مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و آمریکا ، یک معادله چند مجهولی

اشتراک

دكتر سید هادی زرقانی

استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد

مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC

این روزها و پس از سفر جناب آقای دکتر روحانی به نیویورک و ملاقات های پیش آمده، بحث رابطه با آمریکا به موضوعی داغ در سطح رسانه های ملی، منطقه ای و جهانی تبدیل شده است و کارشناسان و صاحبنظران مختلف بر اساس دیدگاهها و رویکردهای مختلف به بررسی و تحلیل این رویداد می پردازند. اگر چه پیش از این در مورد افغانستان و عراق نیز در مورد مسائل جاری مذاکراتی بین ایران و آمریکا صورت گرفته بود اما ملاقات رو در روی وزرای خارجه ایران و آمریکا و همچنین تماس تلفنی دو رئیس جمهور تاکنون بی سابقه بوده است و از اینرو نقطه عطفی در روابط دو کشور بعد از انقلاب اسلامی به شمار می رود. صرفنظر از اینکه این دیدارها تا چه میزان در راستای منافع ملی بوده است و یا چه نتایجی برای ایران و آمریکا به همراه خواهد داشت، نگارنده در این یادداشت بر آن است تا به تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و آمریکا بپردازد و نقش بازیگران موثر در رابطه را در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی مورد  واکاوی قرار دهد. در واقع مسئله اصلی این یادداشت این است که در موضوع برقراری روابط ایران و آمریکا چه بازیگرانی و با چه اهداف و منافعی نقش ایفا می کنند.

واژگان كليدي: تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و آمریکا ، آينده روابط ایران و آمریکا ، تحلیل روابط ایران و آمریکا ، معادله چند مجهولي روابط ایران و آمریکا ، موانع در روابط ایران و آمریکا ،

        هسته اصلی دانش ژئوپلیتیک رقابت قدرت است و  بر اساس این رویکرد بازیگران در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و … دائما برای کسب و حفظ قدرت به رقابت با یکدیگر می پردازند. از این منظر، چون برقراری روابط ایران و آمریکا موجب کاهش قدرت بازیگری برخی از بازیگران منطقه ای و جهانی می شود و در واقع از وزن و منزلت ژئوپلیتیکی آنها می کاهد لذا به طور علنی یا در خفی با آن مخالفت کرده و تلاش می کنند تا جایی که در توان دارند مانع از برقراری این روابط شوند. به عبارت دقیق تر، روابط ایران و آمریکا یک معادله پیچیده چند وجهی است که متغیرها و بازیگران مختلفی در آن به ایفای نقش می پردازند و از اینرو به اعتقاد نگارنده، دو طرف مذاکره در راستای بهبود روابط با چالش ها و موانع اساسی در سطح داخلی، منطقه ای و جهانی روبرو خواهند بود و از اینرو انتظار نمی رود در آینده ای نزدیک بتوانیم شاهد برقراری روابط یا حتی کاهش تقابل بین دو کشور باشیم.

       به اعتقاد نگارنده در سطح منطقه ای ، بیشتر کشور های همسایه که برخی از آنها رقیب ژئوپلیتیک ایران محسوب می شوند مخالف عادی سازی روابط ایران و آمریکا هستند. واقعیت این است که بر خلاف ایران بیشتر کشورهای همسایه به خصوص در شمال و جنوب از نظر سیاسی نو پا محسوب می شوند و به دلیل ضعف قدرت ملی توانایی ایفای نقش مستقل فراملی را ندارند. این گونه کشورها همانند عربستان، امارات، قطر، کویت در جنوب و جمهوری آذربایجان و… در شمال اساسا هویت ژئوپلیتیکی خود را در رقابت و تقابل با ایران تعریف کرده و از اینرو از حمایت های بی چون و چرای آمریکا برخوردارند و بواسطه حضور و پشتیبانی آمریکا و نیروهای غربی در سطح فراملی و منطقه ای عرض اندام می کنند. حال در صورتی که روابط دو کشور ایران و آمریکا بهبود یابد دلیلی برای حمایت آمریکا  از  این کشورها در تقابل با ایران وجود ندارد. هر چند منافع آمریکا و غرب در حوزه ژئوپلیتیک انرژی و… موجب تداوم حضور این کشور در منطقه خواهد بود اما ماهیت بازیگری اینگونه کشورها دچار تحول اساسی شده و از طرفی وزن و منزلت ژئوپلیتیکی ایران روزافزون می شود و این همان تهدید جدی است که موجب نگرانی سران این کشورها شده و آنها را به تکاپو انداخته است تا به هر نحو ممکن مانع از بهبود و عادی سازی این روابط شوند.  این وضعیت برای سایر کشورهای منطقه همچون مصر، ترکیه، پاکستان، ترکمنستان و…نیر تا حد زیادی صدق می کند.

