مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

مبانی و بایسته های کنش دولت 1400 ایران در جهانِ کنشگرانِ هوشمند

اشتراک

دکتر علی قلی جوکار

استاد دانشگاه و پژوهشگر
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

مقدمه و طرح مسئله 

سرانجام مهمترین انتخابات ایران در دهه های اخیر روز جمعه 28 خرداد 1400 برگزار،و رئیس دولت جدید انتخاب گردید. این انتخابات از آن رو مهم است که ؛1) ترکیبی است از چند انتخابات ، شامل؛ انتخاب اعضای شورای شهرها و روستاها،انتخاب برای تکمیل صندلی های خالی مجلس شورای اسلامی،انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان رهبری که نقش بسیار مهمی در انتخاب و نظارت بر رهبری نظام دارد، وشاید از همه مهمتر انتخاب شخص دوم کشور از نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و انتخاب رئیس قوه ی اجرایی کشور ، 2)همسویی قوای سه گانه ی حاکم بر کشور، مجمع تشخیص مصلحت نظام ، شورای نگهبان قانون اساسی و نهادهای موثر بر تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های اقتصادی،سیاسی-امنیتی،روابط خارجی و… ، که نوید بخش عبور کشور و مردم از بحران ها و وضعیت نامطلوب اقتصادی، کیفیت بدِ زندگی، ایفای کامل حقوق شهروندی، و ایجاد گشایش در همه امور از جمله شکستن قفل چالش ها و محدودیت های کنشگری با کنشگران منطقه ای، فرامنطقه ای و جهانی است. 

بنابراین در آینده و هنگام ترک این مقام ، عذری از رئیس دولت جدید و نهادها و دستگاه ها و طیف های حاکم و همسو پذیرفته نخواهد بود؛ چرا که همه ی امکانات و لوازم پیشبرد توسعه ی امور را در اختیار خواهند داشت. مردم نسبت به شعارها و کاستی های اجرا و حل اموری که توسط دولت های قبل عاجز از تامین آن ها بودند و دلایل عدم توانایی خود  در حل آنها را به این طیف وآن نهاد ارجاع می دادند، مطالبه کرده، و ضرورت خواهد داشت دولت جدید و طیف همسو پاسخگو باشند.

بی شک دولت جدید در داخل با مشکلات و مسائل حل نشده ی اساسی و فراوانی از جمله آثار و پیامدهای ناشی از خشکسالی و کم بارشی طولانی در کشور، تخلیه ی شدید آب های زیر سطحی در حد بحران، وقوع و پیامدهایی رخدادهایی چون فرونشست زمین ها و دشت ها در اقصا نقاط کشور، از بین رفتن زیست بوم ها و پوشش های گیاهی،جنگلی و منابع طبیعی ملی، خُشک شدن بسیاری از آبراها و رودخانه ها و دریاچه های کشور و تاثیرات جبران ناپذیر آنها،همه گیری فساد در اکثر نهادها ، اشخاص حقوقی و دستگاههای مرتبط با قوای سه گانه و دستگاه های کشور و مدیران رده ها و سطوح مختلف آنها،عدم برنامه ریزی کوتاه ، میان و بلند مدت برای مقابله با بلایا و رخدادهای طبیعی همچون وقوع سیل ها، زلزله ها ،آتش سوزی جنگل ها، مراتع ، منابع طبیعی و ملی کشور، گسترش آسیب های اجتماعی همچون افزایش میزان خودکشی، بیکاری سرسام آور در میان جوانان و ناامیدی جوانان تحصیلکرده، و سیل مهاجرت جوانان تحصیل کرده دانشگاهی و سایر جوانان به خارج از کشور و آوارگی آنها در کشورهای بیگانه و پیامدهای آسیب زای فراوان برای آنها در خارج از کشور، عدم برنامه ریزی برای بخش های تولیدی چون بخش کشاورزی شامل؛ کشاورزی، باغداری، دامداری، سیل مهاجرت از روستاها به شهرهای کلان و ایجاد حواشی شهرنشینی بخاطر نابودی بخش کشاورزی،رکود در بخش تولیدات صنعتی و تعطیلی کارخانجات و کارگاه های تولیدی،و بسیاری از مشکلات و مسائل اساسی که توصیف آنها در این مقوله نمی گنجد.

