آمنه شفیعی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه:
از زماني كه در كشورهاي تونس، مصر، ليبي، يمن، عربستان و ديگر كشورهاي عربي جنبشهايي راه افتاد بسياري از صاحبنظران و كارشناسان مسايل سياسي و بينالملل تحليلها و تفسيرهاي مختلفي از اين حوادث ارايه دادهاند. برخي ماهيت آنها را اسلامي، ضدغربي و ضد آمريكايي ميدانند و از علل و ريشههاي متفاوتي براي شكلگيري آنها سخن ميگويند. بعضي ديگر مهمترين ويژگي اين جنبشها را ماهيت ضد ديكتاتوري و ضد خودكامگي ميدانند. در این میان تحولات منطقه عربی به سمت و سویی میرود که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاست بین الملل، به زودی شاهد شکل گیری خاورمیانه ای جدید در این منطقه خواهیم بود. با انقلابهای عربی-اسلامی که در حال حاضر هیچ کشور عربی را از رایحه خود مصون نگذاشته، تمامی معادلات سیاسی و استراتژیک منطقه تغییر خواهد کرد و معادلهای جدید شکل خواهد گرفت. در این میان نقش کشورهای مختلف دنیا برای بهرهبرداری از وضعیت فعلی برای حفظ منافعشان نیز پررنگ است. پر واضح است که دنیای غرب از این که با تغییرات شگرفی که جامعه عربی به خود میبیند احساس نگرانی شدید میکند و این گونه برداشت میکند که منافعش در معرض تهدیدهای جدی است. در عین حال شاهدیم که غرب و برخی متحدان عربش تا چه اندازه از نفوذ ایران در منطقه نگرانند. این نگرانی تا بدانجا است که برخی تحلیلگران از آن به عنوان جنگ سرد غرب و متحدان عربش با ایران یاد میکنند. در این میان ورود یک رقیب دیگر در منطقه که اتفاقا جذابیتی هم برای دولتمردان برخی از کشورهای عربی دارد، باعث شده تا شاهد رقابتی نفسگیر در منطقه باشیم؛ ترکیه. کشوری که با رجب طیب اردوغان، عبدالله گل و معمار حزب عدالت و توسعه یعنی احمد داوود اوغلو به اوج رسیده و روزهای طلایی خود را میگذراند و به سمتی میرود که گمان می رود در کنار ایران به قدرتی تمام عیار در منطقه تبدیل شود.
تغییر در رویکرد خاورمیانه ای ترکیه:
اگرچه تحولات عمیق و پرشتاب منطقه خاورمیانه، زمینه مناسبی را برای نقش آفرینی بازیگران مختلف منطقه ای و بینالمللی فراهم ساخته است، اما تعارض در این نقش آفرینی ها برخی از این دولت ها را با چالش هایی روبرو ساخته است. در همین زمینه، ترکیه از جمله آن بازیگرانی است که نقش پر رنگی در تحولات اخیر منطقه داشته است. از یک سو، با مطرح شدن الگوی دموکراسی ترکیه (بویژه مبتنی بر تجربهها و موفقیتهای حزب عدالت و توسعه)، فرصت گران سنگی برای این کشور برای بسط نفوذ در تحولات منطقه پدید آمده است و از سویی دیگر، مواضع متفاوت و تا حدودی متناقض ترکیه در قبال تحولات مصر و تونس (حمایت از اعتراضات مردمی) و تحولات لیبی، بحرین و یمن (حمایت از وضع موجود و رژیم های سیاسی مستقر) چالش بزرگی را فراروی دولتمردان سکولار اما مسلمان این کشور قرار داده است. اما سوالی که در اینجا ذهن برخی کارشناسان و ناظران منطقه را به خود مشغول داشته این است که؛ چگونه ترکیه امروز به بازیگری مهم و تأثیرگذار در تحولات خاورمیانه تبدیل شده است.
