فاطمه خادم شیرازی
مدرس دانشگاه علمی کاربردی
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
کودتا شگردی سیاسی و کوششی از سوی یک ائتلاف سیاسی غیرقانونی برای براندازی رهبران حکومت موجود است که از راه خشونت یا تهدید به آن انجام میگیرد. فرق انقلاب با کودتا این است که انقلاب ماهیت مردمی دارد ولی کودتا چنین نیست در دومی ، یک اقلیت مسلح و مجهز به نیرو ، با هدف حمایت ابرقدرتها، دولتهای ملی و مردمی را به نیابت از طرف آنان ساقط و خود قدرت را به دست میگرفتند.کاربرد کودتای نیابتی در قالب مداخلهی پنهان تحلیل میگردد.
از دیدگاه ساموئل هانتینگتون، یک کودتا تنها در دو صورت موفق خواهد بود. یا فعالان سیاسی در جامعه باید کمشمار باشند، یا کودتا باید به تأیید بخش قابل توجهی از فعالان سیاسی برسد. ائتلاف اکثریت فعالان سیاسی برای حمایت از کودتا تقریباً امکانناپذیر است، از این رو شرط دوم کم رخ میدهد. تقسیم قدرت نیز در کودتا میان گروههای سیاسی به سختی صورت میگیرد. در غیاب این شرایط کودتا به شکست یا جنگ داخلی میانجامد.
تلاشهای آمریکا برای از بین بردن دموکراسی در جهان ، بر مبنای گرایش مداخلهگرایان در دوران جهان دو قطبی، تحولات اجتماعی را به عنوان تهدید و تجاوز کمونیستی تعریف میکرد که برخورد با آن ضروری بود. در همین راستا، کودتاهای نیابتی در این دوران به منزلهی اقدامی برای محافظت از نظم موجود در سیاست خارجی این کشور جای داشت.
لذا با توجه به تمایل نظامی آمریکا برای تثبیت پایگاههایی در اطراف روسیه و چین، این کشور در مقابل هر انقلاب و تغییری واکنش نشان می دهد. پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی ،تئوری حفظ نظم نوین جهانی توجیهی برای کودتاهای نیابتی و مداخله در نقاط مختلف جهان از جمله آمریکای لاتین و به خصوص در آمریکای مرکزی و دریای کاراییب، گردیده است. کودتاهای نیابتی در آمریکای لاتین در واقع تقابل دولت امریکا با دولت روسیه و چین است. سیا و نیروهای ویژه آمریکا از نیروهای نیابتی و عملیاتهای مخفی برای سرنگونی دولتها و سرکوب جنبشهایی استفاده میکنند . آمریکا همواره از تحریم و تهدیدکشورها استفاده می کند و تحریم را در مرحله اول به حمله و اشغال کشورها ترجیح داده است. آمریکا برای نفوذ درکشورهای مخالف از پنج شیوه استفاده می کند:
1-تحریم اقتصادی خود و متحدان اروپایی
2- ایجاد و تقویت نیروهای مخالف در داخل کشور
3- تظاهراتهای خیابانی خشونتآمیز
4- کودتای نیابتی
5- حمله مستقیم نظامی
در صورت جواب ندادن کودتای نیابتی ، حمله نظامی مستقیم آمریکا صورت می گیرد. آمریکای لاتین همواره در سیاست خارجی آمریکا جایگاه ویژهای داشته است به طوری که حتی طبق دکترین مونروئه – که در اصل بیانیهای برای انزوای ایالات متحده بود – قارهی آمریکا جزء منافع این کشور تلقی گردید.ونزوئلا به دلیل موقعیت خوب جغرافیایی و دارا بودن از منابع عظیم نفتی ، یک کشور ثروتمند بوده که اهمیت فراوانی برای نظم ژئوپلتیک بینالمللی دارد. از قرن نوزدهم روابط سیاسی ونزوئلا و آمریکا در سطح عالی آغازشد. در آن زمان آمریکا بزرگترین شریک نفتی ونزوئلا به شمار میرفت. با به قدرت رسیدن چاوز روابط دو کشور در سطح عالی به پایان رسید و تنش بین دو کشور آغاز گردید. در گذشته اکثر کشورهای آمریکای لاتین گرایش چپ و تحت تاثیر اندیشههای کمونیستی بودند که نفوذ روسیه را در این منطقه بیشترکرده بود. اما با فروپاشی شوروی، گرایشهای آمریکایی در این کشورها بیشتر شد، بعد از روسیه، چین و ایران قدرتهایی هستند که توانستند حیات خلوت آمریکا را در این مناطق برهم بزنند. در مقابل آمریکا نیز برای از دست ندادن این مناطق به ویژه ونزوئلا به نوعی به دنبال بستن این دروازه و کاهش نفوذ ایران، چین و روسیه در آمریکای لاتین برآمد. با توجه به اهمیت کشورهای آمریکای لاتین آمریکاییها در شرایط بحران جهانی به این کشورها به ویژه ونزوئلا (به دلایل زیرساختهای اقتصادی و ذخائر عظیم نفت) نیاز دارند و تلاش می کنند حکومتی دست نشانده را در این کشورها ایجاد کنند تا منافع خود را تحکیم بخشند.
