مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

مولفه های استراتژیک و تحولات اخير در جنوب آسیا – بخش نخست

اشتراک

مصطفی زندیه

تحلیل گر ارشد مسائل جنوب آسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

مقدمه:

-بعد از فروپاشی شوروی ، منطقه جنوب آسيا با توجه به ويژگيهاي استراتژيكي و جمعيتي كه دارد به عنوان يكي از مناطق مهمي كه در چارچوب نظام بين‌الملل از اهميت زيادي برخودار است، شناخته می شود. منطقه جنوب آسيا شامل كشورهاي پاكستان، هند، بنگلادش، سريلانكا، نپال، بوتان و مالديو است. در عین حال به غیر از کنش گری بازیگران منطقه ای با محوریت پاکستان و هند و افغانستان، عرصه ای برای فعالیت بازیگران فرامنطقه ای نیز گردیده است. آمریکا ، چین ، عربستان سعودی و روسیه نیز از آن جمله اند. محوریت مطالبی که در پی خواهد آمد بطور عمده بر دوکشور پاکستان و هند و مناسبات همراه با منازعه و جنگ سرد بین این دوکشور متمرکز است و البته درفحوای آن و به فراخور بحث به نقش آفرینی دیگر بازیگران مانند آمریکا، افغانستان و عربستان نیز اشاره خواهد شد.

 

نگاهی به محیط استراتژیک بازیگران منطقه جنوب آسیا :

درگیری های اخیر بین هند و پاکستان :

حمله تروریستی یک ماه قبل در کشمیر هند و متعاقب آن اتهام دهلی علیه اسلام آباد، باعث شد تا مرحله جدیدی از رویارویی میان دو کشور همسایه و هسته ای آغاز شود و این وضعیت تا جایی پیش رفت که هند حمله هوایی به پاکستان انجام داد و اسلام آباد نیز در واکنش به آن، دو جنگنده هند را سرنگون کرد. در هفته‌ای که هند و پاکستان در جنگ به سر میبردند، هیچ کس جان خود را از دست نداد! اما آنچه بیشتر از هر چیزی خود را نشان داد، تشدید احساسات ناسیونالیستی در هر دو طرف این منازعه بدون تلفات بود. اگــرچه این مسائل عمدتاً در اتاقهای خبر رسانه ها و شبکه های اجتماعی مطرح و ناشی میشوند، در عین حال خویشتنداری نسبی هر دو دولت طرف جنگ مشهود بود.واقعیت این است که درگیری های اخیر نشان داد هیچ کانال محرمانه ای بین دو کشور برای حل و فصل این هرج و مرج و بی نظمی و به دور از فضای جنجالی رسانه ها و شبکه های اجتماعی وجود نداشت. اسد مجید خان، نماینده پاکستان در واشنگتن اعلام کرد اسلام آباد علاقه مند است که دولت ترامپ نقش فعال تری در کاهش این بحران بازی کند. چین، اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر نیز خواستار کاهش تنش‌ها و خویشتن داری هر دو طرف شدند. در میان همه ی این موضع گیری ها به نظر می رسد مداخله واشنگتن خیلی غیرمنتظره نبود. جدای از دو کشوری که مستقیماً درگیر این مناقشه هستند، اگر مناقشه از کنترل خارج شده و تدوام یابد این ایالات متحده است که بیشترین ضرر را خواهد دید. ایالات متحده به طور جدی به دنبال راه خروجی سریع و آبرومندانه از افغانستان در چند ماه آینده با کمک حیاتی پاکستان است. اگر تلاش های
حمایت آمیز پاکستان از ایالات متحده در مرز غربیاش به علت تمرکز آن کشور بر مناقشه با هند در مرزهای شرقی دچار تزلزل شود، ایالات متحده یک بازنده بزرگ خواهد بود، زیرا استراتژی خروجش به دلیل انتخابات بعدی ایالات متحده از بعد زمانی با محدودیت مواجه خواهد شد. درعین حال آنچه مهم است این است که این جنگ نرم باید به یک صلح سخت برای هر دو کشور و رهبران سیاسی آنها تبدیل شود.