در این بین به نظر می رسد رژیم اشغالگر صهیونیستی مهمترین مخالف بهبود روابط دو کشور ایران و آمریکا در سطح منطقه محسوب می شود. رژیم صهیونیستی که عملکردش در طی شش دهه گذشته نشان از ماهیت و خوی تجاوز طلبی و جنگ افروزی آن دارد، در طی سالهای اخیر و به ویژه بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران همواره با مظلوم نمایی خود را در معرض خطر و تهدید جهان اسلام معرفی کرده است و از اینرو هر ساله کمک های فراوان مالی،تجهیزاتی، اطلاعاتی را از آمریکا دریافت کرده است. از اینرو این رژیم نگران بهبود روابط دو کشور ایران و آمریکا است که از یکسو موجب کاهش احتمالی سطح کمک های آمریکا خواهد گردید و از سوی دیگر با افزایش قدرت منطقه ای ایران به طور طبیعی قدرت بازیگری این کشور در منطقه کاهش خواهد یافت. دقیقا به همین دلیل است که اسرائیل و به ویژه لابی قدرتمند آیپک در آمریکا به شدت مخالف بهبود روابط دو کشور ایران و آمریکا است و از اینرو تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا مانع از بهبود یا برقراری این روابط شود. ماجرای مونیکا لوینسکی و شرمساری جهانی ناشی از آن برای کلینتون نشان از آن دارد که لابی صهیونستی آیپک برای کنترل رهبران آمریکا ابزار ها و حربه های مختلف  در اختیار دارد. از اینرو دور از انتظار نیست اگر در آینده ای نزدیک شاهد بروز واقعه ای در آمریکا یا بر علیه منافع آمریکا باشیم که مسبب اصلی آن جهان اسلام و ایران معرفی شود تا بدین و سیله و با تهییج افکار عمومی آمریکا، مانع از بهبود روابط دو کشور شوند. در این راستا حوادثی مانند یازده سپتامبر در مقیاسی کوچکتر محتمل است

    به اعتقاد نگارنده در سطح فرامنطقه ای و جهانی نیز بهبود روابط ایران و آمریکا مخالفین بزرگی دارد. شکی نیست که قدرت های بزرگ جهانی همچون روسیه، چین و … از قِبَل عدم وجود روابط بین ایران و آمریکا در سه دهه گذشته منافع  فراوانی برده اند. به عنوان نمونه پرونده ساخت نیروگاه اتمی بوشهر توسط روس ها و با چندین برابر قیمت معمولی آن،پرونده موشک های اس 300، و… نشان می دهد که روسیه در فضای تقابل بین ایران و آمریکا چه منافع کلانی را در سالهای اخیر به جیب زده است. چین نیز در این فضای تقابل سودهای کلانی را نصیب خود کرده است. وضعیت تحریم ایران و به خصوص تشدید تحریم ها در دو سال اخیرا چین را به بزرگترین شریک تجاری ایران تبدیل کرده است آن هم نه روابط تجاری سالم و با حفظ منافع دو طرف، بلکه روابطی با سود یکطرفه برای چین؛ به طوریکه در مقابل نفت صادراتی ایران، چین نامرغوب ترین و بی کیفیت ترین کالاهای خود را در سطح وسیعی به ایران صادر کرده است. نگاهی به وضعیت کالاهای چینی در ایران نشان می دهد که ایران در طی دو سه سال اخیر به بزرگترین وارد کننده کالاهای نامرغوب چینی تبدیل شده است و این امر متاسفانه شامل تمامی سطوح از وسایل بسیار ایتدایی تا ماشین آلات و تجهزات سنگین می باشد. چین و روسیه در مقابل آمریکا و غرب از کارت ایران به مثابه یک ابزار امتیاز گیری دو سویه استفاده کرده به طوریکه هم از آمریکا و غرب امتیاز گرفته اند و هم از ایران و اینرو اهداف و منافع ملی خود را پیش برده اند. چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه هند نیز درصدد است تا در  قبال نفت صادراتی از ایران گندم و برنج نامرغوب به ایران صادر کند. این وضعیت و صدها سود دیگری که قدرت های بزرگ چون چین، روسیه، هند و… زالو صفتانه در حوزه های مختلف صدور کالا، انرژی،بهداشت  و … از ایران می برند نشان می دهد، تداوم فضای تقابل بین ایران و آمریکا به نفع آنان است و لذا می توان این کشورها را نیز بر خلاف ژست های دیپلماتیکی که می گیرند در صف بازیگران مخالف برقرار روابط دو کشور ایران و آمریکا دانست.