ونزوئلابا وسعتی معادل ۹۱۲۰۵۰ کیلومتر مربع در ساحل شمالی آمریکای جنوبی، با جمعیت ۲۵۰۱۷۳۸۷ نفر می باشد.اکثریت آنان را دو رگه های اسپانیایی ، پرتغالی و ایتالیایی تشکیل می دهد. و نژادهای مهم این کشور ۲% سرخپوست ، ۱۰% سیاهپوست ، ۲۱% سفید پوست و ۶۷% مختلط می باشند.اکثریت مذهب این کشور مسیحی ،و ۷۵ درصد درآمدهای ارزی کشور از صادرات نفت حاصل می شود. این کشور پنجمین صادر کننده نفت خام در جهان و سومین در اوپک بوده و از لحاظ میزان ذخائر گاز هشتمین کشور دنیا محسوب می گردد. ونزوئلا علیرغم برخورداری از زمین های حاصلخیز ، آب فراوان و نیروی انسانی بیش از ۷۰% مواد غذایی مورد نیاز را از خارج وارد می کند .این کشور دارای منابع معدنی غنی آهن ، بوکسیت ، طلا و الماس می باشد .
از زمانی که نیروهای چپ به رهبری هوگوچاوز در ونزوئلا به قدرت رسید، این کشور ثروتمند و نفتخیز امریکای جنوبی، به جمع دولتهایی پیوست که مخالف با سیاستهای امریکایی و موافق با سیاست دولت روسیه است. سناریوی پروژه های آمریکایی در ونزوئلا هم فعال بوده است. نزدیکی جغرافیایی آمریکا به ونزوئلا و نفوذ آن در این کشور،سبب شده تا آمریکایی ها با مرگ چاوز دست به نوشتن سناریوی جدیدی بزنند. آمریکا برای ازبین بردن چالش های احتمالی خود در عرصه سیاست خارجی، به تدوین سناریوهای چندوجهی می پردازد. تا بتوانند تا جای ممکن اهداف و منافع آمریکا را تامین کنند. پس از مرگ چاوز، نیکلاس مادورو دنباله رو تفکرات چاوز به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا برگزیده شد. به ثمر نرسیدن تلاش های آمریکا ،سبب نگارش سناریو اصلی کودتای نیابتی بر علیه دولت ونزوئلا شد ،که با ورود ارتش به نفع مادورو، این سناریو تا حدود زیادی شکست خورد. اقدام حمله نظامی مستقیم بعد از هر شکست در کودتا جزء یکی از سناریوهای پیشرو آمریکا است .اما این بار حمله نظامی به ونزوئلا به دلایل زیر اجرایی نخواهد شد:
1- مخالفت اپوزیسیونها و کشورهای آمریکای لاتین به دلیل تاثیرمنفی بر شرایط اقتصادی و اوضاع منطقه
۲- عدم حمایت کشورهای غربی از سناریوی نظامی؛ به دلیل هزینه های سرسام آور
۳- تقابل ساختاری و تقابل قدرتهای بزرگ در نظام بین الملل ،روسیه، چین، ایران و ترکیه
۴- ترامپ به دلیل شخصیت اقتصادی و تجاری که دارد، علاوه برعدم انتخاب هزینه نظامی ،موقعیت انتخاباتی خود را نیز به خطر نمی اندازد.
۵- مخالفت دولت کلمبیا با استفاده از خاک این کشور برای حمله نظامی به ونزوئلا
6- همبستگی و اتحاد منطقهای کشورهای آمریکای لاتین در حمایت از ونزوئلا
علاوه بر دخالت ایالات متحده آمریکا و همراهان اروپاییاش در امور داخلی ونزوئلا، اعمال تحریمها از سوی آمریکا، کاهش سطح تولیدات نفتی بیش از قیمتهای نفت به اقتصاد ونزوئلا ضربه زده است.
