مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عوامل موثر بر قدرت گیری اخیر طالبان

اشتراک

دکتر مریم خالقی نژاد

تحلیلگر روابط بین الملل

مرکز مطالعات بین المللی صلح ipsc

وضعیت کشور افغانستان سال های زیادی است که به هم ریخته است و این آشفتگی همسایه و دوست شرقیِ ایران، محصول سال ها بحران و مشکلات داخلی و خارجی بوده و هست. اما اکنون ماه های زیادی نیست که طالبان به مهمترین عامل مقابله با دولتِ نصف جان این کشور تبدیل شده است. اوضاع در افغانستان همچنان رو به وخامت است. نیروهایِ تحت رهبری طالبان کنترل ابتکار استراتژیک را در دست دارند و ائتلاف بین المللی فاقد جهت مشخص است. نیروهای طالبان در ماه های گذشته با تثبیت قلمرو خود در جنوب و شرق ، ایمن سازی پناهگاه خود در پاکستان و گشودن جبهه های جدید در شمال ، در ماه های گذشته دستاوردهای چشمگیری داشته است. حالا که وضعیت اطراف کابل نامشخص است؛ رهبران طالبان اکنون متقاعد شده اند که ائتلاف بین المللی به زودی مجبور خواهد شد که واقعیت ها را در محل بپذیرد و افغانستان را ترک کند. اگرچه این دیدگاه طالبان است اما هنوز هم کشورهای مختلف در پی اجرایی شدن راه حلی مثمر ثمر تلاش می کنند. واقعیت آن است که  بی ثباتی و حضور نیروهای خارجی در مقابل بحران و آشفتگی ناشی از حضور طالبان و در دست گرفتن قدرت، در بسیاری از مناطق توسط این گروه کمرنگ تر شده است. اگرچه کشورهای حاضر در صحنه  و حتی کشورهای دیگر که نیرو و حتی منافعی در افغانستان ندارند تلاش کرده اند تا به چشم اندازی از صلح در این کشور دست یافته و امنیت نسبی را مستقر کنند اما طالبان روز به روز در حال پیش روی بوده و بر مناطق بسیاری دست یافته است. این آشفتگی و نا به سامانی در درجه اول ناشی از عدم ثبات و تسلط در دستگاه های اداره کننده داخلی و سپس وابستگی و دخالت نیروهای خارجی است. علت رشد قدرت طالبان در افغانستان به دو دسته عوامل داخلی و خارجی تقسیم می شود:

از مهمترین عوامل داخلی موثر در گسترش قدرت طالبان عبارتند از :

  1. نابسامانی و عدم عملکرد مثبت دولت و در نتیجه ناکارآمد بودن دولت، منجر به نگاه منفی به دولتِ مستقر شده است. خالی شدن پشتوانه مردمیِ دولت و تا حدودی بی تفاوتی به اینکه چه کسی و یا گروهی به عنوان حکمران در افغانستان حاکم شوند اولین عامل تضعیف دولت و در مقابل رشد طالبان است
  2. در نتیجه ی ناکارآمدی دستگاه حکومتی شاهد افزایش مشکلات اقتصادی مردم بوده و هستیم که نارضایتی هایی همچون فساد اداری، وضعیت بد معیشتی و … را به بار آورده است.
  3. وجود تنش های قومی که معلول عوامل قبلی است ، استفاده از تنش های قومی توسط طالبان و برخی احزاب سیاسی که توانسته اند از تنش ها و کینه های اجتماعی موجود برای ایجاد پایگاه سیاسی به عنوان نمایندگان اقوام مختلف استفاده کنند و منجر به زمینه های تفرقه افکنی و درگیری قومی در این کشور شوند.
  4. عدم وجود ارتش مستقل ملی و قوی از یک سو و همچنین فقدان مدیریت محلی برای جلب حمایت مردم از سوی دیگر عامل مهم دیگر در فراهم کردن زمینه برای قدرت بیشتر طالبان بوده است.این در حالی است که جبهه ی مقابل یعنی طالبان دارای تجهیزات پیشرفته نظامی است .
  5. تلاش برای به حاشیه راندن دولت محلی توسط طالبان و ایجاد یک دولت موازی که در این بین استفاده از جوامع غیر پشتون و قومیت های معترض در افغانستان، توسط طالبان بسیار موثر افتاده است.

