفا کند. همچنین کشورهای به اصطلاح ٥+١ هم تا کنون از میانجیگری آنکارا در پرونده هسته ای ایران استقبال نکرده اند. بنابراین حزب عدالت و توسعه هنوز تا رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود فاصله زیادی دارد ولی قدمهای اولیه دولت ترکیه در جهت رسیدن به اهداف دراز مدتش تا کنون، نوعی بلوغ سیاسی را در میان سیاستمداران ارشد حزب حاکم آن کشور  نشان میدهد.

– دکترینی که حزب حاکم فعلی در ترکیه آنرا دنبال میکند تا چه میزان میتواند به اهداف آنها از جمله حضور قوی تر و ملموس تر در منطقه و کسب بیشتر منافع ملی کمک نماید؟

دکترین حزب حاکم ترکیه برای بالا بردن منافع ملی آن کشور در دراز مدت تدوین شده است و بطور کلی چارچوب اصلی آن بر پایه دکترین واقع بینی و سیاستهای غیر ایدئولوژیک بنا شده است. در همین راستا و با توجه به اقداماتی که این حزب در قامت دولت ملی این کشور تاکنون انجام داده است به نظر من ترکیه در رسیدن به اهداف خود و ارتقای منافع ملی اش قدمهای مثبتی برداشته است.

– اما مسئله دیگری که ترکیه با آن روبروست به مشکلات داخلی آن باز میگردد چرا ترکها در سیاست خارجی خود موفق تر از سیاست داخلیشان بوده اند؟ پس لرزه های شدید تابوی نسل کشی با ارمنستان را می توانند هضم کنند اما در عین حال در سیاست داخلی خود در قبال کردها نتوانسته اند آنچنان که در سیاست خارجی سالیان اخیر خود موفق بوده اند؛ موفق باشند یعنی علیرغم شعارهای داده شده و برخی اصلاحات انجام شده و یا کارهای نمادین مانند تاسیس رادیو و تلویزیون کردی هنوز مشکل و تعارضات هویتی در این کشور حل نشده باقیمانده است و درگیریهای گاه و بیگاه نظامی و مسلحانه ادامه دارد. شما دلایل و ریشه های ناتوانی دولتمردان ترک در قبال مسئله کردستان ترکیه را چه می دانید و این مسئله را چگونه ارزیابی می کنید؟

شکاف های اجتماعی و سیاسی عمیقی که بعد از به وجود آمدن ترکیه مدرن از دوران اتاتورک پیدا شد باعث شد که ناسیونالیسم ترک یک دید متعصب و تهاجمی به هویت گروهها و ملیتهای غیر ترک که در ترکیه اتاتورکی زندگی میکردند پیدا کند بطوریکه سالها مردم غیر ترک در کشور ترکیه مجبور بودند که هویت خود را نفی کنند. قوانین ترکیه نیز تا همین چند سال اخیر اجازه درخواست حقوق شهروندی را فقط در چارچوب هویت ترکی به رسمیت می شناخت. حتی اگر کسی نامی کردی را در فضای عمومی به زبان می آورد و یا در کتابی یا روزنامه ای مینوشت به زندان محکوم میشد. در عوض ترکها برای اقناع افکار عمومی خود و برای توجیه تفاوتهای اساسی هویتی که با کردها داشتند آنها را ترکهای کوه نشین می نامیدند. اینک نیز با توجه به حاکم بودن بسیاری از قوانین و نگاههای اینچنینی در میان بخش عمده ای از سیاستمداران ترکیه در قبال کردها، بطور خلاصه بایستی گفت که ناسیونالیسم ترک هنوز بلوغ سیاسی لازم را پیدا نکرده است و ریشه های درگیریهای اخیر را باید در این چارچوب بررسی کرد.

– اساساً ترکها در قبال کردهای خود چه گزینه هایی در پیش رو دارند؟ و خود عمدتاً بدنبال کدام گزینه می روند؟

به نظر این جانب ترکها در حال حاضر گزینه های مشخص چندانی در این مورد ندارند. چراکه هنوز تعداد قابل توجهی از افسران ارشد و پرنفوذ ترکیه بر این باورند که موضوع و مسئله کردها را میتوان از طریق راهکار نظامی همراه با برنامه های اقتصادی جواب داد. همچنین در میان سیاستمدارهای ترکیه، تعداد اندکی هستند که به این نتیجه رسیده اند که سیاست چوب و چماق در داخل با اهداف سیاست خارجی این کشور مغایرت دارد. باید ما این موضوع را نیز در نظر داشته باشیم که با وجود تغیرات اخیر در چارچوب سیاسی ترکیه، نظامیان در آن کشور هنوز قدرت زیادی دارند و دولت ترکیه نمی تواند سیاستهایی را که نظامیان ارشد آن کشور با آن مخالف هستنند را اجرا کند به همین دلیل ترکها در حوزه مسائل داخلی بطور عام و بحرانشان با کردها بطور خاص بسیار ناموفق تر از حوزه سیاست خارجی خود بوده اند.

