هادی زرگری
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
میزان موفقیت سران رژیم صهیونیستی در دسترسی به اهداف خود در حمله به نوار غزه و پایان یافتن این جنگ پس از هشت روز از تقابل نظامی با اجرای آتش بس بین دو طرف موضوعی است که توجه بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران را در عرصههای رسانهای و سیاسی به خود جلب کرده است و تحلیلهای مختلفی نیز در این رابطه ارائه شده است. در این رابطه برای ارائه تحلیلی جامع و واقعی از موفقیت و یا شکست رهبران رژیم صهیونیستی از آغاز حملات همهجانبه و جنگ علیه نوار غزه بهتر است به اهداف آنها از آغاز این جنگ و متعاقب آن تحلیل میزان موفقیت آنها در دسترسی به اهداف خود از آغاز حمله پس از هشت روز مقاومت حماس پرداخته شود. در این راستا هر چند دلایل و موضوعات مختلفی از سوی تحلیلگران به عنوان دلایل و زمینههای آغاز حملات اسرائیل علیه نوار غزه مطرح شده است، اما پایان این جنگ همراه با تداوم مقاومت حماس و توافق رسمی دو طرف بر اجرای آتش بس به نحوی که موارد مورد ادعای حماس در آن رعایت شده است نشان میدهد که رهبران رژیم صهیونیستی نتوانستهاند دستاورد مهمی از حمله به نوار غزه با توجه به اهداف خود کسب نمایند.
واژگان کلیدی: رژیم صهیونیستی، حماس، آتشبس، دستاورد جنگ، نوار غزه
تحلیل رخداد:
یکی از روش های فهم و تحلیل موفقیت و یا عدم موفقیت اقدام یک بازیگر در عرصه بینالمللی توجه به اهداف آن بازیگر در رابطه با کنشگری در یک موضوع خاص و همچنین بررسی دستاوردهای آن در رابطه با آن اهداف میباشد. در این رابطه برای فهم واقعیتر از پیامدهای جنگ اخیر اسرائیل علیه حماس با حمله این رژیم به نوار غزه، بهتر است به اهداف آن از مبادرت به این اقدام پرداخته شود. از آنجا که تنها یک دلیل را نمیتوان علت نهایی وقوع یک جنگ و همچنین زمینه حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه برشمرد، با توجه به دیدگاههای مختلف در رابطه با این موضوع میتوان انگیزههای نتانیاهو و دولت کنونی رژیم صهیونیستی را در چارچوب اهداف آن برای حمله به نوار غزه در رابطه با موضوعاتی مانند انگیزه نتانیاهو از امنیتی کردن بیشتر فضای جامعه اسرائیل برای پیروزی در انتخابات پیش رو، هدف رهبران آن برای آمادگی برای حمله به ایران، تضعیف موقعیت حماس و خلع سلاح آن، فهم و آزمودن جایگاه اسرائیل در سیاست خارجی دولت دوم اوباما و در نهایت آزمودن مصر و دیگر کشورهای منطقه در نوع نگاه آنها به اسرائیل و آزمون میزان حمایت آنها از فلسطین پس از تحولات دو سال اخیر منطقه تحلیل نمود.[1]
به طور کلی می توان بیان کرد که موارد فوق موضوعاتی است که از آنها به عنوان اهداف و انگیزههای رهبران رژیم صهیونیستی از حمله به نوار غزه یاد می شود. هر چند ممکن است برخی از این موضوعات و اهداف نقش مهمتر و تعیین کنندهتری را در انگیزه های رهبران اسرائیلی از آغاز جنگ اخیر با حماس ایفا کرده باشد اما با بررسی یکایک آنها و توجه به پیامدهای این جنگ در دسترسی و نزدیکی اسرائیل به این اهداف میتوان فهم بهتر و جامعتری از میزان موفقیت و یا شکست رژیم صهیونیستی از این جنگ ارائه کرد که در ادامه به بررسی هر یک از آنها پرداخته می شود و با توجه به همه این موضوعات، نتیجه نهایی از پیامدهای این جنگ برای سران رژیم صهیونیستی و میزان موفقیت آنها در این اقدام (حمله نظامی به نوار غزه) ارائه می شود.