این مشکلات ، موضوعاتی بوده است که طیف همسو و حاکم جدید طی سال های اخیر مرتباً منقد آن بوده اند. بی شک اگر دولت جدید با هر گرایشی نتواند بر این مشکلات فائق آید، کنشگری های آن با کنشگران منطقه ای و بین المللی دچار مشکل و چالش خواهد بود. لذا باید در کنش های خارجی مرتبا انتظار و توقع امتیازخواهی هایی را از کنشگران هم پیمان و غیر هم پیمان خارجی را داشته باشد، که در چنین صورتی پیامدهای آن برای جامعه و کشور گزنده و ناگوار خواهد بود. اما می دانیم که حل مسائل اساسی داخلی و توسعه کشور  از درون نیز ارتباط تنگاتنگی با توسعه کنشگری های معقولانه کشور با کنشگران خارجی از جمله همسایگانی که طی هزاران سال با آنها زندگی کرده و دارای ریشه های قومی، زبانی، فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی مشترک بوده ایم. هر اتفاق یا رخداد مهمی که در این کشورهای همسایه روی دهد بر موضوعات اقتصادی؛سیاسی- امنیتی، اجتماعی و سایر حوزه های اساسی درون کشور ما تاثیر خواهند گذاشت.

 به عنوان مثال هر اتفاق مهمی که در کشورهایی چون افغانستان همسایه شرقی ما، عراق( همسایه غربی)، سوریه ، آذربایجان ( همسایه شمالی ما) و …. از قبیل جنگ، سیل، زلزله ، جابجایی قدرت، حتی جنگ با کشوری دیگر غیر از کشور ما(مثل جنگ آذربایجان با کشور ارمنستان)، و ..برای آنها بیفتند، جامعه، مردم و کشور ما را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد و این طبیعی است چون ما همسایه و سرنوشت مان طی هزاران سال به یکدیگر گره خورده است.  همچنین کنشگری ما با کشورها و قدرت های منطقه ای چون عربستان،ترکیه و مصر و… مهم بوده، و در آینده ی کنشگری های منطقه ای ما بی تاثیر نخواهند بود و منافع ملی ما را تحت تاثیر قرار خواهند داد. کنشگری های ما در سطح فرامنطقه ای و جهانی با کنشگرانی ذی نفوذ از لحاظ نظامی،اقتصادی و سیاسی بسیار مهم خواهند بود و منافع ملی ما را در کوتاه، میان و بلند مدت تحت تاثیر قرار خواهند داد .

 به علاوه بدون توجه به نقش و کنشگری مناسب و مآل اندیشی در کنش با کنشگران همسایه، منطقه ای و فرامنطقه ای و جهانی، دولت جدید حتما از پسِ حل مشکلات و مسائل داخل کشور نیز بر نخواهد آمد. امروزه سرنوشت تمام مردم و کشورهای جهان از لحاظ اقتصادی، سیاسی، امنیتی و حتی فرهنگی و اجتماعی شدیداً به هم گره خورده، و به صورت شبکه های مختلف حقیقی به هم مرتبط شده و کنش هر کنشگری جهانی با دیگر کنشگران بر سرنوشت بقیه کنشگران جهان تاثیرگذار است .  باید این را درک کنیم و متوجه باشیم که همه کنشگران جهانی بسان افرادی هستند که همگی در یک زورق نشسته اند که با وزش هر طوفان، یا اقدام نابجای هرکدام از سرنشینان در حرکت و سلامت زورق، جان و مال و سرنوشت بقیه را به مخاطره خواهد انداخت . 