اکثر کارشناسان در تحلیل این مسئله معتقدند، ترکیه که در پیوستن به اتحادیه اروپا دچار نوعی سرخوردگی شده و سال ها تحقیر را در پشت دروازه های اروپا احساس کرده، از این منظر می کوشد کمبود خود را با بازیگری در عرصه های پیرامونی خود جبران کند. پس از رویارویی اردوغان در کنفرانس داووس در برابر شیمون پرز، ترکیه ژست مبارزه جویی با اسرائیل را به خود گرفت که در این راستا اردوغان به قهرمان ترک ها و جهان اسلام بدل شد. به راه اندازی کاروان کمک به غزه و ماجرای حمله کوماندوهای اسرائیلی فرصتی بود که سبب ارتقای جایگاه ترکیه شد، ولی در عین حال ترکیه هیچ گاه در این دوران روابط استراتژیک خود با اسرائیل را قطع نکرد. اما پیروزی مجدد حزب عدالت و توسعه در سال 2011 برخی معادلات را در ترکیه تغییر داد. در دوره دوم دولت رجب طیب اردوغان سیاست خارجی ترکیه به طور چشمگیری فعال شد و سعی کرد یکی از اولویتهای خود را ایفای نقش فعال منطقهای قرار دهد. به معنای دیگر، حتی دورهای که «تورکوت اوزال» بنیان نهاد تا ترکیه یک نقش منطقهای ایفا کند و از سیاستهای قدیمی و سنتی خود گذر کند، در دوره اردوغان به ویژه در دوم حکومتش این باور در دیپلماسی ترکیه در قالب برنامهها و طرحها عملیاتی شد و ترکیه تلاش کرد تا نقش فعال منطقهای داشته باشد. همانطور که میدانید ترکیه با ایفای نقش در مسائل فلسطین و غزه تا پدید آمدن تنش در روابط ترکیه و اسرائیل و در همین حال تئوری تنش صفر با همسایگان که داوود اوغلو طراح آن بوده که در گسترش روابط منطقهای و همکاری با همسایگان از ارمنستان و سوریه گرفته تا عراق و ایران و حتی یونان تلاش کرده همگی در چارچوب همین طرح فعال باشد. در عرصه منطقهای روابطی که ترکیه در سالهای اخیر با شورای همکاری خلیجفارس برقرار کرده است قابل مقایسه با دهههای گذشته نیست. ترکیه به سمت رابطه استراتژیک پیش رفته و در کنار آن چند نشست تخصصی میان سرمایهگذاران و سرمایهداران عربی در ترکیه برگزار شده و پس از آن درباره راهکارهای راهبردی و سرمایهگذاریهای ترکیه در این منطقه و جذب سرمایههای عربی بحث شده است؛ مجموع این مسائل حاکی از آن است که ترکیه در سیاست خارجی خود پوستهای عوض کرده که در کنار آن بحث لبنان و نگرشی که نسبت به تحولات شمال آفریقا داشت نشان داد که ترکیه همه جا حضور دارد.
سیاست فعال منطقهای برای ترکیه بسیار بازده خوبی داشته به نحوی که برخی این نکته را مورد تاکید قرار دادند که ترکیه در صدد احیای «عثمانیگرایی» است که به آن عنوان «نوعثمانیگرایی» هم نام نهادهاند. بدین معنا که گرایش ترکیه به سمت کشورهای عربی و کشورهایی که سالیان متمادی جزء قلمرو ترکها در دوران عثمانی بوده، متمایل شده و هم اکنون ترکیه در قرن جدید خود را نماینده آن تفکر میداند و به سمت گسترش همکاری با این کشورها حرکت میکند. به طور کلی یکی از اولویتهای سیاست خارجی ترکیه در سالهای اخیر گسترش همکاریها با خاورمیانه و کشورهای عربی بوده و این نگرش در سیاست خارجی این کشور سبب شد که ترکیه در مسائل مربوط به کشورهای اسلامی از جمله فلسطین و مهمتر از آن تحولات منطقه خاورمیانه موسوم به «بیداری اسلامی/بهار عربی» موضع گیری و حضوری فعال داشته باشد.
