مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

راهبردهاي مديترانه اي روسيه -گفتگو با دکتر علی بمان اقبالی زارچ -بخش پاياني

اشتراک

كارشناس يوراسيا

مرکز بین المللی مطالعات صلح-  IPSC

درياي مدیترانه یکی از مناطق کلیدی راهبردی از دیر باز نقش مهمی در بزرگترین تحولات بین المللی ، رقابت ها و جنگ هاي جهانی داشته است. مجاورت دریای مدیترانه با سه قاره و نزدیکی با کشورهای بسياري موجب شده تا این ناحیه را به یکی از مناطق مهم و راهبردی با موقعیت جغرافیایی خاص براي روسيه تبدیل شوند. گفتگوي زير براي بررسي بيشتر سیاست خارجی روسيه در مديترانه است.


واژگان کلیدی: سیاست خارجی
, عملگرایانه, مديترانه, روسيه,انرژي, درياي مدیترانه, مسكو, دکتر علی بمان اقبالی زارچ



مركز بين المللي مطالعات صلح: مهمترین چالش های افزایش نقش روسيه در مديترانه چیست؟

مهمترین چالش روسیه برقراری نوعی توازن در تعامل و روابط با کشورهای تاثیرگذار منطقه می باشد ؛ کشورهایی که در بسیاری از مواقع نسبت به هم رویکرد مقابله ای داشته اند. یکی از موضوعات مهم این است که مدیترانه شرقی همیشه برای اسرائيل اهمیت راهبردی داشته است  ؛ چرا که بیش از 90 درصد از حجم تجارت خارجی آن از این منطقه حمل و نقل می شود. ذخایر کشف شده و در حال بهره برداری گاز در منطقه اقتصادی اسرائیل در مدیترانه، اهمیت این منطقه را افزایش داده است. بهر حال این رژیم می داند که گاز به بهبود قابل ملاحظه رفاه مردمش کمک نموده و  انرژی ارزان و سازگار با محیط زیست را به ارمغان بیاورد و موضوع مهمتر این که بتواند به صادر کننده منابع انرژی به کشورهای منطقه به ویژه قاره سبز تبدیل شود.

مركز بين المللي مطالعات صلح: نگاه بازيگران منطقه اي و بين المللي ( اروپا، چين، روسيه و امريكا و…) به افزايش نقش روسيه در مديترانه چگونه است؟

همزمان با تقویت اهمیت منطقه قدرت های بزرگ منطقه ای و بین المللی نظیر روسیه، آمریکا، فرانسه، ایتالیا و سایر کشورهای منطقه نیز از طریق دریای مدیترانه وارد یک رقابت اقتصادی، سیاسی و نظامی شده اند. ترکیه با تمام امکانات و قابلیت هایش در تلاش برای دفاع از حقوق ملی خود است. بنابراین در حال حاضر دریای مدیترانه در مرکز سیاستهای خارجی و امنیتی یونان ، قبرس ، ترکیه و اتحادیه اروپا جای گرفته است.

ایالات متحده در حال سرمایه گذاری هایی در منطقه است که می تواند تاثیرات این فعالیتها را عمیق تر کند. پیش بینی می شود که این أمور در آینده نیز به تدریج بیشتر شود. تقویت برخی از پایگاههای نظامی ایالات متحده در یونان نشانه مهمی برای شروع این روند است. در عین حال آمریکا با برداشتن تحریمهای تسلیحاتی بخش روم نشین قبرس در حال برداشتن گامهایی در این راستا است.

مقامات آمریکایی نگران افزایش قدرت نظامی روسیه در شرق مدیترانه هستند؛ اگرچه ترامپ خواستار خروج نیروهای روسیه از سوریه شده است. تحت فشار گذاشتن روسیه برای ترک سوریه حالا که داعش تا حد زیادی از بین رفته به نفع آمریکا خواهد بود. مقامات آمریکایی به صورت غیر علنی گفته‌اند که اسرائیل باید چنین فشاری را به روسیه وارد کند. بهر حال یکی دیگر از اولویت های روسیه برای حضور در این منطقه فروش تسلیحات نظامی می باشد و به خوبی می داند که ترکیه برای رسیدن به اهداف اقتصادی خود و ماندن در مجموعه کشورهای توسعه یافته نیاز به استفاده از پشتوانه اقتصادی چین و تکنولوژی روسی در بخش دفاعی دارد و  فروش سامانه اس- ۴۰۰ و تاسیس نیروگاه هسته‌ای آک کویو با کمک روسیه از این مقوله است. زیرا ایالات‌متحده و اروپا یا باید ترکیه را در جبهه خود ببینند که به همین منظور تمایل به واگذاری پاتریوتها در چند روز اخیر و حتی آمادگی به تاسیس نیروگاه هسته‌ای توسط شرکت‌های اروپایی مطرح شده یا اینکه ترکیه را از دست بدهند که برایشان تبعات زیادی خواهد داشت. زیرا ترکیه به همراه روسیه و چین خواهد توانست دولت‌های ژاپن و هندوستان را نیز برای سرمایه‌گذاری در مدیترانه شرقی جذب کند ، موضوع مهم دیگر اینکه یونان برنامه گسترده را برای خرید تسلیحات از کشورهای اروپایی طراحی نموده است؛ به هر حال منطقه آمادگی خاصی برای خریدهای دفاعی دارد.

