کامران کرمی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
در چهار بخش پیشین مقاله که به مرور پیش روی خوانندگان قرار گرفت، به جایگاه و موقعیت شیعیان، سیاست های تبعیض آمیز دولت سعودی، شکل گیری جنبش های شیعی و چالش ها و دستاوردهای این گروه در عربستان سعودی پرداخته شد و گفته شد که شیعیان به دلیل جایگاه برجسته ای که دارند یک اقلیت برجسته در درون مرزهای سعودی به شمار رفته و از این حیث حکومت متناوباً سیاست های تبعیض آمیز را علیه شیعیان روا می دارد که در مقاطع مختلف موجب شکل گیری جنبش های اعتراض آمیز و جنبش های انقلابی شده است. در بخش پنجم و پایانی مقاله که پیش روی خوانندگان عزیز قرار دارد، به استراتژی های مبارزاتی و همچنین سناریوهای آینده پیش روی شیعیان پرداخته می شود. کناره گیری و انزوا، مختافت فعال و همکاری و همزیستی سه استراتژی مبارزاتی ایست که در میان رهبران و نخبگان شیعه طرفدارانی دارد، که تحلیل زوایای آن می تواند واقعیت های جدیدی را از پتانسیل های شیعیان برای آینده در پی داشته باشد که در ادامه بدان می پردازیم.
واژگان کلیدی: شیعیان عربستان، استراتژی های مبارزاتی، کناره گیری، مخالفت فعال، همکاری و همزیستی
تحلیل رخداد
با توجه به عوامل مختلفی که بدان اشاره گردید و بخصوص سه عامل نگاه وهابی، تفاوت در استراتژی های مبارزاتی و رقابت های عربستان و ایران در منطقه که همواره بر نیروی مبارزاتی شیعیان در داخل مرزهای عربستان تأثیرگذار بوده است، می توان استراتژی های پیشروی شیعیان را در سه مورد تحلیل نمود. آنچه که امروزه مدنظر رهبران شیعی بخصوص فعالان و اعضای جنبش اصلاحیه است، تکیه بر استراتژی چانه زنی مسالمت آمیز و استفاده از فرصت های موجود برای گفتگو با حکومت است که در ادامه به این سه استراتژی اشاره می گردد:
1- کنارهگیری و انزوا
این رویکرد مستلزم عدم مواجهه است و جز در موارد ضروری، تعامل با حکومت را جایز نمی داند. در واقع این اصل، راهبردی موقت برای بقاست، و با پتانسیل های شیعیان و دست آوردهای که تاکنون حاصل گردیده است، نمی تواند به عنوان یک راهبرد بلند مدت مطرح گردد. در واقع رهبران جنبش اصلاحیه دوری از جامعه، انزوا و بیگانگی را به عنوان مهمترین موانعی در نظر می گیرند که در فرایند سازگاری اختلال ایجاد می کند. بنابراین آنها بر این باورند که شیعیان باید فرهنگ دادخواهی خود را به فرهنگ کنش گرایی تغییر دهند (1). همواره این استراتژی در میان شیعیان مطرح بوده است که با آگاهی از قدرت سرکوبگری که حکومت برای ضربهزدن به زندگی و آسایش شیعیان دارد، گزینه دوری از مخاطرهجویی مطرح شود. در واقع تا حدود زیادی و بر اساس دستگاه فلسفی و عقیدتی شیعیان، کناره گیری و انزوا که همواره یادآور اصل تقیه می باشد، به عنوان یک راهبرد استراتژیک مطرح بوده است. این شیوه بر مواردی تأکید میورزد:
1.1. روی آوردن به درون جامعه،
1.2. حفظ اصول اولیه فرهنگ و شیوه زندگی شیعی،
1.3. خودیاری،
1.4. و در صورت امکان تکیه بر حمایت مالی خارجی برای بقا.
