مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

جمهوری اسلامی ایران و امنیت خلیج فارس: نقشی امنیت زا یا امنیت زدا

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

خاورمیانه و مشخصاً منطقه خلیج فارس به واسطه ی اهمیتی که در اقتصاد جهانی دارد، همواره مورد توجه قدرت های فرا منطقه ای بوده است. در این راستا، مقوله ی امنیت آن، یکی از اصلی ترین و جدی ترین دغدغه ی دولت های منطقه ای و فرا منطقه ای است. برای تامین امنیت منطقه خلیج فارس، برخی از دولت های منطقه امنیت خود و منطقه را در سایه ی اتحاد و همراهی با قدرت های بزرگ فرا منطقه ای تعریف کرده اند و از این طریق سبب حضور و نفوذ آنها در منطقه شده اند. از طرفی، برخی دیگر از دولت های منطقه ی خلیج فارس حضور قدرت های بزرگ را نافی امنیت خود دانسته اند و مسیر منطقه ی بدون حضور کنشگران غیر منطقه ای را دنبال می کنند.

 قدرت بزرگ فرامنطقه ای نیز امنیت مطلوب خود را در منطقه دنبال می کنند. امنیت مطلوب آنها زمانی قابل تحقق است که در منطقه حضور و نفوذ گسترده ای داشته باشند. طبیعی است که این حضور و نفوذ زمانی ممکن است که برخی از کنشگران منطقه ای حضور آنها را طلب کنند و یا آن که ترتیبات امنیتی منطقه متشکل از دولت های واقع در منطقه چنان ضعیف باشد که زمینه برای حضور و نفوذ قدرت های فرامنطقه ای فراهم شود. قدرت های بزرگ در اثر تجارب تاریخی به خوبی دریافته اند که حضور آنها در منطقه ی خلیج فارس زمانی توسط برخی از دولت های منطقه ای طلب می شود که آنها یک عامل منطقه ای را تهدیدی علیه سایرین تعریف کنند که صرفاً در سایه ی همکاری با قدرت های بزرگ آن تهدید رفع می گردد. اینجا است که تداوم اختلاف میان دولت های واقع در منطقه ی خلیج فارس تضمین کننده ی تداوم حضور و نفوذ قدرت های فرامنطقه ای است. بر این مبنا، باید گفت که در دهه ی گذشته بسیار تلاش شده است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان عاملی برای تهدید امنیت منطقه ی خلیج فارس و دیگر دولت های آن معرفی شود. در همین راستا، برخی از دولت های منطقه نیز راه مقابله با تهدید به اصطلاح جمهوری اسلامی ایران را در حضور قدرتی مانند ایالات متحده در منطقه می داند. این کشورها نه تنها حضور آمریکا را در منطقه طلب و درخواست می کنند، بلکه در مباحث و ترتیبات امنیتی منطقه نیز جمهوری اسلامی ایران را کنار می گذارند. آم

سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا جمهوری اسلامی ایران واقعاً یک تهدید برای امنیت منطقه است و تأمین امنیت در منطقه خلیج فارس بدون توجه و لحاظ کردن دولت های واقع در منطقه خلیج فارس ممکن است؟ پاسخ به این سؤال منفی است. زیرا، از یک طرف  با توجه به سابقه تاریخی ترتیبات امنیتی در منطقه خلیج فارس، باید گفت که عدم حضور دولت های منطقه ای در ترتیبات امنیتی آن منطقه نه تنها کمکی به حفظ امنیت آن منطقه نخواهد کرد، بلکه خود موجب بدبینی، بی اعتمادی و در نهایت نا امنی در منطقه می شود. از طرف دیگر، منافع جمهوری اسلامی ایران در منطقه زمانی تأمین می شود که منطقه از مؤلفه های امنیتی برخوردار باشد. بدین خاطر باید گفت که جمهوری اسلامی ایران طالب وجود امنیت در منطقه ی خلیج فارس است و نقش یک کنشگر امنیت زا را در منطقه دارد تا نقش یک کنشگر امنیت زدا.