لذا فرد خاطی نباید انتظار نوازش و تشویق داشته باشد.براین اساس بیشترین ضرر متوجه فردی خواهد بود که به عنوان عنصر نامطلوب در میان سایر افراد سوار بر زورق مذکور بوده، قدرت و مهارت شناگری هم ندارد ،دیگران هم دل خوشی از او ندارند.لذا برای رسیدن به ساحل نجات همه افراد سوار بر زورق چه موافق هم باشند چه مخالف، ناچار به همکاری و توافق در ادامه مسیر هستند. پس بر همین اساس اگر هدف مان توسعه ی همه جانبه کشورمان هست که حتماً هست،لازم است ضمن توجه به  توسعه داخلی کشور و جامعه ، در کنشگری های مان با کنشگران بین المللی گفته شده معقولانه بوده، و باید اصل و بنای مان در این گونه کنشگری ها بر منافع ملی بوده، و توجه داشته باشیم که در کنشگری های بین المللی و روابط خارجی همان طور که بارها گفته شده است و تکرار آن ضرری ندارد؛ “هیچ دوست و دشمن دائمی در روابط بین المللی وجود نخواهد داشت” بلکه آنچه مهم است منافع ملی و توسعه همه جانبه کشورمان است. این اصل نه تنها در روابط بین الملل بلکه در میدان هم باید یک اصل اساسی و مبنا باشد در غیر این صورت، کشور خود را رو به بیراهه و نابودی هدایت خواهیم کرد. بر این مبنا با شناخت عناصر اساسی در کنشگری و تعامل مان با کنشگران خارجی، به تحلیل عنصری عناصر اساسی و کلیدی کشورمان در روابط خارجی، که لازم و بایسته است دولت جدید سرلوحه ی کنش های خارجی خود قرار دهد، می پردازیم . 

الف ما و کنشگرانِ مشترک در پیشینه ی قومی، زبانی، تاریخی، فرهنگی و اقلیمی

کشور ما دارای هزاران سال سابقه زندگی مشترک اقلیمی، زبانی، تاریخی، فرهنگی و دینی مشترک با مردم و کنگرانی چون؛ پاکستان، هندوستان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، ترکیه، عراق، بحرین و… بوده، بسیاری از این کشورها در دوران تاریخی به عنوان بخشی از کشور ما در قلمرو سرزمینی ما قرار داشته ،هم فرهنگ، هم زبان، هم نژاد با مردم ما بوده ، در سختی ها ،ناکامی ها، شادکامی ها و اتفاقات تاریخی و اجتماعی و مواریث فرهنگی و سرزمینی، سرنوشتی مشترک داشته ایم.  بنا به جبر و شرایطی که دور از اختیارات مردم کشور ما و بخش های جدا شده، از قلمرو کشور اصلی خود جدا مانده اند. سابقه این جدایی برای برخی از این هموطنان دیروز و همسایه های امروز، شاید به صد سال هم نرسد.

بنابراین بسیار طبیعی است اگر سیاستمداران حاکم بر این کشورها و دولت ما با یکدیگر معقولانه رفتار نمایند تا میان مردم ما هموطنان دیروزمان حداقل در حوزه هایی چون فرهنگ و مواریث فرهنگی، تاریخی و ادبیات، اجتماعی، اقتصادی، و تجارت و گردشگری، بیشتر از این از یکدیگر جدا نباشیم. این به نفع منافع ملی همه ی کشورهایی است که در فرهنگ، تاریخ، زبان و ادبیات، و سایر حوزه ها با یکدیگر اشتراک داریم است. چرا که  ظرفیت بزرگی که در ارتباطات فرهنگی، تاریخی و مدنی وجود دارد را می تواند تبدیل به بازاری بزرگ برای تبادلات بزرگ اقتصادی- تجاری، فرهنگی و گردشگری گردیده ، شبکه ای بزرگ از قدرت منطقه ای را که دارای فهم های فرهنگی تاریخی و اجتماعی مشترک هستند را به وجود آورد که منافع ملی همه طرف ها را تامین کرده ، منجر به رفاه و رونق اقتصادی ورفاه همه ملت های ما و همسایه های مان گردد .این می تواند از وابستگی اقتصادی ملت های ما به قدرت های اقتصادی و کنشگران فرامنطقه ای بکاهد.  ضمن این که قلوب مردم،نخبگان، فعالان مدنی، و دولت های ما را بیشتر به هم نزدیک کرده، و افزایش اعتماد و سرمایه های فرهنگی،اجتماعی،سیاسی و امنیتی بین طرفین را در پی داشته باشد. 