این راهبرد که امروزه چندان در بین شیعیان طرفداران خاصی ندارد، عمدتاً در بین علمای سنتی و طرفدارانشان قرار دارد که مبتنی بر حفظ و اشاعه آثار و مکتوبات شیعی است. برای مثال علمایی چون شیخ محمد علی العمری که عمری را صرف این کار نمود و سالهای طولانی نیز در اسارت و بازداشت به سر برد و نهایتاً در سال گذشته درگذشت، یکی از رهبرانی بود که معتقد به این نگاه بود. همچنین شیخ عبدالهادی الفضلی دیگر عالمی است که پیرو این راهبرد می باشد.
2- مخالفت فعال
استراتژی مخالفت فعال همواره به عنوان یکی از راهبردهای مطرح میان نخبگان و رهبران شیعی مطرح بوده و توانسته است به بازیابی هویت شیعی کمک نماید، هر چند هزینه های طرح این استراتژی در زمان های مختلف بر جامعه شیعی تحمیل گردیده است. این خطمشی مستلزم یک سلسله اعمال خشونتآمیز و اشکال مقاومت مسلحانه است. شیعیان در دهههای گذشته به برخی از این اقدامات مبادرت ورزیدهاند، اما اعتقاد غالب بر این است که جامعه شیعه به اندازه کافی مسلح نیست و با توجه به سرکوب قاطع دستگاه امنیتی و پلیسی حکومت، نمی توان تغییراتی بنیادین در نظام سیاسی ایجاد نمود و حتی ممکن است بخشی از دستاوردهایی را که تاکنون محقق شده است از بین ببرد. استراتژی مخالفت فعال و در پاره ای موارد مسلحانه از سوی گروه های چون سازمان انقلاب اسلامی در سالهای شکل گیری که بعدها به جنبش اصلاحیه تغییر نام داد، حزب الله حجاز و طیف رادیکال شیعیان که بر مبنای رویکرد تهاجمی وهابیون، معتقد به برخورد و عکس العمل متقابل تند و رادیکال می باشند. بیشتر طرفداران این گروه مخالف رویکرد فعلی جنبش اصلاحیه و رهبران آن بوده و این گروه را متهم به سازش با حکومت کرده و معتقدند که استراتژی مسالمت آمیز به رهبری الصفار چندان دستاوردی نداشته و باعث گردیده تا پتانسیل های قیام شیعی قربانی این مصالحه گردد. برای نمونه عبدالرحمن الجبیل و عبدالجبیل الماء و تا حدی کمتر شیخ نمر باقر النمر در استان العوامیه از برجسته ترین این فعالان می باشند. در نقد این رویکرد باید گفت که تأکید بر مخالفت و اعتراض فعال از سوی این گروه، از زمان اشغال قطیف و الاحساء در سال 1913 تاکنون نتوانسته دستاوردی برای شیعیان داشته باشد و حتی در موارد متعددی منجر به سرکوب و فشار بیشتر بر این اقلیت شده است، از اینرو فعالان و طرفداران این راهبرد می باید به این مسئله در برنامه ها و استراتژی های خود توجه نمایند.