فرصت ها و چالش های ترکیه در تحولات خاورمیانه:
همانطور که بیان شد، اگرچه از ابتدای شروع خیزشهای مردمی در منطقه خاورمیانه، ترکیه حضور پر رنگی در روند تحولات منطقه داشته است. اما این حضور تحت تاثیر مواضع دوگانه آنکارا، در بردارنده فرصتها و چالشهای متعددی برای ترکیه بوده است که در ادامه مقاله به برخی از مهمترین این فرصت ها و چالش ها خواهیم پرداخت:
- نخستین و به عبارتی مهمترین فرصت پیش روی ترکیه را باید مطرح شدن الگوی دموکراسی ترکیه در کنار الگوی موفق جمهوری اسلامی در سطح منطقه خاورمیانه دانست. با سرنگونی رژیمهای اقتدارگرای منطقه یکی پس از دیگری، پرسشهای بنیادینی در خصوص شکل و ماهیت نظام سیاسی مطلوب این کشورها پدید آورده است که در این بین، تجربه ترکیه به دلیل تلفیق اسلام و دموکراسی، بویژه در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه، به عنوان یک جایگزین مناسب و مطلوب، نزد بسیاری از نخبگان و دولتمردان منطقه مطرح شده است؛ امری که آنکارا با دامن زدن به آن درصدد بهرهمندی حداکثری از آن است.
- دومین فرصت پیش روی ترکیه، افزایش قدرت مانور سیاسی این کشور در پرتو بهره گیری از ابزار میانجیگری است؛ ابزاری که بر اساس آن ترکیه در تلاش است تا چارچوب نقش خود را به عنوان یک کشور بی طرف نشان دهد. در سال های اخیر، ترکیه همواره کوشش نموده است تا به عنوان میانجی برای حل اختلافات کشورهای مسلمان با یکدیگر یا اختلافات درونی این کشورها توان استراتژیک خود را بالا ببرد که میانجیگری در اختلافات اسرائیل و سوریه، پرونده هستهای ایران (با مشارکت برزیل)، بحران سیاسی لبنان (با مشارکت قطر و سوریه)، از مهمترین مصادیق آن به شمار می روند. در تحولات اخیر نیز ترکیه یک بار دیگر در صدد بهرهمندی از ابزار میانجیگری بویژه در تحولات دو کشور لیبی و بحرین است. در بحران لیبی، ترکیه کوشید با عدم مشارکت در عملیات نظامی ناتو از یک سو و پیوندهای گسترده سیاسی و اقتصادی با رژیم معمر قذافی از سویی دیگر، از این ابزار بهره جوید. هرچند طرحهای میانجیگرایانه آنکارا در لیبی و بحرین به نتیجه مشخصی نرسیده است، اما بدون ترید بهرهگیری ترکیه از این ابزار، نقش مهمی در افزایش قدرت مانور سیاسی و ارتقاء جایگاه منطقهای و بینالمللی این کشور برجای خواهد گذاشت.
اما به موازات فرصت های پیش گفته، اتخاذ رویکردهای متناقض از سوی دولتمردان ترکیه در قبال تحولات اخیر منطقه خاورمیانه، موجب بروز چالشهای متعددی در عرصه داخلی و خارجی این کشور شده است. برخی از این چالش ها عبارتند از:
- رویکرد خاورمیانهای حزب عدالت و توسعه از همان ابتدا با انتقادات و مخالفتهای احزاب مخالف ملیگرا، لائیک و متمایل به غرب روبهرو بوده است. اتخاذ مواضع متناقض دولتمردان حزب عدالت و توسعه و به خطر افتادن سرمایهگذاری وسیع شرکتهای دولتی و خصوصی ترکیه در منطقه خاورمیانه، موجب بروز انتقادات گستردهای در داخل این کشور شده است.