کلید واژگان: خلیج فارس، ایران، امنیت، ترتیبات منطقه ای.

تحلیل رخداد

تا سال 1971، که انگلستان در منطقه حضور بلامانع داشت، متأسفانه امنیت منطقه خلیج فارس نه توسط اعضای منطقه که توسط یک دولت فرا منطقه ای تأمین می شد. با خروج انگلستان از منطقه، بحث ترتیبات امنیت منطقه، به یک بحث جدی تبدیل شد. در این دوره، آمریکا خواهان وجود یک نظام مشترک بود که همه ی دولت های عضو در آن حضور داشته باشند و آمریکا هم به آن ها کمک کند. این طرح مورد قبول واقع نشد، چون دولت های منطقه طرحی را نمی خواستند که همه ی اعضاء در آن حضور داشته باشند. در این دوره، دولت ایران تنها دولتی بود که خواهان وجود ترتیبات امنیتی مشترک بدون حضور قدرت های فرا منطقه ای در آن بود. این سیاست هم اکنون توسط جمهوری اسلامی ایران هم دنبال می شود. این پیشنهاد با مخالفت عربستان و عراق در آن زمان مواجه شد. زیرا آن ها آن نظامی را می خواستند که ایران در آن حضور نداشته باشد.

دولت تحت حاکمیت حزب بعث عراق در طرح پیش نهادی خود، ایران و عربستان را حذف کرده بود و دولت عربستان نیز در طرح پیش نهادی خود ایران و عراق را به کنار نهاده بود. نتیجه این شد که دولت های فرا منطقه ای برای منطقه تصمیم گرفتند. در نهایت طرح نیکسون ارائه شد که ایران ستون نظامی آن و عربستان ستون معنوی آن بود و دولت عراق را به کنار گذاشتند. با وقوع انقلاب اسلامی ایران و حذف یکی از ستون های دکترین دو ستونی نیکسون، دولت عربستان که دل خوشی هم از دولت عراق نداشت، خود شورای همکاری خلیج فارس را با همکاری آمریکا و بدون حضور ایران و عراق تأسیس کرد. هدف این شورا تأمین امنیت خلیج فارس بود. اما این شورا چون همه ی اعضای منطقه خلیج فارس را در برنگرفت در کار خود موفق نشد. مثلاً نتوانست به جنگ ایران و عراق پایان دهد و یا مانع حمله ی عراق به کویت شود.

دولت عربستان از طریق بیانیه دمشق، 2+6 حاضر شد که مصر و سوریه که با خلیج فارس فاصله زیادی داشتند را به عنوان عضو شورای همکاری خلیج فارس بپذیرد، اما دولت ایران و عراق عضو آن نشوند. ناکارامدی این شورا باعث شد که حتی خود ایالات متحده نیز به آن اعتماد نکند و از طریق امضای پیمان های دو جانبه با دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس، مسئول تأمین امنیت و ثبات منطقه را به عهده گیرد و این روند تا به امروز ادامه دارد.با توجه به این تجربه تاریخی عظیم، قدرت های فرامنطقه ای و دولت های حاشیه جنوبی خلیج فارس، بار دیگر به دنبال تأمین امنیت منطقه بدون حضور دولتی مانند ایران هستند. اقدامات موجود برای آنچه که تامین امنیت خلیج فارس نامیده می شود، درس نگرفتن از گذشته و بی فایده است.

