مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

راهبردهای سه گانه امارات  و عادی سازی روابط با اسرائیل

اشتراک

مریم خالقی نژاد

پژوهشگر مسائل بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

امارات متحده عربی که سالهای پیشین خود را درگیر مشکلات لیبی و یمن کرده بود و در ابتدا به عنوان متحد عربستان به دخالت در این بحران ها پرداخت. اما طولی نکشید که با گذشت زمان اختلافات منافع و اهداف آنها را در دو مسیر جداگانه در این دو کشور قرار داد که از جمله آنها اختلاف بر سر چاه های نفتی و مناطق تحت تسلط، موافقت و مخالفت با گروه های داخلی و سپس اهداف در برخورد با اخوان المسلمین می باشد.

پس از آن راهبرد دیگری که در تاریخ کشور امارات و شیخ نشین های آن در پیش گرفته شد مخالفت و اختلاف با ایران و ترکیه و برخی کشورهای دیگر مانند مصر است. آنکارا و ابوظبی ریشه اختلافاتشان به مسائل منطقه ای و راهبرد و ایدئولوژی های اتخاذی طرفین بر می گردد که هر کدام از طرفین در پی حاکم کردن و دستیابی به منافع بیشتر خود در مسائل و مشکلات منطقه ای هستند. از موارد تاثیر گذار دیگر ادعای ترکیه در مشارکت امارات در برخی اقدامات علیه ترکیه مانند کودتای 2016 می باشد که ترکیه بر این اعتقاد است که امارات درست در نقطه مقابل ترکیه قد علم کرده است و از خرابکاری هایی علیه ترکیه حمایت می کند. شاید یکی از مهمترین اختلافات آنها در موافق و مخالف بودن با اخوان است که درست در دو جبهه متفاوت قرار دارند. به طور کلی اختلافات سیاسی آنکارا و ابوظبی در مسائل لیبی، اخوان المسلمین، قطر، کودتاهایی مانند کودتای مصر و یا کودتای نافرجام علیه اردوغان، میزان حضور در آفریقا و سوریه است.

در خصوص اختلافات با ایران نیز در سال های اخیر شاهد چهره های متفاوت امارات در برخورد با ایران هستیم . امارات که از دیرباز دچار تنش های هرچند سطحی با ایران بوده است اگرچه این تنش به اندازه اختلاف ایران با ریاض و یا بحرین نبوده است و در حال حاضر امارت برخی چراغ سبزهایی را به ایران نشان می دهد و شاهد برخی ارتباطات مقامات طرفین هستیم اما در مقابل امارت متحده عربی یکی از متحدان سرسخت امریکا و اسراییل می باشد که نمی توان از آن چشم پوشی کرد و نباید اتحاد و نشست های مهم آنها را نادیده گرفت ولذا به نظر می رسد ایران بر اختلاف درونی و ذاتی امارات با تهران و ریشه کن نشدن آن و اهداف پشت پرده امارات و متحدانش آگاه است .

پس از بحران لیبی و یمن اختلاف با دو قدرت منطقه یعنی ایران و ترکیه و یا کشورهای دیگر همچون مصر از مهمترین راهبردهای به نظر اشتباه امارات است که بسیار بر اوضاع سیاسی و اقتصادی آن تاثیر داشته است.

