هرمز جعفری
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
جلال طالبانی در اکتبر 1933 در کوبه در استان سلیمانیه متولد شد. وی از مهمترین چهره های سیاسی عراق محسوب میشود که در چهار دهه گذشته در صحنه سیاسی عراق حضور داشته است. او از اوایل دهه 1950 از طریق حزب دموکرات کردستان وارد فعالیتهای سیاسی شد و توانست به رده های بالای حزب نیز طرقی کند. بعدها در سال 1975 اتحادیه میهنی کردستان را تأسیس کرد و به عنوان پرچمدار تغییر در سیاست تک حزبی و تک محوری و فردگرایی در کردستان، خود را به جامعه سیاسی عراق معرفی کرد. بعد از انتخابات محلی سال 1992 که حزب وی توانست به 42.2 درصد آراء دست یافت شرایط به نحوی رقم خورد که منطقه کرد نشین بین حزب اتحادیه میهنی و حزب دموکرات تقسیم و هریک کنترل بخشی از منطقه را در دست گرفتند. در سال 1998 با امضاء توافقنامه صلحی با مسعود بارزانی به یک جنگ خونین و برادر کشی که از سال 1994 در کردستان عراق شروع شده بود پایان داد. اوج موفقیت طالبانی در سال 2005 بود، زمانی که وی به عنوان رئیس جمهور عراق انتخاب و مسؤلیت وی در سالهای 2006 و 2010 تمدید شد. طالبانی این مرد کهنه کار عرصه سیاست در خاورمیانه، پس از آنکه از لحاظ جسمی دچار مشکل شد به بیمارستانی در بغداد و سپس به آلمان منتقل شد. این حادثه نگرانیهای جدی را در محافل سیاسی عراق در خصوص تأثیرات ناشی از خروج وی از عرصه قدرت در عراق را به همراه داشته است. سؤالی که در این زمینه نمیتوان نسبت به آن بی توجه بود تأثیرات ناشی از خلاء وی در عرسه سیاسی عراق است که در این نوشتار سعی خواهیم کرد که آن را مورد بررسی قرار دهیم.
کلیدواژگان: مرگ سیاسی جلال طالبانی، رئیس جمهور عراق، نقش طالبانی در سیاست عراق
تحلیل رخداد
در آن دسته از کشورهای جهان که فرهنگ سیاسی مردم در سطح پایینی است و ساختارهای دموکراتیک هنوز نهادینه نشده اند، نقش افراد، به خصوص افرادی که از شخصیتی موجه و کاریزماتیک برخوردارند در بازیهای سیاسی بسیار تعیین کننده است به نحوی که کنار رفتن این افراد به هر دلیلی میتواند به تحولاتی اساسی در نظم سیاسی موجود منجر شود. در خصوص عراق نیز می توان گفت این مسئله صادق است. غیبت شخصیتی کاریزما و متعادل همچون طالبانی می تواند پیامدهای جدی را هم در سطح گروههای کردی و هم در سطح ملی بین گروهای کردی و حکومت مرکزی به همراه داشته باشد.
خلاء طالبانی و شرایط ساسی در اقلیم کردستان
طی تاریخ بعد از فروپاشی حکومت عثمانی و شکل گیری پادشاهی عراق در سال 1920، کردستان عراق در چارچوب حزب دموکرات که با الهام از حزب دموکرات ایران تأسیس شد، به مبارزه برای احقاق حقوق کردها این کشور پرداخت. در واقع، طی چند دهه گذشته ،کردستان عراق همواره تحت لوای رهبری سیاسی حزب دموکرات کردستان قرار داشت تا اینکه در سال 1975 اتحادیه میهنی کردستان(یکیتی) نیز در عرصه قدرت اقلیم ظهور کرد و اقلیم را از یک سیستم تک حزبی خارج کرد. اگرچه دو حزب در برخی ادوار همکاریهایی را باهم داشته اند، در برهه هایی از تاریخ گذشته، درگیریهای خونینی نیز بین آنها وجود داشته که مهمترین آنها به درگیری دو حزب از سال 1994 الی 1998 بود. اما از این زمان به بعد دو طرف روابط نسبتاٌ آرامی را باهمدیگر داشته اند که از مهمترین دلایل آن حضور شخصیتی میانه رو و باهوش به نام جلال طالبانی،”مام جلال”، در پست رهبری حزب اتحادیه میهنی کردستان بوده است.
