مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ترامپ از معرکه سوریه چه می خواهد و چه می تواند؟

اشتراک

حسین ربیعی

استادیار گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی

مرکز بین المللی  مطالعات صلح – IPSC

 

سوریه امروز گرفتار چنان وضعیتی ابهام آمیزی است که تحولات آن روزشمار و غیر قابل پیش بینی است و تشخیص راهبرد کشورهای مختلف در آن دشوار می نماید. بویژه اگر این کشور آمریکا باشد که پیش بینی ناپذیر ترین رئیس جمهور دوران را در رأس حاکمیت خود دارد. از درون آمریکا هر روز صدای متفاوتی شنیده می شود که بیشتر از آن که نشان دهنده راهبرد دراز مدت این کشور باشد، نشانه ای بی نشان است. تا زمانی که اوباما بر سر کار بود استراتژی این کشور پرهیز از درگیری نظامی مستقیم در این کشور بود و با وجود هشدارهای فراوان به بشار اسد و حامیان، از سوی آمریکا عملیات نظامی مستقیم علیه این کشور انجام نشد. ترامپ اما از زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری تا کنون حرفهای زیادی در مورد سوریه زده است که به سختی می توان استراتژی خاصی از میان آنها بیرون کشید. شگفت انگیزتر این است که برخی رفتارها و حرف ها آنچنان ناگهانی بیان می شود که تناقض یا دست کم ناهماهنگی بین مقامات آمریکا را هم به خوبی نشان می دهد.

واژگان کلیدی: ترامپ ، سوریه ، حفظ وضع موجود ،سوریه ضعیف

 ترامپ زمانی اعلام کرده بود هدف اصلی وی در سوریه براندازی تروریسم است و به نوعی اقدامات بشار اسد و همپیمانانی مانند ایران و روسیه در مبارزه با تروریسم را تأیید کرده بود. اکنون که ارتش سوریه پیروزی های استراتژیک در حلب، حمص، حماء و حومه دمشق بدست آورده و مرزهای سوریه و عراق را در شرق برای نخستین بار باز کرده، دست به تهدید بشار اسد زده، چندی پیش پایگاه هوایی این کشور را بمباران کرد، هواپیمای نظامی این کشور را ساقط کرده و پهبادهای این کشور را از بین می برد و ناوهایش به سمت این کشور در حرکت اند و صحبت از مداخله این کشور برای براندازی بشار اسد جدی تر از همیشه است. این رفتار آشکار با آنچه ترامپ در ابتدا اعلام کرده بود و مقداری خوش بینی ایجاد کرده بود فاصله دارد.

 بررسی ها نشان می دهد رفتار آمریکا در سوریه برآمده از چند عامل مشخص است. نخست اسرائیل. برای اسرائیل ادامه وضعیت کنونی بسیار ایده آل است. جنگ داخلی یکی از مهمترین همسایگان و دشمنانش و از آن مهم تر تفرقه بین کشورهای اسلامی و به هم ریختگی اوضاع منطقه ای بهترین حالتی است که می تواند کل قضیه اسرائیل و فلسطینیان را به حاشیه ببرد و بیشترین منفعت را برای اسرائیل داشته باشد. بنابراین از زاویه منافع اسرائیلی ها بهترین حالت تداوم وضع موجود است که بخشی از اهداف و استراتژی های ترامپ را می توان ناشی از این عامل دانست. عامل دوم روسیه و همپیمان منطقه ای آن یعنی ایران است. آمریکایی ها نه تنها به هیچ وجه از قدرت گرفتن ایران در منطقه خوشنود نیستند که تا هر جا بتوانند در مقابل آن می ایستند و بنابراین با هر وضعیتی که منفعتی برای ایران داشته باشد مخالفند. از این زاویه برانداختن بشار اسد می تواند نخستین هدف آمریکا باشد. اگر تا کنون به این کار اقدام نکرده است خط قرمزهایی است که از سوی ایران و روسیه وضع شده و مقاومتی است که بشار اسد در این چند سال از خود نشان داده و ضمن نشان دادن کارآمدی خود، باعث شده پیدا کردن جایگزینی که بتواند ثبات را به سوریه برگرداند بسیار مشکل شود. از طرف دیگر دولت ترامپ علاقه ای به رویارویی نظامی با روسیه و حتی ایران در سوریه ندارد و در روزهای اخیر روسیه در این مورد آشکارا هشدار داده و آمادگی برخورد نظامی نشان داده است. عامل دیگر که بر رفتار ترامپ در سوریه تأثیر گذار است، کشورهای عرب منطقه از جمله عربستان و متحدین آن هستند که موافق براندازی اسد هستند و آمریکا را برای این کار تشویق می کنند. و در هفته های اخیر هم ترامپ را به عربستان آورده و با بستن چندین قرارداد عملاً ترامپ را تحریک کرده اند. چنانکه بعد از سفر ترامپ به منطقه مواضع تندتری از سوی وی در مورد کشورهای منطقه شنیده می شود. عامل بعدی اسد و تروریسم و افکار عمومی است. در سوریه فعلی بشار اسد رئیس جمهور قانونی و مشغول مبارزه با گروه های تروریستی است. دو گروه عمده دیگر هم وجود دارند، بخشی از سوریه در اشغال داعش است که مظهر تروریسم خشن است و گروه دیگر مخالفان مسلح هستند که در قالب ارتش آزاد و جبهه النصره و … فعالیت می کنند و در کاربرد و نمایش خشونت دست کمی از داعش ندارند. ترامپ برای هر برخوردی با این سه دسته در سوریه، باید پاسخ مناسبی به افکار عمومی آمریکا و جهان داشته باشد. نه برانداختن بشار اسد آسان است و نه برانداختن تروریست های مورد حمایت متحدین منطقه ای آمریکا و نه تضمینی برای پیروزی آمریکا در سوریه در صورت حمله همه جانبه به این کشور وجود دارد. کما این که حمله آمریکا به عراق و افغانستان دستاورهای پیش بینی شده را محقق نکرد. بنابراین در وضعیت کنونی چند سناریو پیش روی ترامپ قرار می گیرد:

  • حفظ وضع موجود و ادامه سوریه ضعیف و از درون پاشیده، معادله ای به نفع زمان و البته اسرائیل. ترامپ نشان داده که استراتژیستی نیست که بخواهد صبر کند و با گذر زمان منافع آمریکا را تحصیل کند. بیشتر رفتارهای ترامپ از زمان روی کار آمدن نشان از عجله در تصمیم گیری و کسب منافع آنی است. بنابراین به نظر نمی رسد چنین سناریوی در دستور کار ترامپ باشد به خصوص این که به عنوان رئیس جمهور آمریکا نمی تواند نسبت به این قضیه بی تفاوت باشد.
  • از میان بردن دولت اسد و شخص وی و روی کار آوردن یک نیروی دست نشانده طرفدار آمریکا و بی تفاوت در مقابل اسرائیل. این گزینه اگر چه یک وضعیت بسیار ایده آل به حساب می آید، اما مخالفان سرسختی مانند ایران و روسیه دارد و روسیه که نمی خواهد تنها پایگاه خود در کرانه های مدیترانه را از دست بدهد با تمام توان مقابل این راهبرد خواهد بود و ا لبته ایران هم که تا امروز هزینه های زیادی در سوریه پرداخت کرده است و آشکارا اسد را خط قرمز خود اعلام کرده در مقابل چنین سناریوی تمام قد خواهد ایستاد.
  • تجزیه سوریه به دو یا سه کشور کوچک یا تبدیل این کشور به سه ایالت خود مختار به گونه ای همه گروه ها منافع خود را بدست آورند و البته رضایت اسرائیل هم بدست آید. تجزیه کشور سوریه که مخالفان جدی مثل ایران و روسیه و حتی اتحادیه اروپا دارد و غیر ممکن می نماید. اما تبدیل این کشور به چند ایالت خودمختار ممکن است طرفدارانی پیدا کند و همه کشورها و طرف های درگیر و حتی نیروهای داخلی را به حداقل خواسته های خود برساند. برای ترامپ که روحیه تاجر پیشگی اش امروزه بر سر زبان هاست ممکن است این گزینه بیشترین منافع را ایجاد کند. رفتارهای جدید ترامپ و بهانه های این کشور برای سلاح های شیمایی و … گمانه زنی در مورد عملی کردن این سناریو را تقویت کرده است.

به هر حال آنچه مهم است این است که سوریه بر خلاف عربستان و قطر و بحرین و دیگر کشورها نه نفت دارد و نه گاز و گرنه بشار اسد می توانست با یک قرار داد نفتی، بقای خود و ثبات کشورش را سالها و شاید دهه ها تضمین کند و حالا که سرزمین سوخته ای از آن باقی مانده است فقط موقعیت آن در کنار دریای مدیترانه است که راهبرد ترامپ را مشخص می کند و باید دید این موقعیت در چشم ترامپ چقدر می ارزد.

 

مطالب مرتبط