– آیا حزب حاکم و دولت فعلی ترکیه در خود توان و شرایط حل مسئله کرد را داراست؟ و یا ظرفیتهای محدودی داشته و تنها می تواند به مانند مسکنی بخشی از درد جامعه کرد را کم کرده و از درمان اساسی عاجز است؟

خیر. حزب حاکم ترکیه ظرفیت این را ندارد که به تنهایی بتواند در این مورد تصمیم قاطع بگیرد. نه تنها دولت کنونی این کشور باید از همکاری نظامیان ارشد ترکیه برخوردار شود بلکه باید احزاب مخالف ترکیه را نیز با خود همراه کند. به این دلیل حزب حاکم ترکیه حتی اگر بخواهد موضوع کردها را بطور عادلانه بررسی کند و در این راه اراده قوی هم داشته باشد راه بسیار دشوار و مشکلی در پیش رو دارد.

– طی ماههای اخیر عبدالله اوجالان رهبر دربند حزب کارگران کردستان طرح جدیدی را با عنوان «خودگردانی دموکراتیک» به مقامات ترک پیشنهاد داده بود تا با عملی نمودن آن بر مشکلات سه دهه اخیر دولت ترکیه و کردهای این کشور مهر خاتمه زده شود. شما این راهکار اوجالان که گفته میشود طرحی چند بعدی و در زمینه های امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است را تا چه میزان واقع بینانه و کاربردی می دانید؟

مشکل عمده در پیشنهادهای اخیر آقای اوجالان این است که دولت ترکیه دیگر اوجالان را به عنوان یک بازیگر مهم در امور کردهای ترکیه حساب نمیکند. لذا حرفها و پیشنهادهای او را سیاستمداران برجسته و تاثیرگذار ترکیه جدی نمیگیرند. علاوه بر آن حزب کارگران کرد یا پ.پ.ک نیز دیگر آن قدرت سابق خود را ندارد که بتواند به عنوان یک اهرم فشار دولت ترکیه را تحت فشار دایم بگذارد لذا در عمل پیشنهاد اخیر اوجالان و پیشنهادهای مشابه خیلی به حل مسائل متقابل میان ترکها و کردها کمک نمیکند.

– مسعود بارزانی هم خواهان صلح توام با اصلاحات دموکراتیک در منطقه و بویژه کشور ترکیه برای حل بحران این کشور با کردهای خود شده است آیا طرح بارزانی تنها طرحی نمادین محسوب شده و یا بالعکس عقلانی و واقع بینانه و در نتیجه قابلیت پیاده شدن را داراست؟

ترکیه به عنوان بزرگترین شریک تجاری حکومت خودمختار کردستان عراق روابطی نسبتاً معتدل با کردستان عراق و شخص مسعود بارزانی ایجاد کرده است. از این نظر آقای بارزانی ممکن است که بتواند نقشی به عنوان میانجی صلح بین دولت و کردهای ترکیه در آینده بازی نماید. ولی در مقطع کنونی و با توجه به دسته بندیها و شکافهای سیاسی موجود در کردستان عراق نقش مسعود بارزانی در این مورد چندان کارساز نبوده و پیگیری این سیاست واقع بینانه نیست.

– مسئله دیگر ترکها در سیاست خارجی و منطقه ای خود، به روابط دوجانبه شان با حکومت اقلیم کردستان عراق باز میگردد. پس از یک دوره تیره و خصومت آمیز که توام با رد و بدل شدن ادبیات تهدید آمیز رهبران ترک و کرد همراه بود طی یکسال اخیر شاهد ترمیم و بهبود روابط ترکها با کردهای عراقی بوده ایم و دیدارهای دامنه دار و متداوم دیپلماتیک میان طرفین برقرار شده است. اصولاً ترکها در قبال حکومت اقلیم کردستان عراق چه سیاستی را و با چه اهدافی دنبال می کنند؟

ترکها یک سری منافع اقتصادی برای خود در کردستان عراق می بینند و مایلند که از این طریق بتوانند کردهای عراق را تا حدی زیر نفوذ خود نگهدارند. یعنی از طریق اهرم اقتصادی و تجاری از یکسو سیاستهای دولت خودمختار کردستان عراق را کنترل کنند و از سوی دیگر حکمرانان کردستان عراق را به نوعی مدیون چتر حمایتی خود کنند که البته باید گفت که تا حدی ترکها در این سیاستشان موفق بوده اند اما باید یادآوری کرد که ترکها بر این خیالند که اگر همکاری دولت خودمختار کردستان عراق را در مبارزه با مخالفان کردشان به خود جلب کنند از این طریق خواهند توانست اشکالات داخلی خود را کنترل کنند که البته دست یافتن به این مهم از این طریق خیلی معقول و عملی به نظر نمی رسد.

– مسئله تعیین سرنوشت کرکوک تا چه میزان میتواند بر ایجاد خصومت مجدد میان ترکها و کردهای عراقی بیافزاید؟ آیا اصولاً ترکها حاضر به پذیرش الحاق کرکوک به منطقه نیمه خودمختار کردستان عراق خواهند شد یا خیر؟

کرکوک از نظر ترکها موضوعی مهم است چون حدود یک میلیون ترکمن در آنجا زندگی میکنند و ترکها خود را قیم و محافظ منافع ترکمنهای عراقی میدانند. در داخل ترکیه هم گروههای فشاری وجود دارند که هر گونه کوتاه آمدن در مورد کرکوک را برای دولت ترکیه مشکل میکنند. ولی اگر گروههای مختلف عراقی بتوانند به شیوه ای صلح آمیز در مورد آینده کرکوک به توافق برسند دولت ترکیه چاره ای جز قبول رای مردم عراق را نخواهد داشت.

مطالب مرتبط