سیدمهدی پارسایی
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رویداد
در میان همسایگان سوریه شاید هیچ کشوری به اندازه همسایه شرقی، یعنی عراق از پیامدهای بحران سوریه تاثیر نپذیرد. ساختار اجتماعی و قومی عراق،کیفیت چینش قدرت سیاسی و نگاه به عراق در ماتریس توازن قدرت منطقهای در خاورمیانه در محور ایران-عربستان، امکان مصون ماندن بغداد از پیامدهای دگرگونی در سوریه را تقریبا ناچیز نشان میدهد. لذا با به نقطه جوش رسیدن بحران سوریه، بغداد روزهای پرفشار و مبهمی را فراروی خود میبیند. محدود ماندن حکومت بشار اسد به دمشق، سقوط احتمالی اسد و روی کار آمدن دولت سنی چه از نوع اخوانی و چه از نوع سلفی و درگیری احتمالی بین کردها و عربها در مورد تقسیم قدرت در سوریه پس از اسد، پیامدهای داخلی و منطقهای مهمی بر روی حکومت مرکزی عراق و به طور کلی ثبات منطقه دارد. پرسش این نوشتار بدین صورت است که سقوط احتمالی نظام سوریه، چه پیامدهایی بر امنیت داخلی عراق، مناسبات دولت مرکزی عراق با حکومت اقلیم کردستان و رقابتهای منطقهای بین ایران-عربستان در عراق خواهد داشت؟ به نظر میرسد با گسترش بحران سوریه، عراق به واسطه مرزهای مشترک، اشتراکات و تفاوتهای فرهنگی، مذهبی و قومی به مراتب بیش از هر کشوری در خطر تسری خشونتهای فرقهای و عوامل ناامنساز قرار خواهد گرفت، امری که علاوه بر قدرتمندتر کردن جریانهای بنیادگرای عراقی، موضع دولت مرکزی عراق در برابر حکومت اقلیم کردستان را نیز تضعیف خواهد نمود. به نظر میرسد از میان سه سناریوی نزدیکتر شدن عراق به ایران، دوری دولت عراق از ایران( نزدیک شدن به جهان عرب) و ایجاد تعادل بین تهران-ریاض، سومین سناریو محتملترین گزینه در سیاست خارجی عراق در فضای جدید منطقه خواهد بود.
واژگان کلیدی: بحران سوریه، عراق، حکومت اقلیم کردستان، افراطگرایی، فرقهگرایی، ارتش آزاد عراق، ایران، عربستان، توازن قدرت.
تحلیل رویداد
الف) پیامدها برای امنیت داخلی عراق:
به نظر میرسد بحران سوریه به گسترش افراطگرایی و فرقهگرایی کمک شایان توجهی نموده است. مسلهای که تاثیرات مهمی بر امنیت همسایگان سوریه خصوصا لبنان و عراق خواهد گذاشت. در این میان عراق پتانسیل بیشتری برای تاثیرپذیری داراست. بافت قومی و مذهبی عراق به گونهای است که شباهتهای زیادی با سوریه دارد. 605 کیلومتر مرز مشترک بین سوریه و عراق وجود دارد که حدود 500 کیلومتر از آن مناطق بیابانی است. محافظت از این مرز طولانی با در نظر گرفتن عمر کوتاه حکومت مرکزی عراق در دوره پس از صدام بسیار دشوار است. مسئله هنگامی حادتر میشود که عمده ساکنان مناطق مرزی مذکور با مرزنشینان سوری هم کیشاند. عراق کشوری است که از 80-75% عرب، 20-15 % کرد و حدود5% ترکمن، آشوری و غیره تشکیل شده است. از نظر بافت مذهبی، این کشور دارای 65-60% شیعه، 37-32% سنی و کمتر از 3% مسیحی تشکیل شده است. در سمت مقابل سوریه دارای حدود 90% عرب و 10% کرد و ارمنی و غیره میباشد. ساختار مذهبی سوریه درست نقطه مقابل عراق است یعنی تقزیبا 74% مذهب اهل سنت، حدود 16% شیعه علوی و دروزی و 10% مسیحی را در درون خود جا داده است(1).