بما و کنشگران عربِ همسایه و همکیش 

 در حالی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سبب جایگاه و مَشرِب دینیِ آن ،انتظار می رفت روابط ما با کشورهای مسلمان و عرب منطقه ما روز به روز رو به بهبود و پیشرفت بگذارد اما در عمل، تجربه نشان داد که هر چه از پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفته ایم، و علی رغم شعارهای اتحاد،انسجام و وحدت اسلامی از ناحیه رهبران ما، روابط و کنشگری ما با این کنشگران مهم همسایه و منطقه ای عرب ما نه تنها، بهبود نیافت، بلکه دستخوش چالش ها و نابسامانی های فراوانی گشت.

 اگرچه با بسیاری از این کشورها روابط سیاسی داریم اما این روابط و کنشگری های ما از ناحیه ی برخی از این کنشگران همسایه، همراه با سوء ظنّ تعبیر و تفسیر شده و روابط ما با برخی این کنشگران چون عربستان، امارات،بحرین ومصر، توام همراه با چالش بوده است . هر از گاهی برخی از گروه های تندرو در کشورهای طرفین به هر بهانه یا دلیلی بر این چالش افزوده اند.

در هر صورت اگر قرار است به منافع ملی مان در بلند مدت بیندیشیم و بخواهیم جایگاه منطقه ای مان را در میان مردم،نخبگان و دولت های منطقه حفظ کرده و توسعه دهیم، ناچاریم اعتماد همسایگان مان را جلب کرده، اعتمادسازی کرده، ضمن مبنا قرار دادن منافع ملی کشورمان، منافع ملی طرف مقابل مان را نیز مدنظر قرار دهیم. بر این اساس ضرورت بازبینی عاقلانه ی کنش های گذشته با همسایگان عرب وغیر عرب همکیش مان در جهت اصلاح آن برای تامین منافع ملی کشور خود و همه کنشگران همسایه، می رود.

ج کنشگران همسو با کشور ما 

مبرهن است که در حالی که مردم ما گرفتار خشکسالی های ممتد، حوادث غیرمترقبه فراوان و تحریم های اقتصادی سنگین و سختی بوده است، رهبران و مسئولین عالی کشور ما هزینه ها، سرمایه های هنگفت، سرسام آور و گزافی اعم از هزینه های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی، نیروی انسانی و سرمایه بین المللی خود را برای حفظ استقلال سرزمینی، ملی، جغرافیایی و ارزش های فرهنگ دینی این کنشگران، پرداخته و صرف نموده اند که لازم است دولت جدید در صدد جبران بوده، و برای برگشت این سرمایه ها و هزینه های کلان و سودهای آن در کنشگری هایش، حساب خاصی باز کند.  

کنشگران چون سوریه ، لبنان، یمن ، عراق و فلسطین، که در سیاست های منطقه ای ما از ابتدای انقلاب اسلامی بخصوص در دهه های گذشته تا کنون از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند و دولت های قبلی در این زمینه همت فراوان گماشته اند. بنابراین ضمن این که دولتمردان ما اعم از دولت های جدید و دولت های آینده لازم است متوجه باشند که هزینه هایی که در کنشگری های منطقه ای و جهانی انجام می دهند باید یک نوع سرمایه گذاری تضمین شده ی قابل برگشت تلقی شده، و مطابق با منافع ملی و امنیتی کشور منافع و سودهای آن به جامعه ما بازگردانده شود.