اما در طرف مقابل یعنی در حزب دموکرات شخصیتی تمامیت خواه و قبیله گرا به نام مسعود بارزانی قدرت را در دست دارد که از هیچ فرصتی برای تحکیم مواضع خود در اقلیم دریغ نکرده است. در این زمینه اساس شکل گیری حزب گوران یا تغییر در سال 2007، که رهبری آن بر عهده نوشیروان مصطفی است، اعتراضی به تک صدایی حاکم بر کردستان توسط حزب دموکرات بود که از نظر افرادی همچون رهبری حزب گوران دیگر جوابگوی نیازهای کنونی مردم کرد نبود. از این رو نوشیروان مصطفی امین به منتقد سر سخت تبارگماری و قبیله گرایی و فساد و عدم وجود فضای انتقاد و پائین بودن آستانه نقذیری احزاب سنتی مسلط مبدل شد و بارها اعلام کرده است که پارلمان کردستان عراق فلج و بازیچه دست احزاب مسلط سنتی است. وی می گفت که کسی از فروش نفت اقلیم کردستان خبر ندارد و کسی نمی داند ریاست اقلیم در جلسات سیاسی با کشورهای منطقه چه سیاستی دارد و چه وعده ای می دهد و چرا نه پاسخگو است و نه شفافیتی صورت می گیرد.
شاهد این مدعای نوشیروان، عملکرد بارزانی در زمانی که در پارلمان کردستان عراق تصویب کرد که یک فرد برای دو دوره میتواند رئیس اقلیم باشد، این مسعود بارزانی بود که به مدت یک سال مجلس را تعطیل کرد و با فشار قانون مزبور را عوض و به سه دوره افزایش داد. علاوه بر این، بنا بر اطلاعات موجود، وقتی جلال طالبانی بر کرسی ریاست جمهوری عراق تکیه زد، وی نامه ای به کاندولیزا رایس نوشت و در آن مخالفت خود با رئیس جمهوری وی را اعلام کرد و نهایتاً در ازای گماشتن سه وزیر کلیدی از سوی حزب دموکرات در کابینه، موافقت خود را برای ریاست جمهوری طالبانی اعلام کرد. در شرایط فعلی نیز برخی گمانهزنیها از تلاش وی برای بر کرسی نشاندن هوشیار زیباری، دائی بارزانی، در شرایط بعد از طالبانی حکایت دارند که در صورت به واقعیت پیوستن آن، آرزوی بارزانی برای یک دست کردن قدرت در کردستان بیش از پیش به واقعیت نزدیک خواهد شد
طالبانی و بحران در روابط حکومت اقلیم و دولت مرکزی
در چارچوب قانون اساسی سال 2005 ، کردها اختیارات بسیار مهمی را به دست آوردند به نحوی که موجبات نگرانی اغلب عربهای عراق و حتی کشورهای همسایه را به همراه داشت و این نگرش را تقویت کرد که امتیازات اعطاء شده میتوانند مبنای حرکت اقلیم به سوی استقلال هرچه بیشتر از حکومت مرکزی را فراهم آورند. با وجود این، کردها طی سالهای 2003 تا 2008 با حمایت از نوری المالکی و حزب مطبوع وی کارشناسان سیاسی را به حفظ عراقی یک پارچه و متحد امیدوار کرند. اما از سال 2008 کردها با این استدلال که دولت مرکزی به تعهدات خود در قبال کردها به خصوص تعهدات دولت در قالب ماده 140 قانون اساسی عمل نکرده است، به تدریج همراهیهای خود با حکومت مرکزی به رهبری نوری المالکی کاهش داده و راهبرد مقاومت و مقابله را جایگزین آن کردهاند، امری که تنش سیاسی جدی را بین طرفین به همراه داشته است.