  1. در نهایت گرویدن برخی مقامات اداری و نظامی به این گروه و یا عدم مقاومت گروه های نظامی و شهروندان محلی در مقابل طالبان نیز به نوبه خود تاثیرات فراوانی را در تصرف راحت تر شهرها داشته است.

مهمترین عوامل موثر خارجی 

در خصوص مسائل خارجی موثر بر قدرت طالبان در افغانستان باید گفته شود که اولین عامل موثر بر قدرت افزایی طالبان خروج نیروهای خارجی از جمله امریکا و متحدانش در پیمان آتلانتیک شمالی و باز شدن راه برای طالبان می باشد. در کنار اولین حرکت نام برده واکنش کشورهای دیگر مانند روس و کشورهای منطقه ای اکنون بیشتر برای ایجاد امنیت در منطقه می باشد که حتی ممکن است با برخی خواسته های طالبان نیز کنار بیایند تا در صورت لزوم ابتدا امنیت منطقه حاصل شود و مانع از رشد بیشتر این گروه ها در منطقه بشوند.  بنابر اخبار موجود علی رغم درخواست دولت افغانستان از دولتهای مختلف مانند امریکا برخی از این دولت ها آنچنان که باید به مانند گذشته به این کشور و دولت کمک نمی کنند و در مقابل برخی از کشورهای دیگر به خصوص کشورهای عربی به کمک و حمایت از طالبان پرداخته اند.

بنابراین افغانستانی که مدت ها وابسته به کشورهای خارجی مانند امریکا بود اکنون دیگر حمایت کامل آنها را در خاک خود برای ایجاد امنیت توسط دولت ندارد. در مقابل نیز هزینه های انسانی و مالی برای تقویت جبهه مقابل طالبان بسیار زیاد است و هیچ اتحادی برای کمک به این هزینه های هنگفت وجود ندارد. همانطور که پیشتر ذکر رفت اگرچه برخی حرکت هایی برای مقابله با این آشوب داخلی صورت گرفته است اما استراتژی طالبان تاکنون موفق بوده است. آنها به بیشتر اهداف خود در جنوب و شرق دست یافته اند و در شمال نیز در حال پیشرفت هستند. بعید است طالبان در مواجهه با افزایش نیروهای آمریکایی، روسی و دیگر کشورها استراتژی خود را تغییر دهند. در این بین برخی نیروهایی که به کمک دولت افغانستان آمده اند بیشتر تمرکز خود را در مناطق خاصی گذارده که منجر به تضعیف مقاومت در بخش های دیگر شده بود و این امر باعث راحت تر شدن تسلط طالبان بر برخی مناطق به خصوص مناطق مرزی و شمالی شده است. از طرفی هم نیروهای امنیتی خارجی به اندازه کافی برای تصرف و نگه داشتن بیشتر مناطقی که اکنون تحت کنترل طالبان است وجود نخواهد داشت ، بنابراین طالبان می توانند مناطقی را که نیروهای آمریکایی در آن متمرکز هستند ترک کنند و سپس هنگامی که نیروها در جاهای دیگر مستقر می شوند ، بازگردند. وقتی طالبان در پاکستان یا در کوهستان پناهگاهی دارند ، راهی برای مجبور کردن آنها به جنگ وجود ندارد. تمرکز نیروهای امنیتی در یک منطقه راه را برای دستاوردهای طالبان در مناطق دیگر باز می گذارد که شاهد این امر در تصرف برخی مناطق مرزی و شمالی بوده ایم.

در یک جمع بندی عوامل مختلف داخلی و خارجی زیادی منجر به رشد و قدرت طالبان شده است که امروزه شاهد در دست گرفتن بیشتر مناطق و تسلط بر بسیاری از شهرها توسط آن هستیم که از مهمترین آن باید به دولت ناکارآمد و وابستگی به نیروهای بیگانه نام برد که عواقب اینچنینی را به بار آورده است.  از همه مهمتر آنکه طالبان در حالی بر افغانستان تسلط یافته است که دولت این کشور همچون طفل صغیر وامانده ای که نه تجهیزاتی برای دفاع دارد و نه افراد عاقل و بالغ داخلی و خارجی و دلسوز برای مداخله و حل و فصل مشکلات دارد.

  

کلمات کلیدی :افغانستان، طالبان، امنیت، وابستگی,عوامل موثر ,قدرت گیری , اخیر طالبان

مطالب مرتبط