اما راهبرد سومی که اکنون در صدر مطبوعات و اخبار جهانی قرار دارد ناشی از رونمایی و خبر اتحاد با اسراییل است. اگرچه این خبر نباید باعث شگفتی شود چرا که امارات سالهاست که با اسراییل دارای توافقات و معاملاتی است که شاید در زیر پرچم امریکا و به صورت محرمانه اتفاق افتاده است اما رونمایی از این ارتباط و آشکارسازی اتحاد با اسرائیل درست در زمانی صورت گرفته است که به نظر نمی رسد به سود امارات باشد. چرا که اوضاع امارات و شرایط اقتصادی بدِ شیوخ آن از یک طرف و درگیری در بحران های قبلی مانند لیبی و یمن از طرف دیگر مهمترین مشکلات داخلی امارات است و از نظر مسائل منطقه ای اختلاف با ترکیه و مصر و یا رفتارهای دوگانه با ایران نیز از دیگر مسائل امارات است که باعث نوعی برخورد متفاوت در منطقه با این کشور می شود. جدا از این موارد باید به نقطه مرکزی این اتحاد توجه کرد که در سالهای اخیر که تمامی کشورهای منطقه به حمایت از فلسطین و رد کردن طرح معامله قرن را در پیش گرفته اند امارات در حالی این روابط را رونمایی کرد که حتی شهروندان فلسطینی هم از این به بعد نگاه و رفتار خود را به امارات و مردمان امارات تغییر داده اند. به نظر می رسد اسرائیل شریک جدیدی را برای خود در اقدامات تجاوزگرانه اش اتخاذ کرده است که آمریکا نیز از این امر حمایت می نماید. اگر بخواهیم به صورت اینده نگری به این مساله نگاه کنیم باید گفته شود تا زمانی که شرایط و استراتژی کشورهای منطقه بدین منوال است بی تردید راهبرد اتحاد با اسرائیل توسط امارات و شیوخ اماراتی اشتباه است .با عطف به دو مسئله مهم می توان از اشتباه بودن آن حمایت کرد. اگر نگاهی به دیگر توافقات کشورهای عربی با اسرائیل داشته باشیم می توانیم دریابیم که هر چند با وعده وعیدهای بزرگ اقتصادی و سیاسی اما نتیجه و خروجی این توافقات درست به ضرر کشور متحد با اسراییل تمام شده است که نمونه بارز آن اردن در قرارداد وادی عربه و مصر در قرارداد کمپ دیوید است که نه تنها اوضاع اقتصادی این کشور را به درجه اعلی نرساند بلکه علنا بخشی از اختیارات آن را بر صحرای سینا گرفت. فلسطین هم که سالیان سال نمود بارز و کارنامه عملکرد اسراییل در توافقات صورت گرفته است که نتیجه توافق با اسرائیل، چیزی جز اشغال سرزمینی و ادعای مالکیت اسراییل نشده است که این اقدام متجاوزانه در کل تاریخ بر پیشانی اسراییل حک شده است.

دومین مورد به مخالفت اسرائیل با هویت اسلامی و عربی در منطقه و تلاشش در طول تاریخ برای از بین بردن و کمرنگ کردن این هویت در کشورهای منطقه و سپس جایگزین کردن هویت مورد نظر خود و موافق با خود در منطقه می باشد که امارات به دلیل شیخ نشینی بودن و راحت بودن ایجاد اختلاف و تفرقه در میان شیوخ و استفاده از این موقعیت گزینه مناسبی است.

در خصوص پرده برداری از این اقدامات باید گفته شود که امریکا و اسراییل در پی تسلط بیشتر در منطقه و تلاش برای جذب متحدان خود در منطقه و اجرای خواسته های خود هستند. از طرفی تلاش ترامپ در بدست آوردن دستاوردهای مهم برای انتخابات آتی را نباید از این ماجرا دور دانست چرا که وی با بیان عبارت “صلح های تاریخی” سعی در جذب افکار عمومی دارد در حالی که واقعیت آن است که جنگی میان اسراییل و امارات نبوده است که بخواهد اکنون به صلح بینجامد. همچنین باید به این امر نیز نگریسته شود که در شرایط کنونی شاید امارات تا حدی استقلال سیاسی خود را برای اتخاذ راهبردهای خود از دست داده است همانطور که عده ای از سیاستمداران بر این اعتقاد هستند که این مساله ناشی از فشار آمریکا و عدم قدرت امارات در برخی اقدامات سیاسی مستقلانه است. این در حالی است که تا سالهای پیش از ورود به بحران لیبی و یمن این کشور سعی در دور نگه داشتن خود از بحران های منطقه ای داشته است.

در هر حال در خصوص اوضاع منطقه ای در طی سالیان جدید شاهد پیوستن برخی کشورهای عربی برای ایجاد ارتباط با اسرائیل و متحد شدن با آن هستیم که به نظر می رسد اگر این حوزه و دایره اتحاد گسترده تر شود شاهد تغییرات، اتفاقات و جبهه بندی های جدید خواهیم بود.  

 

واژگان كليدي: راهبرد, سه گانه, امارات , لیبی , یمن,اختلاف, ایران , ترکیه , عادی سازی روابط , اسرائیل ,مریم خالقی نژاد

مطالب مرتبط