- سرایت جنبش های اعتراضی منطقه خاورمیانه به داخل ترکیه به ویژه در میان اقلیت کرد ساکن در مناطق شرقی ترکیه، از دیگر چالشهای مهم این کشور به شمار میرود. به دنبال بروز تحرکات اعتراضی در منطقه کردستان عراق (بویژه در شهر سلیمانیه و با محوریت حزب گوران یا تغییر)، زمینه برای شکلگیری تحرکات مشابه در ترکیه فراهم شد. در نخستین واکنش، کردهای ترکیه با الگو گرفتن از اعتراضات کشورهای عربی تهدید کردند که اعتراضاتی بزرگتر از اعتراضات کشورهای تونس و مصر را در مناطق کردنشین صورت خواهند داد. در این بین، آنچه موجب چالش مقامات ترکیه شده، مواضع دولت این کشور در حمایت از جنبشهای اعتراضی مصر و تونس است. در حالی که دولتمردان حزب عدالت و توسعه از ضرورت رعایت حقوق بشر و سایر آزادیهای اساسی و نیز شنیدن صدای مردم حمایت میکنند، اتخاذ سیاست های سخت و احیاناً سرکوب گرایانه در قبال اعتراضات قومی اقلیت کرد این کشور، دولت ترکیه را در موضعی دشوار و همراه با آشفتگی قرار داده است.
- اما مهمترین چالش دولت ترکیه در عرصه خارجی را باید اتخاذ مواضع متناقض در قبال تحولات منطقه دانست. حمایت تلویحی دولتمردان ترکیه از رژیمهای اقتدارگرای معمر قذافی و آل خلیفه موجب بروز شک و تردیدهای جدی در افکار عمومی و نخبگان منطقه در قبال ماهیت واقعی اهداف سیاست خارجی ترکیه پدید آورده است. با توجه به جایگاه حزب عدالت و توسعه و مطلوبیت مدل دموکراسی ترکیه، اتخاذ این مواضع، به هیچ عنوان خوشایند افکار عمومی و نخبگان جهان عرب نبوده است. این مساله به طرز قابل توجهی در قبال رویکرد آنکارا نسبت به تحولات لیبی خود را نشان داد. مواضع مجافظهکارانه ترکیه، عدم شرکت در عملیات نظامی ناتو علیه رژیم معمر قذافی و پذیرش عبدالعاطی العبیدی، فرستاده رهبر لیبی از سوی آنکارا، موجب بروز اعتراضاتی در داخل لیبی علیه ترکیه شد. جلوگیری مخالفین قذافی از تخلیه بار یک کشتی کمکرسانی ترکیه در بندر بنغازی، حمله آنها به کنسولگری ترکیه در این شهر و انجام تظاهرات متعدد علیه مواضع ترکیه در شهرهای مختلف لیبی، از مهمترین موارد اعتراض مردم لیبی به شمار میرود.
جمع بندی:
تحولات پرشتاب و عمیق منطقه خاورمیانه، فرصتگران سنگی را پیش روی ترکیه قرار داده است تا این کشور در قامت یک بازیگر تاثیرگذار منطقهای، به ایفای نقش در روند این تحولات بپردازد. بهرهگیری ترکیه از ابزار میانجیگری به موازات ارائه الگوی دموکراسی ترکیه، به افزایش قدرت و نفوذ منطقهای ترکیه کمک شایانی نموده است. اما از سویی دیگر، افزایش انتقادات داخلی از رویکرد خاورمیانهای دولت ترکیه، نحوه مقابله با سرایت خیزشهای مردمی به مناطق کردنشین در بعد داخلی و بروز شک و تردیدهای جدی نسبت به ماهیت واقعی سیاست خارجی دولتمردان حزب عدالت و توسعه در سطح کشورهای عربی (در پی اتخاذ مواضع متناقض در قبال لیبی، بحرین و یمن) و ایجاد تنش در روابط ترکیه با متحدان غربی (بویژه با عدم مشارکت در عملیات نظامی ناتو در خاک لیبی) در بعد خارجی را باید مهمترین پیامدها و به عبارتی بهتر، مهمترین چالشهای ترکیه بر بستر تحولات خاورمیانه دانست که این امر از میزان و کارآیی حداکثری فرصتهای پیش آمده برای ترکیه، تا حد بسیار زیادی خواهد کاست.