امنیتی کردن فضای سیاسی جامعه به منظور بهره برداری از آن برای انتخابات: با در نظر گرفتن این نکته که سیاستمداران این رژیم از زمان تاسیس آن، با ایجاد فضای امنیتی توانستهاند به بقای خود ادامه دهند، به نظر میرسد که یکی از انگیزههای نتانیاهو از شروع جنگی دیگر علیه غزه، امنیتی کردن فضای این جامعه و توجه جامعه اسرائیل به این جنگ و فراموش شدن نارضایتی های داخلی در آستانه انتخابات میباشد. در واقع از آنجا که دولت و حزب حاکم در اسرائیل در ماه گذشته اعلام کرد که در اواسط ژانویه 2013 انتخابات زودهنگام برگزار میکند، این نظر نزد برخی محافل مطرح است که نتانیاهو در راستای فراموش شدن نارضایتیها از دولت خود جنگ را آغاز نموده است. اما با توجه به روند جنگ بین دو طرف در طول هشت روز و غافلگیری مقامات امنیتی اسرائیل از موشکهای حماس که تا نزدیکی تل آویو پرتاب شدند و برای اولین بار پایتخت این رژیم را مورد تهدید واقعی قرار دادند، این نظر در درون جامعه اسرائیل گسترده شده است که مقامات دولتی این کشور بدون اطلاعات دقیق از توانمندیهای حماس جنگ را آغاز نموده و بعد از هشت روز مجبور به پذیرش آتش بس شدند.[2]
همچنین با توجه به افزایش توانمندیهای حماس و متعاقب آن آشکار شدن آسیبپذیری اسرائیل در مقابل آنها در چند سال اخیر، یعنی دوره حکمرانی نتانیاهو، در پی این جنگ هشت روزه نگرانیهای امنیتی در اسرائیل افزایش یافته است. این موضوع در آستانه انتخابات زودهنگام در اسرائیل میتواند پیامدهای منفی برای نتانیاهو و حزب متبوعش به همراه داشته باشد و ممکن است تصور او مبنی بر تشکیل دولت آینده در این رژیم که تنها متکی بر حزب خود باشد و تلاش وی برای کنار زدن احزاب داخل ائتلاف را با چالش جدی مواجه نماید. در واقع میتوان بیان داشت که هر چند ممکن است یکی از اهداف رهبران اسرائیل از آغاز این جنگ استفاده از فضای امنیتی جامعه برای پیروزی در انتخابات بعدی باشد اما این امر با توجه به مقاومت میتواند بالعکس تاثیر منفی برای آنها در انتخابات ژانویه داشته باشد.
شکست طرح حمله به غزه به عنوان مقدمهای برای حمله به ایران: برخی معتقدند که رهبران اسرائیل قصد داشتند با حمله به غزه، خود را برای حمله به ایران آماده کنند و توانمندیهای خود را برای این حمله نهایی علیه ایران مورد آزمایش قرار دهند. اما مقاومت حماس و اجبار اسرائیل برای پذیرش آتش بس، ناتوانی و شکست رهبران این رژیم در مقدمه چینی برای حمله به ایران را مشخصتر نمود و با توجه به عدم توانایی این رژیم در شکست دادن حماس، برای سران رژیم صهیونیستی آشکار شد که آنها توان حمله موفقیتآمیز علیه ایران را نخواهند داشت. با توجه به این موضوع میتوان بیان نمود که اگر آمادگی برای حمله به ایران یکی از اهداف اساسی اسرائیل از حمله به غزه بوده باشد، این رژیم در این اقدام خود با شکست مواجه شده است.[3]
شکست نظامی اسرائیل در حمله به غزه و عدم موفقیت در خلع سلاح آن: یکی دیگر از موضوعاتی که به عنوان دلیل شکست اسرائیل در جنگ هشت روزه علیه حماس در حمله به نوار غزه مورد توجه قرار گرفته است، توانمندی موشکی حماس در پرتاب موشک تا نزدیکی تل آویو و همچنین طبق نظر برخی مقامات غیر رسمی در اختیار قرار دادن برخی موشک های پیشرفته ایران به حماس علیرغم محاصره همه جانبه نوار غزه توسط اسرائیل است که ضعفهای این رژیم را بیش از پیش در این جنگ آشکار کرد. در واقع هر چند طبق نظرات مطرح شده خلع سلاح حماس و شکست این گروه یکی از اهداف رهبران اسرائیل در حمله اخیر به نوار غزه بوده است، اما آشکار شدن توانمندیهای موشکی حماس و مقاومت آن در مقابل حملات همه جانبه اسرائیل با توجه به اهداف رهبران این رژیم، شکستی سنگین برای آن به شمار میرود به نحوی که باعث مطرح شدن توازن منفی در منطقه علیه اسرائیل شده است.[4]
رفع نگرانیهای رهبران اسرائیل از جانب امریکا و کشورهای منطقه: با وجود شکست سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی از حمله به غزه که پس از هشت روز با توافق آن برای اجرای آتشبس همراه شد، این جنگ با رفع برخی نگرانیها نیز برای رهبران صهیونیست همراه بوده است. در واقع پیش از آغاز این جنگ به دلایلی مانند مطرح شدن اختلاف نظر بین اوباما و نتانیاهو در رابطه با برخی موضوعات مانند میزان و چگونگی اعمال فشار بر ایران و همچنین حمایت نتانیاهو از میت رامنی و شکست او در مقابل اوباما در انتخابات امریکا، در محافل سیاسی اسرائیل این نگرانی مطرح شده بود که با توجه به این دو موضوع ممکن است از میزان حمایت های دولت آینده اوباما از اسرائیل کاسته شود و یا دیگر حمایت از موجودیت اسرائیل اولویت اول سیاست خارجی امریکا به شمار نیاید. اما آغاز جنگ علیه غزه و حمایت یکطرفانه دولتمردان امریکا به مقامات صهیونیست نشان داد که آنها همچنان از اسرائیل حمایت خواهند کرد.