جالب اینجاست حتی در زمان حکومت مستقر و باثبات بشار اسد در سال 2008 نوری المالکی در سازمان ملل دولت اسد را متهم به راه انداختن خشونت فرقهای در عراق به واسطه فرستادن جریانهای سنی تندرو از طریق خاک و مرز سوریه کرده بود(2). لذا به نظر میرسد با حمایتهای معنوی سنیهای عراقی از هم کیشان خود در کشور همسایه به موازات فعال بودن جریانهای تندروی سنی عراقی در درگیرهای سوریه، در ادامه و در صورت روی کار آمدن یک دولت سنی تندرو در سوریه که احتمالش با توجه به حضور قدرتمند القاعده و نیروهای سلفی بسیار زیاد است، بغداد شاهد افزایش تهدیدات بنیادگرایانه با چاشنی فرقهای از سوی دولت سنی همسایه خواهد بود. در حال حاضر سنیهای عراق طرفدار مخالفان نظام اسد، کردها حامی ارتش آزاد کرد و سقوط اسد هستند. شیعیان عراق نیز نگران آینده وضعیت شیعیان سوریه هستند. این ساختار مشابه و در عین حال نامتجانس امکان تسری خشونتهای فرقهای در سوریه احتمالی پس از بشار اسد را آسان میکند.
امری که به واسطه بازیگران غیردولتی یعنی گروههای افراطی سنی که عمدتا در قالب القاعده در سوریه علیه نظام این کشور میجنگند و همینطور منافع بازیگران منطقهای مثل عربستان سعودی که رابطه خصمانهای با دولت نوری المالکی دارد میتواند بیشتر تشدید شود. حتی شاید ریاض به واسطه فشار مفتیهای سلفی تندروی سعودی و جناح تندروی خاندان سعودی اقدام به طرح بهار عربی-سنی برای جمعیت سنی نشین عراق کند. این مساله در چارچوب اعلام ارتش آزاد عراق در آگوست 2012 قابل تامل است(3). ارتش آزاد عراق در بحبوحه بحران سوریه و با تقلید از مدل ارتش آزاد سوریه در صفحات فیسبوک و تویتر از خود رونمایی کرد. گفته میشود این ارتش آرام آرام در حال شکلگیری و با هدف ایجاد مقاومت سنی در مقابل دولت شیعی عراق است. طرحی که علاوه بر دامن زدن به اختلافات فرقهای سنی-شیعه، جهتگیری ضدایرانی نیز دارد. ارتش آزاد عراق در صفحه خود در شبکههای اجتماعی هدف خود را انتقام گرفتن از دولت صفوی و شهروندان نوری مالکی- که از ظن آنان در ایجاد امنیت در عراق ناکام ماندهاند-، القاعده – به خاطر ایجاد ترس و حشت در شهر الانبار و نیروهای الصحوه – به دلیل همکاری با دولت نوری المالکی و اینکه آن را یک پروژه آمریکایی میدانند- اعلام نموده است(4). مطمئنا حضور گروهای افراطی عراقی در نبرد با دولت سوریه تاثیرات مهمی بر روی آینده آنها دارد به طرقی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
در نبرد سوریه نیروهای القاعده شاخه عراق در کنار نیروهای بنیادگرا با ملیتهای متفرقه آشنا شدهاند، این مساله فرصتهای جدیدی را فراروی آنها برای یارگیری و استخدام نیرو با هدف تقویت کادر خود در عراق پس از پایان کارشان در سوریه قرار داده است. دستاوردهای بنیادگرایان عراقی در نبرد سوریه اعتماد به نفس مناسبی به گروههای جهادی برای ادامه حرکتهای خود در عراق داده است، چرا که پس از کشته شدن تعداد قابل توجهی از فرماندهان باسابقه آنها در نبرد با نیروهای آمریکایی از سال 2007 دچار نوعی ضعف شده بودند. به احتمال فراوان بحران سوریه به گروههای افراطی عراق- که از روزهای اولیه شروع بحران عراق را ترک و وراد سوریه شدند – کمک زیادی کرده تا ارتباطات مناسبی با بعضی کشورهای عرب از جمله عربستان برقرار کنند مخصوصا اینکه اهمیت کمکهای مالی و تسلیحاتی به گروههای مسلح جهادی در سوریه تا حدود زیادی از نظر کشورهای حامی افراط گرایی در جهان عرب روشن است. لذا این چنین به نظر میآید که گسترش خشونتهای فرقهای در سوریه پس از سقوط احتمالی اسد، زمینههای مناسبی برای تسری به داخل عراق دارد، این زمینهها عمدتا در ارتباط با همجواری جغرافیایی، بافت قومی-مذهبی عراق، فعال بودن افراطیون عراقی در سوریه و معادلات جدید قدرت در عراق پس از صدام با چشماندازهای منطقهای آن است. دستیابی گروههای افراطی به انبارهای سلاحهای شیمیایی دولت سوریه، این تهدیدات را بسیار جدیتر و خطرناکتر میکند.