یکی از کنش های اساسی و استراتژیک دولت حفظ حضور و تضمین ادامه ی همسویی این کنشگران، تضمین،تسهیلگری و حمایت از سرمایه گذاری های بخش خصوصی در این کشورها ،و استیفای هزینه ها ،سود آنها و منافع حاصل از آنها،باشد.  لازم است به این موضوع به عنوان یک اصل ، توجه گردد. همه قدرت های جهانی ذی نفوذ در موارد مشابه، اصل حاکم بر کنشگری های شان به همین شکل و بر حفظ و کسب منافع ملی خود است اگر غیر این باشد چنین کنشگری هایی لغو، و دولت ها نمایندگان حقیقی مردم شان و امین آنها نخواهند بود .   

د- کنشگران منطقه ای ذی نفوذ 

از جمله عوامل توسعه ی همه جانبه هر واحد کنشگرِ بین المللی؛ موفقیت در کنشگری های منطقه ای وبین المللی، هنر بازی با کنشگران منطقه ایِ ذی نفوذِ  همجوار ،منطقه ای و جهانی است که متاسفانه ما تجربه های موفقِ بلند مدت و پایداری که رضایت نخبگان، مردم، اکثریت جناح های موجود و نیروهای فعال مدنی را کسب نماید ،نداشته ایم.  این که یک جناح از یک کنشگری خارجی راضی باشد و پیروان جناحی دیگر ناراضی، این در عرف دیپلماتیک و روش شناسی علمی، موفقیت محسوب نمی شود ولو اینکه  دولت کنشگر خود را موفق بداند.ما در ازای استفاده از حق وتوی قدرت های چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد در ارتباط با مسائل و بحران های بین المللی همچون فعالیت های هسته ای و موارد مشابه،به غیر از خریدهای کلان سلاح های روسی و نیروگاه هسته ای ،با وجود پرداخت هزینه های چند برابر بین المللی، ظاهراً عایدی مطلوب نداشته ایم؛ با وجود پرداخت هزینه های زیاد بابت S300 روسی ،ورود آن سال ها به طول انجامید به نحوی هم اکنون دشمنان ما چون اسرائیل مکرراً مارا به حمله هوایی به نیروگاه ها و مراکز هسته ای صلح آمیز را، تهدید می کنند. در سوریه دوستان و گروه های متحد ما مکرراً توسط جنگنده های اسرائيل مورد حمله و تهدید قرار می گیرند اما ظاهراً از S300های روسی مستقر در سوریه یا کاری ساخته نیست ویا اجازه حمایت و دفاع از متحدان ما را ندارند.

شاید اگر خودمان اقدام به ساخت برخی سلاح های مورد نیازمان در حوزه های مختلف نمی کردیم چه بسا مانند سوریه باید نگران حمله های هوایی دشمن ، آمریکا و یا ناتو می بودیم.این که قدرت هایی چون چین و روسیه در کنشگری هایشان به دنبال منافع ملی خودشان هستند  از لحاظ منطق روابط بین الملل معقول است. اما همین منطق مبنا بودن منافع ملی در کنش های بین المللی باید بر کنشگری های خارجی ماهم حاکم بوده و آن ها هم آن را بپذیرند؛ چرا که ما چون آنها یک واحد مستقل کنش در صحنه های جهانی هستیم.  چرا تجربه های سالیان متمادی به ما نیاموخته است که ما نیز در کنش های خارجی باید معقول و دور اندیش باشیم و در روابط خارجی مان باید اصل را بر منافع ملی خودمان بگذاریم؟