 

پاکستان :

محیط استراتژیک پاکستان بیشتر به دلیل خصومت هند نسبت به این کشور و طرحهای هژمونیک هند در جنوب آسیا شکل گرفته است تا هر چیز دیگر. دراین  خصوص شواهدی  وجود دارد که به برخی از آنها در پی اشاره می شود:

-بنظر می رسد تنش ها و فشارها در روابط پاکستان – هند در آینده کماکان برقرار خواهد بود. روشن است که هند، پاکستان را یک مانع اساسی در تحقق طرحهای خود برای تحمیل هژمونیاش در جنوب آسیا می‌داند. دست رد پاکستان به کرنش در مقابل هند یکی از علل بنیادین تنشهای بین این دو کشور است: کشمیر، سیاچن و سایر مناقشات منجر به تشدید دشمنی بین دو کشور میشود.

-اسلام آباد تلاش وافری دارد تا به دقت تهدید بلند مدت تحمیل شده توسط هند را ارزیابی و رصد کند،

-پاکستان تلاش دارد تا با دقت تمام گامهای احتمالی هند برای اجرای طرحهای خصمانه ی خود نسبت به این کشور را پیشبینی کند و برنامه اقدام خاص خود را برای مواجهه با حرکات پیشبینی شدهی هند در زمان مقرر آماده می سازد،

– در مواجهه با بازدارندگی هسته ای معتبر پاکستان در میدان نظامی، این احتمال وجود دارد که چالش واقعی هند برای پاکستان در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رخ دهد، یعنی از طریق بی ثبات کردن آن از بعد سیاسی، تضعیف از بعد اقتصادی و تضعیف هویت فرهنگی آن کشور،

– در سطح منطقه ای، پاکستان نیز با چالشهای سختی در مرزهای غربی خود روبرو است. مناقشه ی مستمر و پرخشونت در افغانستان ظرفیت های بی ثبات سازی کل منطقه را نیزهدف قرار داده است. برخی استراتژیست های پاکستانی معتقدند در شرایط جدید منطقه ای استمرار بی ثباتی و خشونت ها در افغانستان، تاثیری زیانآور بر امنیت، پایداری سیاسی، انسجام اقتصادی و اجتماعی پاکستان داشته است. از این رو بنظر می رسد شرایط جدید منطقه ای ، پاکستان را به این باور رسانده است که احیای ثبات و صلح پایدار در افغانستان از طریق یک گفتگو بین افغانی ضرورتی گریزناپذیر برای صلح منطقهای و حتی جهانی است. اینکه پاکستان با چه مهارتی مسئله ی ارتقای چنین گفتگویی در هماهنگی نزدیک با سایر کشورهای منطقهای و قدرت های عمده، بخصوص ایالات متحده، چین و روسیه، را به پیش میبرد، سنگ محکی برای دیپلماسی این کشور خواهد بود.

-جمهوری اسلامی ایران نخستین کشوری بود که پاکستان را پس از استقلال به رسمیت شناخت، علاوه بر روابط تاریخی و فرهنگی عمیق بین این دو کشور که به قرنها پیش باز میگردد، امنیت و رفاه اقتصادی پاکستان و ایران ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. هر دو کشور از همکاری با یکدیگر سود می‌برند. البته هر دو این کشورها زمانی دچار مصیبت شدهاند که اهداف متقابلی را دنبال کردهاند، درست همانند رویکردی که در دهه 1990 نسبت به افغانستان داشتند. بنابراین، منفعت مشترک این دو کشور در تقویت روابط دوستانه و همکاری فی مابین نهفته است و به دشمنان این دو کشور اجازه داده نمیشود که در تلاش هایشان برای پاشیدن بذر نفاق بین آنها موفق باشند. براین اساس رویکرد سنتی حاکم  بر سیاست خارجی پاکستان همواره بر این محور بوده که روابط دوستانه پاکستان با عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس نباید به بهای روابط ش با ایران و ترکیه و بالعکس تمام شود.