مركز بين المللي مطالعات صلح: آينده نقش روسيه در مديترانه را چگونه مورد بررسي قرار ميدهيد؟

این منطقه  از دوران عثمانی نقش مهمی در سرنوشت اروپا داشته و از زمان جنگ سرد نیز کانون رقابت ژئوپلتیکی میان دو بلوک شرق و غرب بوده است. پس از فروپاشی شوروی حضور آمریکا در این منطقه تقویت شد. روسیه تا قبل از حمله آمریکا به عراق تلاش چندانی برای گسترش قدرت خود در بیرون مرزهایش نداشت . اما پس از حمله آمریکا به عراق و لیبی و تداوم گسترش گسترش ناتو به شرق ؛ کرملین انفعال در خاورمیانه یا شرق مدیترانه را به مثابه قبول گسترش مرز‌های ناتو و غرب به ضرر منافع حیاتی خود ارزیابی میکند. روس ها به خوبی می دانند اگر چه  حضور مستقیم آمریکا در مدیترانه شرقی کمرنگ شده ولی  واشنگتن به دنبال تقویت محور قبرس، مصر و رژیم صهونیستی در مدیترانه شرقی در برابر محور ترکیه و روسیه است؛ بنابراین محیط استراتژیک در مدیترانه شرقی به صورت آهسته و پیوسته درحال تبدیل به قطب بندی‌های سیاسی و نظامی با محوریت روسیه و آمریکاست. روسیه منافع حیاتی خود را در این منطقه جستجو می کند در حالی که آمریکا با درک از خود به عنوان هژمون به دنبال نگه داشتن جای پایی برای مواقع بحران و مهار روسیه است و مسکو نیز از طریق ایجاد پایگاه‌های نظامی در خاورمیانه، بالکان و غرب دور خود را بیش از پیش برای مقابله با تهدیدهای احتمالی آماده می نماید.

مركز بين المللي مطالعات صلح: چشم انداز روابط مديترانه و روسيه در كوتاه مدت و ميان مدت چگونه است؟

بطور کلی راهبرد این کشور  در مدیترانه ترکیبی از منافع سه گانه سیاسی، ژئوپلتیکی و انرژی است. مبنای اصلی حضور روسیه در مدیترانه شرقی جلوگیری از گسترش ناتو و آمریکا به مرز‌های خود و حفظ استراتژی «قدرت بزرگ» است. چرا که این کشور به خوبی از تهدید های ناتو و غرب اروپا با طرح موضوعات دموکراسی ؛ جامعه مدنی و حقوق بشر و غیره آگاهی داشته و بر این باور است که آمریکا و برخی از متحدان اروپاییش راهبرد خطرناک فروپاشی روسیه را در سر دارد و بی جهت نیست که آمریکاییها در دو دهه اخیر بر بزرگنمایی تهدید روسیه در منطقه شرق اروپا تمرکز نموده و کشورهای رومانی ؛ لهستان و جمهوری های سه گانه بالتیک را در خوف و رجاء شدید قرار داده اند.

در یک جمع بندی کلی می توان گفت که گرایش به نظم منطقه ای مطلوب با وقوع بحران در روابط روسیه و آمریکا در اروپای شرقی و دریای سیاه تقویت شده است و  دامنه آن به ژئوپلیتیک شرق مدیترانه و مرزهای جنوبی اعضای ناتو توسعه یافته است و  استقرار تسلیحات راهبردی در شرق مدیترانه به شکل گیری زنجیره ای از ائتلاف های نظامی استراتژیک با کشورهای ساحلی انجامید که در چارچوب تقویت جنگ سرد جدید قابل ارزیابی می باشد. به هر حال اهمیت دستیابی به موازنه قدرت برای روسیه در جنگ سرد جدید، منطقه جنوب شرق اروپا و  مدیترانه را به عرصه رویارویی نظامی روسیه و آمریکا تبدیل نموده است و مسکو در کنار مبارزه همه جانبه با تروریسم و یکجانبه گرایی آمریکا  راهی جز تقویت و گسترش نفوذ و حضور راهبردی در سواحل مدیترانه در هر دو بعد کوتاه و میان مدت ندارد.

مطالب مرتبط