ما باید یاد بگیریم که تمام شانس های خود را در سبد روابط با قدرت های خارجی ظاهراً متحدی که اصل شان در کنشگری حفظ منافع ملی خودشان در کوتاه مدت و بلند مدت در همه ی زمینه هاست بدون در نظر گرفتن جایگزین در همان زمینه، نگذاریم. متاسفانه بعضاً شنیده می شود چون احتمالا در آینده، جهان شاهد تغییر و جابجایی قدرت های اقتصادی و نظامی جهانی از غرب به شرق خواهد بود،گویا مبانی کنشگری خارجی ما باید بر این مبنای پوچ و بیهوده ی آزمون و تجربه نشده، چیده  شود.تکیه بر چنین رویکردی،اشتباهی جبران ناپذیر خواهد بود چرا که با فرض کسب قدرت نظامی برتر اقتصادی و نظامی،شکل تمدن زمانی بسیار طولانی لازم دارد و برای کنشگری ما در جهان و تعامل با قدرت های جهانی آن چه اصالتی دارد منافع ملی است نه جابجایی قدرت ها در صحنه های بین المللی.

ما باید خود مسیر توسعه همه جانبه را براساس مولفه های اقتصادی،سیاسی –امنیتی، فرهنگی و اجتماعی خودمان و بر اساس داشته ها و شرایط خودمان طی کنیم. اگر زمانی اتفاق چرخش قدرت اقتصادی و امنیتی و سیاسی افتاد که به یکباره اتفاق نخواهد افتاد،ما باید آنقدر از لحاظ شاخص های قدرت بین المللی ذی نفوذ قوی و قدرتمند باشیم که خودمان به عنوان یک کنشگر بر این تحولات و چرخش قدرت های جهانی تاثیرگذار باشیم نه کنشگری منفعل و نظاره گر، وگرنه همانند زمان جنگ جهاني دوم ، زمان تقسیم جهان و منافع آن،چیزی جز خسارت چیزی نصیب ملت ما نخواهد بود.

باید آنقدر هوشمند و متوجه باشیم که بدانیم با توجه به تغییرات در سطح جهان گذرا با کنگرانی هوشمند چگونه باز کنیم که حفظ منافع ملی ما در سطح جهان را درپی داشته باشد.مبنا قرار دادن چنین رویکردی در کنشگری های بین المللی در ارتباط با احتمال چرخش و جابجایی قدرت ها در آینده ای از قطعیت آن اطلاعی نداریم و هنوز اتفاقی نیفتاده،بدون در نظر داشت جایگزین های احتمالی در زمینه های مختلف ،به نظر میرسد به قمار گذاشتن منافع ملی و سرنوشت نسل های آینده کشورمان خواهد بود. البته این به معنای پشت کردن به دوستان و متحدان مان نیست ، شاهد آن نیز این که در حالی آمریکا در حال تحریم و چالش با روسیه است ، جوبایدن رئیس جمهور آن کشور، بهترین عینک خود را را به عنوان نماد دوستی به پوتین رئیس جمهور روسیه تقدیم می کند، و روسیه در حالی در حال چالش با آمریکاست اما از مذاکره با آمریکا ابایی ندارد.

 چرا که منافع ملی شان را بر اساس منافع ملی متحدانش، استوار نمی سازد .البته ما و کنشگران قدرتمندی و موثر منطقه ای مان  چون روسیه ، ترکیه ، چین و … همیشه در منطقه خواهیم ماند، اما انتخاب کنشگری ها و جایگزین های مختلف، شرط حضور موثر در کنشگری های بین المللی و حفظ منافع ملی در حال و آینده خواهد بود. این اصول برای همه کنشگران قدرتمند منطقه ای و فرامنطقه ای مصداق دارد . اعضای اروپایی گروه 1+4 برجام علیرغم تعهد به ایران مبنی بر جبران آثار خروج آمریکای ترامپ از برجام، بخاطر منافع ملی بیشتری که از لحاظ اقتصادی، سیاسی و امنیتی در کنشگری با آمریکا داشت،از ایفای تعهداتان شانه خالی کردند. در موارد دیگر کنشگری در این زمینه و بر این مبنا، غیر از کنشگری خارجی ما، کنشگریِ کنشگرانی چون ترکیه، روسیه و چین نیز بر این مبنا شکل گرفته ،وعمل کرده و می کنند. این ها نمونه های عملی و تجربه های قابل مشاهده و ملموس است.