3- همکاری و همزیستی
این خط مشی بر اصل گفتوگو و مذاکره و نیز در خصوص کاهش تدریجی تبعیض علیه شیعیان تکیه دارد و شیوهای است که در حال حاضر، جنبش اصلاحات در پیشگرفته و احتمالاً مورد پسند درصد بالایی از شیعیان سعودی است و جمعی از نخبگان شیعی از جمله شیخ حسن الصفار رهبر جنبش اصلاحیه، دکتر توفیق السیف دبیرکل پیشین جنبش، جعفر الشایب سردبیر الجزیره العربیه، حمزه الحسن از نویسندگان و فعالان برجسته جنبش و دیگر فعالان شیعی که به نوشتن عرضحال و فعالیت بر مبنای استراتژی مسالمت آمیز جنبش فعالیت می کنند. برای نمونه فوزی السیف، محمد المحفوظ، زکی المیلاد، ناصر سلمان، یوسف المهدی، عبدالله خنیزی و … معتقد به این رویکرد می باشند. این استراتژی که بر استمرار مبارزه از طریق روشهای مسالمتآمیز تأکید دارد، متضمن اطلاعرسانی جدیتر و فعالیت تبلیغاتی است و تلاش برای همکاری با دیگر عناصر جامعه سعودی چون اسلام گرایان مخالف، سکولارها و لیبرال های سنی را که خواستار تغییرات اند و بسیاری از آنها امروزه در خارج از پادشاهی هم فعالیت میکنند، در بر می گیرد. چارچوب این استراتژی بر عوامل زیر می باشد:
1.3. پذیرش وضعیت موجود،
2.3. پرهیز از درگیری،
3.3. و جستوجوی روزنههایی برای تغییر و اصلاح
هر چند طرح این استراتژی در مواردی توانسته است حسن ظن حکومت را در پی داشته باشد، اما مشکل و شاید واقعیت راهبرد همزیستی در جامعه سعودی این است که کاملاً وابسته به حسن نیت دیگر احزاب، دولت و تشکیلات دینی وهابی بوده و نیز در گرو توافق اعلام شده یا ضمنی آنهاست، اگر قوای دولت به هر دلیل، موجب افزایش فشار بر شیعیان شوند، همزیستی راهبردی غیر قابل دفاع خواهد بود. آنچه که در مورد این استراتژی و راهبرد می توان گفت این است که نگاه واقع بینانه و بر مبنای مقدورات جامعه شیعی نشان می دهد که دستاوردهای جنبش قابل دفاع بوده و باعث گردید تا برخی از محدودیت های جدی از جمله ساخت مساجد، حسینیه ها، چاپ کتب ممنوعه برداشته شود و فرصت های دیگری چون اعطای بورس به دانشجویان شیعی، ورود شیعیان به دستگاه های دولتی و … تحقق پیدا کند. بنابراین اگر دستاوردهای جنبش ناکام مانده است به دو مسئله بر می گردد: اول این واقعیت مسلم است که دولت سعودی حسن نیت شیعیان را نادیده گرفته و عامداً چشم خود را بر روی آن بسته است و دوم اینکه رهبری جنبش نزدیک به یک دهه است که پس از گفتگوهای سالهای 2002 تا 2004 عملاً چشم انتظار حرکت حکومت مانده و عملاً هیچگونه حرکت خاصی جزء چند بیانیه و عرضحال انجام نداده است. بنابراین لازم است تا کادر جنبش که روزهای نه چندان پرفروغ خود را سپری می کند، با بازنگری در برنامه های خود، راه جدیدی را که مبتنی بر تغییرات و واقعیت های موجود منطقه ای است، تعریف و عملیاتی نماید.
دورنمای رخداد
پيوند ساختاري خاندان آلسعود با زعماي وهابيت در عربستان كه ترسيمكننده مباني حكومت در اين كشور است، از ديرباز با اقليتهاي قومي و مذهبي سر سازش نداشته و در اين ميان شرايط شيعيان به عنوان مطرحترين و تأثيرگذارترين اقليت از ديگران متفاوت بوده است. آنان در حالي شاهد تبعيضهاي غيرقابل توجيه از سوي دولت سعودي هستند كه در غنيترين مناطق نفتي اين كشور، در فقر نسبی زندگي ميكنند. با توجه به جمعیت قابل توجه این اقلیت که طی سالهای اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به آگاهی های سیاسی لازم رسیده اند، در صورت فراهم شدن شرایط، از هر گونه تحول و تغییری که به احقاق حقوق آنان و برآورده شدن خواسته هایشان کمک کند، استقبال خواهند کرد. هر چند که این واقعیت را باید مد نظر داشت که هر گونه تحلیلی از وضعیت شیعیان عربستان همزمان باید سازوکارها و قدرت نهادها و اپوزیسیون شیعه را مورد بررسی قرار دهد. افزایش انتظارات مردمی و تلاش برای یافتن میزانی از استقلال توسط گروههایی چون شیعیان امامی شرق از یکسو و اصرار حکومت در محصور کردن پستهای دولتی در دستان خاندان سلطنتی و متحدانش از سوی دیگر، اتخاذ همه گزینه ها را برای تمامی گروههای محروم باز نگه می دارد.