برنامه اقتصادی هوگوچاوز هزینههای پوشش دادن شعارهای پوپولیستی ، فساد و مدیریت ضعیف ، تقسیم زمین و پول نفت بین مردم ،پرداخت یارانه نقدی، کمبود نقدینگی،توقف سرمایهگذاری در صنعت نفت عدم بازسازی چاههای نفت ،ملی کردن شرکتهایی که در بخش نفت فعال بودند، سبب کاهش تولید نفت و سقوط جایگاه بازار نفتی ونزوئلاشده است.به گونه ای که عمده خریدار آن شرکتهای امریکایی هستند که در پرداخت پول نفت هم حسابسازی میکنند. لذا ونزوئلا از ثروتمندترین اقتصاد آمریکای جنوبی به یکی از بحرانیترین اقتصادهای منطقه تبدیل شده است. از طرفی ونزوئلا مبالغ بسیار زیادی به روسیه، چین، بانک توسعه آمریکای لاتین و شرکتهایی که دولت این کشور را بهدلیل بدعهدی و سلب مالکیت داراییها به دادگاه کشاندهاند، بدهکار است. ونزوئلا دچار تورمی است که مشابه آن در دیگر کشورها سابقه ندارد.
آمریکا با سختیهای بزرگی برای اجرای طرحهای خود به منظور تغییر نظام ونزوئلا و تحمیل فرد وابسته خود خوان گوآیدا، (رهبر اپوزیسیون ونزوئلا) به عنوان رئیس جمهور این کشور مواجه خواهد شد، چراکه بخش نظامی ونزوئلا از مادورو حمایت کرده ، این شکست ریسک قابل توجهی را برای آمریکا نیز به دنبال دارد. زیرا اگر مادورو بتواند مقاومت کند و آمریکا نتواند اقدامی علیه وی انجام دهد، دولت مادورو تبدیل به الگویی برای سایر کشورها به ویژه در منطقه آمریکای لاتین خواهد شد که این امر کاملا در تضاد با منافع آمریکاست.
آمریکا از طریق حمایت از گوآیدو صرفا به دنبال نفوذ در ونزوئلا نیست، بلکه هدف کلان تر واشنگتن در ونزوئلا، بازگشت سیطره سیاسی و اقتصادی این کشور در ونزوئلاست. براساس فرمان اجرایی ترامپ، همه اموال حکومت قانونی ونزوئلا و نهادهای وابسته به آن در آمریکا توقیف و تبادلات تجاری با آن، به جز در مواد خاص که تعیین می شود، ممنوع شده است.
دلیل این اقدام بی سابقه ترامپ را می توان ناامیدی آمریکا از مخالفان ونزوئلایی برای براندازی مادورو، و در عین حال مقاومت موثر دولت ونزوئلا در برابر فشارهای همه جانبه آمریکا و مهم تر از همه خشم ترامپ از حمایت بخش قابل توجه مردم ونزوئلا از مادورو دانست.
دولت آمریکا در حال حاضر بر مساله ورود به اصطلاح “کمکهای بشردوستانه” به داخل ونزوئلا تمرکز کرده است. در مقابل، دولت ونزوئلا اجازه ورود هیچ کالا یا کمکی به این کشور را نداده و تمامی مرزهای مرتبط با این موضوع را مسدود کرده است.
آمریکا دو هدف عمده را در ارتباط با ورود کمکهای بشردوستانه به داخل ونزوئلا دنبال میکند:
۱- ورود کمکهای خارجی به داخل ونزوئلا، نشان گر عدم توان مدیریت و اداره کشور دولت مادورو است.
۲- عدم ورود کمکهای بشردوستانه، تبلیغات سیاسی (پروپاگاندا) گسترده در داخل ونزوئلا صورت میگیرد تا نشان دهند دولت مادورو مانع بهبود شرایط زندگی مردم است.
تئوری هرج و مرج هدایت شده چنان شرایطی را در کشورونزوئلا، به وجود می آورد که می تواند «مداخله بشردوستانه» را توجیه کند. بدین گونه که آمریکا با ادعای واهی حمایت از مردم، در مسایل داخلی ونزوئلا دخالت می کند. همین امر ونزوئلا را درگیر فضای دو قطبی سیاسی کرده و سبب تداوم اعتراض ها در ونزوئلا شده است.
واژگان کلیدی: سیاست ، منطقه ای، حمایت ، بین المللی ، مناقشات،
سناریوی کودتا. ونزوئل،فاطمه خادم شیرازی