اقدامات موجود برای کنار گذاشتن ایران از ترتیبات امنیتی منطقه، یک اثر منفی به لحاظ روانی دارد و آن این است که سبب بد بینی بیشتر ایران نسبت به ترتیبات موجود می شود. زیرا وقتی مشاهده شود که دولت های دیگر خواهان منطقه ای بدون ایران هستند و ایران را تهدید امنیتی علیه خود تعریف می کنند، طبیعی است که ایران نیز نسبت به طرف مقابل بی اعتماد شود و این بی اعتمادی مانع همکاری های ایران با آنها برای تأمین منطقه شود. از طرفی این بی اعتمادی، خود فشاری برای نا امنی است. زیرا برای ایران قابل پذیرش نخواهد بود مشاهده کند که دولت های فرا منطقه ای برای تأمین امنیت منطقه نسبت به ایران مقدم ترند. حضور دولت های فرا منطقه ای مخالف خواست اصلی ایران مبنی بر امنیت منطقه بدون حضور دولت های خارجی است. عربستان سعودی و دیگر دولت های شورای همکاری خلیج فارس، با دعوت از دولت های فرامنطقه ای برای مشارکت در امنیت منطقه و حذف ایران از این مشارکت در واقع به دنبال خلق تهدید برای ایران است. ایران همواره حضور قدرت های فرا منطقهای را نافی امنیت خود و امنیت کل منطقه دانسته است و لذا روشن است که این اقدام عربستان برای فرش پهن کردن به منظور حضور قدرت های خارجی در منطقه استقبال نکند و حتی با آن مخالفت نیز بکند.

دلیل دیگر در رد ادعای نقش امنیت زدای ایران این است که منافع جمهوری اسلامی ایران زمانی قابل تامین است که در منطقه امنیت وجود داشته باشد. ایران کل سواحل شمالی خلیج فارس یعنی از خلیج فارس تا تنگه هرمز و از تنگه هرمز تا دریای عمان و غرب اقیانوس هند را در اختیار دارد. طول مرزهای ساحلی ایران 1375 کیلومتر است. از طرفی مسیر ورود و خروج کشتی های باری به خلیج فارس کاملاً از دریای سرزمینی ایران می گذرد. دولت ایران پر جمعیت ترین کشور خلیج فارس و به لحاظ توانمندی های نظامی بومی نیز اولین کشور منطقه است. کل خروج نفت از منطقه و  ورود کالا به خلیج فارس از تنگه هرمز می گذرد که در کنترل ایران و در دریای سرزمینی ایران قرار دارد. از طرفی ایران دارای منافع بسیار اساسی و حیاتی در منطقه خلیج فارس است. شاهرگ حیات اقتصادی ایران که به نفت وابسته است در منطقه خلیج فارس قرار دارد. مثلاً بوشهر- شیراز- گواتر مثلثی اقتصادی است که به آب های دریای عمان و خلیج فارس وابسته است. از طرفی تنگه هرمز اولین خط دفاعی دفاع از منافع و امنیت ایران در منطقه است. سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چطور ممکن است دولتی مانند ایران که این همه منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه خلیج فارس دارد، در پی تهدید امنیت منطقه باشد.

دورنمای رخداد

وجود هرگونه ترتیبات امنیت منطقه ای که جمهوری اسلامی ایران در آن حضور نداشته باشد، هیچ گاه منجر به تأمین امنیت در منطقه ی خلیج فارس نخواهد شد. زیرا نباید پنداشت که کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران بپذیرد که قدرت های بزرگ فرامنطقه ای در تأمین امنیت منطقه نسبت به او مقدم تر و محرم تر هستند. از این رو تلاش برای حذف جمهوری اسلامی ایران در مباحث امنیتی منطقه صرفاً سبب تعمیق شکاف و بی اعتمادی میان جمهوری اسلامی ایران و دیگر دولت های حوزه خلیج فارس خواهد شد و امنیت را برای آنها به ارمغان نخواهد آورد. از طرفی تا زمانی که دیگر کشورهای حوزه ی خلیج فارس به این درک و برداشت مشترک نرسند که منافع جمهوری اسلامی ایران در سایه ی وجود امنیت در منطقه قابل تأمین است، نباید انتظار شکل گیری ترتیبات امنیت منطقه ای متشکل از اعضای منطقه را داشت. به نظر می رسد که برخی از دولت های خلیج فارس، آگاهانه یا غیر آگاهانه تمایل دارند که این گونه وانمود کنند که جمهوری اسلامی ایران بازیگری ضد امنیت منطقه است.

مطالب مرتبط