گرچه حاکمان سعودی از روی هدف، متناوباً و با احتیاط، محدودیتها و تبعیضها را علیه شیعیان اعمال میکنند، اما واقعیت این است که خود نخبگان و رهبران شیعی معترفند که هر گونه تغییری باید با توجه به واقعیت های اجتماعی و سیاسی عربستان و جامعه شیعی طرح و دنبال گردد تا بتواند اثرگذاری لازم را داشته باشد. با این حال همگرایی بیشتر از سوی شیعیان، مستلزم اقداماتی جدی از سوی حکومت در زمینه حضور شیعیان در نهادهای رسمی، کاهش محدودیت های باقیمانده بر سر راه اجرای آیین های مذهبی و مقابله با شیعه ستیزی است. انجام گفتگوهای ملی و تأسیس مرکزی برای گفتگوهای میان مذاهب اقداماتی است که می تواند از سوی حکومت طرح گردد و در مقابل شیعیان نیز می توانند با طرح موضوعاتی چون حفظ یکپارچگی کشور، وحدت ملی، پرهیز از فرقه گرایی و مشارکت در فرآیندهای ملی به طرح مطالبات خود بپردازند.
بنابراین با توجه به واقعیت های موجود و همچنین محضورات و مقدورات جامعه شیعی، نگارنده معتقد است، استراتژی پیش روی شیعیان که در نهایت بر اصل گفتگو و چانه زنی مسالمت آمیز مبتنی خواهد بود، می تواند بر محورهای زیر استوار باشد:
1. پذیرش واقعیت های موجود و شناخت منطق و جوهره قدرت سیاست و مذهب در عربستان سعودي
2. پذیرش مشروعیت خاندان سعودی به میزان دوری آنها از رویکردهای تکفیری وهابیون؛ همانطور که شیخ حسن الصفار حكومت عربستان را در مرزهاي موجود به رسميت شناخت و توانست نظر حکومت را در مقاطعی جلب نماید.
3. طرح الگوی مشارکت در نهادها و سازمان های حکومتی؛ امری که در زمان حمله عراق به کویت و اشغال عراق در سال 2003 مشاهده شد و شیعیان عربستان بیانیه هایی را در حمایت از تمامیت سرزمینی عربستان صادر نمودند.
- پرهیز از نخبه گرایی و توسعه کانال های ارتباطی با نیروهای موجود در جامعه عربستان از جمله گروههای سنی میانه رو و اسلام گرایان لیبرال
5. پذیرش نوعی تکثر پلورالیزم سیاسی در میان شیعیان و عدم تلاش برای یکدست سازی آن ضمن تاکید بر اهداف واحد.
6. پرهیز از غلبه استراتژی های مبارزات مسلحانه و طرح مضامین انقلابی بر استراتژی های مسالمت جویانه و ملایم.
7. حفظ و تقویت ارتباط مردم و نخبگان شیعه عربستان با دیگر گروههای شیعی در سطح منطقه با هدف هماهنگی و در صورت لزوم جلب حمایت مادی و معنوی آنان.
8. مخالفت با طرح آل سعود برای ایجاد مرجعیت شیعی بومی و منطقه ای و جداسازی شیعیان عربستان از بدنه و پیکره اصلی شیعه (قم و نجف)
9. تحدید اهداف، زمان بندی آنها و اولویت دادن اهداف اقتصادی و فرهنگی در این مرحله بر اهداف سیاسی.
- تقویت تشکل های غیررسمی و کادرسازی.
پی نوشت ها:
1. فواد ابراهیم، شیعیان عربستان، ترجمه سلیمه دارمی و فیروزه میررضوی، تهران: ابرار معاصر، 1386، ص، 257.