در اوج این اختلافات، دولت اقلیم صادرات نفت از طریق خط لوله تحت کنترل دولت مرکز ی را به بهانه اینکه نوری المالکی از بازپرداخت برخی هزینه ها به شرکتهای نفتی خودداری کرده است به حالت تعلیق درآورد. در پاسخ، دولت مرکزی نیز با اعلام کاهش میزان سهم اقلیم از صادرات نفتی و حتی متوقف کردن آن به کردها هشدار داد. حکومت اقلیم اقدام به دعوت شرکتهای بزرگ نفتی به منطقه نموده و با انعقاد قراردادهایی با آنها شروع به استخراج نفت حتی از برخی مناطق مورد اختلاف کرده است. در واقع، این اختلافات در کنار اختلاف دو طرف بر سر تعیین سرنوشت شهرهایی همچون کرکوک باعث صف آرایی نیروهای نظامی حکومت اقلیم و دولت مرکزی در نزدیکیهای کرکوک در اطراف شهر دوزخورماتو شده است.
در این شرایط نیز این طالبانی است که با برخی رایزنیها با گروههای داخلی عراق و برخی کشورهای همسایه تلاش کرده است که از بدتر شدن اوضاع بحرانی موجود جلوگیری به عمل آورد. اما با توجه به مشکل کنونی این ترس و نگرانی وجود دارد که حتی دیگر توافقنامه هایی که بین کردها و حکومت مرکزی که به همت خود وی حاصل شده اند بی سرانجام مانده و نادیده گرفته شوند. چنین نگرشی از این واقعیت تلخ ناشی میشود که در عراق به طور کلی و در کردستان عراق به طور خاص شخصیتی که بتواند جایگزین وی شود و نقشی که وی در عرصه سیاسی عراق بازی میکرد را عهده دار شود وجود ندارد. او فردی بود یک روز با آیتالله سیستانی به زبان فارسی مذاکره میکرد، روز بعد با دیپلماتهای آمریکایی به زبان انگلیسی، با نخست وزیر مالکی به زبان عربی و سپس افراد خود را به زبان کردی هدایت میکند.
دورنمای رخداد
بنا بر آنچه مطرح شد، کنار رفتن احتمالی رئیس جمهور طالبانی از عرصه سیاسی عراق شرایطی را فراهم خواهد کرد که توازن موجود بین حزب پارتی و حزب اتحادیه میهنی به نفع حزب دموکرات به رهبری بارزانی تغییر کرده و این حزب از موضع برتری برخوردار شده و شرایط برای تسلط بیشتر آن بر اقلیم کردستان فراهم خواهد شد.
در سطح ملی جلال طالبانی نقطه سقل و تعادل بخش کلیه گروههای عراق محسوب میشد. وی از چنان جایگاهی برخوردار بود که در هر منازعه سیاسی طرفهای درگیر وی را به عنوان میانجی و داور نهایی در نظر میگرفتند. از این رو با کنار رفتن وی این حلقه امید بخش در عراقِ مملو از بی اعتمادی و رقابت از بین خواهد رفت. در این زمینه وی همواره با تأکید بر برادری همه گروههای قومی در عراق سعی در نزدیک کردن مواضع گروههای مختلف از جمله کردها و دولت مرکزی داشته است. از این رو از دست دادن وی در شرایطی که بحرانی جدی در روابط حکومت اقلیم و دولت مرکزی وجود دارد می تواند به وخامت اوضاع کمک کند.
در سطح منطقه ای نیز رئیس جمهوری عراق شخصیتی موجه و قابل اعتماد محسوب میشود. وی به طور خاص از روابط حسنه ای با ایران برخوردار بوده و با توجه به سابقه کمکهای جمهوری اسلامی ایران به وی و حزب مطبوعش در جهت تحقق اهداف و حقوق کردها در عراق، همواره از مدافعان و حامیان جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه به شمار رفته است. از این رو نبود وی می تواند به ضرر منافع ملی ایرانیان نیز تمام شود.