   در نهایت در سطح ملی و داخلی نیز مسئولین دو کشور با بازیگران مخالف داخلی روبرو خواهند بود که به نوبه خود در برقراری روابط مانع جدی محسوب می شود. به طور خلاصه در ایران این مخالفین در بخش های مختلف و در چهره های متفاوت حضور دارند. به عنوان نمونه برخی از افراد، شخصیت ها، مراجع، اندیشمندان و…در داخل کشور هستند که اساسا رابطه با آمریکا را از نوع رابطه با شیطان دانسته و به این دیدگاه ایدئولوژیک خود کاملا اعتقاد و باور دارند و بدون اینکه به فکر بهره برداری های اقتصادی یا کاسبکاری ها و بازی های مرسوم سیاسی باشند با نفس مذاکره به خاطر ماهیت استکباری و ظالم دولت آمریکا مخالف هستند. در سطح برخی گروهها،تشکل هاو نهاد های  مردمی نیز چنین رویکردی وجود دارد که بنوبه خود می تواند دولت آقای روحانی را به چالش بکشد. البته در این زمینه عده معدودی از کاسبکاران تحریم و قطع رابطه نیز حضور دارند که مخالفت آنها با برقراری روابط دو کشور نه از جنس اعتقاد و نیت خالص، بلکه بواسطه سودهای عظیم مالی است که این افراد و گروههای مافیایی از قِبَل تحریم روابط ایران و آمریکا به جیب می زنند. به نظر می رسد در سطح نهاد های دولتی نیز دیدگاه مشترکی در این رابطه وجود نداشته باشد و این نیز چالشی بزرگ برای دولت روحانی در این مسیر قلمداد می شود. نگاهی به طیف وسیع موضع گیری ها ،مصاحبه ها ومطالب مطبوعات و…در روز های اخیر نشان از این تشتت آرا دارد. لازم به ذکر است با توجه به اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اساسی قائم به ولی فقیه و محوریت رهبر معظم انقلاب است، نوع موضع گیری مقام معظم رهبری بر رویکرد افراد، گروهها، نهادهای مردمی، احزاب و جریانات سیاسی و…بسیار تاثیر گذار است.  

   در نقطه مقابل اوباما و دولت وی نیز در زمینه بهبود روابط با ایران با مخالفین اساسی در داخل مواجه است. بدین ترتیب بسیاری از شخصیت ها، اندیشمندان، نمایندگان کنگره و…یا به دلیل اعتقادات  و دیدگاههای شخصی و یا فشار گروههای فشار داخل آمریکا با برقراری رابطه مخالف هستند. به نظر می رسد لابی صهیونیستی آیپک به عنوان یک گروه فشار قدرتمند می تواند در این زمینه نقش آفرینی بی چون و چرایی داشته باشد. در واقع به جز عده  معدودی از شخصیت ها و احزاب و…که بواسطه دیدگاههای مذهبی یا ملی خود مخالف برقراری این رابطه هستند و به عنوان نمونه همانند دوران بوش و بر اساس عقاید مذهبی ایران را «محور شیطانی» می دانند، سایر افراد،گروهها و سازمانها تحت فشار لابی آیپک به مخالفت با موضع جدید دولت اوباما می پردازند و از طریق مجالس قانونگذاری، مجلس سنا، کارتل های اقتصادی، امپراطوری رسانه ای و …دولت اوباما را به چالش می کشند تا به هدف خود برسند. 

   نتیجه سخن آنکه با وجودی که برخی شخصیت ها، گروهها، جریانات سیاسی در دو کشور با ذوق زدگی و ساده انگاری خبر از آغاز فصلی جدید در روابط دو کشور ایران و آمریکا می دهند، واقعیت این است که در مسیر برقراری این رابطه موانع اساسی و جدی در سطح ملی، منطقه ای و جهانی وجود دارد. بدیهی است مهارت بازیگران اصلی این ماجرا یعنی دو دولت ایران و آمریکا و نحوه برخورد آنها با این چالش ها و موانع پیشرو نقش و اهمیت اساسی را در ایجاد فضای جدید تعامل یا تداوم تقابل خواهد داشت. به نظر می رسد روسای دو دولت گام آغازین را خوب برداشتند.   

 

 

مطالب مرتبط