ذ- کنشگران فرامنطقه ای و جهانی ذی نفوذ

کنشگران فرامنطقه ای و جهانی ذی نفوذ در روابط بین المللی شامل کنشگرانی است که قادرند با کنش های خود در سطح جهانی بر ابعاد و مولفه های فرهنگی، اقتصادی،سیاسی، و امنیت منطقه ای و جهانی کنشگران در سطح بین المللی، تاثیرات مثبت یا منفی گذاشته ، آنها را تحت فشارهاو تنگناهای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی بگذارند. این کنشگران را می توان شامل ایالات متحده ی آمریکا، اتحادیه ی اروپا، سازمان پیمان نظامی ناتو، چین، روسیه، وکانادا و… دانست که با استفاده از اهرم هایی چون تحریم های اقتصادی، تحریم نفتی،تحریم مالی و اقتصادی یا بین المللی کنشگران ، افراد، سازمان ها یا اشخاص حقوقی برخی از کنشگران غیرهمسو ، استفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد،استفاده از قدرت امنیتی و نظامی برای مهار برخی از کنشگران منطقه ای، فرامنطقه ای و بین المللی،به ضرر کنشگران غیر همسو آنها را تحت فشار قرار داده ،یا به حمایت از کنشگران همسو بپردازند،و یا در جهت منافع ملی خود، کنش نمایند. برخی از این کنشگران جهانی با تحت فشار قرار دادن برخی ازکنشگران جهانی غیرهمسو چون کره شمالی، ونزوئلا، کوبا، ایران، افغانستان،عراق، سوریه، لبنان ،یمن و …، آنها را با پیامدهای منفی غیرقابل جبرانی مواجه کرده اند . متاسفانه ما در کنشگری های منطقه ای و فرامنطقه ای مان نشان داده ایم که ، هنوز نیاز به آموزش و فراگیریِ دیپلماسی، کنشگری خارجی و تعامل هوشمندانه با جهان داریم و بی نیاز از استفاده از خروجی ها و تصمیم سازی های حاصل از تشکیل اتاق های فکر و اندیشه، و یا دانشکده های تربیت کارشناسان متخصص روابط خارجی در این زمینه،نیستیم.

ر بایسته ها و الزامات کنشگری دولت جدید با جهانِ کنشگرانِ هوشمند

براساس مطالب پیش گفته در بالا در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های بجا، مطلوب و استراتژیک در روابط خارجی، هرگز نباید بدون مشورت با متخصصان و کارشناسان آگاه و دلسوز، و بدون توجه به مطالعه ی پیشینه موضوع در دستور کار، شرایط کنش با دو یا چند کنشگر به تفکیک و یا متفقاً، و بدون در نظر گرفتن منافع ملی کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت، کنشگری بدون عقبه ی علمی صورت گرفته شده و به منصه ی اجرا در آید.

همچنین انتظار می رود تصمیم سازی ها و تصمیمات استراتژیک وغیر استراتژیک در روابط با کنشگران همسایه، منطقه ای و فرامنطقه ای و کنشگران ذی نفوذ، بدون در نظر گرفتن اصالت دوستی و دشمنی ثابت و دائم در روابط خارجی، و با اصالت دادن به منافع ملی، و به دور از نفوذ و اِعمال نظر کاسبان تحریم های اقتصادی، سیاسی و امنیتی، جناحی وغیرجناحی، در اتاق های فکر و اندیشه، صورت پذیرد تا انشاءالله منبعد گشایش مناسب و مطلوب، در همه امور از جمله مشکلات و چالش داخلی میسر گردد.

انشاءالله.   

واژگان كليدي:مبانی , بایسته , کنش ,دولت 1400 ,ایران , جهانِ ,کنشگرانِ هوشمند, دکتر علی قلی جوکار

مطالب مرتبط