مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

دامنه اختلافات سیاسی و ژئوپلیتیکی امریکا و ترکیه

اشتراک

دکتر رضا دهقانی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

روابط امریکا و ترکیه

روابط آمریکا و ترکیه عموماً در دوره جدید و پس از جنگ جهانی دوم و عضویت ترکیه در سال 1952 در ناتو برمی گردد. اما اولین اختلاف جدی بین ترکیه و آمریکا در پی استقرار نیروهای نظامی ترکیه در قبرس شمالی بود که موجب خشم آمریکا و تحریم تسلیحاتی آن توسط آمریکا شد، اما چون در آن مقطع پنتاگون به ترکیه نیاز داشت، این تحریم‌ها را لغو کرد. در واقع باید گفت منافع امنیتی آمریکا و منافع اقتصادی، سیاسی ترکیه مهم‌ترین دلیلی بوده است که طرفین به رغم اختلافاتی که با هم داشتند، سعی کردند که از هرگونه تنش در روابط خود جلوگیری کنند. اساساً در ادبیات دو کشور جمله معروفی وجود دارد که ترکیه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه‌ای ترکیه دارد و در مجاورت اتحادیه جماهیر شوروی پیشین و روسیه کنونی یک سرمایه امنیتی برای آمریکاست. این منطقه موقعیت بی بدیل استراتژیک دارد منطقه‌ای است که نزدیک به خاورمیانه، بالکان، آسیای مرکزی و مدیترانه شرقی است. همچنین ترکیه می‌تواند در مدیریت بحران و حتی مداخله نظامی آمریکا در این کانون‌هایی که عرض کردم، بسیار مفید باشد. استقرار پایگاه‌های نظامی آمریکا در اینجرلیک، بر اهمیت مسئله اضافه می‌کند. مهم‌ترین منافع استراتژیک آمریکا شامل موارد زیر است:

نخست نیاز آمریکا به ترکیه به‌عنوان یک متحد استراتژیک که قابلیت تبدیل‌شدن به یک الگو را برای بسیاری از کشورها دارد.

دوم بازیگر ایفاکننده نقش در امنیت پیرامونی است. این عاملی باعث آزادی عمل آمریکا در خاورمیانه و نواحی پیرامونی آن می‌شود. اساساً قدرت‌نمایی آمریکا در مناطق پیرامونی توسط ترکیه صورت می‌گیرد. در این راستا ترکیه می‌تواند الگوسازی‌ای انجام دهد و با حمایتی از اسرائیل و از منافع آمریکا حمایت کند. طبیعتاً ترکیه هم می‌تواند دراین‌بین استفاده‌هایی از رابطه با آمریکا ببرد، نخست حمایت‌های اقتصادی و مالی خصوصاً در صندوق بین‌المللی پول و در مواقعی که ترکیه دچار بحران شده است، آمریکا به آن کمک کرده است. ترکیعه می‌تواند از آمریکا به‌عنوان اعمال فشاری برای پیوستن به اتحادیه اروپا استفاده کند. به علاوه ارتش و سیستم دفاعی ترکیه نیز با ورود آمریکا صورت گرفته است و اساساً ورود آمریکا به ترکیه و نظام سرمایه‌داری و اقتصاد جهانی از مجرای این جریان بوده است. این روابط متقابلی است که ترکیه و آمریکا نسبت به هم است.

 اما بعد از 11 سپتامبر و شکل‌گیری هویت کردی و اساساً شکل‌گیری ژئوپلیتیک کردی در منطقه و خاورمیانه، تا حدی روابط ترکیه و آمریکا زاویه پیدا می‌کند. البته زاویه‌هایی مانع ارتباط نمی‌شود. اما مسئله کردی مسئله بسیار مهمی در ایجاد برخی اختلاف‌نظرها و زاویه در روابط ترکیه و آمریکا است. در مورد کردها باید گفت که کردها جدای از این‌که در کدام‌یک از مناطق کشورهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق زندگی می‌کنند، تحت یک جاذبه تفکرات ناسیونالیستی چپ قرار دارند، به‌ویژه کردهای سوریه. آن‌ها در قدیم با اسرائیل رابطه بسیار خوبی داشتند و ازنظر آمریکا در فهرست گروه‌های تروریستی بودند. اما بعداز بحران در سوریه و نظم سامانمند دولت سوریه و تقسیم قوا به هم خورد، کردها مبدل به یک بازیگر بالقوه سرنوشت‌ساز شدند.