در واقع آشکار شدن تداوم حمایت یکجانبه دولت اوباما از اسرائیل در مقابل فلسطینیان از پیامدهای این جنگ میباشد که منجر به برطرف شدن برخی نگرانیها در محافل داخلی اسرائیل شد که ممکن است در آینده این رژیم مورد حمایت همه جانبه امریکا قرار نداشته باشد. البته نشانه و جدیت تداوم حمایتها از رژیم صهیونیستی در دولت اوباما را میتوان در سخنان جی کارنی سخنگوی کاخ سفید مشاهده نمود که با بیتوجهی به جنایات و حملات نظامی اسرائیل به نوار غره بیان نموده است که امریکا به شدت حملات موشکی غزه را به اسرائیل محکوم میکند.
البته این نکته نیز در رابطه با پیامدها و دستاوردهای جنگ اخیر غزه شایان توجه میباشد که علیرغم تغییر رژیمهای سیاسی در برخی کشورهای عربی منطقه مانند مصر و تونس و همچنین با وجود ارائه شعارهایی در حمایت از فلسطین از سوی برخی رهبران کشورهای منطقه مانند سیاستمداران ترکیه، حمله اسرائیل به غزه نشان داد که در صورت تداوم حملات علیه فلسطین این گونه دولتها هیچ گونه اقدامی جدی علیه اسرائیل انجام نخواهند داد و تنها بر اثر فشار برخی خواستههای مردمی در حمایت از فلسطینیان ممکن است برخی رایزنیهای سیاسی و مذاکرات در جهت کاستن از سطح درگیریها انجام شود که نمونه این امر را در انفعال دولت اردوغان در ترکیه در جریان حمله رژیم صهیونیستی به غزه و ابراز نارضایتیهای مردمی در مصر علیه سیاست های مرسی در مواجهه با اسرائیل مشاهده کردیم.
دورنمای رخداد و تحولات پیشرو
هشت روز پس از حملات همه جانبه نیروهای نظامی اسرائیل علیه اهداف نظامی و غیرنظامی در نوار غزه این نکته برای رهبران رژیم صهیونیستی اثبات شد که در هر شرایطی دولت امریکا پشتیبان آنها در منطقه خواهد بود و در صورت هرگونه حملهای علیه سرزمینهای فلسطینی، اسرائیل با هیچگونه اقدام جدی از سوی دولتهای عربی منطقه مواجه نخواهند شد؛ اما در تحلیل نهایی میتوان شکست را نتیجه نهایی اقدام نظامی اسرائیل علیه حماس در نوار غزه اعلام نمود. در واقع از آنجا که در صحنه پیچیده بینالمللی هرگونه ارزیابی از اقدامات بازیگران را با توجه به اهداف و پیامدهای آن اقدام مورد توجه قرار میدهند، میتوان اظهار داشت که رهبران رژیم صهیونیستی در دسترسی به اهداف خود در حمله به غزه؛ مانند خلع سلاح حماس و یا احتمالا آمادگی برای حمله به ایران شکست خوردهاند. همچنین این شکست تاثیری منفی برای دولت کنونی این رژیم در انتخابات بعدی خواهد داشت. از جمله پیامدهای دیگر این شکست برای سران رژیم صهیونیستی نیز میتوان به شکسته شدن ابهت توان نظامی این رژیم توسط حماس و آشکار شدن توانمندیهای سیاسی این گروه فلسطینی در مقابل اسرائیل اشاره کرد.
اما موضوعی که پس از توافق با آتش بس باید همواره به آن توجه داشت تداوم حملات پراکنده نیروهای نظامی اسرائیل به نوار غزه است که در چند سال اخیر و حتی در فاصله چند روز پس از آتش بس اخیر با وجود بیتوجهی محافل سیاسی صورت گرفته است. رهبران صهیونیست مطمئن شدهاند که اختلاف نظر با اوباما تاثیر چندانی در کسب حمایت آمریکا از آنها ندارد و همواره این کشور را پشتیبان خود میدانند و این امر ممکن است باعث تداوم شهرک سازی در کرانه باختری و تداوم حملات در نوار غزه از سوی این رژیم شود.
منابع
[1]- Ramzy Baroud, ” Netanyahu’s high-stakes game in Gaza “, http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/NK20Ak01.html
[2] – ” Will the Gaza war help Israel’s politicians?”, http://www.aljazeera.com/indepth/features/2012/11/2012112310404213768.html
-[3] ” For Israel, Gaza Conflict Is Test for an Iran Confrontation”, https://www.nytimes.com/2012/11/23/world/middleeast/for-israel-gaza-conflict-a-practice-run-for-a-possible-iran-confrontation.html
4- kaveh Afrasiabi, ” New balance of terror in the Middle East “, http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/NK21Ak01.html