ب) پیامدها برای روابط دولت مرکزی با حکومت اقلیم:
بحران سوریه در ساخت داخلی سیاست عراق نیز میتواند تاثیرات مهمی بر جای بگذارد. ساختار قدرت در عراق به گونهای است که در سیستم سیاسی این کشور شیعیان قدرت اصلی به حساب میآیند. صرف نظر از این واقعیت، نزدیکی بغداد به ایران پس از سقوط صدام این چینش سیاسی را برای دولتهایی همچون عربستان بسیار ناخوشایندتر کرده است. در حال حاضر شکافها بین دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان بسیار آشکار گردیده است. اختلاف اصلی بر سر منطقه کرکوک، منابع و تقسیم قدرت میباشد. افزایش خشونتها در سوریه و خلاء قدرت احتمالی در سوریه پس از اسد میتواند به استقلال و قدرت بیشتر اقلیم کردستان از دولت عراق به واسطه پیامدهای ناخوشایند سقوط بشار اسد برای دولت نوری المالکی منجر شود. حتی شکاف بین کردها و مالکی میتواند به ائتلاف کردها، سنیها و گروه صدر در عراق منجر شود. از سوی دیگر چالشهای جدید همزمان این امکان را فراهم میکند که دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان به هم نزدیکتر شوند. اما یک چیز مشخص است و آن اینکه در این صورت دیگر نوری مالکی چندان قادر نخواهد بود به نمایش قدرت بپردازد و از موضع بالا با حکومت اقلیم کردستان رفتار کند. اگرچه در شرایط کنونی در داخل تنشها بین دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان بالا گرفته است اما در آینده به واسطه شرایط جدید -یعنی افزایش ناامنی و بیثباتی در داخل عراق به تبع خلاء قدرت در سوریه و گسترش خشونتهای فرقهای – این زمینه وجود دارد که دولت مالکی همچون سال 2005 مجددا به سمت ائتلاف با کردها در انتخابات 2014 برود.
مولفه مهم در آینده روابط دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان، مساله کردها در سوریه و ترکیه است. در صورت ایجاد یک اقلیم یا منطقه کردی در سوریه، موقعیت اقلیم کردی عراق در داخل نیز بهبود خواهد یافت. از سوی دیگر به احتمال زیاد تنش بین منطقه کردی سوریه و دولت ترکیه به روابط مطلوب اقلیم کردستان عراق و دولت ترکیه نیز آسیب خواهد زد. زیرا ترکیه به هیچ وجه ایجاد یک موجودیت مستقل کرد در سوریه را به خاطر تبعات آن بر اوضاع داخلی خود برنمیتابد. ترکیه آشکارا از حکومت اقلیم کردستان خواسته است که از ایجاد یک اقلیم کردی در سوریه حمایت نکنند، همچنین ترکیه از تحرکات پ.ک.ک در مرزهای سوریه- ترکیه اظهار نگرانی کرده است(5). این مسائل میتواند به سرد شدن روابط آنکارا- سلیمانیه منجر شود امری که به نزدیکتر شدن دولت مرکزی عراق و حکومت اقلیم کردستان کمک کند.