 آمریکا در این حین از این پتانسیل استفاده و کردهای اقلیت، را از یک نیروی بالقوه به یک نیروی بالفعل تبدیل کرد و شروع به حمایت از آن‌ها کرد. چون اولویت آمریکا برخلاف اولویت ترکیه، سرنگونی بشار اسد و مبارزه با داعش بود، آمریکا کمک‌های تسلیحاتی خود را به یگان‌های مدافع خلق پ.ک.ک در سوریه اهدا کرد. در واقع نقش و هدفی آمریکا این است که به‌تدریج با کمک یگان‌های مدافع خلق، مرکز حکومت خلافت اسلامی رقه را از وجود داعش پاک کند. چنانچه از چند ماه پیش هم آمریکا بر خلاف درخواست‌های مکرری ترکیه شروع به ارسال سلاح‌ها و تسلیحات سنگین به ترکیه و نیروهای یگان‌های مدافع خلق کرد که برخی از این تجهیزات را از پایگاه اینجرلینک منتقل کرد.

در واقع از نظر ترکیه، پ.ی.د و بازوهای نظامی آن ادامه پ.ک.ک هستند و گروه‌های تروریستی محسوب می‌شوند. اما آمریکا چنین نظری ندارد و معتقد است که اگر قرار است آزادی رقه صورت گیرد به اتکا کرد‌ها باید انجام شود. سوای این اختلاف نظر که بعدها به رویارویی منجر شده و حتی مصطفی هادی کردتبار هم معتقد است که آن‌ها در نوار شمالی سوریه، آمریکایی‌ها هستند که نقش نیروهی حائل میان کردها و ترک‌ها را بازی می‌کنند و مانع از برخورد جدی آن‌ها هستند. جدای از این قضیه، کودتای جولای 2016 هم به اختلافات دامن زده است. چرا که آقای اردوغان و دولت ترکیه انگشت اتهام را به سمت فتح الله گولن، روحانی متنفذی (که از سال 1992 در پنسیلوانیای آمریکا بوده است) توجه کرده‌اند. آنکارا خواستار استرداد او است ولی آمریکا تاکنون پاسخ قطعی به این درخواست مقامات ترک نداده است.

ترکیه امیدوار است که روابط دو جانبه در زمان ترامپ بتواند بیشتر به سابقه حقوق بشر و حاکمیت قانون در ترکیه گره نخورد و در مقایسه با دوره اوباما نرمش‌هایی از جمله استرداد فتح الله گولن را از جانب ایالات متحده آمریکا ببیند. آقای اردوغان و مقامات ترک فکر می‌کنند در دولت ترامپ (که فردی تاجر پیشه و پراگماتیک است)بتواند نقش برجسته‌تری در معادلات خاورمیانه ایفا کند، ولی بسیاری از مشکلات در همین آغاز کار آشکار شده است. به عنوان مثال حمایت بی قید و شرطی آقای ترامپ از رژیم اسرائیل به عمل آورده است و حتی اعلام کرده که سفارت آمریکا را به بیت المقدس به جای تلاویو منتقل می‌کند باعث جبهه گیری حزب عدالت و توسعه نسبت به این عمل شده است که بر مشکلات پیشین افزوده است.