-واقعیت های استراتژیک منطقه ای و جهانی، همکاری استراتژیک و دوستانه ی پاکستان و چین را در طی شش دهه ی گذشته تعمیق بخشیده است. سیاست سد نفوذچین که توسط واشنگتن اتخاذ شد،  ایالات متحده را بیشتر به هند نزدیک کرده و لذا عزم بیشتری را برای فرایند رابطه ی دوستانه ی رو به رشد بین پاکستان و چین فراهم میکند. CPEC و سرمایه گذاری چینی بالغ بر 60 میلیارد دلار در پاکستان از جمله ثمرات جانبی این فرآیند هستند که اسلام آباد سعی دارد ضمن حفظ آن، سطح و عمق آن را ارتقاء و تعمیق بخشد.

-پاکستان ضمن حفظ روابط دوستانه با ایالات متحده، در تلاش است تا به لابی هند– ایالات متحده اجازه ندهد که در توسعه ی همکاری پاکستان – چین در حوزه های مختلف موانعی ایجاد کند. همزمان، پاکستان تلاش دارد بر توسعه ی تفاهم مشترک و همکاری با روسیه نیز متمرکز شود. پاکستان و هند به عنوان دو قدرت هستهای نمی‌توانند یک جنگ تمام عیار را شروع کنند. حتی یک حمله توسط هند میتواند از کنترل خارج شود. درعین حال بنظر می رسد اسلام آباد هوشمندانه یک جایگاه مسالمت آمیز اما محکم را در مواجهه با تهدیدات توجیه نشدهی طرف هندی اتخاذ نموده است. در تنش های اخیر ، پاکستان ضمن تاکید برای دفاع قاطع از تمامیت ارضی و امنیت خود به هر قیمتی، تصمیم خود برای مبارزه با تروریسیم را اعلام و در بررسی حمله ی پولوانا وانمود
می نماید که همکاری لازم را به عمل می آورد. در واقع دولت پاکستان تلاش دارد تا تلاش هایش در جهت خنثی کردن بحران ایجاد شده توسط هند به دنبال حملهی پولواما از طریق دیپلماسی فعال در سطوح دو و چند جانبه را برجسته نماید. تلاش ها و موضع گیری های پاکستان که در قالب سیگنال هایی دال بر خویشتنداری، مصالحه، گفتگو و صلح خود را نشان داد، عموماً مورد استقبال جامعه ی بین الملل قرار گرفت به شکلی که آقای مودی نخست وزیر هند را ملزم به تاکید بر ابزار اقتصادی و دیپلماتیک به جای کاربرد نیروی نظامی برای مواجهه با پاکستان در نطق عمومی خود در 23 فوریه مینماید.

-تنشهای پاکستان- هند در سطح بالایی باقی مانده و احتمال امتیازگیری درقالب ماجراجویی از جانب طرف هندی را نمی‌توان به طور کامل نادیده گرفت. دراین چارچوب می توان اذعان داشت از میزان چالشهای استراتژیک پاکستان هنوزکاسته نشده است. مهمترین بخش این چالشها، اقتصاد راکد این کشور با حدود 96 میلیارددلار بدهی خارجی است. در مقابل نرخ رشدGDP هند به میزان بیش از 7 درصد در سال، GDP پاکستان با نرخی درحدود 2/5 درصد در ســـال 18-2017 رشد داشت و این نرخ رشد نیز احتمالاً تا کمتر از 4 درصد در سال مالی جاری کاهش خواهد یافت. اگر این روند ادامه یابد، نه تنها رفاه اقتصادی پاکستان بلکه امنیت بلند مدت این کشور را نیز دچار مخاطره خواهند ساخت.

-علاوه بر اینها ، پاکستان در تلاش است پایداری سیاسی داخلی خود را تقویت کرده و هویت فرهنگی اش را علاوه بر اتخاذ گام‌های محکم برای ریشه کن ساختن ترورسیم در داخل حفظ کند.

واژگان کلیدی: مولفه ، استراتژیک ، تحولات، اخير ، جنوب آسیا ،بخش نخست، مصطفی زندیه

مطالب مرتبط