ج) پیامدها برای رقابت ایران و عربستان در عراق:
پیامدهای انقلابهای منطقه، صرفا به ساختارهای داخلی کشورهای خاورمیانه محدود نمیماند و تاثیرات مهمی نیز بر نظام توازن قدرت منطقهای دارد. بحران سوریه یکی از تعیینکنندهترین پدیدههای سیاسی در میان تحولات منطقه است که میتواند تاثیر سهمگینی بر ساختار نظام موازنه قدرت منطقهای داشته باشد. در دهههای گذشته یکی از جنبههای ثابت در خاورمیانه سیال، رقابت و تعارض منطقهای عربستان – ایران بوده است. فضای جدید منطقه، عرصه دیگری برای رقابتهای منطقهای دو بازیگر مهم منطقهای یعنی ایران و عربستان را گشوده است. بحران سوریه زندهترین اپیزود رقابتهای منطقهای دو کشور محسوب میشود. پس از بحران سوریه، عراق به اصلیترین حوزه رقابت دو کشور در منطقه مبدل خواهد شد. پس از بحران سوریه، عراق به اصلیترین حوزه رقابت دو کشور در منطقه مبدل خواهد شد. در حال حاضر اولویت اصلی عربستان در رقابت منطقهای با ایران ساقط کردن نظام سوریه است. اولویت اولیه ایران نیز حفظ اسد و در وهله بعد ممانعت از یکدست شدن قدرت در سوریه به دست مخالفان است. حذف متحد ایران از معادلات قدرت و جایگزینی یک نظام سنی نزدیک به عربستان سعودی به جای دولت علوی بشار اسد، منجر به افزایش قدرت و نفوذ منطقهای عربستان در مقابل ایران خواهد شد. در حالیکه در بسیاری از رقابتهای منطقهای ایران از یک رویکرد انقلابی و خواهان تغییر وضع موجود و عربستان از رویکرد محافظهکارانه و حافظ وضع موجود در منطقه حمایت میکرد، اما در جریان بحران سوریه شاهد جابجایی نقشهای سنتی این دو قدرت هستیم. ایران به واسطه پیوندهای گوناگون با نظام اسد، جهتگیری محافظهکارانه و مبتنی بر حفظ وضع موجود دارد و در مقابل عربستان دارای رویکردی انقلابی و مبتنی بر تغییر وضع موجود است. اما به نظر میرسد در صورت سقوط نظام فعلی سوریه، اصلیترین فاز رقابت منطقهای دو کشور، عراق خواهد شد.
عربستان به روابط ایران-عراق در چارچوب ماتریس تعارضات خاورمیانهای خود با ایران و به عنوان یک نقطه ثقل در معادلات توازن قدرت منطقهای مینگرد. از اینرو پس از سقوط صدام به عنوان متحد عربستان و دشمن ایران، سعود الفیصل حمله سال 2003 آمریکا به عراق را هدیهای در”دیس نقرهای” به ایران میدانست (6). عربستان، روابط نزدیک و گرم تهران-بغداد را مترادف به هم خوردن موازنه قدرت منطقهای به نفع ایران و به ضرر خود میداند. در حال حاضر و مخصوصا پس از سقوط متحدانی همچون مبارک؛ تضعیف مشروعیت حکومت بحرین، کنار رفتن علی عبدالله صالح، واژگون کردن نظام سوریه که از متحدان اصلی ایران در منطقه است، اولویت اصلی در سیاست خارجی عربستان در خاورمیانه است. اینچنین به نظر میآید که بعد از پایان احتمالی نظام اسد، فشارهای ریاض بر نوری مالکی به واسطه مناسبات جدید توازن منطقهای برای دور کردن بغداد از تهران بیشتر شود، امری که به واسطه کنار رفتن اسد در آن هنگام و جنجال آفرینی بیشتر غرب بر سر پرونده صلحآمیز ایران، چندان دور از ذهن نیست. مخصوصا اینکه آمریکا نیز بارها خواهان فاصله گرفتن دولت نوری المالکی از ایران و شرکت در تحریمها علیه ایران شده است. این مساله در بحران سوریه نیز خود را نشان داد و محور غربی-عربی اختلاف خود با نوری مالکی را بر سر موضع گیری وی در خصوص نظام سوریه آشکار کردند.