 مسئله دیگر بحث ناتو است که آقای ترامپ با نگاه تاجر مآبانه خود معتقد است که هر کدام از کشورها باید سهم خودشان را از عضویت در ناتو بپردازند. در صورتی که آمریکا معمولاً تا به امروز سهمی فراتر پرداخت می‌کرده است. ماده 5 این پیمان نامه بیان می‌دارد که همگان باید به دفاع دسته جمعی بپردازند. این مسئله بسیار مخدوش شده است. زیرا آمریکا معتقد است که همه کشورها که دو درصد از تولید ناخالص خود را بپردازند. این مسئله باعث شده است که ترکیه به طور ناخودآگاه به طرف روسیه جذب شود و تا چالش های امنیتی خود را با روسیه ترمیم کند.

در بعد دیگر مواضع اسلام هراسانه آقای ترامپ که از آن تحت عنوان تروریسم اسلامی یاد می‌شود، باعث شده بعضی از مقامات ترکیه نسبت به آن عکس العمل نشان دهند. در مورد مسئله موصل هم ترکیه علاقمند بود با حضور نظامیان آن انجام شود. اما این انتظاران ها برآورده نشد. چرا که دولت مرکزی عراق اجازه حضور آن‌ها را هم دوش با نیروهای عراقی نداد و جالب بود که در مقابل مقاومت ترک‌ها آمریکا وقعی به آن نگذاشت. اما در مورد نیروهای شیعه (که مورد حمایت ایران هستند) در عملیات آزادسازی موصل وارد عمل شدند. این مورد باعث مناقشه یا اختلاف نظر بین آنکارا و واشنگتن بود. به همین دلیل است این روابط نابسامان بین ترکیه و واشنگتن باعث شده در مورد سوریه به تغییر رفتار خود بپردازد و سیاست تکروی را در پیش بگیرد و تلاش می‌کند در بعد نظامی هم مذاکراتی را با چین و روسیه برای برطرف کردن نیازهای نظامی خود به عمل بیاورد. به عنوان مثال درخواستی در ارتباط با موشک‌های اس 400 و مذاکراتی با از شرکت‌های چینی برای تأمین نیازهای خود خارج از ضوابط و خارج از عرف ناتو محسوب می‌شود و موجب ناخشنودی دولت ایالات متحده شده است.

چشم انداز:

در چشم انداز باید گفت که ترکیه در زمان اوباما نقش جدیدی برای خود به عنوان یک الگوی مورد نظر آمریکا تعریف کرده است و این اختلافات باعث نمی‌شود که روابط دیرین و پایدار ترکیه و آمریکا تحت الشعاع قرار گیرد. ترکیه یکی از دو متحد استراتژی غیر عربی آمریکا در خاورمیانه محسوب می‌شود، یکی از اعضای ناتو است و ارتش قدرتمند این سازمان است و تاکنون هم نقش بسیار مهمی در این سازمان ایفا کرده است. نزدیک به 28 پایگاه ناتو در ترکیه است و اقتصاد شکننده ترکیه و وابستگی به ایالات متحده و اتحادیه اروپا باعث شده است این کشور بسیار وابسته به آمریکا باشد. کما این که در حوادث آینده سوریه، تاثیرگذاری ترکیه بیشتر خواهد بود. چرا که آمریکا با نقش آفرینی که در نزدیکی سوریه از کردها حمایت خواهد کرد و ترکیه به سمت حمایت از اعراب خواهد رفت و در این میان آمریکا یک نقش پاندولی خواهد داشت. این کمک به جلوگیری از مناقشه این دو خواهد کرد. با تمام این اوصاف روابط ترکیه و آمریکا به رغم شاخص‌هایی (که از زمان شکل‌گیری تقریباً ژئوپلیتیک کردی منجر به جدایی شده است) با افت و خیز و نوساناتی در آینده هم ادامه خواهد داشت. من فکر نمی‌کنم که این مسائل منجر به قطع رابطه راهبردی و عدم شراکت راهبردی نخواهد شد.

واژگان کلیدی: روابط، امریکا ،ترکیه ، سوریه، اختلافات سیاسی ، ژئوپلیتیکی

مطالب مرتبط