سناریوهای مختلفی در مورد سنخ رابطه نوری مالکی با ایران و عربستان-آمریکا وجود دارد. از یک سو به نظر میرسد پس از سقوط احتمالی اسد، دولت نوری مالکی به عنوان یک کشور هم جهت با ایران و جبهه مقاومت در کانون توجهات و فشارهای دولتهای عربی از جمله عربستان قرار میگیرد. در آن فضا عربستان نیز به واسطه افزایش وزن قدرت خود در موازنه منطقهای و کنار رفتن بحران سوریه، فشار زیادی را با همراهی آمریکا بر دولت نوری مالکی وارد میکند. این مساله میتواند موجب نزدیکتر شدن نوری مالکی به ایران شود. نزدیکی مذکور به احتمال زیاد تبعات زیادی برای نظم و ثبات داخلی عراق و قدرت این کشور در جهان عرب خواهد داشت. در این صورت عربستان رغبت بیشتری به تحریک حرکتهای فرقهگرایانه و تامین مالی و تسلیحاتی گروههای افراطی سنی در عراق علیه دولت مرکزی خواهد شد. ضمن اینکه قدرت عراق در جهان عرب را نیز به شدت با محدودیت مواجه خواهد کرد. امری که همزمان یک دور باطل را ایجاد میکند که به واسطه آن، ردپای ایران در مسائل امنیتی عراق را بیشتر خواهد کرد و این مساله خود منجر به تضعیف بیشتر مشروعیت داخلی مالکی و همزمان اشتهای بیشتر عربستان برای افزایش نفوذ در عراق از طریق احزاب سنی و گروههای افراطی به موازات نفوذ بیشتر ایران میشود. واقعیتی که در گفتههای مالکی نسبت به عربستان خود را نشان میدهد. مالکی عربستان را متهم به بهانه دادن به ایران برای افزایش قدرت خود در عراق به دلیل تلاشهای عربستان برای افزایش قدرت سنیها میکند(7). در این صورت پای روسیه به شکل قابل توجهی به عراق بازخواهد شد. در واقع میتوان گفت بغداد جایگزین دمشق در سیاست خاورمیانهای مسکو خواهد شد، امری که با در نظر گرفتن اختلافات عراق-روسیه با ترکیه و در وهله بعد سیاست قدرت بین روسیه-آمریکا دور از ذهن نیست. سابقه روابط بغداد–مسکو و معامله تسلیحاتی اخیر نوری مالکی با روسیه در این چارچوب قابل ارزیابی است.
سناریوی دیگر دور شدن نوری مالکی از ایران نیز در دوره احتمالی پس از اسد بر اثر فشارهای آمریکا و عربستان است که پیامدهای خاص خود را دارد. با توجه به اینکه اکثریت عراق شیعه هستند، دوری نوری مالکی از ایران سوای پیامدهای امنیتی آن، محبوبیت وی را در بین شیعیان تا حدود زیادی از بین میبرد و نمیتواند چندان به آینده سیاسی خود و حزب خود خوشبین باشد. از سوی دیگر جبر ژئوپولتیکی ضرورت داشتن رابطه خوب به ایران را به دولت عراق دیکته میکند. همچنانکه از لحاظ اقتصادی و گردشگری مذهبی نیز عراق به شکل قابل توجهی با ایران پیوند خورده است. نزدیکتر شدن ایران به حکومت اقلیم کردستان از دیگر تبعات احتمالی دوری مالکی از ایران خواهد بود. با توجه به اینکه اکثریت جامعه عراق شیعیان هستند بهتر است ایران بر اساس معیارهای دموکراتیک با عراق برخورد کند تا از سوءظنهای فرقهگرایی مورد اشاره برخی دول عرب بکاهد. ایران باید بازرسی هواپیماهای خود توسط بغداد را به عنوان نشانهای مهم در همین راستا درک کند. در این سناریو به احتمال زیاد، واشنگتن بین بغداد و ریاض میانجیگری میکند تا حوزه نفوذ ایران محدود تر شود(8).
به نظر نگارنده سناریوی دیگری وجود دارد که میتواند به شکل واقع بینانهتری آینده سیاست خارجی عراق در منطقه را در فضای پس از سقوط احتمالی نظام بشار اسد مورد آینده پژوهی قرار دهد. سناریو بدینگونه است که اگر سوریه سقوط کند، کشور هدف بعدی عراق خواهد بود، در آن هنگام نظام توازن قدرت منطقهای به شکل تاثیرگذاری علیه ایران، عراق و حزبالله و به نفع محور عربستان، آمریکا و متحدانش خواهد شد. عراق از یک سو با توجه به شکافهای داخلی بین دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان، روابط سرد با ترکیه به واسطه ماجرای طارق الهاشمی و نقض حاکمیت این کشور توسط ترکیه در مبارزه با پ.ک.ک، مشکلات امنیتی برآمده از تسری احتمالی درگیریهای فرقهای سوریه به خاک خود، جایگزینی دولت اسد با یک دولت سنی متحد آمریکا و اعراب، مسائل اقتصادی و افزایش فشار غرب برایران به واسطه به هم خوردن موازنه قدرت منطقهای در غیاب نظام بشار اسد و از سوی دیگر با توجه به روابط گسترده با ایران، روسیه سعی در اتخاذ سیاستی بینابینی خواهد کرد و بین روابط با ایران و عربستان یا به اعتباری جهان عرب نوعی توازن برقرار خواهد کرد. دموکراسی در عراق این اجازه را به حکومت عراق میدهد بسیار متفاوت از نظام فعلی سوریه عمل کند. نظام عراق برآمده از تقسیم قدرت است و درجه مشروعیت قابل قبولی دارد. از سوی دیگر ابزار مهمی به نام نفت در دست دولت عراق است. لذا دولت عراق قدرت مانوری بیشتری نسبت به دولت سوریه دارد، این مسئله به بغداد کمک میکند تا نوعی توازن بین محور ایران-روسیه و عربستان-ترکیه-آمریکا ایجاد کند. تا بدین گونه هم چالشهای داخلی عراق را به حداقل برساند هم نفوذ منطقهای بغداد تقلیل نیابد. نکته مهمتر به احتمال فراوان درسی است که دولت عراق از تحولات سوریه و برهم خوردن توازن قدرت منطقهای خواهد گرفت، چرا که در آن صورت بغداد شاهد تضعیف قدرت محور مقاومت خواهد بود. در این صورت عراق نه یارای مقابله با محور آمریکا-عربستان-ترکیه و سوریه را دارد نه امکان جدا شدن از ایران، نه ضرورت اتخاذ یک سیاست اجباری بین دو گزینه را دارد. از سوی دیگر فرایند بازسازی و مدرنیزه کردن عراق در جنبههای مختلف اقتصادی، صنعتی، نظامی و … الزامات سیاستگذارانه خاصی را بر دولت مرکزی عراق تحمیل میکند. به گونهای که عراق مجبور به برقراری توازن در روابط خود با همه طرفهاست. عراق به تکنولوژی و سرمایهگذاری آمریکا نیاز دارد، همچنان که به روسیه نیز برای موازنهدهی به آمریکا در عراق و کمک به بازسازی ارتش عراق نیاز دارد. در منطقه نیز عراق هم به پول و سرمایهگذاری کشورهای متمول عرب مثل قطر، عربستان و امارات برای بازسازی نیاز دارد هم به حفظ نفوذ عراق به عنوان یک کشور مهم در جهان عرب؛ فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن نیز عراق را ملزم به برقراری روابط مناسب با کشورهای عربی و آمریکا میکند. همچنانکه در عرصه روابط با ایران نیز منافع مهمی برای عراق متصور است. ایران و عراق با شباهتهای مذهبی، پیوندهای اقتصادی و گردشگری مذهبی، روابط امنیتی و همجواری جغرافیایی حوزههای همکاری گستردهای دارند.
دورنمای رویداد
با توجه به ترکیب قومی و مذهبی سوریه، سقوط احتمالی اسد منجر به افزایش خشونتهای مذهبی و فرقهای در این کشور خواهد شد. عراق بنا به دلایلی از جمله هم مرز بودن با سوریه، اشتراکات و افتراقات فرهنگی، قومی و مذهبی با سوریه از پتانسیل بسیار بالایی برای تاثیرپذیری از خلاء قدرت و نضج گرفتن خشونتهای فرقهای برآمده از سقوط بشار اسد دارد. این مساله با در نظر گرفتن نقش گروههای افراطی عراقی در سوریه و زمزمههای تشکیل ارتش آزاد عراق نگرانیهای بغداد برای دوران پس از اسد را بیشتر میکند. از سوی دیگر برخی دول عرب منطقه از جمله عربستان نیز از ناامن شدن عراق و افزایش خشونت و بی ثباتی در عراق پس از صدام برای بهرهبرداری سیاسی از آن استقبال میکنند. در داخل عراق نیز سقوط اسد و ناامنیهای برآمده از آن در کنار تقویت کردها در سوریه میتواند باعث واگرایی یا همگرایی بیشتر دولت مرکزی عراق و حکومت اقلیم کردستان شود، اما نکته مهم اینست که این روندها میتواند منجر به تقویت قدرت و نفوذ اقلیم کردی و کاهش قدرت نوری مالکی به واسطه ناامنی و کم شدن قدرت منطقهای عراق پس از اسد به عنوان یکی از حلقههای مهم محور مقاومت میگردد. ایران بهتر است به چند نکته در برخورد با پویاییهای احتمالی داخلی و خارجی عراق پس از اسد توجه کند: 1) عمل بر اساس قاعده دموکراتیک در عراق میتواند منافع ایران را تامین کند، وجود اکثریت شیعه و پیوندهای مذهبی دو کشور زمینهای را برای ایران فراهم میآورد که صرف احترام به حاکمیت عراق بر اساس سنجش دموکراتیک وزن شیعیان برای تامین منافع ایران کافی است. 2) ایران باید محدودیتها و محذوریتهای عراق و دولت نوری المالکی را بیش از بیش درک کند، عراق نه آنچنان است که عربستان آن را کشوری صرفا عربی میداند و هویت مذهبی و تنگناهای ژئوپولتیکیاش را درک نمیکند و نه آنچنان است که ما آن را به عنوان یک کشور با اکثریت شیعه میدانیم زیرا علاوه بر تنوع قومی و مذهبی عراق، عراق یک کشور عربی هم هست. 3) درک حساسیت ناسیونالیستهای عراقی، برخی شخصیتهای مذهبی همچون صدر و جمعیت اهل تسنن نسبت به نفوذ ایران در عراق میتواند در برآورد بهتر منافع ایران در درازمدت کمک کند. 4) تجربه سوریه و نظام بشار اسد هم از نقطه نظر الزامات مدرنیزه شدن عراق هم یکدستی کشورهای عربی و غربی میتواند موجبات دوری مالکی و عراق از ایران را فراهم کند.
1-http://www.indexmundi.com/syria/demographics_profile.html http://www.indexmundi.com/iraq/demographics_profile.html.
2- Lauren Williams, Iraq tensions rise as Syria crisis deepens,Available at:http://www.dailystar.com.lb/News/Middle-East/2012/Nov-28/196348-iraq-tensions-rise-as-syria-crisis-deepens.ashx#axzz2DuKlgOP8.
3- https://www.facebook.com/freeiraqiarmypage
4-Lauren Williams,Free Iraqi Army inspired by Syria war, available at:
http://www.dailystar.com .lb/News/Middle-East/2012/Nov-10/194594-free-iraqi-army-inspired-by-syria-war.ashx#axzz2DuKlgOP8
5- Turkey won’t tolerate Kurdish entity in Syria,The Associated Press, July 26, 2012, http://www.realclearpolitics.com/news/ap/politics/2012/Jul/26/turkey_won_t_tolerate_kurdish_entity_in_syria.html.
6-Bronoson, Rachael, March 2011:Saudi Arabia’s Intervention In Bahrain : A Necessary Evil Or A Strategic Blunder ,Foreign Policy Research Institute.
7-Ted Galen Carpenter, The Syrian Crisis: Iraq Caught between Iran and the United States, Available at: http://www.cato.org/publications/commentary/syrian-crisis-iraq-caught-between-iran-united-states.
8-The Future of Iran-Iraq Relations, Available at: http://www.islamopediaonline.org/country-profile/iraq/transnational-influence/future-iran-iraq-relations.